البته مشاهده نقشه منطقه و هر سه راه موجود بین كوفه و دمشق، براى هر بیننده اى اعتقاد جزمى حاصل مى كند كه تنها پیمودن این مسیر، منطقى و معقول بوده است ، زیرا انتخاب مسیر سلطانى و رفتن به تكریت، موصل و نصیبین همانند آن است كه لقمه اى را از دور گردن چرخانده به دهان برسانیم و انتخاب مسیر كویرى و سوزان در حالت عادى براى مردان كار كشته و خبره معمول نبوده است پس چگونه ممكن است یك مشت زن و كودك را از آن مسیر منتقل كنند و هیچ نقلى، وصف آن را پس از پیمودن متذكر نشده باشد.
بنابراین ظاهر این است كه انتخاب مسیر جانب غربى فرات كه مسیرى میانه است از احتمال بیشترى نسبت به دو راه دیگر برخوردار باشد. البته شواهد موجود در خصوص شهرهاى حلب، قنسرین، حماة و حمص و دیر راهب از آن جهت كه مشترك بین دو مسیر سلطانى و مسیر میانه است نمى تواند شاهدى براى هیچ یك از دو راه به شمار آید، اگر چه در صورت قوت، دلیلى بر عدم پیمودن راه بادیة الشام خواهد بود.