صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 28 , از مجموع 28

موضوع: تفسیر معنایی صفات خداوند

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    غزالي نيز اشتراك در معنا را نفي مي­كند و قائل به طريق تشبيه مي­شود. او می­گويد: ما مي­توانيم حيات و علم و قدرت را درك كنيم اما وقتي خود را شناختيم كه قادر، عالم و زنده هستیم، به طريق مقايسه خداوند را به آن تشبيه مي­كنيم.[39]
    از نظر غزالي فايده­ی تعريف خداوند به اين اوصاف، ايهام و تشبيه و مشاركت در اسم است به چيزي كه شبیه او نيست.[40]
    ابو منصور ماتریدی می­گوید عقاید ماتریدی شبیه اشاعره است با این تفاوت که اشاعره صفات خدا را حادث می­دانند ولی ماتریدی اعتقاد دارند که آنها قدیم است. درعین حال وی درصورت دقت نزاع را لفظی دانسته است. «فمذهب الماتريدي أنها قديمة و مذهب الأشاعرة أنها حادثة و النزاع لفظي عند أرباب التدقيق كما يتبين عند التحقيق» و از جهت معناشناسی، صفات خداوند را الفاظی دانسته که ما را به فهم نزدیک می­کنند نه اینکه حقیقت اسما و صفات خدا باشند به همین دلیل برای پاسداری از توحید، ناگزیر باید اثبات همراه با نفی باشد.[41]
    امضاء


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    نقد و بررسی


    این نظریه گرچه پیآمد اعتقادی نادرستی به دنبال ندارد ولی با غرض نصوص دینی که برای فهم وتعقل و تربیت بشر است، منافات دارد. امام علیg می­فرماید: «لم یطلع العقول علی تحدید صفته و لم یحجبها عن واجب معرفته؛[48] اندیشه ها را از درک کنه صفت خویش آگاه نساخت ولی آنها را از معرفت لازم خود محروم نکرد.»
    5.5. نظریه تنزیه: خداوند هیچ صفتی ندارد و ذات او نیابت از صفات می­کند. اکثر معتزله صفات را از خداوند نفی می­کنند به این دلیل که اگر خداوند با مخلوقات در صفتی شریک باشد باید در صفات و ویژگی­های دیگر نیز شریک باشد و این گرفتار شدن در دام تشبیه است.
    «لأن الذاتين إذا اشتركا فى صفة من صفات الذات، فقد علم أن ذات إحداهما يجب أن تستحق سائر ما تستحقه الأخرى؛ لأن ما أوجب استحقاقه لإحداهما يوجب استحقاقها للآخر»[49]
    به اعتقاد ملا علی قاری در شرح کتاب فقه اکبر معتزله صفات خداوند را نفی کردند از این جهت که در دامن تشبیه گرفتار نشوند ولی نظریه مشهور نزد اهل سنت این است که آنها نمی­خواستند صفات خدا را نفی کنند بلکه می­خواستند این اعتقاد را بیان کنند که خداوند در اسما و صفات و افعال هیچ شباهتی به مخلوقات خود ندارد. وی از قول نعيم بن حماد نقل می­کند که گفته است: «من شبّه اللّه بشي‏ء من خلقه فقد كفر، و من أنكر ما وصف اللّه به نفسه فقد كفر»[50]
    نقد و بررسی


    خداوند هیچ شریک و مثل و مانندی ندارد پس شبیه دانستن خداوند به انسان یا هر موجود دیگر باطل است.
    4.5. توقف و تفويض: واگذاری تفسير صفات به خدا و راسخان در علم. این الفاظ در قرآن و روایات وارد شده ازطرفی خداوند شبیه هیچ موجودی نیست پی ما معنای آنها را نمی­فهمیم. و از آنجا كه فهم معانى اين صفات، در ايمان و تكليف دخالت ندارد، مكلف به فهم آن نيستيم و همين قدر كه بگوييم معناى ظاهرى آن‌ها مقصود نيست، كافى است.[45]
    از مالک بن انس درباره آیه «ان الله علی العرش استوی»[46] سوال کردند، پاسخ داد: استوا معلوم، کیفیت مجهول و ایمان به آن واجب و سوال بدعت است.[47]
    احمدبن حنبل و پیروان او وابن تیمیه دارای همین تفکرند.

    نقد و بررسی


    در این نظریه تمايز مصداقى و مفهومى از يكديگر تفكيك نشده‏اند علاوه براین دیدگاه ایشان مستلزم تعطيل است. زیرا هنگام حمل وجود بر خداوند، اگر از لفظ وجود همان معنایی را می­فهمیم که در حمل وجود بر دیگر اشیا می­فهمیم که این همان اشتراک معنوی است و اگر معنای مقابل آن را بفهمیم، لازمه­اش نفی وجود از خدا است و اگر هیچ معنایی نفهمیم، تعطیل عقل از معرفت است.[42]
    3.5. نظريه تشبيه يا انسان­وارانگارى: گذشته از اشتراك معنوى مفاهيم مشترك ميان خدا و انسان، همانندى مصداقى نيز وجود دارد. تفاوتى ميان صفات خدا و انسان وجود ندارد و تاويل صفاتى كه در نصوص دينى در مورد خدا به‌كار رفته، جايز نيست. این گروه که مشبهه، مجسمه یا حشویه نامیده می­شوند، با استناد به ظواهر قرآن و سنت برای خداوند اعضایی مانند دست قائلند و همچنین عرش را مکان او دانسته و افعالی مانند خندیدن و آمدن را به او نسبت می­دهند. «و من الحشوية من زاد على ذلك، و أثبت له نورا، و جنبا، و ساقا، و قدما، و استواء علي العرش، و نزولا إلى سماء الدنيا، و صورة علي صورة آدم، و كفا، و إصبعين، و ضحكا، و كرما، إلى غير ذلك و تمسكوا في ذلك بظواهر من الكتاب و السنة.»[43] همین باعث شده که برخی از آنها پا را فراتر گذاشته و خداوند را مانند انسان بدانند که این مساله ریشه در گذشته دارد. «به‌گفته ابن ميمون برخی واژه «صورت‏» را در آيه «آدم را به صورت خود آفرید‏» (سفر پيدايش، 26:1) به معنى تحت اللفظى آن گرفتند و خدا به شكل و هيئت انسان می‌دانند‏».[44] برخی از صفاتیه قدیم و اهل حدیث و به تبع آنها سلفیه جدید از حامیان این نظریه هستند.
    امضاء

  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    نقد و بررسی


    گاهي خداوند بين توصيف خود و توصيف خلق به آن­چه بر آنان افاضه کرده است جمع مي­كند و آن­دو را در مسلك يك وصف قرار مي­دهد. در اين موارد مراد از وصف، معناي عمومي آن است كه شامل مستقل و تبعي مي­شود؛ مانند صفاتي كه به صورت صيغه­ی افعل تفضيل يا صيغه­ی مبالغه بيان شده است. خداوند در اين تعبيرات مزيت و برتري را براي خود اثبات مي­كند و برتري او از آن جهت است كه اين اوصاف براي خداوند به صورت استقلالي و در ديگران به طور تبعي و عرضي و آميخته با كمبودها و همراه با تيرگي­هاي امكان است.[51]
    6.5. تفسير سلبى صفات: اگر صفاتی برای او ثابت باشد باید آنها به صورت سلبی معنا کرد. برخی از متکلمان شیعی به این نظریه معتقدند. چنان­که شيخ صدوق می­نویسد: «كلما وصفنا الله تعالى من صفات ذاته، فانما نريد بكل صفة منها نفي ضدها عنه عز وجل‏».[52]
    به‌گفته علامه شبر نيز «در صفات خدا كيفيت راه ندارد و راهى براى درك آن‌ها نيست، پس مقصود از آن‌ها سلب اضداد آن‌هاست».[53]
    قاضي سعيد قمي نیز بر همین عقیده است و مي­گويد: علت اين كه پيامبران الهي و حكماي بزرگ، خداوند را متصف به صفات ساخته­اند اين است كه عوام مردم در ادراك قاصرند ... و غرض ايشان در هر وصفي از اوصاف اين است كه خداوند متصف به نقيض آن نيست.[54]
    از نگاه امام خمینی سخن قاضی سعید مربوط به بحث و گفتگوی لفظی است نه حقایق واقعی و خارجی: این عالم بزرگوار برای احتراز از تشبیه خداوند به مخلوقات قائل به نفی صفات از ذات خداوند شده است؛ صفاتی که خداوند آن را اسمای حسنای خود خوانده است یعنی از همان چیزی که می­گریخت به آن دچار شد.»[55]
    امضاء

  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    از امام صادق عليه‌السلام در تفسير «فلما اسفونا انتقمنا منهم‏»[57] روايت شده «خدا آن‌گونه كه ما غضب مى‏كنيم، غضب نمى ‏كند، بلكه اوليايى را براى خود آفريده است كه آنان خشم مى‏كنند يا راضى مى‏شوند و خشم و رضايت آن‌ها را خشم و رضايت‏خود بشمار آورده است.[58]
    امام صادق u درباره ی آیه­ی «و لله الاسماء الحسنی» فرمود: نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى الَّتِي لَا يَقْبَلُ اللَّهُ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِمَعْرِفَتِنَا[59]؛ سوگند به خدا ما آن نام­های نیکو هستیم که خدا عملی را از بندگان نپذیرد مگر آن­که با معرفت ما باشد.»
    نقد و بررسی


    نتيجه­ی این نظریه اين است كه ما هيچ حكم ايجابي و مثبت نمي­توانيم در مورد خداوند داشته باشيم. همه­ی معرفت و شناخت ما نسبت به خداوند منحصر به سلب­هاي متعدد است درحالی­که امور سلبی در مقایسه امور وجودی شناخته می­شوند چون آنچه اصالت دارد وجود است. ما معنای جهل را نمیفهمیم مگر آنکه قبل از آن مفهوم علم را درک کرده باشیم. نقد دیگر اینکه معرفت سلبی معرفت به حقیقت شیئ نیست و سلب یک وصف از موصوفی مستلزم حداقل شناختی از موصوف است.
    درست است كه خداوند مثل مخلوقات نيست و بايد مثل را از او نفي كرد اما نفي مثل دليل بر اثبات ضد نیست، زيرا همان­طور كه خداوند مثل ندارد ضد هم ندارد. «این­گونه تنزيه و نفي تشبيه كه سر از تضاد مخلوق و خالق بيرون مي­آورد از آن­جا ناشي مي­شود كه مفهوم و مصداق با يكديگر خلط شده­اند يعني وجود خارجي مخلوق مانند خالق نيست نه اين­كه هر مفهومي كه بر مخلوق صدق مي­كند بر خالق نبايد صدق كند.»[56]
    7.5. نظريه تجلى درباره صفات موهم تشبیه: اوليا خدا از نظر كمالات وجودى در مرتبه‌ فناء فى الله‏ هستند كه آنچه در انديشه و عمل آنان ظهور مى‏كند، جز به مشيت و خواست‏ خدا نيست و برترين مصداق تجلى صفات الهى‏اند. اگر به كسى خشم نمايند، خشم آنان ‏خشم خدا است و اگر از كسى راضى باشند، در حقيقت رضايت‏خدا است كه در آنان متجلى شده است.
    امضاء

  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    نقد و بررسی


    اين نظريه خداوند را از صفات جسمانی و بشری تنزیه می­کند و در حقيقت نوعى تاويل در مورد صفات موهم تشبيه است.
    8.5. نظريه اشتراك معنوى، تاويل به انضمام اصل تشكيك در مراتب و صفات وجود: با انضمام این سه مى‏توان تفسير معقولى از صفات الهى ارايه داد.
    مقصود از این نظریه این است که مفاهیم وجودی او صاف وجود قرار می­گیرند مانند خود وجود از نظر معنا، بر خدا و ممکنات به طور یکسان حمل می­شود؛ یعنی معنای لفظ وجود در مورد خدا و ممکنات یکی است اما مصداق وجود، عرض عریضی دارد که یک طرفش وجود ضعیف هیولا است که در مرز وجود و عدم است و طرف دیگر آن وجود واجب تعالی است که وجودش لا یتناهی و فوق لا یتناهی است.
    صدرالمتالهين قائل به اشتراك معنوي است و اين مساله را با سنخيت و تشكيك در وجود اثبات می­کند. از نظر صدرا همان­گونه كه حكم به مشاركت بايد در چيزي انجام پذيرد، حكم به عدم مشاركت نيز بايد بر اساس چيزي تحقق پذيرد و اگر هيچ اشتراكي نباشد، مفاهيم نامتناهي متعددي داريم كه براي شناخت اشتراك يا عدم آن نيازمند اعتبار همه­ی آن­ها هستيم كه امكان­پذير نيست.[60]
    از نظر صدرا عالم به همان معنا كه در مورد انسان اطلاق مي­شود بر خداوند نيز اطلاق مي­شود و تنها تفاوت به شدت و ضعف است.
    ولی از آنجا که اشتراك معنوى در مورد مفاهيمی مانند رضا و غضب پذيرفته نيست، باید آنها را تاویل کرد. بدين جهت رضا و غضب الهى به پاداش و كيفر كه در انسان نتيجه رضا و غضب است، تفسير می‌شود.
    عمرو بن عبيد معتزلى از امام باقر عليه السلام در باره آيه كريمه: «ومن يحلل عليه غضبى»[61] سؤال كرد، امام عليه السلام پاسخ داد: «مقصود عذاب الهى است، غضب از صفات مخلوق است كه تحت تاثير عوامل مختلف قرار مى‏گيرد و حالات مختلفى پيدا مى‏كند».[62]
    استواء بر عرش، آمدن، آفريدن با دست، ديدن، شنيدن، سخن گفتن و... نيز همين گونه‏اند و مقصود معناى مجازى و تاويلى آنها است.
    امضاء

  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    گرچه صفات خداوند از نظر مفهوم با يكديگر متغايرند، در عين حال همه مي­توانند بر مصداق بسيط و مطلق خداوند حمل شوند. درباره تفسیر معنایی صفات خدا، برترین تفسیر و سخن صواب همان سخن صدرالمتالهین و حکمای حکمت متعالیه است که به عنوان نظریه هشتم در این مقاله به آن پرداخته شد. بدین ترتیب که صفات الهی از حیث وجود شناختی مقول به تشکیک خاصی و از نگاه معناشناختی مشترک معنوی هستند که این معنا از اشتراک معنوی مبتنی بر تشکیک خاصی در وجود شناختی است، یعنی هریک از صفات الهی مانند علم، قدرت، اراده، حیات و سایر صفات کمالی مانند خود وجود، امری تشکیکی است که همه مراتب شدت و ضعف آن را این مفاهیم در بر می­گیرد و این همان اشتراک معنایی و تشکیک مصداقی است که روش توحیدی است.

    نتیجه


    از آن­جا که دستیابی به کنه ذات خداوند برای هیچ­کس امکان­پذیر نیست و از طرفی عبادت و قرب خداوند نیازمند شناخت و معرفت است، بهترین راه برای معرفت و علم نسبت به خداوند متعال، شناخت اسما و صفات او است. اسما و صفات خداوند هر کدام آینه­ای هستند که به قدر ظرفیت خود ذات خداوند را نشان می­دهند و انسان با شناخت و معرفت نسبت به اسما به قدر استعداد خود می­تواند خداوند را بشناسد.
    در قرآن کریم برای خداوند از لفظ "اسم" استفاده شده است و کلمه­ی "صفت" یا "صفات" بکار برده نشده است و فقط مشتقات این واژه به صورت "تصفون" یا "یصفون" آمده است.
    متکلمان تفاوتی میان اصطلاح اسم و صفت برای خداوند لحاظ نکرده یا به این تفاوت نپرداخته­اند. در منابع کلامی، اصطلاح صفات الهی، رواج دارد.
    امضاء

  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    فهرست منابع


    * قرآن کریم ترجمه محمد مهدی فولادوند.
    * نهج البلاغه ترجمه محمد دشتی.
    1. ابراهيمی دینانی، غلامحسین، اسماء و صفات حق تبارک و تعالی، تهران، انتشارات اهل قلم، 1375ش.
    2. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار صادر، 1422ق.
    3. اسدی سیوری حلی، مقداد بن عبدالله، لوامع الالهيه فی المباحث الکمالیه، تحقیق و تعلیق سید محمد علی قاضی طباطبایی، قم، بوستان کتاب، چاپ سوم، 1429ق.
    4. امام خمینی، روح الله، مصباح الهدایه الی الخلافه و الولایه، ترجمه: سید احمد فهری، تهران، پیام آزادی، 1360ش.
    5. آمدی، سیف الدین، أبكار الأفكار في أصول الدين، دار الكتب، بی­تا.
    6. حسینی همدانی، سید محمد حسین، انوار درخشان، تحقیق محمد باقر بهبودی، تهران، کتاب­فروشی لطفی، 1404ق.
    7. خرازی، سید محسن، بدايه المعارف الالهيه في شرح عقايد الاسلاميه، قم، موسسه النشر الاسلامی، چاپ سوم، 1416ق.
    8. رازی، فخرالدین، الأربعين في أصول الدين، مكتبة الكليات الأزهرية، بی­تا.
    9. ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی (توحید، صفات و عدل الهی)، قم، جامعه المصطفی العالمیه، چاپ دوم، 1378.
    10. سبحانی، جعفر، شناخت صفات خدا، تهران، انتشارات کتابخانه صدر، بی­تا.
    11. سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، قم، کتاب طه، چاپ سوم، 1383ش.
    12. شهرستانی، ملل و نحل ، تحقیق محمد سیدکیلانی، بیروت دارالمعرفه، چاپ دوم، 1395ق.
    13. شیخ صدوق، الاعتقادات في دين الامامية، المؤتمر العالمي للشيخ المفيد، بی­تا.
    14. شیخ صدوق، التوحيد، مؤسسة النشر الإسلامي‏، بی­تا.
    15. شیخ مفید، أوائل المقالات في المذاهب و المختارات‏، المؤتمر العالمي للشيخ المفيد، بی­تا.
    16. شیرازی، صدرالدین محمد، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1423ق.
    17. طباطبایی، سید محمد حسین، رسائل توحیدی، ترجمه و تحقیق علی شیروانی هرندی، تهران انتشارات الزهرا، 1370ش.
    18. طباطبائي، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه، چاپ پنجم، 1374ش.
    19. طباطبائي، سید محمد حسین، شيعه در اسلام،
    20. طباطبائي، سید محمد حسین، نهاية الحكمة، تحقیق و تعلیق عباس­علی زارعی سبزواری، قم موسسه نشر اسلامی، چاپ چهاردهم، 1417ق.
    21. طباطبائي، سيد محمد حسين، اصول فلسفه و روش رئاليسم، مقدمه و پاورقي: مرتضي مطهري، قم، انتشارات صدرا، بی­تا.
    22. طبرسى، احتجاج، مشهد، نشر مرتضی، 1403ق.
    23. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تحقیق سید احمد حسینی، تهران، کتابفروشی مرتضوی،چاپ سوم، 1375ش.
    24. غزالی، محمد، المقصد الاسنی فی شرح اسماء الحسنی، ترجمه: احمد حواری نسب، تهران، نشر احسان، 1375ش.
    25. فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، قم، انتشارات هجرت، چاپ دوم، 1410ق.
    26. قارى‏، ملا على، شرح كتاب الفقه الأكبر، دار الكتب العلمية، بی­تا.
    27. قاضی عبدالجبار، المغني في أبواب التوحيد و العدل، الدار المصریه، بی­تا.
    28. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1365ش.
    29. لاهیجی، عبدالرزاق، سرمایه ایمان،
    30. لاهیجی، عبدالرزاق، گوهر مراد، تصحیح وتعلیق، مقدمه زین العابدین قربانی لاهیجی، تهران، سایه، 1383ش.
    31. ماتريدى‏، ابو منصور، التوحيد، دار الكتب العلمية، بی­تا.
    32. مجلسی، محمد باقر، حق‏اليقين، انتشارات اسلامیه، بی­تا.
    33. مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، بی­تا.
    34. نجدی، محمد الحمود، النهج الاسمی فی شرح اسماء الله الحسنی، کویت، مکتبه الامام الذهبی، چاپ چهارم، 1422ق.


    امضاء

  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    پی نوشت ها:



    [1] سبحانی، جعفر، شناخت صفات خدا، ص 8.
    [2] بقره: 31
    [3] طباطبایی، سید محمد حسین، رسائل توحیدی، ص 144.
    [4] فاطر: 28
    [5] «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُون‏» ذاریات: 56.
    [6] رک. نجدی، محمد الحمود، النهج الاسمی فی شرح اسماء الله الحسنی، ص 9.
    [7] رک. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 1، ص83. برای اطلاع بیشتر رک. همان، صص 82- 94.
    [8] رک. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج1، ص 229.
    [9] رک. فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ج7، ص 318.
    [10] رک. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج6، ص 183.
    [11] رک. همان، ج1، ص 230.
    [12] رک. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج9، ص 356.
    [13] شیخ مفید، اوائل المقالات، ص61.
    [14] لاهیجی، عبدالرزاق، گوهر مراد، صص239- 240.
    [15] فاتحه: 1؛ هود: 41 ؛ نمل: 30.
    [16] اعلی: 15؛ علق: 1.
    [17] بقره: 114؛ نور: 36.
    [18] بقره: 31.
    [19] بقره: 31؛ اعراف: 71؛ یوسف: 40؛ نجم: 23.
    [20] اعراف: 180.
    [21] رک. حسینی همدانی، سید محمد حسین، انوار درخشان، ج10، صص 168- 169.
    [22] نهج البلاغه، خطبه1
    [23] مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، ج 2، صص 548- 549.
    [24] رک. سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، ص 188.
    [25] جرجانی، التعریفات، ص151.
    [26] رک. لاهیجی، عبدالرزاق، سرمایه ایمان، صص 49-53.
    [27] طباطبائي، سید محمد حسین، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج5، ص129
    [28] همان، صص127- 128.
    [29] طباطبائي، سید محمد حسین، المیزان، ج8، صص349- 350.
    [30] رک. اسدی سیوری حلی، مقداد بن عبدالله، لوامع الالهيه فی المباحث الکمالیه، ص 207.
    [31] طباطبائي، سید محمد حسین، شيعه در اسلام، صص 168-170.
    [32] رک. شیرازی، صدرالدین محمد، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، ج6، صص127-128.
    [33] رک. خرازی، سید محسن، بدايه المعارف الالهيه في شرح عقايد الاسلاميه، ص 77.
    [34] طباطبائي، سید محمد حسین، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج‏3، ص 58
    [35] طبرسى، احتجاج، ص‏442
    [36] رازی، فخرالدین، الأربعين في أصول الدين، ج‏1، ص140
    [37] آمدی، سیف الدین، أبكار الأفكار في أصول الدين، ج‏1، ص 439
    [38] همان، ص440.
    [39] رک. غزالی، محمد، المقصد الاسنی فی شرح اسماء الحسنی، ترجمه: احمد حواری نسب، ص 42-44.
    [40] رک. همان، ص 43.
    [41] ماتريدى، ابو منصور، التوحيد، ص70.
    [42] طباطبائي، سید محمد حسین، نهاية الحكمة، ص
    [43] آمدی، سیف الدین، أبكار الأفكار في أصول الدين، ج‏1، ص 440
    [44] ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی (توحید، صفات و عدل الهی)، ص31.
    [45] شهرستانی، ملل و نحل ، دار المعرفة، بيروت، ج‏1، ص 92-93
    [46] طه: 5
    [47] شهرستانی، همان، ص105
    [48] نهج­البلاغه، خطبه291.
    [49] قاضی عبدالجبار، المغني في أبواب التوحيد و العدل، ج‏4، ص252.
    [50] رک. قاری، ملاعلی، شرح كتاب الفقه الأكبر، ص32.
    [51] رک. طباطبائي، سيد محمد حسين، رسائل توحيدي، صص60-61؛ همو، تفسير الميزان، ترجمه: سید محمد باقر موسوی همدانی، ج8، ص467.
    [52] شیخ صدوق، الاعتقادات في دين الامامية، ص‏8
    [53] مجلسی، محمدباقر، حق‏اليقين، ج‏1، ص 20
    [54] رک. ابراهيمی دینانی، غلامحسین، اسماء و صفات حق تبارک و تعالی، صص 191-194.
    [55] امام خمینی، روح الله، مصباح الهدایه الی الخلافه و الولایه، ترجمه: سید احمد فهری، صص 47-49.
    [56] طباطبائي، سيد محمد حسين، اصول فلسفه و روش رئاليسم، مقدمه و پاورقي: مرتضي مطهري، ج5، ص 131.
    [57] زخرف: 55
    [58] شیخ صدوق، التوحيد ، باب 26، روايت 2
    [59] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 1، ص 144.
    [60] رک. شیرازی، صدرالدین محمد، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، ج1، ص 61.
    [61] طه: 81
    [62] طبرسى، احتجاج، ص 332
    امضاء

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 03-04-2010, 15:42

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi