صفحه 10 از 20 نخستنخست ... 67891011121314 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 91 تا 100 , از مجموع 197

موضوع: سرگذشتهاى تلخ و شيرين قرآن

  1. Top | #91

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    قرآن و ادوار سه گانه


    يكى از مفسران معاصر كه در مورد جمع و ترتيب قرآن به تحليل تاريخى پرداخته ، معتقد است كه اين كار در سه دوره صورت گرفته است :
    ١ - در عصر پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله
    ٢ - در زمان خلافت ابى بكر.
    ٣ - در دوره خلافت عثمان
    در دوره اول ، قرآن تواءم با شاءن نزول آيات جمع آورى و تدوين شد، در دوره دوم يكى از كتاب وحى يعنى زيد بن ثابت به دستور ابى بكر و به تشويق عمر به جمع و ترتيب قرآن اقدام نمود با اين تفاوت كه در اين دوره شاءن نزول آيات را به كتابت در نياوردند. ولى هنوز اختلافاتى ناستوده و بى بنياد در قراآت به چشم مى خورد. در دوره سوم زمان قرآنى فراهم و مرتب شد كه اختلافات قراآت در آن ديده نمى شد.(٤١)




    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #92

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    فاطمه خواهر عمر بن الخطاب پاسدار قرآن


    روزى عمر شمشير برداشت و به عزم ريختن خون پاك پيامبر اسلام صلى‌الله‌عليه‌وآله به راه افتاد. در راه مردى از قبيله بنى زهره به او برخورد و پرسيد:
    عمر، كجا مى روى ؟
    گفت : مى خواهم محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله را به قتل برسانم
    آن مرد گفت : چگونه مى توانى او را بكشى و از دست بنى هاشم و بنى زهره در امان باشى ؟
    عمر گفت : معلوم مى شود تو هم دست از دين خود برداشته و پيرو او شده اى ؟!
    آن مرد گفت : مى خواهى تو را از امر عجيبى مطلع سازم ؟ به راستى كه خواهر و دامادت از دين تو دست كشيده و به دين جديد گرويده اند.
    عمر با خشم و عصبانيت رهسپار خانه خواهر شد.
    در اين زمان خباب - از مهاجران بزرگوار - در خانه آنان بود و به آنان قرآن مى آموخت ، خباب قبل از ورود عمر متوجه شد و خود را پنهان ساخت عمر به درون خانه آمد، پرسيد: اين صداى چيست كه از خانه شما شنيده مى شود؟ آنان مشغول تلاوت سوره طه بودند.
    گفتند: چيزى جز گفتگويى كه ميان ما رد و بدل مى شده ، نبود.
    عمر گفت : گويا شما به دين جديد رو آورده ايد؟
    دامادش گفت : گمان نمى كنى غير از دين تو،نيز دين حقى وجود داشته باشد؟
    عمر بر او حمله برد و او را زير مشت و لگد گرفت
    خواهر عمر، به دفاع از همسر خويش برخاست و عمر را از وى دور گردانيد عمر سيلى محكمى بر صورت وى زد كه صورتش خون آلود شد. خواهر با عصبانيت گفت : عمر، دين غير تو حق است اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله
    عمر پس از نااميدى از آنان ، رو به آنها كرد و گفت : كتابى را كه مى خوانيد، به من دهيد تا من هم آن را قرائت كنم
    عمر خواندن را مى دانست ، خواهرش در پاسخ گفت ، تو پليدىلا يمسه الا المطهرون (٤٢)(و اين كتاب را جز پاكان نبايد مس كنند). برخيز و غسل كن با وضو بگير.
    عمر برخاست ، وضو ساخت و كتاب را برگرفت از آغاز سوره مباركه طه قرائت كرد تا به اين آيه رسيد:
    اننى انا الله لا اله الا انا فاعبدنى و اقم الصلوه لذكرى (٤٣)
    بدرستى كه من معبودى هستم كه جز من معبودى نيست ، پس مرا عبادت كنيد و نماز را براى ياد من اقامه كنيد...
    عمر گفت : مرا نزد پيامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله ببريد. خباب با شنيدن اين جمله از پناهگاه بيرون آمد و عمر را به منزل پيامبر برد و عمر بدين ترتيب اسلام آورد.(٤٤)




    امضاء


  4. Top | #93

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    تصميمى عجولانه و كفاره اى سنگين


    مردى به نام اوس بن صامت(٤٥) همسرى داشت به نام خوله دختر خويلد يا (خوله ، دختر حكيم بن ثعلبه) و چون اوس بن صامت مردى عجول و تندرو بود و در يكى از ايام با عدم تمكين همسرش از لحاظ زناشويى مواجه گشت به شدت ناراحت و عصبى شد و به وى گفت :
    انت على كظهر امى :
    تو بر من بسان پشت مادرم بوده و بر من حرام هستى(٤٦)
    اين مرد پس از آنكه خشمش فروكش كرد و به حالت طبيعى بازگشت از اين سخن ، يعنى اظهار نادم و پشيمان شد. و در حالى كه سخت افسرده خاطر بود به همسرش گفت : از اين پس تو بر من حرام هستى و پيوند ما از يكديگر گسيخته است زن به او گفت : دست از اين سخن بدار و چنين مگو؛ تو مى توانى نزد رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله بروى و مشكل خود را با او در ميان گذارى مرد گفت : من خويشتن را چنين مى بينم كه از طرح اين مشكل در حضور رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله ، در درونم احساس حياء و آزرم مى كنم زن گفت : پس راضى شو كه من شخصا نزد آن حضرت بروم و اين زن حضور رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآلهرس د؛ در حالى كه عايشه مشغول شستشوى سر خود بود، زن به آن حضرت عرض كرد: شوهر من اوس بن صامت - آنگاه كه مرا به همسرى خود درآورد - من دخترى جوان و شاداب و صاحب اهل و مال و مكنت بودم ؛ اما او اموالم را صرف كرده و جوانيم تباه گشته و اهل و خويشاوندانم را از پيرامونم پراكنده است اكنون كه سالخورده شده ام مرا ظهار كرده ؛ لكن از كار خويش پشيمان است آيا براى حلال شدن ما نسبت به يكديگر و بازگشت به زندگانى نخست ، راهى وجود دارد؟ فرمود: اكنون تو بر او حرام مى باشى آن زن عرض كرد: آن خدايى كه قرآن كريم را نازل كرد مگر سخنى از طلاق و جدايى به ميان نياورد، او مرا طلاق نداده و رهايم نكرده است ، او پدر فرزندان من و محبوب ترين افراد از ديدگاه من است رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: آنچه هم اكنون مى توانم بگويم اين است كه تو بر او حرام هستى ، و در زمينه كار و مشكل تو هيچ حكم جديدى از جانب خداوند به من نرسيده است
    اين زن پياپى به رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله مراجعه مى كرد و همان پاسخ را مى شنيد كه تو بر او حرام هستى زن از اين وضع سخت دچار افسردگى خاطر شده و آه از نهاد مى كشيد و بانگ و ناله برمى آورد و مى گفت : از پريشانى و بينوايى و نگون بختى و نياز و گرفتارى خويش به درگاه خدا شكوه مى برم ؛ بار خدايا به زبان پيامبر خود (راهى فراسوى مشكل و گرفتارى من بگشا) حكم و دستورى در اين باره فروفرست
    اين حادثه نخستين ظهارى بود كه پس از اسلام روى داد؛ بارى آنگاه عايشه از شستشوى سر خود فارغ شد، اين زن به پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله عرض كرد: اى پيامبر خدا راجع به حل مشكل من چاره اى بينديش عايشه گفت : سخن كوتاه كن و از ادامه مجادله با پيامبر اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله بپرهيز آيا به جهره رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله نمى نگرى كه به هنگام نزول وحى ، حالت رخوت و سستى در آن پديدار مى گردد. (و هم اكنون آن حضرت در حال دريافت وحى به سر مى برد؛ بنابراين سكوت اختيار كن)(٤٧)
    آنگاه كه وحى به پايان رسيد به آن زن فرمود: برو شوهرت را بياور شوهر به حضور رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله آمد و آن حضرت اين آيات را بر او تلاوت فرمود:
    قد سمع الله قول التى تجادلك فى زوجها و تشتكى الى الله و الله يسسع تحاور كما ان الله سميع بصير، الذين يظاهرون منكم من نسائهم ما هن امهاتهم ان امهاتهم الا اللائى و لدنهم و انهم ليقولون منكرا من القول و زورا وان الله لعفو غفور و الذين يظاهرون من نسائهم ثم يعودون لما قالوا فتحرير رقبه من قبل ان بتماسا ذلكم تو عظون به والله بما تعملون خبير. فمن لم يجد فصيام شهرين متتابعين من قبل ان بتماسا فمن لم يستطع فاطعام ستين مسكينا ذلك لتؤ منوا بالله و رسوله و تلك حدود الله و للكافرين عذاب اليم .
    تحقيقا خداوند متعال سخن زنى را - كه با تو درباره شوى خويش مجادله و منازعه مى كرد - شنيد زنى كه شكوه به درگاه خدا برده و از او داورى و مدى مى جست آرى خدا گفتگوى شما را با يكديگر شنيد و خدا شنواى بينا است
    آن كسانى كه از زمره شما مسلمين از زنان و همسران خويش از طريق ظهار بيزارى مى جويند، اين زنان به عنوان مادرانشان به شمار نمى آيند. مادران آنها فقط عبارت از كسانى هستند كه آنها را زاييده اند، اينان سخنى زشت ناپسند و دروغين و تهى از واقعيت را بر زبان مى رانند و خداوند داراى گذشت مى باشد و آمرزشگر است آن كسانى كه از رهگذر ظهار زنان و همسران خويش را از نظر زناشويى از خود بيگانه مى سازند و آنگاه نادم و پشيمان شده و از گفته خويش باز مى گردند بايد قبل از تماس جنسى با يكديگر، برده اى را آزاد سازند؛ اين سخنى است كه شما از طريق آن پند مى گيريد (و شتاب زده و تحت تاثير خشم تصميم نگيريد) و خداوند بر كردار شما آگاه است اگر كسى در خود توانى براى آزاد كردن برده نيابد (و يا نتوانست برده اى در دسترس بيابد)، بايد قبل از تماس با همسران خويش ‍ دو ماه پياپى روزه بگيرد و اگر كسى قادر بر روزه گرفتن نبود بايد شصت فرد مسكين و بينوا را اطعام كند و اين حكم و كيفر براى آن است كه به خدا و رسول او ايمان بياوريد و سراسيمه به ظهار دست نيازيد و اين است حدود و مرزهاى قوانين الهى براى كافران و ناسپاسان شكنجه اى دردآور و رنج آفرين در پيش است(٤٨)










    امضاء


  5. Top | #94

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    مقدس اردبيلى تنديس پارسايى


    فقه ، كه علم به احكام و قوانين و وظايف فردى و اجتماعى هر مسلمان است از قرآن مجيد سنت ، اجماع و استدلال عقلى به دست مى آيد. چهار دليل كه هر يك مؤ يد و جبران كننده ابهام و اجمال ديگرى است و هميشه در كنار هم راهگشاى پيچيده ترين و ريزترين مسائل و قوانين زندگى بشرى هستند تا آنجا كه هيچ بن بستى در قوانين اسلام وجود ندارد. در عصر نبوى ، مسلمانان تكاليف خود را مستقيما از قرآن مجيد استفاده مى كردند و اگر حكمى مجمل بود بيانش را از نبى اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله مى خواستند و پيامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله ، مسلمانان را با عمل و گفتار به كيفيت و اجراى هر يك از تكاليف رهبرى مى فرمود و مجملات را براى صحابه شرح مى داد و صحابه در تفسير آيات از گفته هاى رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله بهره مى گرفتند و گاهى نيز آن مطالب را مى نوشتند.
    پس از وفات نبى اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله ، آيات قرآنى و احاديث و افعال نبوى كه دو شاهد عادل بر شنيدن يا ديدن آن از پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآل گواهى مى دادند، اساس حكم و داورى قرار گرفتند، گاه برخى از صحابه نيز از خود، اظهار راءى مى كردند، ولى به صراحت مى گفتند كه اين حكم راءى من است و همه صحابه متفق بودند كه هيچ كس در فقه قضاء برتر از على بن ابيطالبعليه‌السلام نيست آن حضرت بهتر از ديگران به احكام شرعى احاطه داشت ولى برخى بدون آگاهى ، از همان دوران حيات پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآل در تاءويل و تفسير آيات ، اظهار راءى و نظر مى كردند و اين امر بعد از وفات پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآل و افتراق امت ، فزونى يافت و روز به روز بر تعداد مفسران بى مايه افزون گرديد. چنانچه در دوره خلافت امويها جعل حديث و تاءويل به دلخواه آيات توسط آن احاديث مجهول به قوت بيشترى رسيد و نيز در دوره عباسيان تا آنجا كه پيش رفت كه احاديث نبوى عليه‌السلامبدون تاءييد ائمه طاهرين ، ارزش خود را از دست داد. بنابراين امامان شيعه كه از همان اول متوجه اين قضيه بودند، براى حفظ آثار نبوى و در نهايت ، حفظ معارف قرآنى و حذر از تحريف و تاءويل و تفسيرهاى جاهلان در هر فرصت و زمانى به توضيح آيات و تاءويل و تفسير آن همت مى گماشتند و به مرور زمان گنجينه بزرگى از سخنان امامان اثنى عشر گرد آمد كه بشريت را از اين اضطراب رها ساخت تا آنجا كه امروز فقه تشيع ، غنى ترين و اساسى ترين قانون اساسى زندگى بشرى است و به راحتى مى تواند افقهاى فكر بشرى را درنورديده و به سؤ الات و شبهات و خواستهاى بشرى ولو در قرن فضا و اتم و كامپيوتر جواب دهد. از اين رو فقهاى عظام و دانشوران كرام و شاگردان با وفاى مكتب جعفرى از همان ابتدا به جمع آورى و تدوين كتب فقهى بر مبناى آيات قرآن و احاديث همت گماشتند.
    در اين رهگذر، فقيه محقق ، ملا احمد مقدس اردبيلى در عصر خود، گوى سبقت را از دانشمندان معاصر خود ربوده و به جمع آورى و تدوين آيات و احكام پرداخت و كتابى پر ارج براى جامعه اسلامى به يادگار گذاشت كه در نوع خود بى نظير است و در طول تاريخ از كتب مرجع علماء و مجتهدين در هر نسل و عصرى به شمار مى رود و علماى زيادى بر اين اثر ارزنده ، پاورقى و شرح و توصيف نوشته اند كه هر يك حائز اهميت و درخور توجه(٤٩) مى باشد.





    امضاء


  6. Top | #95

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    زنى كه يك شبه قرآن را تلاوت كرد


    عبدالله بن مسعود گويد: چرا بر كسانى كه خدا در قرآن بر ايشان لعن فرستاده لعنت نفرستم ؟ يعنى زنان خال كوبنده (واشمه) و زنانى كه نزد آنان براى خال كوبى مى روند (مستوشمه) و آرايشگرانى كه موى برخى زنان را به سر بعضى ديگر وصل مى كنند (واصله) و كسانى را كه براى اين عمل نزد آنها مى روند (مستوصله).(٥٠)
    زنى اين سخن ابن مسعود را شنيد، تمام قرآن را قرائت كرد، ولى اين گفته اين مسعود را در آن نيافت روز بعد نزد او آمد و گفت : شب گذشته ، تمام قرآن را تلاوت كردم و آنچه را تو گفتى در آن نيافتم ، خداوند كه زنان و اشمه را لعنت نكرده است ابن مسعود گفت : مگر خداوند نفرموده است :
    وما اتاكم الرسول فخذوه و مانها كم عنه فانتهوا (٥١)
    و رسول خدا فرموده :
    خداوند زنهاى واشمه و مستوشمه را لعن كرده است(٥٢)
    در اين روايت تاريخى چند نكته برجسته و قابل توجه ، به چشم مى خورد:
    ١ - ميزان دقت و توجه يك زن به روايتها و نقل مطالب اين خانم وقتى احساس كرد مطلبى به قرآن نسبت داده شده كه در آن نيست ، به تفحص و تحقيق پرداخت
    ٢ - تلاوت قرآن در يك شب اين بانو براى ارزيابى درستى و نادرستى سخن ابن مسعود در يك شب تمام قرآن را تلاوت كرد.
    ٣ - ادب اعتراض قبل از بررسى و كسب اطمينان زبان به اعتراض نگشود.
    ٤ - پيگيرى پس از بررسى نزد گوينده رفته و او را متوجه خطايش كرد، گرچه ابن مسعود از سلاح توجيه استفاده كرد، ولى او وظيفه خويش را به انجام رسانيد.






    امضاء


  7. Top | #96

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    جامعيت علمى قرآن

    قال علىعليه‌السلام:
    ما من شى ء الا و علمه فى القرآن و لكن عقول الرجال تعجز عنه
    ينابيع الموده / ٤١٢
    چيزى نيست كه دانش آن در قرآن نباشد و ليكن عقل آدميان از درك آن عاجز باشد.
    قال علىعليه‌السلام:
    سلونى عن القرآن فان فى القرآن بيان كل شى ء فيه علم الاولين و الاخرين
    تفسير فرات / ٦٨
    از من درباره قرآن بپرسيد كه در قرآن بيان هر چيزى آمده است و در قرآن دانش پيشينيان و پسينيان است
    مصحف علىعليه‌السلام:
    مصحف منسوب به حضرت علىعليه‌السلام كه هم اكنون نيز چند نسخه از آن موجود است ، در نقاط مختلف دنيا وجود دارد.
    مرحوم ابوعبدالله زنجانى مى نويسد:
    من در ماه ذى حجه سال ١٣٥٣ ه .ق در كتابخانه اميرالمؤ منينعليه‌السلام نجف ، قرآنى به خط كوفى ديدم كه در پايان آن آمده بود: كتبه على بن ابيطالب فى سنه اربعين من الهجره يعنى اين قرآن را علىعليه‌السلام در سال چهلم هجرى نوشته است
    زنجانى مى گويد: چون كلمه ابى و ابو در شيوه نگارش كوفى ، يكسان نوشته مى شود افرادى كه به خط كوفى آشنايى ندارند پايان اين مصحف را به صورت كتبه على بن ابوطالب خوانده اند.(٥٣)
    علىعليه‌السلام اولين مصحف را نوشت
    سيوطى مى نويسد: از طريق ابن سيرين نقل شده است كه گفت : علىعليه‌السلام هنگامى كه پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآل رحلت فرمود، گفتند:
    اليت ان لا آخذ ردائى الا لصلوه و جمعه حتى جمع القرآن فجمعته(٥٤) .
    سوگند باد كردم كه ردا در بر نگيرم جز براى نماز جمعه تا آنگاه كه قرآن را جمع آورى نمايم و در نتيجه موفق به جمع قرآن شده ام
    سيوطى پس از نقل اين روايت چنين اضافه مى كند:
    پس از بيعت مردم با ابوبكر، علىعليه‌السلام در خانه خود نشسته بود، به ابى بكر گفتند: علىعليه‌السلام نمى خواهد با تو بيعت كند، ابى بكر شخصى را نزد آن حضرت فرستاد و به او گفت : آيا بيعت با مرا مكروه مى دارى ؟
    علىعليه‌السلام فرمود: من ديدم كه در كتاب خداوند (يعنى قرآن) چيزهايى افزوده مى شود، پس با خودم گفتم كه جز براى نماز ردا در بر نگيرم تا قرآن را جمع آورى كنم
    ابى بكر گفت : كار شايسته اى انجام داده اى(٥٥) .
    و نيز ابن نديم ، مدت و زمانى را كه على عليه‌السلام بعد از رحلت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله در جمع آورى قرآن صرف كرد مشخص ساخته و در اين باره مى نويسد: آن حضرت سوگند ياد كرد كه ردا بر دوش نگيرد مگر آنگاه كه قرآن را فراهم آورد؛ سه روز از خانه بيرون نيامد تا توانست قرآن را جمع كند و آن نخستين مصحفى بود كه مجموع قرآن در آن فراهم آمد و آن مصحف نزد خاندان جعفر بود.






    امضاء


  8. Top | #97

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    پيامبر مسجد را به آتش كشيد


    بنى عمرو بن عوف مسجد قبا را بنا كردند و از رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله خواستند در آن مسجد اقامه نماز نمايند. حضرت به درخواست آنها پاسخ مثبت داد، و نماز را در آن مسجد اقامه مى كردند. جماعتى از منافقان - كه از بنى غنم بن عوف -، نسبت به بنى عمربن عوف در قلبشان احساس حسادت كردند و به هم گفتند: ما هم مسجدى بنا مى كنيم و نماز خود را در آنجا اقامه مى نماييم ، و لزومى ندارد در نماز جماعت محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله حضور به هم رسانيم مى گويند: اين جماعت منافقان ، متشكل از دوازده و يا پانزده نفر بودند كه مى توان اين افراد را از ميانشان نام برد:
    خدام بن خالدين عبيد بن زيد، ثعلبه بن حاطب ، هلال بن اميه ، معتب بن قشير، ابو حبيبه بن ازغر، عبادبن حنيف ، جاريه عامر، فرزندان مجمع و زيد، بنتل بن حارث ، بجادبن عثمان ، و ديعه بن ثابت و...
    وقتى اين گروه منافقين چنين مسجدى بر سرپا كردند (مسجد ضرار). حضور رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله آمدند، آن هم در حالى كه آن حضرت عازم غزوه تبوك بود، آنها به عرض رساندند: ما به منظور رعايت حال بيماران و نيازمندان و با توجه به اينكه گاهى شبها بارانى و سرد مى گردد مسجدى را بنياد كرديم و دوست مى داريم شما نيز به اين مسجد تشريف بياوريد و در آنجا با ما نماز گزاريد. آن حضرت فرمود: من اكنون عازم سفر هستم آنگاه كه از سفر بازگشتم به خواست خدا نزد شما آمده و براى شما در اين مسجد اقامه نماز خواهم كرد. وقتى آن حضرت از غزوه تبوك مراجعت كرد آيه زير و آياتى كه پس از آن قرار دارد نازل گرديد:
    والذين التخذوا مسجدا ضرارا و كفرا و تفريقا بين المؤ منين و ارصادا لمن حارب الله و رسوله من قبل و ليحلفن ان اردنا الا الحسنى و الله يشهد انهم لكاذبون (٥٦)
    و آنانكه به منظور گزند و زيان رسانى و كفرورزى و ايجاد تفرقه ميان مؤ منين و تمهيد كمينگاه براى كسانى كه قبلا با خدا و رسول او به محاربه و نبرد برمى خواستند مسجدى را بنا و انتخاب كردند و سوگند آوردند جز خيرخواهى نظر ديگرى نداشتيم ، خدا گواهى مى كند كه تحقيقا آنان دروغگويانى بيش نيستند.
    اين آيه تا آيه ١١٠ سوره توبه در جهت افشاء نيات پليد منافقين - در پشت سنگر مسجد ضرار نازل شد. منافقين اين مسجد را به منظور آسيب رساندن به مسجد قبا و تقويت كفر بنياد كردند، و هدف آنها در بناى مسجد ضرار اين بود كه مى خواستند ميان افراد با ايمانى كه در مسجد قبا گرد هم مى آمدند تفرقه ايجاد كنند، و سنگر و كمينگاهى براى ابوعامر راهب كه از پيش در حال محاربه با خدا و رسول به سر مى برد - تدارك ديده باشند.
    خداوند متعال در طى اين آيات به پيامبرش اعلام كرد كه اگر چه آنها سوگند ياد مى كنند و مى گويند: ما در بناى اين مسجد جز خيرخواهى و دلسوزى نسبت به ضعفاء هدف ديگرى در سرنداريم ، و آن هدف اين است كه مى خواهيم مسجدها رو به فزونى گذاشته و در دسترس نيازمندان قرار داشته باشد و معابدى كه مردم خداى را در آنها بندگى كنند و به خانه هاى افراد با ايمان نزديك باشد! آرى خدا به پيامبرش اعلام كرد كه اين منافقان در اين ادعا و سوگند خود دروغ مى گويند.
    رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله پس از بازگشت از غزوه تبوك و نزول اين آيات به عاصم بن عوف و جلانى و مالك بن رخشم - كه به سوى اين مسجد مى رفتند (مسجدى كه اهل آن ستمكاران و خائنان هستند)؛ فرمود: اين مسجد را درهم كوبيده و ويرانش سازيد، و همه مصالح قابل احتراقش ‍ را بسوزانيد و خاكسترش را به باد دهيد. گويند رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآلهعم ر بن ياسر و وحشى را ماءمور چنين كارى ساخته بود. آن دو نيز مسجد ضرار را به آتش كشيدند، و سرانجام آن حضرت دستور داد كه مسجد مزبور را به عنوان كناسه و زباله دانى مورد استفاده قرار داده تا مردارها و زباله ها را بدآنجا برند.
    مرحوم طبرسى در ذيل وارصادا لمن حارب الله و رسوله مى نويسد: آنكه براى نبرد با خدا و رسولش در كمين نشست ابو عامر راهب بود. آنگاه مى گويد: داستان ابو عامر چنان بود كه در دوره جاهليت ، پيشه اش رهبانيت بوده و پلاس در بر مى كرد. وقتى نبى اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله وارد مدينه شد نسبت به آن حضرت حسادت مى ورزيد، و اتحاد و همبستگى گروههاى مختلف اسلامى را دچار تزلزل ساخته و آنها را از هم مى پراكند. ابو عامر پس از فتح مكه به طائف گريخت و چون ديد مردم طائف ايمان آوردند به صوب روم رهسپار گرديد و دوباره آشكارا به آيين نصرانيت درآمد. رسول اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله ابوعامر را فاسق و به عنوان فردى گرفتار جرمهاى سنگين ملقب و معنون فرمود (٥٧).





    امضاء


  9. Top | #98

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    نقشه اى مؤ ثر


    مى نويسند: زياد بن سميه كه والى بصره بود از ابى الاسود دئلى (م - ٦٩ ه .ق) درخواست كرد تا قاعده و راه و رسمى براى اصلاح زبان عربى و به ويژه روشى براى قرائت صحيح قرآن وضع نمايد و به وى يادآور گرديد كه : ان هذه الحمراء قد كثرت و افسدت من السنه العرب (اختلاط عجم و تازيان رو به فزونى نهاده و زبان تازى را به تباهى كشانده است)، سپس به وى گفت : چقدر به جا و به مورد است روش و قاعده اى فراهم آورى تا مردم بتوانند بدان وسيله زبان و لغت خود را اصلاح نموده و كلام الهى را با اعراب و نشانه هاى حركات و سكون بخوانند. ابى الاسود از انجام اين كار امتناع ورزيد؛ زياد بن سميه شخصى را ماءمور كرد كه در مسير رفت و آمد ابى الاسود بنشيند، تا وقتى ابى الاسود، به وى نزديك شد قرآن را با صداى بلند بخواند (و طورى وانمود كند كه منظورش اين نيست كه ابى الاسود صداى او را بشنود) وقتى ابى الاسود نزديك شد اين شخص كلمه رسوله را در آيه ان الله برى من المشركين و رسوله به كسر لام قرائت كرد، اين طرز قرائت (كه معناى نادرست و زننده اى داشت) بر ابى الاسود گران آمد و گفت : خداوند متعال ، منزه و بزرگوارتر از آن است كه از رسول و فرستاده خويش بيزار گردد. ابى الاسود بلافاصله نزد زياد ابن سميه آمد و گفت : همين الان حاضرم به درخواست شما جامه عمل بپوشانم و اين كار به نظرم پسنديده است بنابراين نويسنده اى برايم فراهم آور تا به اعراب گذارى قرآن همت گمارم زياد بن سميه ٣٠ نفر نويسنده براى ابى الاسود در نظر گرفت و آنها را نزد وى فرستاد و او نيز از ميان آنها يك تن را كه از قبيله عبد قيس بود انتخاب كرد و به وى گفت : قرآن را برگير و با رنگى متفاوت از رنگ خط قرآن طبق گفته هاى من نشانه گذارى كن ابى الاسود به او گفت : وقتى ديدى لبهايم را در مورد حرفى گشوده و بالا بردم يك نقطه روى آن حرف قرار بده (فتحه) و هر گاه درباره حرفى ، لبهايم را پائين آوردم ، نقطه اى زير آن بگذار (كسره) و وقتى لبهايم را در مورد حرفى بستم يك نقطه در وسط آن بنويس (ضمه) و در صورتى كه همراه با اين كلمات و حركات حرفى را با غنه ادا كردم ، دو نقطه در همان موضع بگذار (تنوين).
    ابى الاسود با تاءنى و شمرده شمرده آيات قرآن را مى خواند و نويسنده مذكور حروف و كلمات قرآن را به منظور مشخص كردن اعراب آنها نقطه گذارى مى كرد، سپس هر برگى از قرآن كه نقطه گذارى آن انجام مى گرفت ، ابى الاسود در آن تجديد نظر مى فرمود و به همين ترتيب تمام قرآن نقطه گذارى شد و ديگران نيز در نگارش قرآن از اين روش پيروى مى كردند.






    امضاء


  10. Top | #99

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    جاودانگى قرآن


    قال الكاظمعليه‌السلام :
    ان رجلا ساءل ابا عبدالله عليه‌السلامما بال القرآن لا يزداد عند النشر و الدراسه الا غضاضه ؟ فقال : لان الله تبارك و تعالى لم ينزله لزمان دون زمان و لا لناس دون ناس ، فهو فى كل زمان جديد، و عند كل قوم غض الى يوم القيامه
    العيون ٢/٨٧، و اعلام الدين /٢١١
    مردى از امام صادقعليه‌السلام ، پرسيد: از چه روى قرآن به هنگام گشوده شدن و مطالعه در آن ، همواره تازگى دارد؟ فرمود، زيرا خداوند تبارك و تعالى قرآن را براى زمان خاص و مردمان خاص فرو نفرستاده است آن كتاب در هر زمانى جديد است و تا روز قيامت نزد هر قومى تازه باشد.







    امضاء
    امضاء


  11. Top | #100

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    فرشته اى ميان آسمان و زمين


    رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله در مورد فترت وحى سخن مى گفت ، پس ‍ فرمود:
    در حالى كه راه مى رفتم صدايى از آسمان شنيدم ، سر برداشتم ، ناگهان ديدم فرشته اى كه در غار حرا بر من نازل شده بود، در ميان زمين و آسمان نشسته است ، از اين منظره مرا رعب فراگرفت به منزل بازگشتم و گفتم مرا بپوشانيد! پس مرا پوشانيدند و خداوند اين سوره را نازل فرمود:
    يا ايهاالمدثر قم فانذر و پس از آن وحى پياپى مى رسيد و انقطاعى حاصل نمى شد.(٥٨)
    اين حديث در كتاب وحى محمدى بدون ذكر منبع آن آورده شده است(٥٩)









    امضاء


صفحه 10 از 20 نخستنخست ... 67891011121314 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi