صفحه 4 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 45

موضوع: تحقیقى در باره اربعین حسینى

  1. Top | #31

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,812
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    بدیهى است براى این كه یزید متوجه اشتباه خود شود باید زمانى سپرى مى شد و اوضاع جارى را ارزیابى مى نمود و هم چنین پس از آن كه اشتباه خود را فهمید براى این اندازه تغییر موضع نیز نیاز به زمانى كافى داشت. او زمانى كه دریافت دشمنى بیشتر با خاندان پیامبر اركان حكومتش را متزلزل مى سازد تغییر موضع داد و آن گاه دریافت كه باید همچون پدرش معاویه از درِ حیله و نیرنگ وارد شود تا بتواند اوضاع را به كنترل درآورد و از آشوب جامعه جلوگیرى به عمل آورد. لذا كم كم با اتخاذ موضعى دوستانه با اهل بیت سیدالشهداء(علیه السلام) و اسكان آنان در كاخ خود و اجازه برپایى عزادارى تلاش كرد تا افكار عمومى را به نفع خود تغییر داده و از بروز تشنج جلوگیرى كند. پس در واقع یزید چاره اى جز این تظاهرها و فریب كارى ها نداشت تا از این ره گذر آتشى را كه برافروخته، خاموش ساخته و جلوى فتنه و آشوب را بگیرد.

    البته پس از فروكش كش آتش غرور و نخوتش و پس از دریافتن عمق فاجعه اى كه مرتكب شده بود، براى جلوگیرى از آشوب عمومى و بروز ناآرامى و اعتراض در شام و دیگر بلاد، مجبور بود ضمن آسان گرفتن بر اسرا و اظهار همدردى با آنان و انداختن بار سنگین جنایت بر دوش ابن زیاد، اهل بیت امام حسین(علیه السلام) را با حالت اكرام واحترام در شام نگاه دارد و به همگان نشان دهد كه به آن ها اكرام كرده و احترام مى كند تا از این طریق اوضاع را تحت كنترل داشته باشد. لذا فرستادن خاندان اسرا به مدینه، آن هم قبل از آن كه گرد عزا را از آنان تا حدى بزداید و خستگى سفر دور و دراز مكه تا كربلا و كربلا تا شام را از تن آنان بیرون كند چیزى جز فراهم آوردن زمینه آشوب و قیام مردمى در گوشه و كنار بلاد كشور اسلامى به دنبال نداشت. البته او مى توانست حتى آن گاه كه اهل بیت را در مكان بى سقف كه از گرما و سرما محافظت نمى كرد زندانى كرده بود در بین مردم چنین تبلیغ كند كه آن ها را در خانه خود اسكان داده و احترام مى كند .





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #32

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,812
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض








    به هر حال، یزید اگر چه نمى توانست اهل حرم پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) را در حالت اسارت و با وضعیت اسفبار و دل خراش آن هم به صورت آشكارا در شام نگاه دارد و احساسات و عواطف مسلمانان را در شام جریحه دار سازد، امّا مى توانست آنان را اگر چه با اكراه در حالت احترام و اكرام در شام نگاه داشته و ظاهرا با آنان اعلام هم دردى كند تا مانع از برافروخته شدن آتش غضب دوست داران اهل بیت شده و آن را فرو نشاند و اوضاع بلاد را در كنترل خود نگه دارد، و پس از آن كه اوضاع از آرامش نسبى برخوردار شد و مصیبت سیدالشهداء در بین اذهان عموم جامعه به وادى فراموشى سپرده شد اهل بیت امام را روانه مدینه كند .

    نتیجه آن كه به نظر مى رسد یزید نه تنها مى توانست اهل بیت را با این وضعیت در شام نگاه دارد، بلكه او مجبور بود آن را عملى سازد تا آب ها از آسیاب افتاده و آرامش در جامعه حكم فرما شود، زیرا رها ساختن خاندان سیدالشهداء در حالى كه هنوز گَرد عزا بر چهره آنان نشسته، و غم و اندوه در دل هاى آنان موج مى زد و بغض گلوهایشان را مى فشرد امرى عجیب و از عقل سیاسى به دور بوده است . بدیهى است این امر زمینه هرگونه آشوب و ناآرامى را در مناطقى كه اهل بیت از آن جا عبور مى كردند را فراهم مى ساخت و اوضاع را براى حكومت مركزى ناامن مى كرد .

    بنابراین، نگهدارى اهل بیت در شام براى مدتى پیش از آن چه مشهور است (هشت یا ده روز) تقریباً قطعى بوده و شواهد تاریخى نیز بر آن دلالت مى كند.




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  4. Top | #33

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,812
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض







    و امّا مرور وقایعى كه در شام اتفاق افتاده هر انسانى را مطمئن مى سازد كه آن وقایع در مدت هشت روز نمى توانسته است اتفاق افتاده باشد. ما در این جا وقایعى را كه در شام واقع شده، ذكر مى كنیم و قضاوت را بر عهده خواننده محترم مى گذاریم :

    1. ورود سر مطهر سیدالشهداء به شام در اول صفر و وجود برخى شواهد و قراین مبنى بر ورود كاروان اسرا در روزهاى بعد;

    2. مجلس یزید در روز اول ورود اسرا به شام كه شواهد زیادى دلالت دارد در روز اول صفر نبوده و چندین روز پس از آن بوده است;

    3. زندانى شدن به مدت طولانى در مكانى بدون سقف كه از سرما و گرما محافظت نمى كرد;

    4. سخنرانى امام سجاد در مسجد اموى پس از سخنرانى خطیب یزید;

    5. مجلس هاى بعدى امام سجاد با یزید . بدیهى است كه فراهم آمدن امكان سخنرانى امام سجاد(علیه السلام) در مسجد اموى یا مجلس امام سجاد(علیه السلام) با یزید نیاز به گذشت زمان و ایجاد زمینه مناسب داشت;

    6. حاضر كردن یزید، امام سجاد را بر سر سفره خود و نیز مجلسى كه یزید در آن از فرزند امام مجتبى(علیه السلام)خواست تا با فرزندش كشتى بگیرد;

    7. مجالسى كه یزید با اطرافیانش برگزار مى كرد و در آن سر امام را مقابل خود گذاشته و شرب خمر مى نمود;40

    8. اسكان اهل بیت در خانه یزید و عزادارى اهل بیت در آن جا به مدّت یك هفته;

    9. ملاقات منهال با امام سجاد(علیه السلام) در بازار شام كه حاكى از اقامت نسبتاً طولانى اسرا در شام است، زیرا اگر اقامت اسرا در شام كوتاه بود حضور امام سجاد در بازار وملاقات منهال با حضرت در بازار چندان منطقى به نظر نمى رسد;

    10. زمان مورد نیاز براى تجهیز كاروان براى انتقال اهل بیت امام از شام به مدینه كه مسیرى بسیار طولانى بوده است;

    11. پرداخت دیه و خون بهاى شهداء و اهل بیت از سوى یزید و اعتراض شدید فاطمه بنت الحسین;(علیه السلام)

    12. تغییر موضع 180 درصدى یزید و تبدیل شدن دشمنى آشكار او با حسین بن على و پدر بزرگوارش على بن ابیطالب (علیهما السلام) به موضعى دوستانه و همراه با دل سوزى و تفقد از امام چهارم و اهل بیت حسین بن على(علیه السلام).




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. Top | #34

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,812
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض







    البته آن چه شمرده شد تنها وقایعى است كه در كتاب هاى تاریخ نقل شده است، اما
    به یقین حوادث دیگرى نیز واقع شده است كه مورخان به دلیل رعایت اختصار از ذكر آن پرهیز كرده اند.

    اكنون این خواننده گرامى است كه مى تواند قضاوت كند آیا تحقق این وقایع عادتاً در مدّت هشت یا ده روز ممكن است یا زمان بیشترى مى طلبد.

    نكته دیگرى كه باید در نظر داشت ملاحظه حال و روز اهل بیت سیدالشهداء(علیه السلام)است. كاروانى كه متشكل از بیست زن و پانزده بچه خردسال، با حالتى رنج كشیده و داغدیده، اسارت كشیده و كتك خورده كه از هشتم ذى حجه تا اوایل صفر یعنى نزدیك به دو ماه در حال سفر و طىّ طریق بوده است و سخت ترین فشارهاى جسمى و بالاترین فشارهاى روحى و روانى را متحمّل شده است آیا مى توانسته است تنها پس از هشت یا ده روز اقامت در شام آن هم به صورت فلاكت بار و دل خراش بدون كمترین استراحت یا آرامشى بار دیگر بار سفرى دیگر را ببندد و عازم مدینه گردد؟!

    البته اگر چه این امور دلیلى قاطع براى اثبات اقامت بیشتر در شام نیست، امّا یقیناً قراین و شواهدى است كه مى تواند ما را به واقعیت نزدیك تر سازد.




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  6. Top | #35

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,812
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض









    اما در مورد فرمان خروج كاروان اسرا از شام ـ با توجه به آن چه گذشت ـ نمى توان به تاریخ دقیقى رسید مگر این كه بر اساس برخى نقل ها روز بیستم صفر روز خروج اهل بیت از شام بوده است، زیرا شیخ طوسى در مصباح المتهجد مى فرماید :

    و فى الیوم العشرین منه (صفر) كان رجوع حرم سیّدنا أبى عبدالله الحسین بن على بن ابیطالب(علیهما السلام)من الشام إلى مدینة الرسول(صلى الله علیه وآله);41 و در بیستمین روز ماه صفر بازگشت خانواده آقاى ما اباعبدالله حسین بن على بن ابى طالب(علیهم السلام) از شام به مدینه نبوى واقع شده است.

    برخى متون دیگر نیز این قول را تأیید و عبارت هایى نظیر آن ذكر مى كنند.42 اما صاحب كتاب «مع الركب الحسینى» پس از نقل این اقوال، آن ها را به زمان خروج از شام حمل مى كند ، نَه زمان رسیدن به مدینه.43 البته همان گونه كه گذشت اقامت اهل بیت در شام ظاهرا طولانى بوده و پذیرفتن قول خروج اهل بیت از شام در تاریخ بیستم صفر با هیچ یك از اقوال گذشته كه میزان اقامت آنان را در شام بیان مى كرد قابل جمع نیست ولذا پذیرش آن نیز در بوته اى از ابهام قرار خواهد داشت .




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  7. Top | #36

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,812
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض







    5. عزیمت به كربلا و رسیدن به آن جا در اربعین اول


    آخرین مسئله اى كه با اربعین و اقامه عزادارى در آن روز توسط اهل بیت سیدالشهداء در كنار مرقد مطهر آن حضرت ارتباط دارد قصد عزیمت به كربلا در بازگشت و رسیدن به آن جا در روز اربعین است. این مسئله را مى توان در چند پرسش خلاصه نمود:

    1 ـ به راستى آیا مى توان گفت كاروان حرم سیدالشهداء به هنگام حركت به سوى مدینة الرسول ابتدا به قصد زیارت قبر ابا عبدالله الحسین(علیه السلام) عازم كربلا شدند و سپس به مدینة الرسول(صلى الله علیه وآله) بازگشتند؟!

    2 ـ آیا آن ها از ابتدا قصد عزیمت به كربلا داشتند یا در میانه راه ، تصمیم خود را تغییر داده راه خود را به سوى كربلا كج كردند و از مسیر مدینه منوره منحرف شدند؟

    3 ـ آیا ممكن است بازماندگان سیدالشهداء(علیه السلام) مستقیماً از شام به مدینه رفته و به كربلا نرفته باشند؟

    4 ـ اگر آنان به سوى كربلا حركت كردند در چه روزى به كربلا رسیدند؟ آیا در اربعین اول به آن جا رسیدند یا در روزهاى پس از آن موفق به زیارت قبر مطهر سیدالشهداء(علیه السلام) شدند .

    این ها همگى پرسش هایى است كه در این مقطع قابل طرح خواهد بود و پاسخ به آن ها نیز به سادگى میسّر نیست ، زیرا اخبار قابل اطمینانى كه معارض نداشته باشد در مورد هیچ یك از پرسش هاى فوق وجود ندارد .

    صاحب كتاب تحقیق درباره اول اربعین سیدالشهداء(علیه السلام) نه تنها طرفدار رسیدن اهل بیت به كربلا در اربعین و ملاقات جابر با آن هاست، بلكه با اصرار زیاد مدافع دفن شدن سر سیدالشهداء والحاق رأس شریف امام به بدن مطهرش در همان روز اربعین توسط امام سجاد(علیه السلام) نیز هست. وى پس از آن كه اقوال مختلف مربوط به دفن سر مطهر در عسقلان، مصر، نجف و كربلا را نقل و بررسى كرده، در نتیجه گیرى خود مى نویسد :

    پس قول صحیح آن است كه علماى امامیّه بر آن قائل و عملشان بر آن ست كه رأس مطهر سیدالشهداء(علیه السلام)را امام سجاد ـ سلام الله علیه ـ در مراجعت از شام با رئوس شهدا به كربلا آورده گرچه یقینى نیست كه تمامى سرهاى شهدا را با خود آورده باشد، ولى رأس مطهر را با مخدّرات عصمت و طهارت بدون شك با خود به كربلا آورده و در اربعین روز بیستم شهر صفر سال 61 در كربلا ملحق به جسد اطهر و اطیب كرده است و سائر رئوس شهدا را نیز در كربلا دفن فرموده است.44



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  8. Top | #37

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,812
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض








    ونیز در جاى دیگر مى آورد:

    رأس مطهر سیدالشهداء(علیه السلام) را امام سجاد... بدون شك با خود به كربلا آورده و در اربعین، روز بیستم صفر سال 61 ملحق به جسد اطهر و اطیب كرده است.45

    مهم ترین دلیل وى در خصوص این مدعایش روایت عطیه است. با این كه در روایت عطیه آن گونه كه بشارت المصطفى نقل كرده است تنها به زیارت جابر از قبر مطهر سیدالشهداء تصریح شده و از ملاقات او با امام سجاد و كاروان اسرا هیچ یادى نشده است، اما ایشان ادعا مى كند كه روایت عطیه در بشارت المصطفى به صورت تقطیع شده آمده و در نسخه اصلى آن
    به رسیدن اهل بیت به كربلا در روز اربعین و ملاقات جابر با امام سجاد(علیه السلام) و كاروان اسرا تصریح شده است.46 اما به نظر مى رسد:

    1 ـ تقطیع روایت در بشارة المصطفى تنها مستند به سید امین است كه از علماى متأخر بوده و به صرف ادعاى او نمى توان روایت را تقطیع شده فرض كرد;

    2 ـ در روایت عطیه هیچ اشاره اى به روز اربعین نشده است; یعنى ممكن است جابر در ایام اقامتش در كوفه بارها به زیارت قبر مطهر سید الشهداء آمده باشد و در یكى از موارد عطیه همراه او بوده است، به ویژه آن كه از ابتداى روایت عطیه چنین به نظر مى آید كه آن ها از مكان نزدیكى به كربلا عزیمت كرده اند، نه از مكانى دور چون مدینه، زیرا در ابتداى روایت او آمده است:

    خرجت مع جابر بن عبدالله الانصارى ـ رضى الله عنه ـ زائرا قبر الحسین(علیه السلام)فلما وردنا كربلا ... ; با جابر بن عبد الله انصارى به جهت زیارت قبر حسین(علیه السلام)خارج شدم. پس وقتى وارد كربلا شدم...




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  9. Top | #38

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,812
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض







    بدیهى است اگر مراد عطیه خارج شدن از مدینه بود به این اختصار از آن نمى گذشت و حتماً اشاره اى به شهر مدینه و یا طولانى بودن راه و برخى وقایع میان راه اشاره اى مى كرد. از همه مهم تر آن كه عطیه خود اهل كوفه است و جناب قاضى(قدس سره)نیز به آن تصریح مى كند،47

    بنابراین، مسلماً جابر مدتى در كوفه اقامت داشته و بارها به زیارت مرقد امام حسین(علیه السلام)مشرف شده است و جمله عطیه كه مى گوید: «خرجت مع جابر...» ظهور در خارج شدن از كوفه داشته و از اقامت جابر در كوفه حكایت مى كند. پس جابر فقط یك بار به زیارت كربلا مشرف نشده است كه ملاقاتش با كاروان امام سجاد(علیه السلام) در همان یك بار اتفاق افتاده و آن یك بار نیز در روز اربعین بوده باشد.

    به هر حال اشتباهى كه برخى از محققان مرتكب شده اند آن است كه از دو مقدمه « زیارت جابر از كربلا در روز اربعین » و « ملاقاتش با امام سجاد(علیه السلام)واهل بیت سیدالشهداء(علیه السلام)» نتیجه گرفته اند كه كاروان اهل بیت(علیهم السلام) در روز اربعین به كربلا رسیده اند، در حالى كه این دو مقدمه، زیارت جابر را در روزهاى بعد نفى نمى كند و مى توان تصور كرد كه هنگام زیارت مجدد جابر از كربلا در روزهاى بعد، ملاقات با امام سجاد(علیه السلام)صورت گرفته باشد.

    این مطلب وقتى قوت مى یابد كه بدانیم جابر پیرمردى نابینا بوده زیرا، بدیهى است وقتى پیرمردى نابینا از مدینه عازم زیارت قبر مولایش در كربلا مى شود با یك بار زیارت قبر حسین بن على(علیهما السلام) باز نمى گردد و یقینا مدتى در كربلا یا كوفه اقامت مى كند و بارها به زیارت آن مزار شریف مشرف مى شود. بنابراین اگر ملاقاتى بین جابر و امام سجاد(علیه السلام)صورت گرفته است باید در روزهاى پس از اربعین حسینى رخ داده باشد.




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  10. Top | #39

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,812
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    3 ـ همان گونه كه گذشت استاد شهید قاضى طباطبائى در كتاب خود نه تنها تصریح مى كند كه روایت عطیه بر اساس آن چه در بشارة المصطفى آمده تقطیع شده است و در نسخه اصلى در ادامه روایت به ملاقات جابر با امام سجاد و اهل بیت سیدالشهداء(علیهم السلام) تصریح شده است، بلكه معتقد است كه در همان روز سر مطهر آن حضرت و بقیه سرها به بدن هاى شریفشان ملحق گردیده است.

    اما با مشاهده بخش تقطیع شده روایت عطیه چنین مطلبى را نمى توان برداشت كرد، زیرا در آن بخشى ظاهراً در بشارت المصطفى حذف شده چنین آمده است:

    قال عطیة : فبینما نحن كذلك وإذاً بسواد قد طلع من ناحیة الشام فقلت : یا جابر هذا سواد قد طلع من ناحیة الشام. فقال جابر لعبده : انطلق إلى هذا السواد واتنا بخبره فإن كانوا من اصحاب عمر بن سعد فارجع إلینا لعلّنا نلجأ إلى ملجأ وإن كان زین العابدین(علیه السلام)فأنت حرّ لوجه الله تعالى .

    قال : فمضى العبد فما كان بأسرع من أن رجع وهو یقول : یا جابر قم واستقبل حرم رسول الله(صلى الله علیه وآله)هذا زین العابدین(علیه السلام) قد جاء بعماته واخواته فقام جابر یمشى حا فى الاقدام مكشوف الرأس إلى أن دنا من زین العابدین(علیه السلام). فقال الإمام : أنت جابر؟ فقال : نعم یابن رسول الله(صلى الله علیه وآله). فقال یا جابر : ههنا والله قتلت رجالنا وذبحت اطفا لنا وسبیت نساؤنا وحرقت خیامنا. ثمّ انفصلوا من كربلاء طالبین المدینة;48 عطیه گفت: مدّتى بر ما گذشت، در این هنگام از ناحیه شام سیاهى نمایان شد. گفتم: اى جابر سیاهى از طرف شام نمایان شده است.

    جابر به غلامش گفت: به سوى سیاهى برو و از آن براى ما خبر بیاور. اگر از یاران عمر بن سعد بود فوراً براى ما خبر بیاور تا در پناهگاهى پناه گیرم. و اگر زین العابدین(علیه السلام)بود تو در راه خدا آزادى. آن غلام روانه شد و طولى نكشید كه به سرعت بازگشت گفت: اى جابر برخیز و به استقبال حرم پیغمبر خدا برو. این زین العابدین(علیه السلام)است كه به همراه عمه ها و خواهرانش به این سو مى آیند.

    جابر برخاست و با گام هاى بلند در حالى كه سرش برهنه بود به استقبال امام رفت وقتى به زین العابدین(علیه السلام)نزدیك شد. امام فرمود: آیا تو جابرى؟ گفت: بله اى فرزند رسول خدا. سپس امام فرمود: اى جابر بخدا سوگند اینجا مردان ما كشته شدند و كودكانمان ذبح شدند، زنهاى ما به اسارت رفتند و خیمه هاى ما به آتش كشیده شد. سپس كربلا را به قصد مدینه ترك كردند.





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  11. Top | #40

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,812
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض








    اكنون با توجه به متن فوق چند نكته را خاطر نشان مى شویم:

    1. چرا عطیه از الحاق سر امام حسین(علیه السلام) به جسم مطهرش هیچ یادى نكرده است ؟ آیا در حالى كه قاعدتاً مى بایست الحاق رأس شریف به بدن مطهر با تشریفات خاصى انجام مى شد و نقل هاى متعددى در باره آن وجود مى داشت مى توان تصور كرد عطیه به عنوان راوى واقعه، از این مسئله غفلت كرده و هیچ اشاره اى حتى به سر مطهر سیدالشهداء ننموده باشد؟! آیا مهم تر از آن، مسئله دیگرى بوده است كه باعث شده است او از آن غفلت كرده باشد؟! آیا الحاق سر فرزند فاطمه زهرا((علیها السلام)) كه چهل روز در شهر و دیار چرخانده شد و بر نوك نیزه ها جاى داشت و مورد بى مهرى ها و اهانت هاى بى حد و حصر یزیدیان واقع گردید مسئله كوچك و بى اهمیتى بوده است كه عطیه از ذكر آن اغماض كرده یا آن را به فراموشى سپرده است؟!

    2. اگر سر امام حسین به امام سجاد(علیهما السلام) تسلیم مى شد باید یزید دستور مى داد تا اهل بیت امام را به كربلا برند و پس از دفن سر حسین(علیه السلام) عازم مدینه شوند، در حالى كه در هیچ یك از نقل هاى موجود از چنین دستورى خبرى نیست.

    3. اگر سر امام حسین(علیه السلام) به امام سجاد(علیه السلام) تحویل مى شد از ابتدا مأموران همراه كاروان اسرا از آن مطلع بوده و راه خود را ابتدا به مقصد كربلا انتخاب مى كردند كه در آن صورت نیازى به خواهش اهل بیت(علیهم السلام) از آنان در خصوص تغییر مسیر كاروان از مقصد مدینه به مقصد كربلا نبوده است.

    4. اقوال فراوانى كه از دفن سر مطهر امام حسین(علیه السلام) در جایى غیر از كربلا حكایت دارد بعضاً معارض هاى خوبى براى این اعتقاد خواهند بود.49




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




صفحه 4 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi