صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 19 , از مجموع 19

موضوع: اشعار به مناسبت شهادت جانگداز امام حسن مجتبی(ع)

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    در حریمی که روضه ممنوع است

    روضه خوان شما خودِ قبر است


    پیش جهل مدبران بقیع

    چاره ی بغضِ در گلو صبر است



    در مسیر کبوتران حرم

    آب و دانه سحر نمی ریزند


    در هوای تو لطمه زن ها هم

    خاک غربت به سر نمی ریزند



    سنگ قبر تو شش جهت دارد

    پس ضریح تو نیز شش گوش است


    هرکه از باب قاسم آمده است

    بعد عمری هنوز مدهوش است



    گنبدت را ندیده اند مگر

    تپه خاکی که پشت مرقد توست


    در حقیقت قلوب انسان ها

    بارگاهی برای مسند توست



    از مفاتیح ندبه جایز نیست

    «گریه» از غربت تو محروم است


    هرکه فرزند فاطمه باشد

    بین مردم همیشه مظلوم است



    سوت وکور است هر شبه جمعه

    چون شب دفن مادرت زهرا


    سوت و کور است مثل آن کوچه

    که نکردید خانه را پیدا



    آتش درب خانه می باشد

    علت قلب داغ دار بقیع


    سپر اهل خانه محسن شد

    مثل آن نرده ها کنار بقیع



    خاک های بقیع می گفتند

    چادر مادر تو خاکی نیست


    در مصافی که ظلمت و نور است

    نور را از پلید باکی نیست





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************






  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    من تو را در حُسنِ روزافزون، سرآمد میکشم

    آیتی از آیه های ذاتِ سرمد میکشم

    تا جمالت را به زیبایی ببینم ـ بارها

    در ضمیرم نقش سیمای «محمد» میکشم

    از حریم پاک تو، تا «قُبّه الخَضرا»ی عشق

    با نگاهِ عاشق خود، خطِّ ممتد میکشم

    خسرو خوبان عالم! ای کریم اهل بیت

    شرمساری پیش تو، از کرده ی بد میکشم

    گرچه از ذوق عبادت، سال ها بی بهره ام

    با بلور اشک خود، تصویر معبد میکشم

    آه، ای سردار مظلومی، که تنها مانده ای!

    خجلت از رخسار آن نفسِ مجرّد میکشم

    چون شنیدم از دهانت، سوده ی الماس ریخت

    دامن از یاقوت و مرجان و زِبَرجد میکشم

    آب شد سنگ صبور، از آن همه صبر و شکیب

    وسعت صبر تو را، بی مرز و بی حد میکشم

    روضه ات با خاک، یکسان است، ای روح نماز

    من به نام نامی ات، طرح مجددّ میکشم

    تا نسوزد، تربت پاکت ز هُرم آفتاب

    در خیالم، سایبانی، مثل گنبد میکشم

    تا ببوسم گلشن ات را مثل یاس و اطلسی

    پشت «دیوار بقیع»ات، بارها قد میکشم

    تا بشویم، گردِ غربت را، از آن تربت به اشک

    منّت از مژگان خود، هر قدر باید، میکشم

    میروم از این حرم، اما دلم پیش شماست

    گاهِ رفتن، نیّت خود را مرددّ میکشم

    میروم با بی قراری، باز می گردم به شوق

    جلوه ی عشق تو را، در رفت و آمد میکشم

    من به یادِ این کبوترها، که مهمان تواند

    بعد از این نازِ کبوترهای «مشهد» میکشم

    تا زیارتگاه دل ها، لاله زار مجتبی ست

    سرمه ی چشم «شفق»، خاکِ مزار مجتبی ست





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    صحبت از خوان کریم است و تهی دستی ما

    دستها گرم قنوتند، زحاجت لبریز

    گوش این طایفه آوای گدا نشنیده است

    قبل گفتن شده کاسه ز اجابت لبریز



    دستهایم دم صبحی به ضریحش نرسید

    مثل شمعی به تمنای حرم آب شدم

    بیشتر حرف حسن بود میان سخنم

    اربعین نزد حسینش که شرفیاب شدم



    خاک گر نام حسن داشت به لب، دُر میشد

    نام او را به روی سنگ یمن بنویسند

    بی کفن بود حسین، ورنه وصیت می کرد

    تا به روی کفنش نام حسن بنویسند



    گرچه لایوم کیومک به روی لب دارد

    گرچه او در غم غارت شدن خلخال است

    تن غارت زده شاه شهادت بدهد

    روز هجر حسنش سخت تر از گودال است



    طشت تنها شده از خون دل او آگاه

    آه که محرم غمهای حسن چاه نبود

    آی کوفی که حسن را به مذلت خواندی

    نقش انگشتر او عزتُ لله نبود؟؟؟



    جگر سنگ شود آب اگر گریه کند

    شرح وقتی بدهد او جگر سوخته را

    روضه اش کوچه تنگی است نمیداند که

    میخ را گریه کند یا که در سوخته را



    بیت الاحزان نگاهش شده راوی غم

    قصه رد شدن آینه و کینه ی سنگ

    با کنایه بنویسید که آیینه شکست

    دست سنگین و فدکنامه و یک کوچۀ تنگ





    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 16-10-2018 در ساعت 03:33
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض




    سايه ي دستي ميان قاب چشمان ترش
    چادرخاكي زهرا بالش زير سرش

    رنگ خون پاشيده بر آيينه ي احساس او
    لكه هاي سرخ روي گوشوار مادرش

    اين دم آخربه ياد ميخ در افتاده است
    خانه را آتش زند با روضه ي پشت درش


    لخته ها را پاك مي كرد از لب خشكيده اش
    زينب خونين جگر با گوشه هاي معجرش

    برخلاف رسم سرخ كشتگان راه عشق
    رفته رفته سبزتر مي شد تمام پيكرش


    با نظر براشك قاسم گفت: واي از كربلا
    نامه اي را داد با گريه به دست همسرش

    روضه ي «لايوم» مي خواند غريب اهلبيت
    كربلايي ها چه گريانند در دوروبرش!

    چشم اميدش به قد وقامت عباس بود
    ايستاده با ادب ساقي كنار بسترش

    وحید قاسمی



    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    بالا بیار حادثه را کوه خون جگر!
    آتشفشان شو از تب غم های کهنه تر
    بالا بیار خون دلت را به روی خاک
    این داغ های یکسره را تا فلک نبر
    داغ سقیفه، داغ فدک، داغ بی کسی است
    این زخم برملا شده این خون شعله ور
    پهلوی درد مادر و تنهایی پدر
    عمری زده کبوتر این زخم، بال و پر
    آن دردهای مزمن و تلخ تو خوب شد
    کرده است شوکران ستم بر دلت اثر
    بالا بیار هرچه در این سال های سخت

    هِی دیدی و شنیدی و افکندی از نظر

    بالا بیار درد دل ناشنیده را

    افکن به روی اهل زمینی که بی خبر...
    دیگر مگر به خواب ببینند روز خوش
    وقتی که صلح، جام شهادت کشیده سر
    افسوس لقمه های محبت حرام شد
    دیگر به سفره خانه این شهر بی پدر...





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  7. تشكر


  8. Top | #16

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    چرخ چرخید غریبانه و چرخید سر تو
    خون، پر بدرقه پاشید جهان پشت سر تو



    کم کم از غصه لبخند تو خون شد دل تنگش
    کاسه زهر، همان آینه مختصر تو



    پر شد از سرخی گل های جهان پیرهنت هم

    بس که پاشید بر آن لخته خون جگر تو



    تیرها بدرقه کردند غریبی تنت را

    یک کفن باغ گل سرخ نشاندند بر تو



    بوسه زد مُهر غریبی تو بر نامه صلحی
    که خبر داشت ز تنهایی بی رهگذر تو



    از غم غربت و دلتنگی بی حد تو بوده
    اشک اگر ریخته در چاه، همه شب پدر تو


    رضاجعفری





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  9. تشكر


  10. Top | #17

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    از تو گفتم باز با چشمانِ تر ، شرمنده ام
    گفتم از داغ دل و خون جگر ، شرمنده ام

    دلشکسته ، فصل داغت را گشودم پیش رو
    دل ندارم تا بگویم بیش تر ، شرمنده ام

    محشری بر پاست ، از بیدار باش داغ تو
    از قیام سرخ تو ، من بی خبر ! شرمنده ام

    آرزو دارم برقصم سرخ ، در بزم غمت
    لهجه ام زرد است اما ، کو جگر ؟ شرمنده ام

    گفتن از داغ تو شوخی نیست ، باید داغ دید
    من ندارم داغ اما بر جگر ! شرمنده ام

    کاش فارغ بودم از سنگینی خواب زمین
    با غمت ای کاش بودم همسفر ، شرمنده ام

    ای شهید عشق ! قلب رو سیاهم را ببخش
    از تب عشقت ، نگشتم شعله ور ، شرمنده ام

    کاش می فهمید روحم لهجه ی داغ تو را
    تا بگرید چشم شعرم بیش تر … شرمنده ام









    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  11. Top | #18

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    وقتی که در عزای شما گریه می کنم
    همواره با خدای شما گریه می کنم


    با هر قدم به کوچه ی باریک شهرتان
    در بین کربلای شما گریه می کنم

    زخم زبان و کوچه و سیلی و گوشوار
    با درد ماجرای شما گریه می کنم


    اندازه ی دوماهِ حسین این یکی دو شب
    آقا فقط برای شما گریه می کنم

    اما نه ، با کیومک حسینی که گفته ای
    هم ناله با نوای شما گریه می کنم


    من خمس یک دهه غم و اندوه و آه را
    بر رزم بچه های شما گریه می کنم

    حتمی بود که فاطه در روضه می رسد
    وقتی که پا به پای شما گریه می کنم


    بر آن مزار خاکی و بی سایبانتان
    بر غربت سرای شما گریه می کنم






    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  12. تشكر


  13. Top | #19

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8502
    نوشته
    3,290
    صلوات
    1000
    دلنوشته
    10
    هدیه ی به صدیقه ی شهیده
    تشکر
    5,070
    مورد تشکر
    4,331 در 2,034
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    خواهر! از زهر جفا بال و پرم می سوزد

    با تو آن قدر بگویم جگرم می سوزد

    جگرم سوخت ولی از اثر زهر نبود

    جگرم از غم مادر-پدرم می سوزد


    لحظه ای هم نرود از نظرم آتش در

    دائما فاطمه،پیش نظرم می سوزد


    زینب از غم من اشک مریز و بنگر

    وز غم کرب و بلا چشم ترم می سوزد


    فکر گودالم و زانوی حرامی به کمر

    خواهر از غصه ی آن تن،کمرم می سوزد

    می کشد شمر سرش را به روی خاک زمین

    من به یاد سر پاشیده،سرم می سوزد



    امضاء



صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi