صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 15

موضوع: رابطه جبر و اختیار انسان با قضا و قدر از دیدگاه علامه طباطبایی (ره)

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض رابطه جبر و اختیار انسان با قضا و قدر از دیدگاه علامه طباطبایی (ره)

    رابطه جبر و اختیار انسان با قضا و قدر از دیدگاه علامه طباطبایی (ره)




    چکیده:


    واژه اختیار مشترک لفظی است و کاربردهای گوناگونی دارد. علامه اختیار را از ویژگی های خاص انسان می داند به گونه ای که انسان بودن انسان به آن است و معتقد هستند که قضا و قدر مخلّ آن نمی باشد و تعلق علم الهی به تمامی اشیاء را سبب تغییر خصوصیات واقعی آن ها مانند اختیاری بودنشان نمی داند.

    امضاء

  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    مقدمه:


    بی شک انسان موجودی مختار است و آزادی و اختیار از خصیصه های آفرینش او می باشد. مساله آزاد یا مجبور بودن انسان، از جمله مسائلی است که از زمان های دور، توجه انسانها را، هر چند تفکرات فلسفی عمیقی نداشته اند، به سوی خود جلب کرده است. در این تحقیق بر آن هستیم تا به مسألة اختیار از دیدگاه علامه طباطبایی بپردازیم. اگرچه سعی بر آن بوده تا بوسیله دلایل عقلی به مسأله اختیار پرداخته شود، در کنار این دلایل عقلی، در حد توان از قرآن و حدیث، مستقیم و یا غیر مستقیم نیز استفاده شد ه است.
    قضا و قدر از عقاید قطعى اسلامى است که در کتاب و سنت وارد شده است و دلایل عقلى نیز، آن را تأیید مى کند و از مطالب مهم و دقیق باب عدل الهی است. از آنجا که مسألة قضا و قدر، ربط مستقیمی به بحث اختیار دارد و گاه باعث ایجاد شبهات بسیاری دربارة ماهیت حقیقی اختیار انسان و افعال اختیاری او شده است، تا حدی نیز به این مسأله می پردازیم. هدف از این پژوهش، روشن شدن مسائلی چون: دیدگاه خاص علامه دربارة چگونگی اختیار داشتن انسان است و بیان این مسأله که آیا اعتقاد به قضا و قدر، تباینی با اختیار انسان دارد؟ و چگونه می توان هم به قضا و قدر و اراده ی الهی معتقد بود و هم انسان را موجودی مختار دانست؟
    این بحث فلسفی، از قرن دوم هجری در جهان اسلام مطرح شده و متکلمان را به مباحثات و مناظرات سختی واداشته است. در قرآن کریم آیات بسیاری وجود دارد که انسان را آزاد و مختار در انجام اعمال خویش می داند همچنین آیاتی نیز بر وجود سرنوشتی و مشیت الهی دلالت دارد، این دو دسته آیات در ظاهر، معارض یکدیگر هستند و هر دسته از متکلمان اسلامی در اثبات عقیدة خود، ظاهر یک دسته از آیات را گرفته و دستة دیگر را تأویل و تفسیر می کنند. درنتیجه این امر، در قرن دوم هجری کسانی که معتقد به آزادی بشر بودند، قدریه نامیده شدند، و آنها که معتقد به حکومت سرنوشت بودند، جبری خوانده شدند. لیکن با قوّت گرفتن معتزله و اشاعره، دفاع از اختیار را معتزله و دفاع از جبر را اشعریه بعهده گرفتند. متکلمان و فلاسفه شیعه اثنی عشر، با تمسک به احادیث و بیانات امامان معصوم، معتقد به حدوسط در میان جریانات موجود شدند. البته در این بین فلاسفه نیز دلایل عقلی محکمی بر این امر مطرح کردند که ازجمله آن ها، علامه طباطبایی می باشد که در تحقیق حاضر به نظرات ایشان در این رابطه می پردازیم.
    امضاء

  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    1- واژه شناسی :


    اختیاردر لغت به معنای گزیدن، برگزیدن، انتخاب، قدرت انجام دادن کار به ارادة خویش است و در مقابل اجبار و اضطرار قرار می گیرد. (فرهنگ لغت، دهخدا، ص101) و در اصلاح به معنای «انتخاب و برگزیدن بهترین چیز و کس آورده اند و به معنای ترجیح یکی از دو امر یا امور بر دیگری دانسته اند.»(فرهنگ علوم عقلی، سجادی، ص37) اختیار در برابر جبر قرار می گیرد و عبارت از ارادة خاصّه است.(فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، سجادی، ص63)
    امضاء

  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    2- انواع کاربرد واژه اختیار :


    واژه اختیار مشترک لفظی است و کاربردهای گوناگونی دارد و توجه نکردن به معانی مختلف آن، گاه سبب پیدایش بحث ها و نزاع های بی حاصل می گردد. این کاربردها عبارتند از:
    الف) اختیار به معنای آن که فاعل آگاه و باشعور، کاری را انجام دهد که بر اساس خواست فاعل دیگری باشد. این معنا از اختیار مقابل جبر محض است.
    ب) اختیار به این معنا که فاعل دارای دو گرایش متضاد باشد و یکی را بر دیگری ترجیح دهد. یعنی اختیار مساوی است با انتخاب و گزینش. بنابراین دربارة مجردات این معنا از اختیار صدق نمی کند زیرا در آن ها جز گرایش به خیر نیست.
    ج) معنای دیگر اختیار آن است که انتخاب کار بر اساس گرایش درونی فاعل باشد و هیچ گونه تهدید و فشاری از جانب شخص ثالث برای انجام دادن آن، بر او وارد نکند. اختیار بدین معنا در برابر فعل اکراهی قرار دارد. این معنا در بحث های فقهی جاری است.
    د) اختیار به معنای آن که انتخاب کار در اثر محدودیت امکانات و در تنگنا بودن فاعل نباشد. اختیار به این معنا در مقابل اضطرار و فعل اختیاری در برابر فعل اضطراری قرار می گیرد. (طباطبایی، بدایه الحکمه، ج4، ص182)
    امضاء

  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    4- تفاوت میان اراده و اختیار :


    اراده به معانی «خواستن، خواست، خواسته، خواهش، میل، قصد، آهنگ» آمده است (دهخدا، فرهنگ لغت، ص110) و در جای دیگر گفته اند که «مقدمه قریب فعل است». (سجادی، فرهنگ علوم عقلی، صص44-43)
    اراده از نظر اصطلاحی عبارت از صفتی است که مخصوص به بعضی از موجودات زنده ومخصّص وقوع بعضی اضداد، سوای دیگر است و در وقتی غیر وقتی دیگر؛ با یکسان بودن توانایی او بر تمام اضداد و اطراف و اوقات. (فرهنگ علوم عقلی، سجادی، ص44)
    اراده و اختیار، مبحثی دنباله دار و طولانی است که برخی این دو را از جهت هم بستگی خاصی که میان آن هاست، با یکدیگر اشتباه کرده اند در صورتی که «اراده را از مقدمات اختیار باید دانست نه خود اختیار»( فرهنگ علوم عقلی، سجادی، ص38).

    3- اختیار در آیات و احادیث :


    در قرآن و احادیث بسیاری از پیامبر گرامی اسلام و خاندان بزرگوارشان علیهم السلام می توان نمونه های بی شماری را یافت که بر اختیار انسان تکیه کرده و هرگز او را مجبور براعمال و انتخاب یک راه نمی دانند. که به مواردی اشاره می شود:
    «قَدْ جَاءَکُمْ بَصَائِرُ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ عَمِی فَعَلَیهَا وَمَا أَنَا عَلَیکُمْ بِحَفِیظٍ» (انعام: 104)
    «من اهتدی فَإِنَّمَا یهْتَدِی لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا یضِلُّ عَلَیهَا وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَمَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا» (اسراء: 15)
    «انّ الله اکرم من ان یکلّف الناس بما لا یطیقون و الله اعزّ من ان یکون فی سلطانه ما لا یرید» (بحارالانوار، مجلسی، ج5، ص41)1.
    «وجود السبیل الی اتیان ما امروا به و ترک ما نهوا عنه» (بحارالانوار، مجلسی، ج5، ص12).2
    امضاء

  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    در هر کار ارادی- اختیاری، دو قسم اراده بایستی وجود داشته باشد: الف) ارادة متعلق به هدف ب) ارادة متعلق به خودِ کار؛ مانند تصمیم یک نقاش برای کشیدن یک تابلو که مورد پسند مردم واقع شود و به قیمت خوب فروخته شود. در این جا اصل هدف که پسندیدن مردم و فروش خوب می باشد چنین هدفی تحت اختیار و دسترس مستقیم نقاش نمی باشد (جبر و اختیار، جعفری، ص116).
    حال آنکه برانگیخته شدن من عبارت است از: اولاً پدیدة خارجی که قابلیت انگیزگی برای انسان دارد. ثانیاً استعداد "من" که آن پدیدة خارجی را انگیزه تلقی کند. در این صورت میل و اراده و تصمیم توسط دو اصل مزبور ایجاد می شود. کار پس از این جریانات صادر می گردد (همان، صص131و130).
    امضاء

  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    5- قضا و قدر :


    قضا را «حکم، فرمان» (دهخدا، لغت نامه، ج37، ص335) و «تقدیر، سرنوشت» معنا کرده اند (فرهنگ فارسی، معین، ص) ؛ و در جای دیگر آن را به معنای « حکم کردن، گزاردن واجبات، ادا کردن» آورده اند (فرهنگ علوم فلسفی و کلامی، سجادی، ص578). قضا در اصطلاح عبارت است از «حکم کلی الهی در اعیان موجودات بر آن ترتیب که در نفس الامر می باشند از احوال جاریه بر آن ها از ازل تا به ابد» (فرهنگ علوم عقلی، سجادی، ص464).
    و قدر به معنای «اندازة چیزی، مقدار. در نزد حکماء عبارت از خروج موجوداتست به وجود عینی به اسباب چنان که در قضا مقرر شده است»، می باشد (لغت نامه، دهخدا، صص175و174). قدر در اصطلاح فلسفه عبارت است از «تعلق ارادة ذاتی احدیّت به اشیاء خاصّ و به عبارت دیگر، هر حالی از احوال اعیان موجودات به زمان و سبب معین، عبارت از قدر آن ها است». (فرهنگ علوم عقلی، ص460) هم چنین گفته شده است: «مشیت و اراده عبارت از قلم و لوح خداست و قدر عبارت است از اندازه و تحدید و تعین اشیاء و قضا بعد از قدر عبارت از نظم و تمامیت اشیاء است و اذن در امضاء و اظهار اشیاء در عالم کون است و حکم کلی ازلی عبارت از قضاء است و حکم جزئیات آن قدر است» (شرح نهج البلاغه، لاهیجی، ص42).
    قضا و قدر تقسیمات خاصّ خود را دارد. قضای علمی یعنی«علمی الهی که منشأ حتمیت و ضرورت اشیاء است» (اصول فلسفه و روش رئالیسم، طباطبائی، ص203) و قضای حتمی «وجود صور موجودات است بر آن ترتیب که اراده ازلیه ایجاب کرده است» (فرهنگ علوم عقلی، ص 465) و قدر علمی به معنای «علمی که منشأ حدود و اندازة اشیاء است» (اصول فلسفه و روش رئالیسم، طباطبائی، ص203)، تقسیم می شود.
    امضاء

  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    5-1- معانی قضا :


    قضا در آیات قرآنی به هفت معنی استعمال شده است: علم، اعلام، حکومت، حتمیت، تکلیف، آفریدن، اتمام. قضا در معنای اول و دوم اصلاّ به عوامل فعالیت های انسانی ارتباطی ندارد. اما دربارة حکومت باید گفت که صفتی است که مخصوص به خداوند نبوده بلکه هر جامعه و ملتی برای خود حاکم دارد که حق را از باطل تفکیک می کند. قضا به معنای حتمیت و آفریدن در هیچ یک از آیات قرآنی مربوط به افعال اختیاری انسان ها نبوده بلکه به آفرینش دستگاه طبیعت و آثار طبیعی کردارهای انسانی مربوط می باشد. اما امر و تکلیف نیز ربطی به اجبار انسان ندارد زیرا خداوند بایستی تمام وسایل تکامل انسانی را خواه از جنبة فردی و خواه از جنبة اجتماعی، برای انسان ها پیشنهاد فرماید. امر و تکلیف توسط عقول و پیامبران عامل محرک انسان ها برای فعالیت می باشند بنابراین قضای خداوندی این است که با دستورات و تکلیف مناسب، راه صلاح و فساد انسان ها را مشخص فرماید ولی چنان که گفتیم این خواست خداوندی نه تنها دلیل جبر نیست بلکه دلیل لزوم تلاش با اختیار نیز می باشد زیرا اگر اختیاری در کار نبود اصلا تکلیف مفهومی نداشت چنان که برای جمادات و گیاهان و حیوانات غیر از جریان طبیعی خود تکلیفی وجود ندارد. (جبر و اختیار، جعفری، ص254)
    امضاء

  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    دلیل عمده ای که خداوند کارهای اختیاری انسان ها را در قضا و قدر تثبیت نفرموده است این است که اگر خداوند با قضا و قدر کارهای اختیاری ما را ثبت کرده است، ناچار آن ها را خواسته است زیرا بدون اراده و مشیت قضا و قدر تثبیت نمی گردد. بنابراین خداوند کارهای ما را تحت اراده و مشیت تکوینی خود قرار نداده است و این امر منافاتی با نظام مند بودن جهان ندارد زیرا اختیار ما هیچ گونه اختلالی در این نظام هماهنگ ایجاد نمی کند اگرچه نتایج آن ها در مجموعة هماهنگ منعکس می گردند. (همان، صص256و255) بنابراین اسناد دادن کارهای اختیاری انسان ها به قضا و قدر مخالف مشیت خداوند است و در تأیید این مطلب آیات بی شماری آمده است. مانند: «و قال الذین اشرکوا لو شاء الله ما عبدنا من شئ»3 (همان، ص256).
    امضاء

  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    5-2- هدف حکما از طرح بحث قضا و قدر :


    هدف بحث حکما از طرح این مبحث، بیان این نکته است که موجود ممکن در صفاتی که واجد آن می گردد و آثاری که از آن صدور می یابد، رها و مستقل از واجب تعالی نیست بلکه زمام امرش به دست واجب تعالی است و جز آن چه او مقدر ساخته، تحقق نمی یابد. این مطلب نزدیک به آن سخن حکما است که: "علتِ علت شئ علت آن شئ است" و هدف از طرح بحث قضا نیز بیان این نکته است که وجود ممکن منوط به وجوب غیری آن است که در یک علم پیشین به واجب تعالی منتهی می گردد و این نزدیک به آن سخن حکماست که: شئ تا واجب نگردد موجود نمی شود» (نهایه الحکمه، طباطبایی، ج3، ص318).

    امضاء

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 03-04-2010, 15:42

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi