صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 33

موضوع: زبان دین از منظر علامه طباطبایی

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    تأویل قرآن در نگاه علامه


    علامه در ذیل آیه 7 از سوره آل‌عمران دیدگاهء‌های مختلف را در باب معنی تأویل ذکر می‌نماید و هریک را مورد نقد قرار می‌دهد. ایشان پس از ذکر این اقوال و آشکارکردن نقاط ضعف هریک به تعریف تأویل پرداخته و می‌نویسد: «تأویل، حقیقتی واقعی است که بیانات قرآن، چه اَحکامش، چه مواعظش و چه حکمت‌هایش مستند به آن است. چنین حقیقتی در تمام آیات قرآن – اعم از محکمات و متشابهات – وجود دارد. به علاوه این حقیقت از قبیل مفاهیمی که از الفاظ به ذهن می‌رسد، نیست؛ بلکه تأویل امور عینی هستند که به دلیل مقام والایی که دارند، ممکن نیست در چارچوب الفاظ بشری بگنجند و علت اینکه خدای تعالی آن حقایق عالیه را به صورت لفظ درآورد بدین خاطر بود که ذهن و جان آدمیان را با گوشه‌ای از آن حقایق عالیه آشنا سازد؛ به‌عبارت دیگر می‌توان گفت که کلام او به منزله مثال‌هایی است که جهت تقرّبِ ذهنِ شنونده به مقاصد گوینده بیان می‌شود تا مطلب بر حسب فهم شنونده روشن شود»(همان،ج3: 49). علامه برای این سخن به مؤیداتی از خود قرآن اشاره می‌کند که اینک به برخی از آنها می‌پردازیم:
    امضاء


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    در سوره هود آیه یک آمده که:«کِتَابٌ أُحْکِمَتْ آیَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِن لَّدُنْ حَکِیمٍ خَبِیرٍ». علامه می‌نویسد: « کلمه تفصیل به معنای این است که بین اجزای چیزی که به هم پیوسته بوده‌اند، فاصله ایجاد کنیم و یا جدا جداکردن اموری در هم فرو رفته‌است و چنین چیزی دالّ بر آن است که منظور از اِحکام آیات، ربط برخی آیات جدا شده از یکدیگر به هم و ارجاع آیات به یکدیگر می‌باشد؛ به‌گونه‌ای که بازگشت همه، به امر واحد بسیطی است که دارای اجزاء نمی‌باشد. اگر کتابی دارای چنین اِحکام و تفصیلی باشد، قطعاً از جهت معانی و مضامینی است که کتاب، مشتمل بر آن است و نه از جهت الفاظ آن. فصل‌های چنین کتابی به اصل واحد برمی‌گردد و اگر معانی بسیاری به یک اصل واحد برگردد، آن اصل واحد، اصلی خواهد بود که در میان تمام فصل‌ها، محفوظ مانده‌است؛ اصلی که در عین وحدت به صورت همان تفاصیل درمی‌آید و اگر آن تفاصیل فشرده شود به صورت همان اصل واحد بر می‌گردد» (همان، ج136:10).
    آیه دیگری که دلالت بر مقام والای قرآن می‌کند و نشان‌دهنده این است که قرآن حقیقتی ورای الفاظ دارد، سوره واقعه آیات 75 تا 79 می‌باشد. «فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ. وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَّوْ تَعْلَمُونَ عَظِیمٌ. إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ. فِی کِتَابٍ مَّکْنُونٍ. لَّا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ».[v]
    امضاء

  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    از نظر علامه، آیه «فِی کِتَابٍ مَّکْنُونٍ» دالّ بر آن است که قرآن محفوظ و مصون از هرگونه دگرگونی است زیرا قرآن در کتابی است که آن کتاب ثابت و لایتغیَّر است و آن کتاب عبارت است از لوح محفوظ (همان، ج19: 137).
    موضع دیگری که می‌تواند مؤیِّدی دیگر بر این نظر باشد آیات 21 و 22 سوره بروج است. «بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَّجِیدٌ. فِی لَوْحٍ مَّحْفُوظٍ».[vi] علامه در ذیل این آیه می‌فرماید که قرآن کتابی است خواندنی و معانی والا و معارف زیاد دارد که در لوح محفوظ بوده و این لوح از دستبرد باطل و شیطان‌ها محفوظ است (همان، ج20، 254).
    با توجه به کارکردهای مختلف لفظ تأویل در قرآن، می‌توان گفت که این کلمه در چهار معنی استعمال شده‌است که عبارت‌ا‌ند از:
    امضاء

  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    1. توجیه کردن متشابه


    متشابه یعنی چیزی ظاهری شبهه‌ناک داشته باشد و موضع حق‌گونه آن به گونه‌ای باطل جلوه کند و لذا حق و باطل با یکدیگر اشتباه شوند و موجب حیرت شوند و از این‌رو خواننده نمی‌داند که آنچه با آن مواجه است حق است یا باطل. تشابه می‌تواند هم در گفتار پدید آید و هم در کردار. تشابه در گفتار همانند آیات متشابه قرآن و تشابه در کردار مانند سرگذشت خضر و موسی و کارهای حیرت‌انگیز و به ظاهر ضداخلاقی‌ که خضر انجام می‌داد و سبب حیرت و اعتراض موسی شد.
    لذا تأویل متشابه آن است که بیننده را از حیرت درآورده و نظر وی را به وجه صحیح معطوف کنیم (معرفت، 1376: 55).
    امضاء

  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    2. تعبیر رؤیا


    یکی دیگر از معانی تأویل، تعبیر رؤیاست. قرآن در سوره یوسف، آیه 21 می‌فرماید: «وَکَذَلِکَ مَکَّنِّا لِیُوسُفَ فِی الأَرْضِ وَلِنُعَلِّمَهُ مِن تَأوِیلِ الأَحَادِیثِ وَاللّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یَعْلَمُونَ».[vii] استعمال این کلمه بدین مناسبت است که در خواب، مطالبی به صورت رمز نمایان شد، تا بدین وسیله تعبیر صحیح باز شده و رمزگشایی گردد و حقیقتی که منظور نظر بوده آشکار گردد (همان: 56).
    امضاء

  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    3. عاقبت امر و سرانجام کار


    یکی دیگر از معانی تأویل، سرانجام و عاقبت امور است. در سوره اسراء آیه 35 می‌خوانیم: «وَزِنُواْ بِالقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیمِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا»[viii] با ترازویی درست وزن کنید. این راه بهترین است و سرانجام آن نیکوتر است.
    موارد مشابهی که تأویل به همین معنا به‌کار رفته‌است را می‌توان در سوره نساء آیه 59 و نیز سوره اعراف آیه 53 ملاحظه نمود (همان: 56-57).
    امضاء

  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    4. برداشت‌های کلی از قرآن


    چهارمین معنایی که می‌توان برای تأویل در نظر گرفت، برداشت‌های کلی و همه جانبه از آیات قرآن است. در مقابل این معنای از تأویل، تنزیل قرار می‌گیرد که خصوص مورد نزول، مقصود است. توضیح اینکه قرآن کتابی است که به صورت پراکنده و به سبب وقوع پاره‌ای از حوادث نازل شده‌است. شرایطی که آیات قرآن در آن نازل گشت را شأن نزول آیه می‌گویند و در واقع نشان‌دهنده این است که آیه به آن شرایط خاص نظر داشته است. همین امر موجب می‌شود که آیه، جنبه خصوصی به خود بگیرد و در ظاهر مخصوص همان مورد نزول بشود در حالی‌که اگر چنین بود قرآن از انتفاع همگانی ساقط می‌شد و تنها به عنوان چاره‌ای مقطعی مورد استفاده قرار می‌گرفت. ولی قرآن کتاب هدایت است و برای همیشه زنده و جاوید است. لذا خصوصیات موارد نزول، سبب تخصیص در مفاد آیه‌ها نمی‌شود و باید جنبه‌های عمومی آیات را مد نظر قرار داد و از همین جنبه‌ها، برداشت‌های کلی و همه جانبه را استفاده نمود. چنین برداشت‌های کلی و همه جانبه را تأویل گویند (همان: 57).
    تا بدین جا در مورد محکمات و متشابهات و تأویل و أم‌الکتاب بودن و مرجع بودن محکمات و نیز لزوم ارجاع متشابهات به محکمات سخن گفتیم. حال سؤال این است که چه ضرورتی است که کتاب قرآن مشتمل بر محکمات و متشابهات باشد؟ آیا ضرورتی در کار بوده که چنین اتفاقی افتاده است؟ پاسخ به این سؤال را بخش بعدی مقاله عهده‌دار خواهد بود.
    امضاء

  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    چرا کتاب خدا مشتمل بر متشابه است؟


    همان‌طور که در ابتدای این فصل گفته شد انسان به‌وسیله حواس خود با جهان خارج ارتباط برقرار می‌کند و در واقع آلات حسی، اساس اولیه معرفت انسان محسوب می‌شود. انسان در این زندگی مادی خویش، با محسوسات سر و کار دارد و در حصار مادیات محصور گشته‌است. به همین جهت نیز همه رفتار و افکارش پای‌بند معلومات حسی‌اش می‌باشد. خوردن و آشامیدن و نشستن و برخاستن و گفتن و بالاخره همه فعالیت‌های زندگی را در عالم ماده انجام می‌دهد و فکری جز این ندارد. گاهی اوقات که پاره‌ای از معنویات همانند دوستی و دشمنی و بلندی‌همت و بزرگی مقام و... را تصور می‌کند، اکثریت مردم آنها را به وسیله مجسم ساختن مصداق‌های مادی درک می‌کنند؛ مثلاً شیرینیِ پیروزی را با شیرینی شکر و جاذبه دوستی را با کشش مغناطیس قیاس می‌کنند تا بتوانند در پرتو نمونه محسوس آن، به نمونه معقول و معنوی‌اش پی ببرند. در عین حال افهام در توانایی درک و تفکر معنویات و معقولات که وسیع‌تر از سطح ماده می‌باشد، مختلف‌ند و مراتب گوناگون دارند. برخی از انسان‌ها به‌هیچ وجه توانایی درک معنویات را ندارند، برخی دیگر درک ضعیفی از آن دارند و به همین ترتیب تا برسد به انسان‌هایی که به آسان‌ترین وجه، وسیع‌ترین معنویات غیرمادی را درک می‌کنند. در واقع هرچه توانایی انسان در درک معنویات بیشتر باشد، به همین نسبت تعلقش به جهان ماده و مظاهر فریبنده‌اش کمتر می‌شود؛ اما با این حال، افراد انسان با طبیعت انسانی که دارند همگی استعداد این درک را دارند و اگر استعداد خود را ابطال نکنند قابل تربیت‌اند.
    با توجه به مطالب مذکور می‌توان نتیجه گرفت که معلوماتِ هریک از مراتب مختلف فهم را به مرتبه پائین‌تر از خود نمی‌توان تحمیل کرد وگرنه نتیجه معکوس خواهد داد؛ خصوصاً معنویاتی که سطح‌شان از سطح ماده و جسم بسی بالاتر است اگر صریح و بی‌پرده بیان شوند به کلی ناقض غرض خواهند بود.
    امضاء

  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    از طرف دیگر قرآن در تعالیم خود همه انسان‌ها را مورد خطاب قرار داده و درصدد است تا تربیتی همگانی را صورت دهد، از این‌رو چون بیان حقایق عالی خالی از خطر کج فهمی نیست، لذا تعالیم خود را متناسب با سطح ساده‌ترین فهم‌ها که همانا فهم مردم است، بیان کرده‌است و با زبان ساده عمومی سخن گفته است (طباطبایی،1393: 46-49).
    قرآن دارای ظاهر و باطنی است و در واقع همان‌طور که در روایات اشاره شده است قرآن دارای هفتاد بطن می‌باشد و هرکس به فراخور درک خود می‌تواند از آن استفاده کند.
    نتیجه مهمی که علامه از این سخنان می‌گیرد این است که بیانات قرآن نسبت به بطونی که دارند جنبه مَثَل به خود می‌گیرند؛ یعنی نسبت به معارف الهیه که از سطح افهام عادیه بلندتر است مَثَل‌هایی هستند که برای نزدیک‌کردن معارف نام‌برده به افهام زده شده‌اند (همان: 50).
    تا بدین‌جا به حد کفایت درباره محکم و متشابه و تأویل و برخی فروعات و نتایج آنها صحبت کردیم. مسأله دیگری که می‌تواند در روشنگری فهم ما نسبت به دیدگاه علامه در بحث زبان دین و قرآن، یاری رساند، مسأله شیوه تفسیر وی می‌باشد. به همین دلیل بخش بعدی را به شیوه تفسیری علامه اختصاص می‌دهیم و سپس به بررسی نحوه مواجهه ایشان با قصص قرآنی خواهیم پرداخت.
    امضاء

  11. Top | #20

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    رویکرد تفسیری علامه


    قرآن کریم کتابی‌است جاویدان که به منظور هدایت عموم مردم نازل شده‌است. در جهان اسلام رویکردهایی در تفسیر به‌وجود آمد که اگر به دیده انصاف در آنها نگریسته شود در واقع تحمیل نظریات علمی به قرآن است. این گروه از مفسرین، قرآن را از طریق فن مخصوصی که بلد بودند تفسیر می‌کردند. مثلاً متکلم، تفسیری کلامی از قرآن ارائه می‌داد؛ عارف، تفسیری عرفانی؛ نحوی، از راه نحو تفسیر می‌نمود و هکذا. این گروه بدون اینکه به آیات قرآن توجه نمایند، نظریات علمی و غیرعلمی خود را به آیات قران می‌زدند و مدعی بودند که قرآن نیز مکتب فکری آنها را تأیید می‌کند. عده دیگری از مفسرین نیز بدون تدبر در آیات قرآن، صرفاً به احادیث نبوی اکتفا کرده و آیات را با احادیث تفسیر می‌کردند. عمل این گروه نیز از نظر علامه خطا می‌باشد.
    قرآن خود را «تِبْیَانًا لِکُلِّ شَیْءٍ » و «نُورًا مُبِینًا»معرفی می‌کند. پس اگر قرار است که قرآن بیان‌کننده تمام مسائل هدایت باشد و چراغ و نوری آشکار باشد، چطور ممکن است که برای آشکار شدن مقاصدش به نظریات علمی و غیرعلمی و احادث نبوی رجوع کرد؟ یقیناً چنین رویکردهایی با بیانات قرآنی سازگار نیست. به علاوه قرآن در مقام احتجاج به اینکه کلام بشر نیست می‌گوید که قرآن کلامی یکنواخت است که هیچ‌گونه اختلافی در آن نیست و هرگونه اختلاف که در بادی ‌امر به نظر برسد، با تدبر در خود قرآن حل می‌شود و اگر چنین کلامی در روشن‌شدن مقاصد خود حاجت به چیز دیگر یا کس دیگری می‌داشت این حجت تمام نبود.
    امضاء

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 03-04-2010, 15:42

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi