صفحه 1 از 6 12345 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 51

موضوع: انتظار در اندیشه ها

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,303
    تشکر
    735
    مورد تشکر
    715 در 196
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    kabotar. انتظار در اندیشه ها












    بنیاد فرهنگی حضرت مهدی
    موعود علیه السلام




    امضاء



  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,303
    تشکر
    735
    مورد تشکر
    715 در 196
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    مقدمه

    رسول اکرم (ص): افضل العباده انتظار الفرج
    گفتم که روی ماهت از ما چرا نهان است
    گفتا تو خود حجابی ورنه رخم عیان است
    گفتم که از که پرسم جانا نشان کویت
    گفتا نشان چه پرسی آن کوی بی نشان است

    مجموعه ای را کهپیش روی دارید، عصاره برداشت ها و دیدگاه های اندیشمندان و فرهیختگان علوم اسلامی است در باب انتظار. در این نوشتار بر آنیم تا ضمن اشاره به گوشه ای از آن تعاریف و تعابیر، اندیشه فعال شما خواننده گرامی را با این مضمون متعالی و انسان ساز و امید بخش آشناتر و به این مهم معطوف نمائیم.
    انتظار و منتظر بودن امری است مسلم که در تمامی ادیان آسمانی و سایر فرق از آن صحبت به میان آمده و به انحاء مختلف این مسئله مورد تأمل قرار گرفته و از آن به زبان های گوناگون بحث به میان آمده است، آنگونه که فوتوریسم یعنی اعتقاد به دوره آخرالزمان و ظهور منجی غیبی و مصلح جهانی نمونه ای از آن می باشد که در کیش های آسمانی یعنی جودائیسم (یهود) و سه مذهب عمده مسیحیت (کاتولیک، پروتستان و ارتدوکس) و بطور کلی در میان مدعیان نبوت به مثابه یک اصل مسلم و قابل قبول مطرح می باشد.
    از دیدگاه ما نیز همان گونه که بزرگان علوم اسلامی اشاره کرده اند، اصل مسأله انتظار از سه سرچشمه قرآن، سنت و عترت نشأت گرفته است.
    جا دارد با اشاره ای گذرا به چند دیدگاه مطرح شده در خصوص مسئله انتظار اشاراتی هر چند مختصر در این مورد داشته باشیم.
    برخی از علما معتقدند انتظار واقعی روح را امیدوار و از پوچی می رهاند و بسیج عمومی مؤمنان است برای اصلاح ساختار جامعه مورد رضایت حضرت ولی عصر علیه السلام.
    تعدادی از اندیشمندان بر این عقیده اند که انتظار همانا دیده دوختن به راه تحقق امری است
    که منتظر را به حالت انتظار واداشته و هر چه این معنا در نظر مهمتر باشد برای تحقق آن بیشتر تلاش می کند.

    در جمع بندی چکیده نظرات ارائه شده، انتظار عبارتست از:
    امری سازنده و تمرین جهت تعالی روح و اندیشه و اعتقادی ژرف به ظهور منجی و نگاهبانی برای ایمان انسان ها از سستی و یأس و دریچه ای است امیدوار کننده به سوی اجرای فرامین الهی در جهت تحقق اهداف قرآن و عترت و دارویی برای محرومان و مصلحان در انتظار آن یار دور از نظر که از فطرتی الهی برخوردارند.
    امید آن که به مصداق آیه کریمه «و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون» هر چه سریعتر با ظهور منجی عالم بشریت و ذخیره الهی صالحان به جایگاه حقیقی خویش که همانا فرمانروایی و تکیه زدن به مسند خلیفه اللهی است نایل گردند.
    بامید آن روز


    امضاء



  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,303
    تشکر
    735
    مورد تشکر
    715 در 196
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    انتظار، در کلام الهی


    «وَعَدَ اللّه ُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنکُمْ وَعَمِلُواْ الصَّلِحَتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الاْءَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَی لَهُمْ وَلَیبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یعْبُدُونَنِی لاَ یشْرِکُونَ بِی شَیئاً وَمَن کَفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ فَأُوْلَآئِکَ هُمُ الْفَسِقُونَ».[1].
    خداوند به دین باوران مسلمانی که کارهای شایسته و نیک انجام دهند، وعده داده است که به طور حتم آنان را فرمانروایانِ زمین گرداند،... و زمینه لازم برای حکومتِ دین در جامعه و نفوذِ آیینِ خداپسندانه را برایشان فراهم آورده، و امنیت و آرامش را جایگزین ترس ها و نگرانی ها سازد...

    پاورقی
    [1] سوره نور، آیه 55
    .

    امضاء



  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,303
    تشکر
    735
    مورد تشکر
    715 در 196
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    انتظار در سخن پیامبر

    «اُبَشِّرِکُم بِالمهدی یبْعَثُ فی امّتی عَلَی اخْتِلافِ مِنَ النّاسِ و زَلازِل، فَیمْلاُ الارضَ قِسطاً و عَدْلاً، کما مُلئَتْ جوراً و ظلماً، یرْضی عنه ساکِنُ السماء و ساکِنُ الارض [1] ، یقسِمُ المال صَحاحاً» فقال له رجلُ: «ما صَحاحاً؟»
    قالَ: «بِالتَّسوَیه بَین الناس» [2].
    شما را به مهدی مژده می دهم، آن گاه که مردمان با هم اختلاف یابند و ناامنیها و دل نگرانی ها آنان را در بر گیرد، بپا می خیزد، و عدل و داد را در دنیایی که آکنده از ظلم و ستم گشته، می گستراند. و اموال (داراییها و امکانات اقتصادی) را به طور مساوی بین همه تقسیم می کند، (و این چنین است که) اهلِ آسمان و ساکنان زمین از او خشنود می شوند.
    [صفحه 13]
    پاورقی
    [1] تا این قسمت از حدیث را در مآخذ متعدد دیگری از تشیع و تسنّن، می توان یافت، از جمله: کتاب الغیبه/ 178، کنزالعمال 14/ 261، تفسیر الدرالمنثور 6/ 57.
    [2] بحار 51:81؛ مسند احمد حنبل،
    37:3.

    امضاء



  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,303
    تشکر
    735
    مورد تشکر
    715 در 196
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض










    انتظار در اندیشه بزرگان


    انتظار، در اندیشه ابن سینا


    «هر کسی، علاوه بر آنچه (درباره امام و خلیفه) گفته شد، دارای خواص پیامبری باشد، چنین کسی ربّ النوع انسان تواند بود... و امور بندگان خدا به دست او سپرده تواند شد. و اوست فرمانروای جهان خاکی، و همو خلیفه است در زمین».[1].
    [صفحه 14]
    پاورقی
    [1] خورشید مغرب/ 159 به نقل از «الشفاء» پایان الهیات.
    انتظار، در اندیشه خواجه نصیر طوسی
    «نزد خردمندان روشن است که لطف الهی (پس از فرستادن پیامبر)، منحصر است در تعیین امام (تا مردمانی بی راهبر و مربّی و معلم نمانند و کتاب و سنت، شارحی لایق و مطمئن داشته باشد...» و وجود امام به خودی خود لطف است از سوی خداوند. و تصرف او در امور (و حضور اجتماعی و تشکیل حکومت اسلامی و نشر تربیت قرآنی به وسیله او) لطفی دیگر است. و غیبت او مربوط به خود ما است».[1].
    [صفحه 15]
    پاورقی
    [1] خورشید مغرب/ 159 به نقل از «کشف المراد».
    انتظار، در اندیشه اسدی طوسی
    ره دین بیاب از خرد چون سزاست
    که گیتی بدین ایستادست راست
    از این پس نباشد پیمبر دگر
    به آخر زمان (مهدی) آید به در
    بگوید خط و نامه کردگار
    کند دین پیغمبری آشکار
    بدارد جهان بر یکی دینِ پاک
    برآرد ز دجّال و خیلش هلاک
    رسد از آسمان هر پیمبر فراز
    شوند از پس «مهدی» اندر نماز [1].
    [صفحه 16]
    پاورقی
    [1] «گرشاسپنامه» مقدمه، چاپ سربی پاریس با ترجمه، کلمان هوارد به نقل خورشید مغرب/ 130.





    امضاء



  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,303
    تشکر
    735
    مورد تشکر
    715 در 196
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

















    انتظار، در اندیشه خواجه حافظ شیرازی






    ز قاطعان طریق این زمان شوند ایمن
    قوافل دل و دانش که مرد راه رسید
    عزیز مصر به رغم برادران غیور
    ز قعر چاه برآمد به اوج ماه رسید
    کجاست صوفی دجال فعل ملحد شکل
    بگو بسوز که مهدی دین پناه رسید [1].
    [صفحه 17]
    پاورقی
    [1] دیوان حافظ از نسخه محمد قزوینی و دکتر قاسم غنی، انجمن خوشنوسیان ایران، پائیز 1363، ص 187.






    امضاء



  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,303
    تشکر
    735
    مورد تشکر
    715 در 196
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    انتظار، در اندیشه شیخ عطار نیشابوری

    صد هزاران اولیا، روی زمین
    از خدا خواهند مهدی را یقین
    یا الهی، مهدیم، از غیب، آر
    تا جهان عدل گردد آشکار
    ای تو ختم اولیای این زمان
    وز همه معنی نهانی، جانِ جان
    ای تو هم پیدا و پنهان آمده
    بنده «عطار»ت ثنا خوان آمده [1].
    [صفحه 18]
    پاورقی
    [1] خورشید مغرب/ 163.



    امضاء



  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,303
    تشکر
    735
    مورد تشکر
    715 در 196
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    انتظار، در اندیشه امام خمینی


    ... مهدی منتظر در لسان ادیان و به اتفاق مسلمین از کعبه ندا سر می دهد و بشریت را به توحید می خواند.[1].
    ... برای چنین کار بزرگی که در تمام دنیا عدالت به معنای واقعی اجرا بشود، در تمام بشر کسی بجز مهدی موعود علیه السلام... نبوده است. کسی که... عدالت را در تمام دنیا اجرا خواهد کرد حضرت مهدی... است، آن هم نه... عدالت در زمین برای رفاه مردم... بلکه عدالت در تمام مراتب انسانیت. اگر انسان هر انحرافی پیدا کند، انحراف عملی،... روحی،... عقلی؛ برگرداندن این انحرافات ایجاد عدالت در انسان است... وقتی... ایشان ظهور کنند... تمام بشر را از انحطاط بیرون می آورد و تمام کجیها را راست می کند.[2].
    [صفحه 20]
    بسم الله الرحمن الرحیم
    این عید سعید ان شاء الله، بر همه مسلمین جهان، مستضعفان عالم و خصوصا ملت ما، مبارک باد. آنچه که امروز می خواهم به عرضتان برسانم برداشتهایی است که از انتظار فرج شده است؛ بعضی اش را من عرض می کنم. بعضی ها انتظار فرج را به این می دانند که در مسجد، در حسینیه، در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان (ع) را از خدا بخواهند. اینها مردم صالحی هستند که یک همچون اعتقادی دارند. بلکه بعضی
    از آنها را که من سابقاً می شناختم بسیار مرد صالحی بود، یک اسبی هم خریده بود، یک شمشیری هم داشت و منتظر حضرت صاحب (ع) بود. اینها به تکالیف شرعی خودشان هم عمل می کردند و نهی از منکر هم می کردند و امر به معروف هم می کردند، لکن همین، دیگر غیر از این، کاری ازشان نمی آمد و فکر این مهم که یک کاری بکنند، نبودند.
    یک دسته دیگری بودند که انتظار فرج را می گفتند این است که ما کار نداشته باشیم به اینکه در جهان چه می گذرد، بر ملت ها چه می گذرد، بر ملت ما چه می گذرد؛ به این چیزها ما کار نداشته باشیم، ما تکلیفهای خودمان را عمل می کنیم، برای جلوگیری از این امور هم خود حضرت بیایند ان شاء الله، درست می کنند؛ دیگر ما تکلیفی نداریم. تکلیف ما همین است که دعا کنیم ایشان بیایند و کاری به کار آنچه در دنیا می گذرد یا در مملکت خودمان می گذرد، نداشته باشیم. اینها هم یک دسته ای، مردمی بودند که صالح بودند.
    [صفحه 21]
    یک دسته ای می گفتند که خوب، باید عالم پر از معصیت بشود تا حضرت بیاید، ما باید نهی از منکر نکنیم، امر به معروف هم نکنیم تا مردم هر کاری می خواهند بکنند؛ گناه ها زیاد بشود که فرج نزدیک بشود.
    یک دسته ای از این بالاتر بودند، می گفتند: باید دامن زد به گناه ها، دعوت کرد مردم را به گناه تا دنیا پر از جور و ظلم بشود و حضرت (ع) تشریف بیاورند. این هم یک
    دسته ای بودند که البته در بین این دسته، منحرف هایی، هم بودند، اشخاص ساده لوح هم بودند، منحرف هایی هم بودند که برای مقاصدی به این دامن می زدند.
    یک دسته دیگری بودند که می گفتند که هر حکومتی اگر در زمان غیبت محقق بشود، این حکومت باطل است و بر خلاف اسلام است. آنها مغرور بودند.
    آنهایی که بازیگر نبودند، مغرور بودند بعضی روایاتی که وارد شده است بر این امر که هر عَلَمی بلند بشود قبل از ظهور حضرت، آن عَلم، عَلم باطل است. آن ها خیال کرده بودند که نه، هر حکومتی باشد، در صورتی که آن روایات اشاره دارد که هر کس عَلَم بلند کند با علم مهدی، به عنوان مهدویت بلند کند، باطل است، حالا ما فرض می کنیم که یک همچو روایاتی باشد، آیا معنایش این نیست که تکلیفمان دیگر ساقط است؟ یعنی خلاف ضرورت اسلام، خلاف قرآن نیست این معنا که ما دیگر
    [صفحه 22]
    معصیت بکنیم تا پیغمبر بیاید، تا حضرت صاحب بیاید؟ حضرت صاحب که تشریف می آورند برای چی می آیند؟ برای اینکه گسترش بدهند عدالت را، برای اینکه حکومت را تقویت کنند، برای اینکه فساد را از بین ببرند.
    ما بر خلاف آیات شریفه قرآن دست از نهی از منکر برداریم، دست از امر به معروف برداریم و توسعه بدهیم گناهان را برای اینکه حضرت بیایند؟ حضرت بیایند؟ حضرت بیایند چه می کنند؟ حضرت می آیند، می خواهند همین کارها را بکنند. الان دیگر ما هیچ تکلیفی نداریم؟ دیگر بشر تکلیفی ندارد، بلکه تکلیفش این است که دعوت کند مردم را به فساد؟
    به حسب رای این جمعیت، که بعضیشان بازیگرند و بعضیشان نادان، این است که ما باید بنشینیم دعا کنیم به صدام. هر کسی نفرین به صدام کند، خلاف امر کرده است؛ برای اینکه حضرت دیر می آیند! و هر کسی دعا کند به صدام؛ برای اینکه این فساد زیاد می کند، ما باید دعاگوی امریکا باشیم و دعاگوی شوروی باشیم و دعاگوی اذنابشان از قبیل صدام باشیم و امثال اینها تا اینکه اینها عالم را پر کنند از جور و ظلم و حضرت تشریف بیاورند. بعد حضرت تشریف بیاورند، چه کنند؟ حضرت بیایند که ظلم و جور را بردارند، همان کاری که ما می کنیم و ما دعا می کنیم که ظلم و جور باشد! حضرت بیایند که ظلم و جور را بردارند؛ همان کاری که ما می کنیم و ما دعا می کنیم که ظلم و جور باشد! حضرت می خواهند همین را برش دارند. ما اگر دستمان می رسید، قدرت داشتیم، باید برویم تمام ظلم و جورها را از عالم برداریم. تکلیف شرعی ماست، منتها ما نمی توانیم. اینی که هست این است که حضرت عالم را پر می کند از عدالت؛ نه اینکه شما دیگر تکلیف ندارید. ما تکلیف داریم که، اینی که می گوید حکومت لازم نیست، معنایش این است که هرج و مرج باشد.
    اگر یک سال حکومت در یک مملکتی نباشد، نظام در یک مملکتی نباشد، آن طور فساد پر می کند مملکت را که آن طرفش پیدا نیست. آنی که می گوید حکومت نباشد معنایش این است که هرج و مرج بشود؛ همه هم را بکشند؛ همه به
    هم ظلم بکنند برای اینکه حضرت بیاید. حضرت بیایید چه کند؟ برای اینکه رفع کند این را. این یک آدم عاقل، یک آدم اگر سفیه نباشد، اگر مغرض نباشد، اگر دست سیاست این کار را نکرده باشد که بازی بدهد ماهارا که ما کار به آنها نداشته باشیم، آنها بیایند هر کاری می خواهند انجام بدهند، این باید خیلی آدم نفهمی باشد!
    اما مسئله این است که دست سیاست کار شماها نیست؛ بروید سراغ کار خودتان و آن چیزی که مربوط به سیاست است، بدهید به دست امپراتورها. خوب، آنها از خدا می خواستند که مردم غافل بشوند و سیاست را بدهند دست حکومت و به دست ظلمه، دست امریکا، دست شوروی، دست امثال اینها و آنهایی که اذناب اینها هستند و اینها همه چیز ما را ببرند، همه چیز مسلمان ها را ببرند، همه چیز مستضعفان را ببرند و ما بنشینیم بگوییم که نباید حکومت باشد، این یک حرف ابلهانه است، منتها چون دست سیاست در کار بوده، این اشخاص غافل را، اینها را بازی دادند و گفتند: شما کار به سیاست نداشته باشید، حکومت مال ما، شما هم
    [صفحه 24]
    بروید توی مسجدهایتان بایستید نماز بخوانید! چه کار دارید به این کارها؟
    اینهایی که می گویند که هر عَلَمی بلند بشود و هر حکومتی، خیال کردند که هر حکومتی باشد این بر خلاف انتظار فرج است. اینها نمی فهمند چه دارند می گویند. اینها تزریق کرده اند بهشان که این حرفها را بزنند. نمی دانند دارند چی چی می گویند. حکومت نبودن، یعنی اینکه همه مردم به جان هم بریزند، بکشند هم را،
    بزنند هم را، از بین ببرند، بر خلاف نص آیات الهی رفتار بکنند. ما اگر فرض می کردیم دویست تا روایت هم در این باب داشتند، همه را به دیوار می زدیم؛ برای اینکه خلاف آیات قرآن است. اگر هر روایتی بیاید که نهی از منکر را بگوید نباید کرد، این را باید به دیوار زد. این گونه روایت قابل عمل نیست. و این نفهم ها نمی دانند چی می گویند: هر حکومتی باشد حکومت باطل است! بلکه شنیدم بعضی از اشخاص گفته اند که خوب با این وضعی که هست، الان در ایران هست، دیگر ما نباید تهذیب اخلاق بکنیم، دیگر غلط است این حرفها! چیزی نیست دیگر حالا؛ حتما باید استاد اخلاق در یک محیطی باشد که همه مردم فاسدند، شرابخانه ها همه بازند و عرض می کنم که جاهای فساد همه بازند! اگر یک جایی باشد که خوب باشد، آنجا دیگر تهذیب اخلاق لازم نیست، نمی شود، باطل است! اینها یک چیزهایی است که اگر دست سیاست در کار نبود، ابلهانه بود، لکن آنها می فهمند دارند چی می کنند. آنها می خواهند ما را کنار بزنند. بله، البته آن پر کردن دنیا را از عدالت، آن را ما نمی توانیم پر بکنیم. اگر می توانستیم، می کردیم، اما چون نمی توانیم بکنیم ایشان باید بیایند. الان عالم پر از ظلم است. شما یک نقطه هستید در عالم. عالم پر از ظلم است. ما بتوانیم جلوی ظلم را بگیریم، باید بگیریم؛ تکلیفمان است. ضرورت اسلام و قرآن است. تکلیف ما کرده است که باید برویم همه کار را بکنیم. اما نمی توانیم
    بکنیم؛ چون نمی توانیم بکنیم، کار را همچو بکنیم که مهیا بشود عالم برای آمدن حضرت (ع) در هر صورت، این مصیبتهایی که هست به مسلمان ها وارد شده است و سیاست های خارجی دامن بهش زده اند، برای چاپیدن اینها و برای از بین بردن عزت مسلمین است. و باورشان هم آمده است خیلی ها. شاید الان هم بسیاری باور بکنند که نه، حکومت نباید باشد، زمان حضرت صاحب باید بیاید حکومت. و هر حکومتی در غیر زمان حضرت صاحب، باطل است؛ یعنی، هرج و مرج بشود، عالم به هم بخورد تا حضرت بیاید درستش کند! ما درستش می کنیم تا حضرت بیاید. ان شاءالله، خداوند اصلاح کند اینها را. و امیدوارم که خداوند این روز را بر همه ما، بر همه شما مبارک کند و دست ظالمها را کوتاه کند و قدرت بدهد به ملتهای مظلوم برای سرکوب کردن ظالم ها.
    والسلام علیکم و رحمه الله [3].
    [صفحه 26]
    پاورقی
    [1] صحیفه نور، 18:88.
    [2] کوثر 2:59.
    [3] صحیفه نور ج 21 ص 17-13. سخنرانی به مناسبت نیمه شعبان 1408 مطابق 14 فروردین 1376.




    امضاء



  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,303
    تشکر
    735
    مورد تشکر
    715 در 196
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض












    انتظار، در اندیشه آیه اللّه طالقانی


    ظهور دولت حق و برقراری عدالت مطلق، مورد انتظار عموم مردم دنیا و از تمایلات فطری است؛ همه میول جسمانی و تمایلات طبیعی انسان برای نتیجه حکیمانه بوده و فوق تشخیص عقل و مصلحت اندیشی است... اسلام که دین ابدی است پایه عقاید و احکام آن بر فطرت است، انتظار ظهور دولت حق و اجرای قوانین حکیمانه میان بشر و پیدایش شخصیت مقتدری که پناه همه مردم باشد مثل همه تمایلات از خواست های درونی انسان است.
    ... توجه
    دادن مردم به آینده درخشان و دولت حق، نوید دادن به اجرای کامل عدالت اجتماعی و تأسیس حکومت اسلام، و ظهور یک شخصیت خدا ساخته و بارزی که مؤسس و سرپرست آن حکومت و دولت است، از تعالیم عموم مؤسسین ادیان است، و در مکتب تشیع که مکتب حق اسلام و حافظ اصلی معنویات آن است، جزء عقیده قرار داده شده و درباره خصوصیات چنین دولتی توضیحات بیشتری داده و شخصیت زمامداران را با علامات و نشانه های روشنتری معرفی کرده اند و پیروان خود را به انتظار چنین روزی ترغیب نموده و حتی انتظار را از عبادت دانسته اند تا مسلمانان حق پرست در اثر ظلم و تعدی زمامداران خودپرست و تسلط دولت های باطل و تحولات اجتماعی بزرگ و حکومت ملل ماده پرست... خود را نبازند و دل را قوی دارند و جمعیت را آماده نمایند و متوجه باشند که حق دارای نیروی بس عظیم و قدرت شدیدی است که بالاخره خود را ظاهر می سازد...
    همین عقیده است که هنوز مسلمانان را امیدوار و فعال نگهداشته با آن که همه گونه اسباب ظاهری از دست آنها رفته، از هر طرف موجبات تلاشی و مرگ را برای ملت اسلام فراهم کرده اند ولی قدرت معنوی آنها از دست نرفته و نمی رود تا آن روزی که دشمنان از آن می ترسیدند و می ترسند آشکار شود... آن دینی که پیشوایان حق آن دستور می دهند که چون اسم صریح قائم به حق و موسس دولت حقه اسلام برده می شود همه بر پا بایستید و آمادگی خود را برای اجرای تمام اوامر و...
    دستورات بدین وسیله اعلام نمایید و خود را همیشه نیرومند و مقتدر برای اقامه حق در برابر بدخواهان نشان دهید، هیچ وقت نخواهد مرد. این دستور... آمادگی و فراهم کردن مقدمات نهضت جهانی، و در صف ایستادن برای پشتیبانی این حقیقت است....
    از خلال احادیث و کلمات بزرگان و پیشوایان اسلام... در مقابل منظر انسان، دنیای باشکوه سرتاسر امن و عدالت هویدا می شود که خیال آن نیز
    [صفحه 28]
    بسیار شیرین است. از جمله جملاتی از یک خطبه مفصلی درباره مقدمات ظهور و کیفیت این دولت و حکومت موجود است که بسیار جامع و عمیق است.
    «منها: یعْطِفُ الهَوی عَلَی الهُدی اِذَا عَطَفُوا الهُدی عَلَی الَهَوی و یعْطِفُ الرَّاْی عَلَی القُرآنِ اِذا عَطَفُوا القُرانَ عَلَی الرَّاْی»: [1] هوی و آرزو را براساس هدایت برگردانده و قرار می دهد، همانطوری که اساس هدایت تابع هوی و هوس بوده. آراء شخصی را تابع قرآن می گرداند چنان که قرآن را تابع آراء شخصی کرده بودند.
    از این چند جمله امیرالمؤمنین علی علیه السلام معلوم می شود که عموم مردم دارای رشد عقلی و تشخیص صحیح خواهند شد و دستگاه این حکومت به تربیت عقلی و روحی خواهد پرداخت و در نتیجه تربیت عقلی که برای عموم حاصل خواهد شد، هدف فکری همه یکی می گردد و قوای پراکنده مردم به یک سو متوجه می شود، و حقایق قرآن آنطور که هست، ظهور تام و کامل می نماید: «لیظهره علی الدین کله».
    «منها:... حَتَّی تَقُومَ الحربُ بِکُمْ عَلَی ساقٍ بادِیاً نَوجِذُهَا، مَمْلُوءَهً أَخْلافُهَا، حُلْواً رَضاعُهَا عَلْقَماً عَاقِبَتُهَا. أَلا و فی غَدٍ - وَسَیأْتِی غَدُبِما لاتعْرِفُونَ - یأخُذُ
    الوَالی مِنْ غَیرِهَا عُمَّالَهَا عَلَی مَسَاوِی أَعْمَالِهَا وَ تُخْرِجُ لَهُ الارضُ أَفالیذَ کَبِدهَا، وَ تُلْقِی اِلیهِ سِلماً مَقالِیدَهَا، فَیرَیکُمْ کَیفَ عَدْلُ السّیرهِ وَ یحْیی مَیتَ الْکِتَابِ وَ السُّنّهِ».[2].
    این جمله خبر از جنگ وحشتناک عمومی می دهد که همه را خواه
    [صفحه 29]
    ناخواه وارد این میدان خونین خواهد کرد. «در حالتی که دندانهای آخرین خود را نمایان کرده و هر دو پستان خود را پر شیر نموده، چون شیر که در حال غضب دهان باز می کند این جنگ نیز با شدت و بی باکی پیش می رود. (پر کردن پستان ها هم کنایه از آمادگی تمام امت از جهت ذخیره و مواد غذایی و جنگی برای ادامه این خونریزی) شیر اولی که به کام می رسد شیرین است ولی عاقبت آن بس زهرآگین و تلخ است». گویا اشاره لطیفی است به فتوحات اولیه که برای دول قوی به دست می آید و کام آنها را شیرین می کند و به جنگ ادامه می دهند ولی چون جنگ طول کشید و مردم به جان آمدند در پایان متوجه خسارت های سنگین جانی و مالی خواهند شد و همه عزادار می گردند.
    «هوشیار باشید فردا، در زمان فردا به یقین با خود چیزها خواهد آورد شما به آن آشنا نیستید». امیرالمؤمنین از پشت پرده های زمان با چشم حقیقت بین خود چیزها می دیده، از انقلابات اجتماعی فکری که مردم آن زمان نمی توانستند درک کنند و لغت برای بیانش رسا نبوده. همین قدر بطور اجمال نامی از عظمت اوضاع فردا برده و به آنها اشاره کرده که شما نمی توانید آن چه من می
    بینم درک کنید. «دستگیر و زندانی می کند آن والی حقی که از غیر آن دولت است، کارفرمایان آن دولت ها را با اعمال زشت و کارهای بدشان».
    گویا مقصود محاکمه و بازداشت مؤسسین جنگ و سیاستمدارهای خود خواه است. «و زمین از هر قسم پاره جگر خود را برای او بیرون می آورد و با
    [صفحه 30]
    تسلیم و بی مزاحمت کلیدهای خود را به سوی او می اندازد». این قسمت بسیار مهم و شایسته است که در این حکومت همه قوای طبیعت بیرون آمده و کلیدهای علوم و صنایع به دست آمده و همه به دست او خواهد افتاد. همان حقایق علمی و اکتشافات که وسیله پیشرفت مقاصد شهوانی و شرافت فروشی بوده وسیله اقامه حق و پیشرفت فضیلت خواهد شد.
    «پس به شما مردم خواهد نشان داد که روش عدالت چگونه است و مرده کتاب و سنت را زنده خواهد کرد» و این آخرین مرحله و نتیجه این دولت است که در آن عدالت حقی که همه در آرزوی او بوده عملی خواهد شد و قوانین کتاب خدا و سنت حق در سراسر جهان اجراء و حکومت جهانی حق و عدالتِ... امام آنگاه ظاهر خواهد شد که افکار عموم مردم به واسطه پیشرفت علوم و تجربه های تلخ مدت بی سرپرستی و فشارهای مردم خودخواه کاملاً مستقر شده و همه به جان آمده و برای پذیرفتن ندای حق آماده اند. ندای ظهور حق برای تأسیس حکومت حق و عدالت، از مکه برخواهد خواست چون مکه، اول خانه ای است که ندای توحید از آن جا سرچشمه گرفته و به عالم رسیده، و
    نمونه کوچک امنیت و حق پرستی است. دعوت دوم که قیام پیغمبر خاتم و پیشوای بزرگ ما است، نیز از آن جا برخاست. ندای سوم که دعوت نهایی اصلاح است از آن جا به وسائلی که هست به همه عالم می رسد.
    سیصد و سیزده نفر که اصحاب خاص و هسته مرکزی این تشکیلات هستند، چون ندا را شنیدند، مانند قطعه های ابر پاییز از اطراف حرکت
    [صفحه 31]
    می کنند و در مدت اندکی در مکه به هم پیوسته می شوند، بعضی شب جای خود را ترک می کنند و صبح در مکه اند، بعضی آشکارا حرکت می کنند و بالای ابر یا در میان ابر سیر می کنند، چون عده آنها کامل شد آغاز اصلاحات از سرزمین ظهور اولی اسلام شروع خواهد شد. با نیروی معنوی و به دست گرفتن وسائل و اسباب طبیعی که در آن روز دنیا البته مهمتر و هولناکتر است، حرکت می کنند و دشمنان را از میان برمی دارند....
    ... امام رضا علیه السلام... از پدران بزرگوارش از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم: در وحی معراج، خداوند آخر کار اسلام و ظهور آن را برای من بیان کرد. آنگاه شخصیتی که از ذریهِ من به دست او عالم اصلاح می شود، توصیف نمود که آخر آن حدیث این چند جمله است:
    «لاطهّرنّ الارض بآخرهم من أعدائی لاملکتهُ مشارق الارض و مغاربها و لاسخرن له الریاح و لاذللنّ له السحاب الصعاب و لاوقینّه و لانصرنّه بجُندی و لامدنّه بملائکتی حتی یعلن دعوتی و یجمَع الخلق علی توحیدی ثم لادومنّ ملکه و لادومنّ الایام بین اولیائی الی
    یوم القیامه». یعنی زمین را از دشمنان خودم به وسیله آخرین آنها پاک خواهم کرد، و او را در مشرق و مغرب زمین، مسلط خواهم نمود، بادها را مسخر او می کنم، و ابرهای سرکش را برای او رام می گردانم، و او را، بالای همه اسباب و وسائل قرار می دهم و به لشکرم او را یاری می کنم و به ملائکه امدادش می نمایم، تا دعوت مرا آشکار کند و مردم را به توحید من جمع کند، آنگاه مُلک او را توسعه می دهم و روزگار دولت در میان اولیاء من دست
    [صفحه 32]
    به دست می گردد تا روز قیامت. پس از آن که دشمنان را از میان برداشت و قوای کفر درهم شکست، عدل و قضاوت صحیح در سراسر روی زمین که چون یک شهر است مستقر خواهد شد و در سایه تربیت و تحت سرپرستی او، عقول و اخلاق کامل و رشد پیدا خواهد نمود.
    منابع و ثروت های زیر زمینی استخراج می شود، همه سرزمین ها خرم و آباد می گردد، امنیت سراسر اجتماعات را فرا می گیرد، تا آن جا که مرغ ها در آشیانه ها بی وحشت از مزاحم تخم می گذارند، و ماهی ها در نهرها آسوده زندگی می کنند و در نتیجه تربیت های صحیح اطفال و نوباوگان، حیوانات و طیور از مزاحمت آنها مصون می مانند.
    «... فعند ذلک تفرح الطیور فی اوکارها و الحیتان فی مجاری انهارها و تمد الارض و تفیض العیون و تنبت الارض ضعف اکلها ثم یسیر مقدمته جبرائیل و ساقته اسرافیل، فیملا الارض عدلا و قسطا بعد ما ملئت
    ظلما و جورا...» یعنی چون حکومت او وسعت یافت... آبادی زمین توسعه می یابد، چشمه سارها از هر طرف جاری می شود، زمین بیشتر از مایحتاج عمومی آذوقه مردم را می رویاند، جبرئیل (فرشته علم) در مقدمه دولت او و اسرافیل (فرشته زندگی) در ساقه دولت اوست، یعنی پیشرفت و پیش قدمش «علم» است و اثر و دنبال آن «زندگی و حیات» پس زمین را از عدل و داد پر می کند، پس از آن که از ظلم و جور پر شده بدعت ها از میان برداشته می شود، و بدعت گزاران اعدام می شوند، مساجد و معابدی که برای تظاهر و ریا و حقه بازی ساخته شده و «مسجد ضرار هستند» خراب
    [صفحه 33]
    می کنند، طرق و شوارع را توسعه می دهند.
    و در واقع مدینه فاضله ایده آلی بشریت، حکومت خدا بر مردم به دست مردم، عدالت اجتماعی، آزادی، برادری جهانی، هم فکری و همکاری صمیمانه بین تمام مردم روی زمین و... بدین وسیله بر پا می شود، و بدیهی است که در این حکومت جهانی طبق دستورهای اولیه اسلام، سیاست و دیانت یکی بوده و انفکاک ناپذیر خواهد بود و در عین اینکه معنویات قوی و عالمگیر می شود، مادیات نیز مورد استفاده بشر خواهد بود.
    ... حکومت امام زمان و آینده ای که ما در نظر داریم، یکی از خصوصیاتش این است که حکومت فکر و عقل است، هدایت است، رهبری است،... تحدید هواها و طغیان ها به وسیله هدایت و تنویر عقول و رشد کافی، نخستین کار و انقلابی است که شخصیت عالی آینده انجام می دهد و این
    هم دو قسمت دارد: قسمت نخست رشد و هدایت کلی و عمومی است برای همه بشر. قسمت بعد هدایت و حاکمیت مشخص قرآن است که همان حاکمیت خدا و مشیت اوست. روشنی عقول و افکار و آزادی از بندهای هواها و شهوات و تمایلات بدانجا می رسد که با هدایت مهدی علیه السلام آیات قرآن مستقیماً بر عقول می تابد و همه را هدایت می کند...
    ... آن زندگی که مورد انتظار و پیش بینی ما شیعه و ما مسلمین است، آن یک زندگی انسانی است یک زندگی (بی طبقه است). یعنی مسابقه مردم چنین اجتماعی، مسابقه در خیر است، چون دیگر مادیات معنی ندارد. همه چیز... تأمین شده، احتیاجی نیست. غریزه ثروت اندوزی هم
    [صفحه 34]
    فرض کنیم که یک غریزه نباشد، یک عارضه باشد، از بین رفته که این هم تصورش مشکل است. برای این که بشر حب به آن چیزی که تولید کرده قهراً دارد.
    روی این زمینه ما می گوئیم که همان زندگی عادلانه، همان زندگی مجتمع دنیایی هست، ولی در جهت الهی است... یعنی تعالی انسان ها...
    بنابراین مساله مهدویت و آینده بشریت و زندگی ای که مورد امید و انتظار مردم باشد، فطری همه بشر دنیا بوده، منشأ همه انقلاب ها شده، بخصوص در اسلام بخصوص در شیعه جزء عقاید شیعه است، مثل مسأله عصمت، مسأله امامت، مسأله مهدویت و انتظار مهدویت از خصایص شیعه است. و این خصوصیت بوده که شیعه را همیشه در جهت حرکت انقلابی قرار داده است.
    ... بنابراین... دولت جهانی ولی عصر، حکومت خدا، به رهبری ولی خدا و همکاری مردان خداست با فراهم
    شدن اسباب طبیعی و استعدادهای فکری و اجتماعی، همه وسائل و اسباب دست به هم می دهد و امدادهای الهی هم کمک می کند.[3].
    [صفحه 35]
    پاورقی
    [1] نهج البلاغه خطبه 138.
    [2] نهج البلاغه خطبه 138.
    [3] خلاصه ای از کتاب آینده بشریت از نظر مکتب ما، مجاهد نستوه آیت اللّه طالقانی.






    امضاء



  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,303
    تشکر
    735
    مورد تشکر
    715 در 196
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض









    انتظار، در اندیشه علاّمه طباطبائی

    علاّمه طباطبائی ذیل آیه «وعداللّه الذین آمنوا... لیستخلفنهم فی الارض...» [1] می گوید:
    این آیه وعده... زیبایی است... خدای سبحان به کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام دهند، وعده می دهد که به زودی جامعه ای برایشان برپا می دارد که به تمام معنا صالح باشد، و از ملکه کفر و نفاق و فسق پاک باشد، زمین را ارث برند و در عقاید افراد آن و اعمالشان جز دین حق، چیزی حاکم نباشد، در امنیت زندگی کنند، ترسی از دشمن داخلی و خارجی نداشته باشند. این جامعه طیب و طاهر با صفاتی که از فضیلت و قداست دارد هرگز تاکنون در دنیا منعقد نشده، و دنیا... تاکنون چنین جامعه ای به خود ندیده است،
    ناگزیر اگر مصداقی پیدا کند، در روزگار مهدی علیه السلام خواهد بود. چون اخبار متواتری که از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم و ائمه اهل بیت قدس سرهما در خصوصیات آن جناب وارد شده، از انعقاد چنین جامعه ای خبر می دهد،... حق این است که... آیه شریفه جز با اجتماعی که به وسیله ظهور مهدی علیه السلام به زودی منعقد می شود، قابل انطباق با هیچ مجتمعی نیست.[2].
    [صفحه 37]
    پاورقی
    [1] سوره نور/ 54.
    [2] تفسیر المیزان 15/168.



    امضاء



صفحه 1 از 6 12345 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi