1-2- اسلام دین فطرت
فطرت در واقع نحوه خاص آفرینش انسان است. از دیدگاه اسلام، انسان ظرف تهی و بیرنگی نیست که هر مظروفی در آن جای گیرد و هر رنگی رنگ انسانیت او باشد. هنگامیکه انسان متولد میشود خمیرمایه و جبلت خاصی دارد، ارزشهای خاص از او دل میبرد و به صورت ذاتی از اموری تنفر دارد. لذا اگر در این مسیر قرار گیرد و این نهاد بالقوه را فعلیت بخشد و بذرهای نهفته در آن را بپروراند، در مسیر انسانی حرکت میکند. روح آدمی هر چیزی را بر نمیتابد و به هر سویی گرایش ندارد بلکه دارای ماهیتی خاص متناسب با ساختار روحی خود بوده که تنها به صورت بالقوه و نه بالفعل در نهاد انسان قرار داده شده است.
آنچه به نام فطرت در مورد انسان ذکر شده را میتوان در دو قلمرو آدمی یافت؛ یکی در قلمرو گرایشها و دیگری در قلمرو بینشها. از اولی به فطرت دل و از دومی به فطرت عقل یاد میشود. انسان دارای امیال خاصی است. این امیال آنگاه فطری خوانده میشود که خاص انسان باشد و امیالی که مشترک بین انسان و حیوان یا بین انسان و نبات هست را معمولاً غریزی یا طبعی مینامند. امیال فطری ناظر بر مقام انسانیت است که از آن به امیال عالی نیز یاد میشود. در حوزه امیال و گرایشها، انسان به صورت جبلی و ارتکازی تمایلات خاصی دارد همچون میل به نیکی، حقیقتجویی، زیبایی، پرستش، کرامت و.... در حیطه بینش نیز اصول ثابتی بر فکر و اندیشه او حاکم است که همان منطق تکوینی است و اصول بدیهیه عقلیه به طور غیراکتسابی در درون آدمی قرار داده شده است.