و چون به نزد جماعت رسيدند، شخصي پيش آمد و نزد وي زانو زده، عرض كرد: اي سرور بر پسر من رحم كن؛ زيرا جن زده و به شد ت متألّم است؛ چنان كه بارها در آتش و مكرراً در آب مي افتد. او را نزد شاگردان تو آوردم، نتوانستند او را شفا دهند. عيسي در پاسخ گفت: اي فرقة بي ايمانِ كج رفتار، تا به كي با شما باشم و تا چند متحمل شما گردم؟ او را نزد من آوريد. پس عيسي او را نهيب داده، جن از وي بيرون شد و در ساعت آن پسر شفا يافت» (متي 17: 21ـ14).
همچنين در انجيل آمده است كه جنّيان در وجود مردي جن زده نفوذ كرده بودند و حضرت عيسي عليه السلام آنان را از بدن آن مرد بيرون آورد و در بدن چند خوك قرار داد (متي 8 : 33ـ28).
حضرت مسيح به برخي از شاگردان خود نيز اجازه داد روح شياطين و جن را از بدن ديوانگان خارج كنند: و دوازده شاگرد خود را طلبيده و ايشان را بر ارواح پليد قدرت داد كه آنها را بيرون كنند... و به ايشان وصيت كرده، گفت: ... بيماران را شفا دهيد، ابرصان را طاهر سازيد، مردگان را زنده و جن ها را بيرون كنيد (متي 10: 9ـ1).
در منابع مسيحي، داستان سجده نكردن شيطان، تأييد نشده است (Roth, 1996, p. 372)؛ اما چنان كه آگوستين مي گويد او كه فرشته اي همانند ديگر فرشتگان بود، وسوسه شد به جاي خدا بنشيند و قدرت مطلق او را غصب كند. به همين سبب او بر ضد خدا طغيان كرد (مك گراث، 1385، ص 289).
البته او در اين داستان، تنها نبود و فرشتگان ديگري نيز مرتكب گناه شدند و مقام و مسكن خويش را ترك گفتند (رسالة يهودا: 6).