صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 17

موضوع: رابطه شفاعت با مقام معنوى مؤمنان

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض رابطه شفاعت با مقام معنوى مؤمنان

    رابطه شفاعت با مقام معنوى مؤمنان


    چكيده


    يكى از موضوعات مهم اعتقادى، مسئله شفاعت در آخرت است. درباره اين موضوع، اين پرسش قابل طرح است كه از منظر قرآن، آيا بين هريك از شفاعت كردن و مورد شفاعت قرار گرفتن در آخرت، با مقام معنوى شخص به معناى اصطلاحى كه در عرفان نظرى رايج است، رابطه اى تكوينى وجود دارد يا خير؟ اين مقاله با رويكرد نظرى و با روش مطالعه اسنادى، آيات قرآن درباره شفاعت را در هشت دسته طبقه بندى كرده و ارتباط آنها با يكديگر را مورد بررسى قرار داده است. در نهايت، اين پژوهش بدين يافته رسيده كه از نظر قرآن، شفاعت كردن از آثار تكوينى مقام معنوى، به اصطلاح رايج در عرفان نظرى، است كه فرد باايمان با اجراى برنامه هاى الهى همانند نماز شب، به اذن الهى، بدان دست مى يابد. همچنين، بين شفاعت شدن و مقام معنوى مصطلح نيز رابطه تكوينى مستقيمى وجود دارد؛ بدين سان كه فرد بعد از اينكه مورد شفاعت قرار گرفت، تكوينا به مقام معنوى بالاترى نسبت به گذشته دست خواهد يافت.
    امضاء

  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    مقدّمه


    از ديرباز، متكلمان و مفسّران، به ويژه شيعيان، آثار فراوانى درباره شفاعت و بررسى آيات مربوط بدان ارائه كرده و به پرسش هاى فراوانى درباره آن پاسخ داده اند. كتب مستقلى نيز در شفاعت همانند كتاب شفاعت1 نگاشته شده و به پرسش هاى بسيارى در اين باره پاسخ داده اند. همچنين، در ميان شيعه مسلم است كه هر كسى نمى تواند شفاعت كند و هر كسى نيز نمى تواند شفاعت شود، ولى اين پرسش مغفول مانده كه آيا بهره مندى از شفاعت و يا شفاعت كردن ديگران، از آثارِ تكوينى دست يابى به مقام معنوى خاصى به معناى مصطلح در عرفان نظرى، مى باشند يا خير؟ اين پرسشى است كه پاسخ بدان در آثار پيشينيان يافت نمى شود. براى پاسخ دادن به اين پرسش اصلى، بايد علاوه بر ارائه تصويرى اجمالى از شفاعت و اصطلاح مقام معنوى در عرفان نظرى، موضع خويش را نسبت به پرسش ديگرى نيز مشخص كنيم. آيا بين شفاعت مطرح در قرآن با اصطلاح مقام معنوى مطرح در عرفان نظرى، ارتباطى وجود دارد يا خير؟ در صورتى كه اصل وجود ارتباط پذيرفته شود، آن گاه مى توان از چگونگى اين رابطه، سخن گفت. براى پاسخ بدين پرسش ها، اين نوشتار از روش تفسير قرآن به قرآن بهره مى گيرد.
    امضاء

  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    مفهوم شفاعت و مقام معنوى


    پيش از ورود به بحث اصلى، به ارائه تصويرى اجمالى از دو كليدواژه «شفاعت» و «مقام معنوى» مى پردازيم.


    شفاعت از ماده «شفع» مشتق شده كه در زبان عربى در مقابل «وتر» به كار مى رود. معناى لغوى شفاعت همراه شدن چيزى به ديگرى است، به گونه اى كه يكى به ديگرى يارى رساند تا نتيجه مطلوب به دست آيد.2 البته، غالبا واژه شفاعت در مواردى به كار مى رود كه فردى كه از اعتبار بيشترى بهره مند است به يارى فردى مى رود كه از اعتبار كمترى بهره مى گيرد.3 اين واژه در قرآن نيز در مواردى به معناى لغوى خود به كار رفته است.4


    در محاورات عرفى، ظهور اين واژه در مواردى است كه شخص آبرومندى از بزرگى بخواهد از مجازات كسى كه محكوم به تخلفى است و بايد مجازات شود، بگذرد و بدين ترتيب او را از مجازات نجات بخشد و يا بر پاداش خدمت گزارى بيفزايد تا با اين وساطت، به وى منافعى اعطا شود و يا بر مقدار منافع اعطا شده، افزوده گردد.5 شايد نكته به كارگيرى شفاعت در اين موارد چنين باشد كه شخص مجرم به تنهايى استحقاق چنين بخشودگى را ندارد يا شخص خدمتگزار به تنهايى استحقاق افزايش پاداش را ندارد، ولى با ضميمه شدن درخواست شفيع، چنين استحقاقى پديد مى آيد.6
    امضاء

  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    در كتب كلامى و تفسيرى، به ويژه در آثار شيعيان، براى شفاعت تقسيم بندى ها و در نتيجه انواع مختلفى بيان شده است. مثلاً، در يك تقسيم، شفاعت را به «شفاعت دنيوى» و «شفاعت اخروى» تقسيم كرده اند. مقصود از شفاعت در اين نوشتار، معناى گسترده اى است كه هر نوع يارى رساندن در آخرت را شامل مى شود. بنابراين، حتى شفاعت پدر و مادر نسبت به فرزندان يا شفاعت مؤذن نسبت به كسانى كه با صداى اذان او به ياد نماز افتاده اند و به مسجد رفته اند، نيز در مقصود از شفاعت در اين نوشتار قرار مى گيرند؛ چراكه همگى اينها وساطت نزد خداى متعال براى رساندن خيرى به شخصى ديگر يا افزايش خيرى و يا دفع شرى از او در آخرت مى باشند.


    «مقام» در لغت به معناى «جايگاه» تعريف شده7 و معناى لغوى «مقام مؤمنان»، «جايگاه افراد باايمان» مى باشد.


    «مقام مؤمنان» در اصطلاح عرفان نظرى به معناى «ملكه اى است كه نشان دهنده به فعليت رسيدن كمالاتى است كه انسان مؤمن در مسير سلوك خويش تحصيل مى كند»8 و منظور ما در اين مقاله نيز همين معناى اصطلاحى است.
    امضاء

  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    قرآن كريم و مسئله شفاعت


    در آيات فراوانى ازقرآن،به بحث شفاعت پرداخته شده است. اين آيات را به هشت دسته مى توان تقسيم نمود:


    دسته اول
    اين دسته از آيات، آياتى هستند كه بيان مى دارند خداوند مالك شفاعت است. از اين دسته آيات، به دو نمونه اشاره مى كنيم:


    نمونه اول: «اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ مَا لَكُم مِّن دُونِهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا شَفِيعٍ» (سجده: 4)؛ خدا همان است كه آسمان ها و زمين و آنچه را ميان آن دو است در شش روز آفريد، آن گاه بر عرش قرار گرفت، براى شما غير از او سرپرست وشفيعى نيست، پس آيا پند نمى گيريد؟


    نمونه دوم: «قُل لِّلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعا لَّهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ» (زمر: 44)؛ بگو شفاعت، يكسره از آنِ خداست. فرمان روايى آسمان ها و زمين خاص اوست، پس به سوى او بازگردانده مى شويد.


    اين آيات مستقيما به بحث ما ربطى ندارند و صرفا بر وجود شفاعت و مالكيت خداوند بر شفاعت دلالت دارند،9 ولى محمدبن عبدالوهاب با استناد به اين دسته از آيات گفته است: «اين آيات نشان مى دهند كه شفاعت تنها مخصوص به خداست و بايد شفاعت را از او بخواهيم.»10


    استنتاجى كه در كلام محمدبن عبدالوهاب صورت گرفته صحيح نيست؛ چراكه هرچند شفاعت مخصوص به خداست، ولى از آن نمى توان نتيجه گرفت كه تنها شفاعت را بايد از خدا خواست و از وسيله قرار دادن پيامبر يا امام (ع)خوددارى نمود. شفاعت پيامبران و اولياى الهى نيز به شفاعت خداوند برمى گردد؛ چراكه همه شفيعان بايد به اجازه خداوند شفاعت كنند. به تعبير قرآن: «مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ» (بقره: 255) و يا «مَا مِن شَفِيعٍ إِلاَّ مِن بَعْدِ إِذْنِهِ.» (يونس: 3)
    امضاء

  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    دسته دوم


    آياتى كه شفاعت را صرفا «باذن اللّه» مى پذيرند و ساير شفاعت ها را نفى مى كنند. از اين دسته نيز به دو نمونه اشاره مى كنيم:


    نمونه اول: «مَن ذَاالَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ» (بقره: 255)؛ كيست كه در پيشگاه او جز به اذن او شفاعت كند؟


    نمونه دوم: «مَا مِن شَفِيعٍ إِلاَّ مِن بَعْدِ إِذْنِهِ» (يونس: 3)؛ بى اجازه او شفاعت گرى نيست.


    هرچند اين آيات مستقيما ربطى به بحث ما ندارند،11 ولى از آن رو كه اين آيات عام بوده و هر شفاعتى را منوط به اذن (رفع مانع) از سوى خداوند مى نمايند، نشان مى دهند كه براى شافعان موانعى وجود دارد كه بايد خداوند آنها را برطرف نمايد تا بتوانند شفاعت كنند. پس، شفيعان كسانى هستند كه كارهاى ويژه اى انجام داده اند كه خدا آن موانع را به خاطر كار آنان برمى دارد؛ يعنى به آنها اذن مى دهد كه شفاعت كنند.
    امضاء

  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    دسته سوم


    آياتى كه تصريح مى كنند بت هاى مشركان نقشى در شفاعت ندارند. از اين دسته، مى توان به آيه 18 سوره «يونس» اشاره نمود: «وَيَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ مَا لاَ يَضُرُّهُمْ وَلاَ يَنفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَـؤُلاء شُفَعَاؤُنَا عِندَ اللّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللّهَ بِمَا لاَ يَعْلَمُ فِي السَّمَاوَاتِ وَلاَ فِي الأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ»؛ و غير از خدا چيزهايى را مى پرستند كه نه سودشان مى رساند و نه زيان، و مى گويند: اينها شفيعان ما نزد خدايند. بگو: آيا خدا را از چيزى خبر مى دهيد كه در آسمان ها و زمين سراغ ندارد؟ او منزه وبرتراست ازآنچه شريك وى مى سازند.


    اين آيات، علاوه بر اينكه اثبات مى كنند اصنام هيچ نقشى در شفاعت ندارند، نشان مى دهند كه شرك مانع از شفاعت است و هويت هاى ساختگى و غيرواقعى نقشى در شفاعت ندارند و رابطه شفاعت با شفاعت كننده و شفاعت شونده، يك امر اعتبارى صرف و قراردادى محض نيست.
    امضاء

  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    دسته چهارم


    آياتى كه مطلق هستند و هرگونه شفاعتى را نفى مى كنند. از اين دسته نيز به سه نمونه اشاره مى شود:


    نمونه اول: «وَاتَّقُواْ يَوْما لاَّ تَجْزِي نَفْسٌ عَن نَّفْسٍ شَيْئا وَلاَ يُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَةٌ وَلاَ يُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلاَ هُمْ يُنصَرُونَ» (بقره: 48)؛ و بترسيد از روزى كه كسى از ديگرى چيزى دفع نكند و از كسى شفاعتى نپذيرد و از او عوض نگيرند و ايشان يارى نشوند.


    نمونه دوم: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَنفِقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاكُم مِن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ يَوْمٌ لاَّ بَيْعٌ فِيهِ وَلاَ خُلَّةٌ وَلاَ شَفَاعَةٌ وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ»(بقره: 254)؛ اى كسانى كه ايمان آوريده ايد! پيش از آنكه روزى فرارسد كه در آن نه تجارتى هست و نه دوستى و شفاعتى، از آنچه روزيتان كرده ايم انفاق كنيد و [بدانيد كه ]كافران ستمكارند.


    نمونه سوم: «يَوْمَ لَا يُغْنِي مَوْلىً عَن مَّوْلىً شَيْئا وَلَا هُمْ يُنصَرُونَ»(دخان: 41)؛ روزى كه هيچ دوستى از دوستِ [خود] مشكلى را دفع نمى كند و به هم يارى نمى رسانند.


    ظاهر اين آيات به گونه اى است كه گويا اصل را بر نفى شفاعت هر موجودى قرار داده اند، ولى با توجه به اينكه برخى آيات ديگر اصل شفاعت را «باذن اللّه» و با شرايطش پذيرفته اند و آن آيات نص در پذيرش مى باشند، از اطلاق اين دسته از آيات بايد دست كشيد و به قرينه آن آيات ديگر، اين آيات را حمل (حمل مطلق بر مقيد) بر نفى شفاعت استقلالى نمود كه مشركان به چنين نوع شفاعتى اعتقاد داشتند.


    نتيجه اين حمل مطلق بر مقيد چنين خواهد بود كه در حالت عادى موانعى نسبت به شفاعت كردن و شفاعت شدن وجود دارد و اين موانع همواره پابرجاست، مگر آنكه خداوند اذن داده و اين موانع را برطرف نمايد. با توجه به قاعده «أبى اللّه أن يجرى الأشياء إلا بأسباب»،12 برطرف كردن مانع از سوى خداوند، به آماده كردن اسباب از سوى شفيع وابسته است. به عبارت ديگر، مقام شفاعت اكتسابى است و با انجام كارهايى مى توان واجد آن گرديد.


    همچنين، از عبارت «و الكافرون هم الظالمون» در ذيل آيه 254 سوره «بقره» مى توان استفاده كرد كه «كفر» مانع شفاعت كردن ياشفاعت شدن كافر مى گردد و كافرباكفرش به خودش ستم كرده و خود را از شفاعت محروم مى نمايد. از اينجا معلوم مى شود كه شفاعت با ايمان، كه يك مقام معنوى است، تناسب دارد.
    امضاء

  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    دسته پنجم


    آياتى كه بيان مى كنند كفار مورد شفاعت قرار نمى گيرند. از اين دسته نيز به دو نمونه اشاره مى شود:


    نمونه اول: «فَمَا لَنَا مِن شَافِعِينَ.» (شعراء: 100) در قبل از اين آيه آمده است: «وَبُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِلْغَاوِينَ... إِن كُنَّا لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ... إِذْ نُسَوِّيكُم بِرَبِّ الْعَالَمِينَ وَمَا أَضَلَّنَا إِلَّا الْمُجْرِمُونَ»؛ كفار حسرت مى خورند كه چرا در دنيا مسير گمراهى را انتخاب كردند كه نتيجه آن چنين شد كه در روز قيامت از هيچ شفاعتى بهره مند نمى گردند.


    نمونه دوم: «فَمَا تَنفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِينَ.» (مدثر: 48)


    از اين آيات، به ضميمه آياتى همانند «لَا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ عِندَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ» (سبأ: 23) مى توان استفاده نمود كه به طور كلى، بايد سنخيتى بين شفاعت كنندگان و شفاعت شوندگان وجود داشته باشد تا شفاعت مؤثر باشد، ولى اگر زنگارهاى سياهى و گناه آن قدر زياد باشد كه به طور كلى سنخيت بين دو گروه از بين رفته باشد، شفاعت هيچ اثرى نخواهد داشت.13 خلاصه، تنها كسى از شفاعت بهره مند مى گردد كه از كفر رسته و به ايمان، كه خود مقامى معنوى است، دست يافته باشد.
    امضاء

  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    دسته ششم


    آياتى كه نشان مى دهند شفاعت تنها درباره كسانى صورت مى گيرد كه مرضى الهى قرار گرفته باشند. از اين دسته، مى توان به آيه 28 سوره «انبياء» اشاره نمود: «... وَلَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى.»


    مسئله مهم در اين گونه آيات، بيان معناى «لمن ارتضى» مى باشد. در تبيين معناى «لمن ارتضى» چندگونه تفسير وارد شده است:


    الف. زمخشرى در كشاف اين عبارت را به معناى «رضى اللّه من عمله» گرفته است و نتيجه گرفته كه شفاعت براى كسانى است كه خداوند از اعمال آنها راضى است و با شفاعت براى آنها ازدياد ثواب صورت گرفته و مقام آنها افزايش مى يابد.14


    ب. فخر رازى از اشاعره و شيخ طوسى و علّامه طباطبائى از شيعه، از كسانى هستند كه «لمن ارتضى» را به معناى «رضى عن دينه» گرفته اند. فخر رازى براى اثبات اين ادعا، روايات نبوى را از ابن عباس نقل كرده كه گفتن «لا اله الا اللّه و محمد رسول اللّه» براى دست يابى به شفاعت كافى است و تنها كفار و مشركان هستند كه از شفاعت بى بهره مى مانند.15
    امضاء

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi