صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 17 , از مجموع 17

موضوع: مبانى عقلانى شفاعت از ديدگاه شهيد مطهرى

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    رحمت عام


    اصل مغفرت، يك پديده استثنايى نيست؛ بلكه امرى بديهى است كه از غلبه رحمت ربّ در نظام هستى نتيجه شده است. از اين‌جا دانسته مى‌شود كه مغفرت الهى، عامّ است و همه موجودات را در حد امكان و قابليت آنها فرا مى‌گيرد. اين اصل در رسيدن به سعادت و نجات از عذاب، براى همه رستگاران مؤثر است؛ قرآن كريم مى‌فرمايد:


    مَنْ يُصْرَفْ عَنْهُ يوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ ٧


    ؛ هركس كه در آن روز از عذاب خدا نجات يابد، مشمول رحمت خدا قرار گرفته است.


    يعنى اگر رحمت نباشد، عذاب از هيچ كس برداشته نمى‌شود. رمز مغفرت‌خواهى رسول اكرم (ص) و ساير انبياء و ائمه معصومين (عليهما السلام) نيز در همان عموميت و شمول اصل مغفرت است و در حقيقت مى‌توان گفت كه هركس مقرّب‌تر است، از اين اصل، بيشتر بهره مى‌برد و بيشتر از ديگران از اسماء حُسناى الهى و صفات كمال او نورانيت مى‌گيرد. رسول اكرم (ص) مى‌فرمايد:


    «اِنَّهُ لَيغانُ عَلي قَلْبي وَ اِنّي لَاَستغفراللهَ كُلَّ يوْمٍ مأةَ مرةً »٨


    ؛ آثارى از كدورت بر قلبم ظاهر مى‌شود و من در هر روز هفتاد بار از خدا مغفرت مى‌طلبم.


    امكان ندارد هيچ يك از جريان‌هاى رحمت پروردگار بدون واسطه انجام گيرد. به همين دليل مغفرت پروردگار هم بايد از طريق نفوس كُمّلين و ارواح بزرگ انبيا و اوليا به گناه‌كاران برسد و اين لازمه نظام داشتن جهان است. به همان دليلى كه وحى بدون واسطه انجام نمى‌گيرد و همه مردم از جانب خدا به نبوّت برانگيخته نمى‌شوند و هيچ رحمت ديگرى هم بدون واسطه نازل نمى‌شود، رحمت مغفرت هم ممكن نيست بى‌واسطه تحقق يابد.


    اگر بر فرض، هيچ دليل نقلى براى شفاعت وجود نداشت، راه عقل و براهين قاطعى چون برهان امكان اشرف و نظام داشتن هستى، ما را به آن رهنمون مى‌شود. وقتى كسى وجود مغفرت خدا را بپذيرد، مبانى محكم عقلى، او را به پذيرش اين حقيقت كه جريان مغفرت بايد از مجراى يك عقل كلّى يا يك نفس كلّى يعنى عقل و نفسى كه داراى مقام ولايت كليه الهيه است صورت گيرد، وامى‌دارد. امكان ندارد كه فيض الهى، بى‌حساب و بدون واسطه به موجودات برسد.


    خوشبختانه قرآن كريم در اين‌جا نيز ما را راهنمايى فرموده است. با ضميمه كردن روايات اسلامى، به‌ويژه با توجه به آنچه در روايات معتبر و گران‌قدر شيعه در باب ولايت رسول خدا و ائمه اطهار (عليهما السلام) و مراتب ولايت در طبقات پايين‌تر اهل ايمان رسيده است، چنين استنباط مى‌كنيم كه وسيله مغفرت، تنها يك روح كلى نيست؛ بلكه نفوس كليه و جزئيه بشرى با اختلاف مراتبى كه دارند، هر كدام سهمى از شفاعت برده‌اند و اين يكى از مهم‌ترين معارف اسلام و قرآن است كه تنها در مذهب مقدس شيعه، به وسيله ائمه اطهار و شاگردان مكتب آنها توضيح داده شده است؛ ازاين‌رو از افتخارات اين مذهب شمرده مى‌شود.
    امضاء


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    شرايط شفاعت


    گفتيم كه شفاعت، همان مغفرت الهى است و وقتى به خداوند كه منبع و صاحب تمام خيرها و رحمت‌هاست نسبت داده مى‌شود، «مغفرت» خوانده مى‌شود و هنگامى كه به وسائط و مجارى رحمت منسوب مى‌گردد، «شفاعت» گفته مى‌شود؛ بنابراين هر شرطى كه براى شمول مغفرت هست، براى شمول شفاعت نيز هست. از نظر عقلى، شرط مغفرت، چيزى جز قابليت شخص براى آن نيست. اگر كسى از رحمت خدا محروم گردد، صرفاً به موجب قابل نبودن خود اوست؛ نه آن‌كه - معاذالله - در رحمت خدا محدوديت و ضيقى باشد. رحمت خدا همچون سرمايۀ يك بازرگان نيست كه محدود باشد. اعتبار رحمت الهى نامحدود است، ولى قابل‌ها متفاوتند. ممكن است كسى به كلى فاقد قابليت باشد و نتواند از رحمت خدا بهره‌اى بگيرد. به قول سعدى:


    گر خواجه شفاعت نكند روز قيامت بايد كه ز مشّاطه نرنجيم كه زشتيم


    در متون دينى اين اندازه مسلّم است كه كفر و شرك به خدا، مانع مغفرت است. قرآن كريم مى‌فرمايد:


    إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ ٩


    ؛ خدا شرك را نمى‌آمرزد، و آنچه پايين‌تر از شرك است، به هركس كه بخواهد مى‌بخشد.


    اگر ايمان از دست برود، رابطه انسان با مغفرت، يكباره بريده مى‌شود و ديگر بهره‌بردارى از اين لطف عظيم امكان نخواهد داشت. زمانى كه بر دل آدمى مهر كفر زده شود، مانند ظرف دربسته‌اى مى‌گردد كه اگر در همه اقيانوس‌هاى جهان فرو برده شود، قطره‌اى آب به درون آن نخواهد رفت. وجود چنين فردى همچون شوره‌زارى مى‌گردد كه آب رحمت حق در آن به جاى گُل، بوته‌هاى خار پديد مى‌آورد.


    باران كه در لطافت طبعش خلاف نيست


    در باغ، لاله رويد و در شوره‌زار خس
    امضاء

  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    اگر در شوره‌زار، گُل نمى‌رويد، از نباريدن باران نيست؛ از قابل نبودن زمين است. از آيات قرآن كريم١٠ چنين استنباط مى‌شود كه ايمان به خدا شرط لازم و ضرورى رسيدن به شفاعت و مغفرت است؛١١ ولى شرطِ كافى نيست. هيچ كس هم نمى‌تواند تمام شرايط را به صورت قطعى بيان كند و تنها خدا مى‌داند و بفرهنگ زيارت: در آيه‌اى كه آمرزش گناهانى غير از شرك را نويد مى‌دهد، قيد «لمن يشاء» وجود دارد و در آيات شفاعت هم قيد . . . وَلَا يشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى 12 (شفاعت نمى‌كنند مگر براى كسى كه خدا بپسندد) هست و اين هر دو به يك معناست؛ گويى قرآن نخواسته تا همه شرايط شمول شفاعت را به طور صريح بيان كند؛ بلكه خواسته است تا قلوب را در ميان خوف و رجاء نگه دارد.


    از اين‌جا مى‌توان فهميد اين اشكال كه عقيده به شفاعت، موجب تجرّى و جرأت افراد در ارتكاب گناهان مى‌شود، ناوارد است؛ چون وعدۀ شفاعت و تبليغ آن، در صورتى موجب جرأت بر گناه مى‌شود كه بدون هيچ‌گونه ابهام و ترديدى نويد داده شود؛ درحالى كه قرآن، شفاعت را به صورت مشروط، همراه با ابهام‌هايى القا كرده است. با وجود چنين شرطهايى امكان شفاعت براى برخى گناه‌كاران، مبهم و مشكوك شده و در اين صورت نويد به آن، چنين جرأتى را در پى نخواهد داشت.

    از آن‌جا كه تحقق شفاعت، مشروط به اذن خداست، شفاعت‌شونده بايد مورد رضايت پروردگار باشد. ابهام در نوع جرم و شخص مجرم، يعنى اين‌كه دقيقاً چه گناهانى و چه افرادى مشمول شفاعت مى‌شوند و همچنين زمان شفاعت، از جمله موارد مبهمى است كه انديشه سركشى و عصيان با اعتماد به شفاعت شفاعت‌گران را از ذهن‌ها بيرون برده و تنها روزنۀ رجا و اميدوارى را در دل انسان ايجاد مى‌كند.
    امضاء

  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    شفاعت از آنِ خداست


    فرق اساسى شفاعت واقعى و حقيقى، با شفاعت باطل و نادرست در اين است كه شفاعت واقعى، از خدا آغاز شده و به گناه‌كار ختم مى‌گردد؛ اما در شفاعت باطل، عكس آن فرض شده است.


    در شفاعت حقيقى، مشفوعٌ عنده، يعنى خداوند، برانگيزاننده وسيله، يعنى شفيع است؛ اما در شفاعت باطل، مشفوع له، يعنى گناه‌كار، برانگيزاننده اوست. در شفاعت‌هاى باطل كه نمونه آن در دنيا وجود دارد، شفيع، صفت وسيله بودن را از ناحيه مجرم كسب كرده است؛ زيرا اوست كه وسيله را برانگيخته و به شفاعت وادار كرده و اوست كه وسيله را وسيله قرار داده است؛ ولى در شفاعت‌هاى حق كه مربوط به انبيا و اوليا و مقرّبان درگاه الهى است، وسيله بودن شفيع، از ناحيه خداست و خداست كه وسيله را وسيله قرار داده؛ به عبارت ديگر: در شفاعت غلط، شفيع تحت تأثير مشفوعٌ له (گناه‌كار) و مشفوعٌ عنده (صاحب قدرت) تحت تأثير شفيع قرار مى‌گيرد؛ ولى در شفاعت صحيح، برعكس است: مشفوع عنده (خدا) علت مؤثر در شفيع است، و شفاعت شفيع، تحت تأثير او و به خواست او در گناه‌كار مؤثر واقع مى‌شود. سلسله‌جنبان رحمت، در نوع غلط شفاعت، گناه‌كار است و در نوع صحيح آن، مشفوعٌ عنده (خدا) است.
    امضاء

  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    آياتى از قرآن كريم مبين اين حقيقت است كه امكان ندارد شفاعت بدون اذن خدا صورت بگيرد؛ مخصوصاً در اين باره تعبيرى فوق العاده جالب و عجيب دارد كه مى‌فرمايد:


    قُلْ لِلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعًا. . . ١٣


    ؛ بگو شفاعت، تمامى مخصوص خداست.


    اين آيه در كمال صراحت، شفاعت و وساطت را تأييد مى‌كند و در كمال صراحت همه شفاعت‌ها را از خدا و متعلق به خدا مى‌داند؛ زيرا خداست كه شفيع را، شفيع قرار مى‌دهد. در واقع، مالك اصلى شفاعت، خداوند متعال است و هيچ‌كس جز به اذن او نمى‌تواند شفاعت كند. شفاعت ديگران نيز بسته به اذن و اجازۀ خداوند است. اين حق و مقام را خداوند اصالتاً داراست و آن را به ديگران واگذار مى‌كند.
    امضاء

  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    چكيده


    از مطالب گفته شده، نكات زير را مى‌توان استنباط و استخراج كرد:


    ١. شفاعت نه با توحيد عبادى منافات دارد و نه با توحيد ذاتى؛ زيرا رحمت شفيع، چيزى جز پرتوى از رحمت خدا نيست و انبعاث رحمت و شفاعت هم از ناحيۀ پروردگار است.


    ٢. همان‌طور كه اعتقاد به مغفرت خدا موجب تجرّى نمى‌گردد و تنها ايجاد اميدوارى مى‌كند، اعتقاد به شفاعت هم موجب تشويق به گناه نيست. توجه به اين نكته كه شرط شمول مغفرت و شفاعت، خواست خدا و رضاى اوست، روشن مى‌كند كه اثر اين اعتقاد تا اندازه‌اى است كه دل‌ها را از يأس و نوميدى نجات مى‌دهد و همواره بين خوف و رجاء نگاه مى‌دارد.


    ٣. شفاعت بر دو نوع است: باطل و صحيح. علت اين‌كه در برخى از آيات قرآن، شفاعت مردود شناخته شده و در برخى ديگر اثبات شده، وجود دو نوع تصور از شفاعت است. قرآن خواسته است تا اذهان را از شفاعت باطل، متوجه شفاعت صحيح فرمايد.


    ۴. شفاعت، با اصل عمل منافات ندارد؛ زيرا عمل به منزلۀ علّت قابلى و رحمت پروردگار به منزلۀ علت فاعلى است.


    ۵. در شفاعت صحيح، تصور اين‌كه خدا تحت تأثير قرار گيرد، وجود ندارد؛ زيرا شفاعت صحيح جريانى است از بالا به پايين و در واقع، خداست كه شفيع را به شفاعت برانگيخته است. اگر او شفيع را برنيانگيزد، محال است كه شفاعت كند.


    ۶. در شفاعت و همچنين مغفرت، استثنا و بى‌عدالتى وجود ندارد. رحمت پروردگار نامحدود است و هر كه محروم بماند از آن جهت است كه قابليت را به كلى از دست داده؛ يعنى محروميت از ناحيۀ قصور قابل است.


    ٧. درخواست شفاعت و رفتن به در خانۀ شفيع، فرار از درِ خانۀ خدا نيست؛ زيرا در غير اين صورت، رفتن به سوى شفيع، رفتن به سوى جهنم است.


    ٨. محال و ممتنع است كه خدا از چيزى راضى باشد، اما شفيع، يعنى پيامبر و امام و. . . از آن راضى نباشد. هرچه مورد رضاى خدا باشد، شفيع نيز به همان راضى است١۴ و اگر بر فرض، امام حسين (ع) به رضايى غير از رضاى خدا تن بدهد - معاذالله - ديگر امام نيست و اگر انسان با اين توقع به درِ خانۀ او برود، خود امام او را طرد مى‌كند.
    امضاء

  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    پى‌نوشت‌ها


    ١. ر. ك: مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، ج١، عدل الهى، ٢۴٢ - ٢۶۵؛ ج٢۶، (ج اول بخش تفسير) ، ص۶٠۶ - ۶٢١. شهيد مطهرى، در عدل الهى، بيشتر به مبانى عقلانى و اصول فلسفى پرداخته‌اند.


    ٢. (بقره/ ٢۵۴) ناظر به شفاعت منفى است. ر. ك: مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، ٢۶/۶١١.


    ٣. اسراء، آيۀ ٧١.


    ۴. بقره، آيۀ ٢۶.


    ۵. بقره، آيۀ ٧.


    ۶. ر. ك: كلينى، اصول كافى، ٢/١٣ (حديث ٣) ؛ التوحيد/٣٢٢ (حديث ٩، متن و پاورقى) .


    ٧. انعام، آيۀ ١۶.


    ٨. علامه محمدحسين طباطبايى، الميزان، ١٨/٢۴٩؛ ر. ك: همان، ۶/٣۶٨.


    ٩. نساء، آيۀ ۴٨، ١١۶.


    ١٠. غافر، آيۀ ٧.


    ١١. ايمان به رسالت، نبوت، امامت و ولايت، در شفاعت لازم است؛ يعنى اگر كسى از روى كفر و عناد، نبوت و رسالت پيامبر اكرم (ص) و امامت و ولايت امامان اهل‌بيت (عليهم السلام) را انكار كند و با اين‌كه حقيقت را درك كرده، اما باز عناد بورزد، شفاعت شامل او نمى‌شود. اما اگر از قصور و ناآگاهى چنين بود، شفاعت او مانعى ندارد. احاديث فراوانى بر اين مطلب گواهى مى‌دهند. موحدينى كه عناد نمى‌ورزند و بغض پيامبر اكرم (ص) و اهل‌بيت (عليهم السلام) او را ندارند و نداشتن ايمان به رسالت و امامت ايشان، از روى قصور بوده، نه تقصير، مشمول شفاعت مى‌شوند. ر. ك: مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، ٢۶/۶١٠.


    ١٢. انبياء، آيۀ ٢٨.


    ١٣. زمر، آيۀ ۴۴.


    ١۴. امام حسين (ع) فرموده است: «رضي الله رِضانا اهل البيت» . محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، ۴۴/٣۶٧؛ ر. ك: مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، ٢۶/۶١٩.
    امضاء

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi