بدیهى است براى این كه یزید متوجه اشتباه خود شود باید زمانى سپرى مى شد و اوضاع جارى را ارزیابى مى نمود و هم چنین پس از آن كه اشتباه خود را فهمید براى این اندازه تغییر موضع نیز نیاز به زمانى كافى داشت. او زمانى كه دریافت دشمنى بیشتر با خاندان پیامبر اركان حكومتش را متزلزل مى سازد تغییر موضع داد و آن گاه دریافت كه باید همچون پدرش معاویه از درِ حیله و نیرنگ وارد شود تا بتواند اوضاع را به كنترل درآورد و از آشوب جامعه جلوگیرى به عمل آورد. لذا كم كم با اتخاذ موضعى دوستانه با اهل بیت سیدالشهداء(علیه السلام) و اسكان آنان در كاخ خود و اجازه برپایى عزادارى تلاش كرد تا افكار عمومى را به نفع خود تغییر داده و از بروز تشنج جلوگیرى كند. پس در واقع یزید چاره اى جز این تظاهرها و فریب كارى ها نداشت تا از این ره گذر آتشى را كه برافروخته، خاموش ساخته و جلوى فتنه و آشوب را بگیرد.
البته پس از فروكش كش آتش غرور و نخوتش و پس از دریافتن عمق فاجعه اى كه مرتكب شده بود، براى جلوگیرى از آشوب عمومى و بروز ناآرامى و اعتراض در شام و دیگر بلاد، مجبور بود ضمن آسان گرفتن بر اسرا و اظهار همدردى با آنان و انداختن بار سنگین جنایت بر دوش ابن زیاد، اهل بیت امام حسین(علیه السلام) را با حالت اكرام واحترام در شام نگاه دارد و به همگان نشان دهد كه به آن ها اكرام كرده و احترام مى كند تا از این طریق اوضاع را تحت كنترل داشته باشد. لذا فرستادن خاندان اسرا به مدینه، آن هم قبل از آن كه گرد عزا را از آنان تا حدى بزداید و خستگى سفر دور و دراز مكه تا كربلا و كربلا تا شام را از تن آنان بیرون كند چیزى جز فراهم آوردن زمینه آشوب و قیام مردمى در گوشه و كنار بلاد كشور اسلامى به دنبال نداشت. البته او مى توانست حتى آن گاه كه اهل بیت را در مكان بى سقف كه از گرما و سرما محافظت نمى كرد زندانى كرده بود در بین مردم چنین تبلیغ كند كه آن ها را در خانه خود اسكان داده و احترام مى كند .