همسازی دین و پیشرفت
برخلاف گمانههای ناسازانگار، بین دین و پیشرفت پیوند عمیقی برخوردار است. این مساله از چند منظر قابل بررسی است:
1. منظر تاریخی
بهترین دلیل بر امکان چیزی وقوع آن است. بررسی تاریخی حکایت از پیوند ژرف دین اسلام و مقولاتی چون علم، توسعه و پیشرفت دارد. پارهای از آنچه در این باب گفتنی است، بویژه با توجه به بررسیهای تاریخی در مباحث پیشین گفته آمد. افزون بر آن گفتنی است مسلمانان بر اساس انگیزش و هدایتهاى دینى، مسیر رشد و تعالى را پوییدند و در تاریخ پر افتخار خود، تمدن درخشانى پدید آورده و حتی جهان غرب را مدیون خود ساختند. گوستاولوبون مىنویسد: «نفوذ اخلاقى همین اعراب زاییده اسلام، آن اقوام وحشى اروپا را که سلطنت روم را زیر و زبر نمودند، در طریق آدمیت داخل کرد و نیز نفوذ عقلانى آنان دروازه علوم و فنون و فلسفه را که از آن به کلى بىخبر بودند، به روى آنها باز کرد و تا ششصد سال استاد اروپاییان بودند» (لوبون، 1380: 751) . ویل دورانت (Will Durant) نیز در تاریخ تمدن مىگوید: «اسلام طى پنج قرن، از سال 81 تا 597 ه.ق (700تا 1200م) از لحاظ نیرو، نظم، بسط قلمرو و حکومت، تصفیه اخلاق و رفتار، سطح زندگانى، وضع قوانین منصفانه انسانى و تساهل دینى، ادبیات، دانشورى، علم، طب و فلسفه پیشاهنگ جهان بود». (دورانت، 1373، 4: 432) دکتر شفیعى کدکنى بر آن است که: «در سراسر حیات بشر دو نهضت برجسته و ممتاز نمودار است ... اولى نهضت عظیم اسلامى و دیگر رنسانس و هر دو زاییده اسلاماند». (شفیعى کدکنى، 1340، (مقاله)).
به نظر میرسد بر دو مورد یاد شده باید انقلاب عظیم اسلامی ایران را نیز افزود. این نهضت هم برخاسته از آیین مبین اسلام است و به لحاظ درجه اهمیت و قوت تاثیر کمتر از دو جریان پیش گفته نیست. انقلاب اسلامی مسیر جدیدی را فرا روی بشر جدید سرخورده از مکاتب و ایسمهای غربی قرار داده و میرود تا جایگاه اصیل و حقیقی خدا، دین و معنویت را در متن تمدن بشری احیا نماید و الگوی جدیدی از علم، صنعت، غایات و مناسبات انسانی را جایگزین الگوی موجود قرار دهد.