آیا تو را شاد کردم ؟
نام من ابوبصیر است، من یکی از یاران نزدیک امام صادق(ع) بودم و آن حضرت به من علاقه زیادی داشت.11
من عمر خود را در راه دفاع از مکتب تشیّع صرف نمودم و وقتی به روزگار پیری خود رسیدم، احساس کردم که به زودی مرگ به سراغ من خواهد آمد.
برای همین تصمیم گرفتم به حضور امام مهربان خویش برسم و برای آخرین بار او را ببینم.
بار سفر بستم و خود را به مدینه رساندم. چون حضور امام خود رسیدم و عرض سلام و ادب نمودم در گوشهای نشستم. بعد از مدّتی خدمت امام عرض کردم: من عمر خود را کردهام و دیگر مرگ من نزدیک است امّا نمیدانم که آخرت من چگونه خواهد بود؟ آیا اهل بهشت خواهم بود و با شما همنشین میشوم یا اینکه به دوزخ خواهم رفت؟
امام نگاهی به من کرد و فرمود: چه شده است که تو این چنین سخن میگویی؟ آیا نمیدانی که خداوند جوانان شما را احترام میگیرد و از پیران شما حیا میکند؟
گفتم: چگونه خدا از جوانان ما احترام میگیرد و از پیران ما حیا میکند؟
آن حضرت فرمود: جوانان شما را با بخشش گناهانشان احترام میکند و از پیران شما حیا میکند که حسابرسی کند.
گفتم: آیا این لطف خدا شامل حال همه مسلمانان میشود یا فقط برای شیعیان میباشد؟
ایشان فرمود: به خدا قسم این لطف خدا فقط مخصوصِ شیعیان ما میباشد. مردم به گروههای مختلفی تقسیم شدند و هر کس برای خود رهبر و امامی انتخاب کرده است. آیا به این شاد نیستید که شما از خاندان پیامبر خود پیروی کردهاید. شما کسانی را به عنوان رهبر انتخاب کردهاید که خدا آنها را انتخاب نموده است. شاد باشید که خدا به شما نظر مهربانی دارد. در روز قیامت، هر کسی آن چه را که شما از محبّت ما در سینههایتان دارید، نداشته باشد هیچ کار خوب او قبول نمیشود. آیا تو را شاد نساختم؟
گفتم: فدایت شوم، باز هم برایم سخن بگو!
فرمود: آیا در قرآن این آیه را خواندهای که خداوند میفرماید: (فرشتگانی که در عرش، ستایش خداوند را میکنند و برای اهل ایمان استغفار مینمایند)، به خدا قسم آن فرشتگان برای بخشش گناهان شیعیان ما دعا میکنند و از خداوند میخواهند تا گناه دوستان مرا ببخشد! آیا دلت شاد شد؟
گفتم: فدایت شوم، باز هم برایم سخن بگو!
فرمود: خداوند در قرآن میفرماید: (ای کسانی که بر خویش ستم کردهاید از رحمت خدا ناامید نشوید که خدا جمیع گناهان شما را میبخشد)، به خدا قسم، منظور خدا در این آیه فقط شیعیان ما میباشند که خداوند گناهان آنها را میبخشد! آیا دلت شاد نشد؟
گفتم: باز هم برایم سخن بگو!
فرمود: هر آیهای که در قرآن در مورد بهشتیان نازل شده است در واقع در مورد ما و شیعیان ما میباشد. آیا شاد نشدی؟
گفتم: آری، دیگر آرام شدم و از مرگ هراسی به دل ندارم.
این چنین بود که با یک دنیا امید به سفری زیبا و دلنشین از حضور امام خویش مرخص شدم و میدانستم که بعد از مرگ روزگار خوشی در انتظار من است.