صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 29

موضوع: نگاهی به جبر و اختیار در مکتب اسلام و دلالت‌های تربیتی آن

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    2ـ3) جبر و اختیار از دیدگاه شیخ محمّدحسین فضل‌الله


    شیخ فضل‌الله هر دو مسئله را با نظریّة سببیّت تحلیل می‌کند. وی در باب ایجاد فعل از سوی خدا، این مطلب را می‌پذیرد که خدا در وجود فعل نقش دارد، امّا نه با ایجاد مستقیم، بلکه از طریق ایجاد انسان و ایجاد قدرت و اراده در انسان و ایجاد رابطة تأثیرگذاری میان اراده به عنوان سبب و فعل به عنوان مسبّب. بنابراین، نقش خداوند در ایجاد فعل از طریق ایجاد امکانات فعل است، امّا ایجادکنندة مستقیم آن خود انسان است.
    رویکرد دوم که مبتنی بر تفکّر اهل بیت(ع) است؛ بدین شکل روایت می‌شود: «لاَ جَبْرَوَلاَ تَفْویضَ وَلَکِنْ أَمرٌ بَینَ أَمرَین»؛ یعنی از نظر صدور، فعل را به صورت مستقیم و با اراده و اختیار از انسان به بندگان نسبت می‌دهد و از نظر دیگر، به لحاظ اینکه خدا سببِ عمیق‌تر نسبت به همة اشیاء است، به خدا نسبت می‌دهد، چون اوست که به بندگان قدرت و توانایی بخشیده است و می‌تواند از آن جلوگیری کند و اوست که تمام ابزارهای طاعت و معصیت را تحت سلطة وی درآورده، بدون اینکه در اختیار و ارادة وی دخالت کند. بدین ترتیب، نسبت فعل به خدا درست می‌شود؛ زیرا وی در حصول و تحقّق فعل، هزچند به لحاظ مقدّمات زیاد، نقش دارد (ر.ک؛ فضل‌الله، 1419ق.: 132).
    3ـ جبر و اختیار از دید اندیشمندان معاصر


    1ـ3) جبر و اختیار از دیدگاه علاّمه طباطبائی


    علاّمه طباطبائی فعل انسان را از دو وجه مورد بحث قرار می‌دهد. یکی از نظر وجود و اینکه ایجادکنندة آن کیست؛ خدا یا انسان؟ وجه دیگر اینکه تعلّق ارادة الهی به فعل و اینکه آیا تعلّق اراده باعث جبر می‌شود یا نه؟!
    دربارة پرسش نخست نظر ایشان این است که فعل دارای دو حیثیّت است: حیثیّت وجودی و حیثیّت صدوری. از نظر نخست، فعل منسوب به خداست؛ یعنی این خداست که فعل را ایجاد می‌کند و مانند تمام اشیاء لباس وجود بر آن می‌پوشاند؛ زیرا ﴿اللَّهُ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ وَکِیلٌ: خداوند آفریدگار همه چیز است و حافظ و ناظر بر همة اشیاء است﴾ (الزّمر/62). امّا از نظر دوم، فعل مربوط به انسان است؛ یعنی این انسان است که فعل از او سر می‌زند و او آن را به وجود می‌آورد؛ به تعبیر دیگر، خدا و انسان هر دو علّت هستند، امّا خدا علّت «مَا مِنهُ الوُجُود» و انسان علّت «مَا بِهِ الوُجود» است.
    در باب پرسش دوم، دیدگاه علاّمه طباطبائی این است که ارادة الهی گرچه به فعل تعلّق می‌گیرد، امّا این تعلّق مستقیم نیست، بلکه غیرمستقیم است؛ بدین معنا که ارادة الهی نخست به ارادة انسان و از طریق آن به فعل تعلّق می‌گیرد، بدین ترتیب که خدا اراده می‌کند، انسان نیز ارادة فعل کند و هنگامی‌که انسان اراده کرد، فعل تحقّق می‌یابد. بنابراین، چون ارادة الهی در طول ارادة انسان قرار می‌گیرد و فعل مستقیماً از ارادة انسان نشأت می‌گیرد، در نتیجه، تعلّق ارادة الهی موجب جبر نمی‌شود؛ زیرا معیار اختیاری بودن فعل این است که از ارادة انسان سر بزند و این معیار وجود دارد (ر.ک؛ طباطبائی،1417ق.: 19).
    امضاء


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    دربارة مسئلة دوم نیز نظر ایشان بر این است که ارادة الهی نسبت به فعل انسان از طریق ایجاد نظام سببیّت میان اراده و فعل اعمال می‌شود؛ بدین معنا که وقتی ارادة انسان به فعلی تعلّق می‌گیرد، اگر میان اراده و فعل رابطة سببیّت و تأثیرگذاری وجود نداشته باشد، این اراده نمی‌تواند فعل را در خارج ایجاد کند. پس وجود فعل در خارج گرچه از ارادة انسان نشأت گرفته است، امّا در چارچوب نظام علّیّت و سببیّت است و از آنجا که رابطة سببیّت میان ارادة انسان و فعل را خدا ایجاد کرده است و این رابطه متقوّم به ارادة الهی است. بنابراین، ارادة الهی نیز در فعل نقش دارد و شرّ به صورت مستقیم مخلوق خدا نیست و همین طور مورد اراده و رضایت وی، بلکه شرّ فعل انسان است از طریق ارادة خدا که میان سبب و مسبّب ارتباط برقرار کرده است. ارادة الهی باعث شده است که فعل به عنوان مسبّب زمانی به وجود آید که ارادة فاعل مختار بدان تعلّق گیرد. بدین ترتیب، رابطة خدا با موجودات از طریق آفرینشِ قوانینی برقرار می‌شود که منتجّ آنان است. پس نه جبر است و نه تفویض است، چون سرنخ اوّل مسئله در دست انسان است و او هم بااراده و آزاد است و سرنخ دوم یعنی ابزارهای قدرت در دست خداست و اوست که می‌تواند ابزارها را نگه دارد و یا از بین ببرد (ر.ک؛ همان: 251).
    امضاء

  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    در مقایسة نظر علاّمه طباطبائی و فضل‌الله می‌توان گفت فرض تعلّق ارادة الهی بر فعل، از طریق تأثیرگذاری ارادة انسان بر فعل که مرحله‌ای بعد از انگیزش میل و تحقّق انتخاب است (و علاّمه فضل‌الله بر این مورد تأکید دارد)، معقول‌تر به نظر می‌رسد و اختیار را بهتر توجیه می‌نماید.
    امضاء

  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    3ـ3) جبر و اختیار از دیدگاه شهید مطهّری


    1ـ3ـ3) میل
    میل، جاذبه و کششی است میان انسان و یک عامل خارجی که انسان را به سوی آن شیء خارجی می‌کشاند (ر.ک؛ مطهّری، 1366: 55). از نظر شهید مطهّری، عواطف عالی انسانی هم یک میل است (ر.ک؛ همان).
    2ــ3ـ3) اراده
    در مقابل میل، اراده به درون انسان مربوط است؛ یعنی رابطه‌ای بین انسان و عالم خارج نیست، بلکه پس از اندیشه و محاسبة امور، سنجش مصلحت‌ها و مفسده‌ها و نیز تشخیص اصلح به آنچه عقل به او فرمان داده است، اراده می‌کند (ر.ک؛ همان: 48). در واقع، اراده در انسان نیرویی است که همة امیال و ضدّ امیال، کشش‌ها، تنفّرها و ترس‌ها را در اختیار خود دارد و اجازه نمی‌دهد که یک میل یا ضدّ میل انسان را به یک طرف بکشد (ر.ک؛ همان: 49).
    امضاء

  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    3ـ3ـ3) عقل


    عقل یعنی قدرت تجزیه و تحلیل و ربط دادن قضایا، یا به دست آوردن مقدّمات و پیش‌بینی نتایج (ر.ک؛ همان، 1356: 177). عقل یا اصول و مبادی اوّلیّة فطری یکی از ابزارهای شناخت می‌باشد. استاد مطهّری ابتدا برای عقل و حکمت تعریف خاصّی بیان می‌کند، امّا عموماً به عقل نظری و عملی تقسیم می‌کند (ر.ک؛ همان: 31). عقل نظری، مبنای علوم طبیعی، ریاضی و فلسفة الهی است و این علوم از این نظر مشترک‌ هستند که کار عقل در آنها قضاوت دربارة واقعیّت است (ر.ک؛ همان، 1366: 66). حکمت نظری از هست‌ها و اَست‌ها سخن می‌گوید و مسائل حکمت نظری از نوع جمله‌های خبری است (ر.ک؛ همان، 1384: 163). بنابراین، حوزة بسیار وسیعی دارد و اکثر قریب به اتّفاق علوم بشری را شامل می‌شود (ر.ک؛ همان: 165). امّا عقل عملی مبنای علوم زندگی و اصول اخلاقی است و مفهوم حُسن و قُبح، باید و نباید و امثال اینها را خلق می‌کند (ر.ک؛ همان، 1378: 66). در واقع، حکمت عملی، علم به تکالیف انسان است، البتّه تکالیفی که از ناحیة خِرَد محض نشأت می‌گیرد.
    امضاء

  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    اشکال جبر


    اگر نظام هستی ضرورت است، افعال انسان که جزئی از حوادث این جهان است نیز ضروری خواهد بود. پس انسان هیچ گونه اختیاری در اعمال خود ندارد؛ زیرا اختیار، امکان است و جبر ضرورت. بنابراین، جهان، جهان ضرورت است نه امکان؛ به عبارت دیگر، همان گونه که حوادث طبیعی تحت تأثیر علل معیّن، قطعی و قابل پیش‌بینی است، حوادث مربوط به انسان نیز به حکم قوانین معیّن صورت می‌گیرد و متأثّر از علل معیّن قطعی می‌شود. بنابراین، هیچ گونه امکان و اختیاری برای انسان وجود ندارد و نمی‌توان هیچ تکلیف الهی، بشری، کیفر و پاداش برای انسان قائل شد؛ زیرا تکلیف، پاداش و کیفر، فرع بر آزادی است و با وجود جبر، هیچ یک از این امور معنایی ندارد (ر.ک؛ همان: 609). «نظام هستی نظام ضرورت است و استثناء‌پذیر نیست. در عین حال، انسان در افعال خویش مختار است و از حدّ اعلای آزادی برخوردار است و این اختیار با ضرورت نظام هستی منافات ندارد» (همان:610). هیچ ملازمه‌ای میان قانون ضرورت علّی، مجبور بودن انسان و عدم ضرورت علّی و اختیار انسان وجود ندارد، بلکه ضرورت علّی در باب انسان، با در نظر گرفتن علل و مقدّمات مخصوص افعال انسان، مؤیّد اختیار او، و انکار ضرورت علّی نسبت به افعال انسان موجب محدودیّت و سلب اختیار وی می‌شود (ر.ک؛ همان،1380، ج 5: 612). استاد مطهّری این نظریّه را در دو قسمت مورد بحث قرار می‌دهد که عبارتند از:
    الف) نفی ضرورت علّی ملازم با آزادی و اختیار نیست، بلکه منافی آن است. اگر افعال انسان یا مبادی او مانند اراده را ضرورت علّی ندانیم؛ یعنی برای این امور علّت تامّه‌ای که نسبت آن با این امور ضرورت باشد، قائل نباشیم، ناچار به توجیه پیدایش و عدم پیدایش آنها با صدفه خواهیم بود. در این صورت، انسان در هر شرایطی انتظار هر گونه عملی از خود می‌تواند داشته باشد یا در هر شرایطی نمی‌تواند از وقوع هیچ گونه عملی از خود مطمئن باشد؛ زیرا در این صورت، زمام افعال انسان صرفاً به دست تصادف سپرده شده است و خود او به هیچ وجه نمی‌تواند دخالتی در افعال خود داشته باشد. بدون تردید این فرض ملازم محدودیّت و سلب قدرت و اختیار انسان است و با وجود آن، اساساً آزادی معنا ندارد، بلکه نمی‌توان این فعل را فعل انسان خاص، بلکه فعل هیچ فاعلی دانست (ر.ک؛ همان، ج 23: 613ـ612).
    امضاء

  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    ب) ضرورت افعال انسان در نظام هستی منافی اختیار نیست؛ زیرا هر معلولی که ضرورت می‌یابد، به واسطة علّت تامّة آن است. افعال انسان نیز با پیدایش علل تامّة آن ضرورت پیدا می‌کند. علّت تامّة فعل انسان مرکّب از مجموع غرایز، تمایلات، عواطف، سوابق ذهنی، قوّة عقل، سنجش، قدرت، عزم و اراده است. سپس قوّة عاقلة انسان جمیع جوانب را تا حدّ امکان در نظر می‌گیرد. اگر احیاناً آن فعل در عین موافقت با برخی از تمایلات از جنبه‌های دیگر نیز با غرایز عالی‌تر مخالف بود، در این صورت، اراده تمایل را به عقب می‌راند و اگر از این لحاظ به مانعی برخورد نکند و یا آنکه موانع در مقابل فوایدی که از فعل حاصل می‌شود، کوچک‌تر باشد، حالت اراده پیدا می‌شود و فعل محقّق می‌شود. در هر دو صورت، آنچه به فعل وجود و ضرورت می‌بخشد، ترجیح، انتخاب و ارادة خود انسان است. معنای ضرورت در اینجا این است که افعال انسان به اختیار ضرورت پیدا می‌کند و این ضرورت با اختیار منافاتی ندارد، بلکه مؤیّد آن است (ر.ک؛ همان: 615ـ613). بدین ترتیب، تبیین جنبة فلسفی نظریّة «أمر بین الأمرین» این است که افعال صادره از انسان در عین اینکه از سویی ممکن‌الوقوع هستند، از سوی دیگر، ضروری می‌باشند، امّا نه مطلق حاکم، نه امکان، بلکه امری بین الأمرین است و از نظری، ضرورت حاکم است و از نظر دیگر، امکان (ر.ک؛ همان، 1378: 136ـ 125).
    امضاء

  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    4ـ3) تبیین اختیار انسان از دیدگاه شهید مطهّری


    1ـ4ـ3) بدیهی بودن اختیار
    از نظر استاد مطهّری، ادراک اختیار امری بدیهی و وجدانی است؛ زیرا مربوط به طرز انجام یافتن اعمال در ذهن خود انسان می‌باشد. انسان وجود برخی امور را در درون خود به صورت وجدانی احساس می‌کند؛ مانند اینکه در هر شرایطی در انتخاب یا ترک فعل آزاد است، یا اینکه قدرت مقابله با عوامل مادّی را به خاطر حفظ فضیلت اخلاقی دارد، یا استعداد پذیرفتن تکلیف را دارد و از این حیث، با دیگر موجودات فرق دارد و اگر خود را مختار فطری نمی‌دانست، هیچ گاه با فکر خود فعلی را انجام یا ترک نمی‌کرد و هرگز اجتماعی را ایجاد نمی‌کرد که دارای شئون مختلف امر و نهی و دیگر توابع آن است. انکار اختیار یک امر بدیهی و یک نوع سفسطه محسوب می‌شود (ر.ک؛ همان: 631).
    امضاء

  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    4ـ انسان‌شناسی در تعلیم و تربیت اسلامی


    امروزه هنگامی‌که از مبانی فلسفی آموزش و پرورش سخن می‌گوییم، گروهی از بینش‌ها و نگرش‌ها در دنیای فکر و ذهن ما رخ می‌نماید. این بینش‌ها و نگرش‌ها دستاورد تلاش هر فیلسوف برای یافتن پاسخ به چند پرسش کلیدی است. یک فیلسوف آموزش و پرورش پیش از هر چیز باید برای دیگران روشن کند که دریافت و نگرش او از آدمی چیست! این دریافت و بینش دربارة چگونه دیدن حقیقت انسان، قابلیّت‌ها و توانایی‌های او، هدف‌گذاری‌های آموزشی و پرورشی، راهبردها و راه‌کارهای دستیابی و رسیدن به این هدف‌ها، چگونگی بستر رشد و حرکت انسان به سوی هدف یا اهداف آموزشی و پرورشی است. بدیهی است هر مکتب فکری و هر متفکّری به یکی از ابعاد وجودی انسان نگریسته و آرمان نهایی را در راستای تحقّق آن بُعدِ خاص طرّاحی و ارائه کرده است. تعلیم و تربیت برخاسته از نگاه انسان‌شناسی در صدد تعیین اهداف و شیوه‌های وصول به آنها و تعیین محتوا به‌ منظور رسیدن به اهداف است. امّا این انسان شدن1 چگونه است؟ روشن است ویژگی‌های چنین انسانی را باید از فلسفه گرفت. فلسفة تعلیم و تربیت اسلامی که متأثّر از تعالیم و جهان‌بینی اسلامی است، نگاهی متفاوت از دیگر مکاتب به انسان دارد و آن بدین شرح می‌باشد.
    امضاء

  11. Top | #20

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    در انسان‌شناسی اسلامی از منظر دو رویکرد می‌توان به انسان نگریست: در رویکرد اوّل، انسان آن گونه که هست، مورد توجّه است و در رویکرد دوم، انسان آن گونه که باید باشد، مورد بحث قرار می‌گیرد. پرسش‌هایی از قبیل مفهوم کمال، کمال‌پذیری، کمال نهایی انسان و چگونگی رسیدن به آن مطرح می‌شود و بدین سان چشم‌اندازی متفاوت از سیمای انسان به نمایش می‌گذارد. در این رویکرد، فعّالیّت‌های آرمانی و عقیدتی به عنوان یک بُعد اساسی در مقابل بُعد طبیعی محض انسان تلقّی می‌شود (ر.ک؛ جعفری تبریزی، 1379: 4). از این منظر، آشکارترین و حیاتی‌ترین رسالت تربیتی عبارت است از کوشش برای دستیابی به بهترین نظام تلفیقی میان انسان، آن گونه که هست و انسان آن گونه که باید باشد. از دیگر مبانی انسان‌شناختی فلسفة تعلیم و تربیت اسلامی که منتج از عقل و وحی است، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
    امضاء

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi