ـ انسان موجودی است مرکّب از جسم و روح که حقیقیت انسان به روح اوست و کمال و جاودانی آدمی به کمال و بقای روح مربوط میشود.
ـ انسان فطرتی الهی دارد که قابل فعلیّت یافتن و شکوفایی یا فراموش شدن است. بنابراین، بر حسب فطرت و آفرینش، جویای همة مراتب کمال است.
ـ همة انسانها بر حسب آفرینش برابرند و از حقوق و تکالیف عادلانه برخوردارند.
ـ انسان موجودی آزاد و صاحب اختیار است که این آزادی و اختیار را خدا به او داده است. لذا در تکوین و تحوّل هویّت ناتمام و پویای خود نقش اساسی دارد.
ـ انسان موجودی اجتماعی است و تکوین شخصیّت او در دو بُعد فردی و اجتماعی است. چنین انسانی نسبت به انجام تکالیف خود، نخست در برابر خداوند و آنگاه خود و دیگران مسئولیّت دارد (ر.ک؛ صادقزاده قمصری و دیگران: 1389: 35).