صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 22

موضوع: تأثیر مبانی وجودشناختی بر نفس شناسی ملاصدرا

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,867
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,235
    مورد تشکر
    1,761 در 1,062
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    2ـ1ـ نحوة تأثیر نظریة «اصالت وجود» بر نفس‌شناسی ملاصدرا


    این اصل سبب می‌شود که ملاصدرا، نفس را نیز مرتبه­ای از وجود بداند و علم به آن را اساس و کلید همة علم­ها قلمداد کند. وی بر این باور است که هر کس معرفت نفس ندارد، نفسش وجود ندارد (صدرالدین شیرازی، 1365: 7 و14). البته ملاصدرا ادراک حقیقت هستی را فقط از طریق مشاهدة حضوری نفس ممکن دانسته و معتقد است که این آگاهی، با استدلال از راه آثار و لوازم به دست نمی­آید (صدرالدین شیرازی، 1380: 100). ملاصدرا، با توجه به اصل فوق، معتقد است که نفس انسانی سه جزء دارد که هر کدام نشئه­ای غیر از دیگری است. اولین جزء در جوهر این عالم؛ دومی در عالم برزخ؛ و سومی در عالم قدس جای دارد. مقصود ملاصدرا این است که نفس انسان، از چنان کمالات جوهری و تمامیّت وجودی برخوردار است که همة این خصوصیات را در عین وحدت و یگانگی داراست (صدرالدین شیرازی، 1368، ج8: 135). به عبارت دیگر، نفس در حقیقت یک نحوة وجودی دارد که در عوالم گوناگون سیر می­کند و از یک عالَم به عالم دیگر در حرکت است و در هر عالم، آثار و خصوصیّاتی متناسب با آن از خود به جای می­گذارد. روشن است که درک خصوصیّات نفس در مراحل مختلف و اجتماع آن­ها در یک موجود، جز با اعتقاد به اصالت وجود میسّر نخواهد بود. ملاصدرا در باب اهمیت وجود‌شناختی در فلسفة خود بر این باور است که مسئلة وجود، اساس قواعد حکمی و پایة مسائل الاهی است که آسیای علم توحید و معاد و حشر ارواح و بسیاری از آنچه او استنباط و استخراج کرده و دیگران به آن نرسیده­اند، بر مدار آن می­چرخد. بدین ترتیب، هر کس به معرفت وجود جاهل باشد، جهل او به مسائل عمده و مهم سرایت خواهد کرد (صدرالدین شیرازی، 1363: 4)
    امضاء


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,867
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,235
    مورد تشکر
    1,761 در 1,062
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    2ـ2ـ نحوة تأثیر نظریة «بساطت وجود» بر نفس‌شناسی ملاصدرا


    نفس ناطقة انسانی، به دلیل بساطت، جامع تمامی قوای ادراکی و تحریکی است؛ به این صورت که قوا، شئون و مراتب نفس هستند و خودِ نفس، فاعل مباشر و حقیقی افعال است، لیکن هر یک از افعال ادراکی یا تحریکی را با مرتبه­ای از مراتب خود انجام می­دهد (صدرالدین شیرازی، 1368، ج8: 72). لذا در دیدگاه ملاصدرا نباید نفس را مجموعه­ای از قوای منعزل از یکدیگر لحاظ کرد که ارتباطی هم با یکدیگر دارند؛ بلکه نفس در عین وحدت و بساطت خود، جامع تمام کمالات قوای خود به نحو لفّ می‌باشد که هر جا اقتضا کند، نفس در قالب یک یا چند قوّه تجلّی می‌کند.
    امضاء

  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,867
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,235
    مورد تشکر
    1,761 در 1,062
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    2ـ4ـ نحوة تأثیر نظریة «اشتداد وجود» بر نفس‌شناسی ملاصدرا


    در فلسفة ملاصدرا، نفس از بدن حادث می‌شود و به اصطلاح، جسمانی الحدوث و روحانی البقاء است. مادّه، در تحولات جوهریِ خود، تدریجاً و اتصالاً رو به کمال می‌رود تا به سر حدّ تجرّد می‌رسد. میان مادی و مجرد دیواری نکشیده­اند و مرزی قرار نداده­اند. این جریان از نقص به کمال، یک جریان پیوسته است، نه گسسته؛ از نوع قطع و وصل و خلع و لبس نیست؛ از نوع اشتداد و استکمال مداوم و تلبّس مداوم است. به عقیدة ملاصدرا، این حقیقتی که امروز روح، فکر، اندیشه و عقل و معقول است، روزی نان بود، روزهای دیگر خون، نطفه، علقه، مضغه و ... بود (صدرالدین شیرازی، 1368، ج8: 347). نفس، از مرتبة عقل هیولانی تا رسیدن به مقام عقل بالفعل و عقل مستفاد بلکه تا عقل فعّال ـ که عقل بسیط است ـ در جریان می‌باشد. به اعتقاد ملاصدرا، حقیقت واحد ذو مراتب در شدّت و ضعف، وجود است و ما به الامتیاز عین ما به الاشتراک است. پس وجود، اشتداد و تضعّف و کمال و نقصان می­یابد و شخص به حال خود باقی است (حسن­زاده آملی، 1404: 138-139). ملاصدرا بر این باور است که انسان، با بقای وجود و شخصیت خود، تبدّل نشئات پیدا می‌کند و از مادة نخستین انسان که طین است تا خلق آخرش که غیر از خلق از طین و عالم عنصری اوست، سیر می‌کند (صدرالدین شیرازی، 1368، ج3: 324؛ حسن­زاده آملی، 1404: 142).
    امضاء

  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,867
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,235
    مورد تشکر
    1,761 در 1,062
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    ملاصدرا، بر خلاف فیلسوفانی چون ابن­سینا، نفس انسان را ایستا و دارای فقط یک درجه از وجود نمی‌داند که بی حرکت و غیر قابل تغییر باشد؛ بلکه آن را دارای رشد و حرکتی در جوهر ذات خود می‌داند که روز به روز کامل‌تر می‌شود و بر اشتداد آن افزوده می‌گردد (صدرالدین شیرازی، 1368، ج8: 345). تطوّر و دگرگونی­های انسان در مراحل سه­گانة طبع، نفس، و عقل صورت می­پذیرد (صدرالدین شیرازی، 1368، ج8: 330؛ همو، 1346: 95).
    بر اساس اصل اشتداد وجود، موت طبیعی نیز نزد ملاصدرا تفسیری متفاوت از دیگران پیدا می‌کند. به اعتقاد او، غایت هر یک از قوای نفس تبدیل شدن به قوّة برتر است تا ذات خود را کامل کند و مرتبة بالاتری از وجود را دارا شود. حدود این حرکت پیوسته، قوای نباتی، حیوانی و انسانی هستند که تبدیل هر یک به مرتبة بعدی، همان موت طبیعی اوست. انسان، موجود خاصی است که در پیدایش و ظهور نیازمند زمینة مادی است؛ اما در بقاء و دوام، مستقل از ماده و شرایط مادی است. نخست به صورت جسم ظاهر می‌شود و آنگاه از طریق تحوّل ذاتی درونی و طیّ تمامی این مراحل وجودی، در نهایت از تعلّق به ماده و قوّه آزاد می‌گردد و به جاودانگی دست می‌یابد (صدرالدین شیرازی، 1368، ج8: 347؛ همو، 1346: 152). از دید ملاصدرا، انتقال به نشئة اخروی همان تبدیل وجود مادون به وجود اعلی و اشرف است و موت طبیعی، مرتبة آخر نشئة اول است. این استکمال، به معنای سلب قوای مرتبة مادون نیست؛ بلکه در این احکام، کثرت و تفرقه کمتر شده و جمعیت و وحدت در او شدّت می‌یابد (صدرالدین شیرازی، 1368، ج9: 99). در نگاه کثرت‌بین، هیچ موجودی نمی‌تواند بدون قلب ماهیت با حرکت اشتدادی، از جمادی تا انسانی طیّ طریق کند (صدرالدین شیرازی، 1368، ج8: 368).
    امضاء

  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,867
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,235
    مورد تشکر
    1,761 در 1,062
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    2ـ5ـ تأثیر اصل «حرکت جوهری» بر نفس­شناسی ملاصدرا


    در این باره می‌توان به موارد متعدّدی اشاره کرد،[iv] که به دو مورد اساسی‌تر آن می‌پردازیم:
    1ـ ملاصدرا، با تکیه بر نظریة حرکت جوهری (و دیگر مبانی فکری خود) به قاعدة «النفس جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء» (صدرالدین شیرازی، 1368، ج8: 347) نائل آمد. می‌توان گفت که این اصل، یکی از کلیدی‌ترین مؤلفه‌های نفس­شناسی صدرایی است. بر اساس این قاعده، نفس موجودی است که محصول حرکت جوهری صورت نوعیه بدن است. به تعبیر دیگر، نفس در پیدایش و ظهور در نشئة دنیوی و طبیعی، نیازمند زمینة مادی است؛ اما در بقاء و دوام، مستقل از ماده و شرایط مادی است. تبیین نوین ملاصدرا از مسئلة حدوث نفس را می­توان از مهم­ترین نتایج اصل حرکت جوهری در نفس­شناسی وی قلمداد کرد.
    2ـ یکی دیگر از نتایج حرکت جوهری در حوزة نفس­پژوهی صدرایی، اثبات برهانی معاد جسمانی است، که در نوع خود، از کارهای متمایز نظام فلسفی صدرایی می­باشد؛ هر چند ممکن است که در انطباق با آیات قرآنی و روایات اسلامی، با انتقاداتی مواجه باشد. ملاصدرا در باب یازدهم از سفر نفس اسفار، اصول یازده‌گانه‌ای را به منظور اثبات معاد جسمانی طرح کرده که از جملة آن اصول، حرکت جوهری است (صدرالدین شیرازی، 1368، ج9: 185).
    ماحصل دیدگاه ملاصدرا در این خصوص آن است که بدن اخروی، بدنی خواهد بود دارای شکل و ابعاد مثالی، و نه بدنی عنصری برخاسته از عناصر طبیعی. این بدن اخروی مثالی، تجسّم و تجلّی ویژگی‌های نفس آدمی است که به تدریج، در طیّ مراحل رشد نفسانی انسان شکل گرفته است.
    اهمیت نظریة ملاصدرا در این حوزه، نقش آن در اثبات تجرّد خیال است؛ طبق نظریة حرکت جوهری، یکی از فعلیت‌های کسب شده ذو مراتب نفس، مرتبة تجرّد خیالی است.
    امضاء

  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,867
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,235
    مورد تشکر
    1,761 در 1,062
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    2ـ6ـ نحوة تأثیر نظریة «شیئیت شیء به صورت اخیر (فصل اخیر) است» بر نفس‌شناسی ملاصدرا


    در نظر ملاصدرا، نفس ناطقه صورت انسان است، و صورت متّحد با ماده است. از آنجا که شیئیت شیء به صورتش می‌باشد و صورت شیء تمام حقیقت شیء است، و تمام حقیقت نیز همان فصل اخیر است که واجد تمام حقایق مادون خویش است، پس صورت انسانی، همانند برزخی که جامع دو عالم است، آخرین مرتبة حقیقت و معنای جسمانیت و اولین مرتبة روحانیت است. لذا نفس باب خداوند است که به واسطة آن، انسان به عالم قدس و رحمت پا می‌گذارد (صدرالدین شیرازی، 1368، ج8: 330)؛ و بر همین اساس است که برخی آن را طراز عالم امر می‌نامند (صدرالدین شیرازی، 1375: 333). در نتیجه، بدن و قوای نفس چیزی جز مظاهر و آیات و نشانه‌های خود نفس نخواهند بود. پس بدن، مرتبة نازل نفس و نفس، مرتبة عالی و صاعد بدن است.
    ماحصل این اصل آن است که بدن انسان، از اول عمر خود تا زمان مرگ مکرراً تغییر می‌کند و هر آنی، این بدن به مادّة متعیّن دیگری تبدیل می‌شود؛ ولی حقیقت و شیئیت این شخص تغییر نمی‌کند. با مشاهدة دوران پیری زید ـ که کودکی او را نیز درک کرده‌ایم ـ حکم می‌کنیم که این­ها یک شخص­اند؛ با این­که بین این دو بدن تفاوت‌های عظیمی نهفته است. پس بدن ملاک حقیقت آن شخص نیست؛ بلکه ملاک حفظ حقیقت او، همان صورت و نفس اوست.
    لازم به ذکر است که نفس، در اثر حرکت جوهری، کمالات را به نحو لُبس بعد از لُبس به دست می‌آورد و نه خلع و لُبس، تا انقلاب در ذات لازم آید. با این تفسیر، انسان در همة عوالم، از دنیا و برزخ تا قیامت، باقی است و با هر تعیّن مادی­ای مصاحب باشد، حقیقت آن تغییر نمی‌کند.
    امضاء

  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,867
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,235
    مورد تشکر
    1,761 در 1,062
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    2ـ7ـ نحوة تأثیر نظریة «تساوق وجود و وحدت» در نفس‌شناسی ملاصدرا


    با توجّه به اصل تساوق وجود و وحدت، نفس در هر مرحله از مراتب وجودی خود، دارای وحدت همان مرتبه می‌باشد. به اعتقاد ملاصدرا، بر اساس قاعدة «النفس فی وحدتها کل القوی»، خود نفس مُدرِک کلیات و جزئیات است، نه این­که ادراک کلیات کار نفس قلمداد شود و جزئیات را قوه­ای از قوای نفس، مانند سامعه یا باصره و امثال آن، ادراک نماید. هدف ملاصدرا از بیان این سخن نشان دادن این مطلب است که اگر یک شیء درجات مختلفی داشته باشد، به وحدت آن آسیب نمی‌رسد (صدرالدین شیرازی، 1368، ج 5: 171 و 179).
    ملاصدرا معتقد است که انسان، از نظر سیر وجودی می‌تواند به جایی برسد که کلّ حقایق عالَم را در بر گیرد و از همة آنچه در جهان هستی است آگاه گردد؛ به گونه­ای که انسان به صورت یک عالم عقلی درمی‌آید که موازی عالم محسوس است؛ یعنی آنچه در عالم محسوس وجود دارد، در این انسان عاقل به صورت وجود عقلی یافت می‌شود. پس وقتی نفس به این مرحله از کمال علمی رسید، تمام حقایق عالم را به اعتبار اتّحاد عالم و علم دارا می‌باشد؛ نه این­که این­ها به صورت کیفیات نفسانی برای نفس حاصل باشند (صدرالدین شیرازی، 1368، ج 5: 134-136).
    فاعل تمام فعل‌های حیوانی و انسانی در وجود انسان، نفس است. نفس مراتب صعود و نزول دارد و در یک آن می‌تواند هم به مراتب پایین نظر داشته باشد و هم به مراتب بالا؛ یعنی با عقل فعال ارتباط داشته باشد. دلیل این امر هم بساطت و سعة وجودی اوست. وقتی وجود نفس وسیع شد، وحدت آن هم گسترده می‌شود؛ یعنی در عین حال که واحد است، این درجات را هم پوشش می‌دهد. لذا دربارة فعل دیدن، شخص هم می‌تواند بگوید چشم من دید و هم می‌تواند بگوید خود من دیدم.
    امضاء

  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,867
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,235
    مورد تشکر
    1,761 در 1,062
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    2ـ8ـ نحوة تأثیر نظریة «تساوق وجود و صفات کمالی» بر نفس‌شناسی ملاصدرا


    ملاصدرا معتقد است که نفس انسانی از سنخ ملکوت است؛ و بر این اساس، دارای وحدت جمعی است؛ یعنی وحدتی که در عین وحدت و بساطت، جامع جمیع مقامات و مراتب جمادی، نباتی، حیوانی و عقلانی است. وحدت نفس، ظلّ وحدت الهی است. پس نفس در مرتبة ذات خویش هم عاقل و هم متخیّل و هم حساس و هم رشد و نمو دهندة بدن و محرّک او و هم طبیعت ساری در جسم است. به تعبیر دیگر، نفس با وحدت و بساطت خود، در جمیع مراتب و شئون جسمانی و روحانی خویش تجلّی می‌کند و خویشتن را در هر مرتبه و مقامی، بدان مرتبه و بدان صورت نشان می‌دهد (صدرالدین شیرازی، 1346: 227-228). به استناد این کلام می‌توان گفت: نفس به اعتبار جامعیت نشئات و مقامات، با هر کدام از مراتب هستی، عین همان مرتبه است؛ مثلاً با لاهوتیان، لاهوتی و با جبروتیان، جبروتی و با ناسوتیان، ناسوتی است و هیچ مقام و مرتبه­ای، او را از مقام و مرتبة دیگری باز نخواهد داشت (صدرالدین شیرازی، 1346: 241).
    امضاء

  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,867
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,235
    مورد تشکر
    1,761 در 1,062
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    با توجّه به قاعدة بساطت وجود، نفس انسان شایستة آن است که به درجه و مقامی برسد که تمام موجودات عالم (عِلوی و سِفلی و عقول و نفوس)، همگی اجزای ذات وی باشند و قوّت و قدرت وی در کلیّة موجودات سریان داشته باشد و وجود وی، غایت و نتیجة آفرینش عالم باشد (صدرالدین شیرازی، 1346: 245).
    ملاصدرا، با ملاحظة قاعدة تساوق وجود و صفات کمالی از جمله علم، به این نتیجه دست یافت که وجود نفس ناطقه، در سیر تکاملی خود به جایی می‌رسد که با عقل فعّال متّحد می‌گردد و صور علمی کلیّة موجودات و نظام اتّم و خیر صادر از مبدأ عالم، همگی در ذات او نقش می‌بندد؛ و ذات او، در نتیجة اتّحاد با عقل فعّال، عالمی عقلی و جهانی علمی خواهد شد (صدرالدین شیرازی، 1346: 250).
    ملاصدرا، از قاعدة مساوقت وجود و علم در تبیین علم نفس به ذات خود نیز بهره برده است. به اعتقاد او، علم نفس به ذات خود غیر از ذاتش نیست؛ زیرا اگر این علم با صورت معقول حاصل شود، باید کلّی باشد و بر کثیرین قابل حمل باشد، در حالی که نفس به ذات خود با «أنا» اشاره می‌کند و غیر از خود را با «هو» مورد اشاره قرار می­دهد؛ هر چند آن چیز به او قائم باشد (صدرالدین شیرازی، 1346: 181).
    امضاء

  11. Top | #20

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,867
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,235
    مورد تشکر
    1,761 در 1,062
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    نتیجه‌گیری


    با مرور مطالب مطرح شده در این نوشتار، نتایج زیر قابل ارائه است:
    بدون تردید، مبانی فلسفی ملاصدرا تأثیر بی‌بدیلی بر مباحث نفس‌شناسی او داشته است؛ به گونه­ای که بدون ملاحظة این قواعد، فهم دقیق نفس‌شناسی ملاصدرا حاصل نمی‌شود.
    نفس در عین وحدت، موجودی ذو مراتب است که درک خصوصیات آن در مراتب مختلف و اجتماع آن­ها در یک موجود، جز با اعتقاد به اصالت وجود میسّر نخواهد بود.
    نفس انسان، در عین حال که فاعل مباشر و حقیقی افعال ادراکی و تحریکی خویش است، به دلیل بساطت، جامع تمامی قوای ادراکی و تحریکی خود می‌باشد.
    با توجّه به اصل وحدت وجود، هر گونه دوگانگی و انفکاک فلسفی میان نفس و بدن، و دوگانگی نفس با قوای آن نفی می‌گردد. به تعبیر دیگر، ملاصدرا نفس و بدن را «دوگانة یگانه» می‌داند. اصل وحدت، در سیر تکاملی نفس و گذر از عوالم حسّی تا عقلی نیز حکم­فرماست.
    امضاء

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi