صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 33

موضوع: زبان دین از منظر علامه طباطبایی

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض زبان دین از منظر علامه طباطبایی

    زبان دین از منظر علامه طباطبایی


    چکیده


    زبان دین از جمله مسائل مهم در حوزه دین‌پژوهی است. در این مقاله موضع علامه را در خصوص زبان دین بررسی می‌کنم. تفحص در مباحث معرفت‌شناسانه و هستی‌شناسانه و رویکردهای علامه در تفسیر قرآن از جمله مباحث محکمات، متشابهات و تأویل از جمله منابع ما در این تحقیق است. برخی نویسندگان معتقدند که قرآن گرچه از زبان عرفی بهره می‌گیرد، اما این زبان برای فهم قرآن کافی نیست و از این‌رو بعضی زبان قرآن را زبان ترکیبی و بعضی دیگر نیز زبان عرفی خاص می‌نامند. به نظر می‌رسد اگر زبان عرفی به خوبی تفسیر و تعریف شود، نیاز به نظریات «زبان ترکیبی» و «زبان عرفی خاص» نیست. می‌توان گفت که زبان قرآن، «زبان عرفی» است و راه دستیابی به لایه‌های عمیق‌تر قرآن، تزکیه و تطهیر نفس است نه کاوش در کلمات و عبارات قرآن. در این مقاله ما با کاوش در آثار علامه، موضع ایشان را درباره واقعنمایی گزارههای دینی آشکار می‌کنیم
    امضاء

  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    مقدمه


    مسأله معناداری زبان دین یکی از مسائل جدیدی است که در فلسفه دین معاصر مطرح شده است. سخن گفتن از گزارههای دینی به نحوی معنادار امری مسلم و مفروض بوده و هیچ کس در مورد آن تردیدی نکرده بود؛ اما با شکل‌گیری حلقه وین به واسطه پوزیتیویستها به شدت مورد شک و تردید قرار گرفت. اعضای حلقه وین که دانشمندان تجربی بودند نظریهای را درباره معناداری و بیمعنایی گزارهها مطرح نمودند که به موجب آن تمام گزارههای الهیاتی و مابعدالطبیعی بیمعنا گشت. معیار معناداری از نظر آنها چنین بود:
    «هر جملهای فقط وقتی نسبت به شخص معینی دارای معناست که این شخص بتواند صحت و سقم قضیه مندرج در آن جمله را اثبات کند؛ یعنی بداند چه مشاهداتی تحت چه شرایطی مؤدّی به این میشود که قضیه مزبور را به عنوان حقیقت، تصدیق یا به عنوان بطلان رد نماید»(آیر،18:1384)
    امضاء

  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    با توجه به این معیار، قول به وجود خداوند از آنجا که بر حسب ظهورات تجربی قابل تعریف و اثبات نیست، جزء گزارههای مابعدالطبیعی محسوب می‌شود و بنابراین بی معناست؛ یعنی گزاره «خدا وجود دارد» نه صادق است و نه کاذب (همان: 9-138). پس از تعمیق و گسترش نظریات پوزیتیویستها، متفکران دینی عمدتاً به دو گروه واقعگرا و ناواقعگرا تقسیم شدند. واقعگرایی نظریهای است مبتنی بر اینکه جملات خبری؛ مستقل از نظامهای فکری بشری یا مستقل از علم و اعتقاد انسانها نسبت به صدق و کذب آنها؛ یا صادقاند یا کاذب. حقیقت این گفته که «سیارات وجود دارند» به وجود هیچ انسان یا زبانی وابسته نیست. واقعگرایان بر سر جزئیات و ظرایف تعریف حقیقت اختلاف نظر دارند ولی در این حقیقت که صدق و کذب وابسته به زبان بشری به طور عام، یا بازیهای زبانی، نظام‌های فکری یا مقاطع تاریخی خاص نسبی نیست، هم داستاناند. یک فرد واقعگرا درباره خداباوری معتقد است که اگر خدا وجود داشته باشد، قضیه «خدا موجود است»، قضیهای صادق است، قطع نظر از اینکه اصولاً کسی خدا را موجود بداند یا نداند یا به آن شیوههای زندگی که به وجود خدا باور دارند، عامل باشد یا نباشد (تالیافرو،1384: 83).
    ناواقعگرایی نظریه‌ای است که طبق آن گزارههای دینی، توصیفگر امر واقع نیستند و دارای کارکردهای دیگری هستند. همه جملات خبری درباره عالَم، به صورت عینی نه صادقاند و نه کاذب؛ در اینجا عینی به معنای مستقل از همه زبانها، شیوههای زندگی و نظامهای فکری است. اگر ناواقعگرایی را بپذیریم، معنا ندارد که این سخن که «خدا وجود دارد» در فضایی انتزاعی به عنوان ادعایی درباره نحوه وجود اشیاء تفسیر شود، بلکه باید آن را بر حسب متن و در بستر اظهار و ابراز آن، یعنی در بستر بازی زبانیِ دین تفسیر کرد (همان).
    امضاء

  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    مرحوم علامه طباطبایی اگرچه مبحث مستقلی در آثار خود تحت عنوان زبان دین نگشوده است اما با تتبّع و بررسی اندیشههای ایشان میتوان به‌دست آورد که وی واقعگرا میباشد و معتقد به صدق و عینیت گزارههای دینی و خصوصاً گزارههایی درباره ذات و صفات خداوند است. جهت واکاوی نظر ایشان باید دو مرحله را طی کنیم. در مرحله اول باید موضع ایشان را در برابر اندیشه‌های پوزیتیویستی آشکار کنیم و اثبات کنیم که ایشان قائل به معناداری زبان دین هستند. در مرحله دوم باید اثبات کنیم که دیدگاه ایشان درباره زبان قرآن با واقع‌گرایی تطابق دارد. برای رسیدن به این مقصود، ابتدا باید به نظام معرفت‌شناسی و هستی‌شناسی ایشان بپردازیم.
    امضاء

  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    انسان و مواجهه با عالم خارج


    علامه طباطبایی معتقد است که انسان در فعالیت‌های خود همواره نظر به واقعیت و عالَم خارج دارد. این موضع ایشان از طریق تفسیر و تعریف از حکمت الهی یا فلسفه قابل پیگیری است. از نظر علامه بحث‌های فلسفی به بحث‌هایی اطلاق می‌شود که غرض از آن به طور عموم و کلیت، اثبات وجود اشیاء و کشف موقعیت وجودی و روابط هستی آنها با اشیاء بیرون از خود باشد (طباطبایی،1382: 96). توضیح بیشتر اینکه: «ما در صحنه فعالیت خود با واقعیت خارج کار داریم، واقعیت خارج را می‌خواهیم؛ با کسی که سخن می‌گوییم با شنوندة خارجی رازگویی می‌نماییم، به سوی مقصدی که روانه می‌شویم مقصد را می‌جوییم و اگر می‌خوریم یا می‌آشامیم یا برمی‌خیزیم و اگر چشم باز می‌کنیم یا گوش فرا‌می‌گیریم یا می‌چشیم یا می‌بوییم یا دست می‌مالیم یا پای می‌گذاریم و اگر می‌خندیم یا می‌گرییم و اگر شاد می‌باشیم یا اندوهگین می‌شویم و اگر دوست می‌گیریم یا دشمن می‌داریم و... در همه این مراحل سر وکار ما با خود خارج و واقعیت هستی است زیرا به حسب فطرت و غریزه رئالیست و واقع‌بین هستیم» (طباطبایی،1372: 210-209). «اما انسان گاهی در نحوه تعاملش با جهان دچار اشتباه شده و آنچه را که حقیقتاً حظّی از وجود دارد امری خرافی دانسته مثل نفس مجرده و عقل؛ و آنچه که اموری خرافی بوده و واقعیتی ندارند، دارای حقیقت میشمارد مثل شانس و غول. دقیقاً در همین جاست که فلسفه جایگاه خود را پیدا میکند و انسان با تمسّک به فلسفه یا حکمت الهی میتواند خواص موجودات را از یکدیگر تمییز دهد و مرز موجودات حقیقی و واهی را مشخص نماید» (طباطبایی،1428ه.ق: 6).
    امضاء

  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    سؤال این است که نحوه پیدایش علم در ما چگونه است؟ ایشان می‌گوید: «ارتباط ابتدایی انسان با جهان خارج که از نیازمندی‌های وجودی او سرچشمه میگیرد، به وسیله حواس است و حواس نیز جز با امور مادی با چیز دیگری سروکار ندارد و هر فعالیتی را هم که در نتیجه این ارتباط انجام میدهند به جزئیات ماده ارتباط دارد و از همین راه، افکار جزئی و موضوعات شخصی، فضای فکر ما را به کلّی اشغال نموده و حتی در گوشه و کنار آن کمترین جای نگذاشته‌است» (طباطبایی،1382: 97).
    از نظر علامه طباطبایی آیه 31 سوره مائده دقیقاً به همین واقعیت اشاره می‌کند و حال انسان را در استفاده از حس، مجسَّم می‌کند و خاطر نشان می‌سازد که بشر خواص هر چیزی را به وسیله حس خود درک می‌کند (طباطبایی،1391ه.ق، ج5: 308).
    امضاء

  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    پس از اینکه با محسوسات ارتباط برقرار نمودیم، به‌وسیله تماس ادوات حسی با امور محسوس، می‌توانیم مفاهیم کلی را بسازیم. اما نکته مهم این است که علم کلی پس از تحقق علم به جزئیات تحقق می‌یابد؛ به عبارت دیگر اخذ مفهوم و انتزاع آن از مصادیق متوقف بر نوعی اتصال با خارج است، زیرا اگر مفاهیم کلی به‌وسیله ارتباط با امور محسوس به‌دست نیایند، صدق کلی بر همه چیز علی‌السویه خواهد بود. مثلاً مفهوم کلی انسان را در نظر آورید؛ اگر این مفهوم به‌وسیله ارتباط و اتصال با انسان‌های خارجی به‌دست نمی‌آمد، می‌توانست بر همه اشیاء صدق کند؛ چون هیچ رابطه‌ای بین مفهوم انسان و انسان‌های خارجی وجود نداشت. اما از آنجا که هر مفهومی فقط بر مصادیق خاصی صدق می‌کند می‌توانیم نتیجه بگیریم که مفهوم کلی به‌وسیله اتصال به امور خارجی پدید می‌آید (طباطبایی، بی‌تا: 244). بنابراین از نظر علامه انسان دارای نیرویی است به ‌نام عقل که در واقع مبدأیی برای تصدیق‌های کلی و احکام عمومی است (طباطبایی،1391ه.ق،ج1: 48).
    سؤال دوم اینکه: آیا می‌توان به غیر از ادراکات حسی یعنی به مبانی عقلی اعتماد کرد و احکام عقلی را جزء معارف معتبر بشری محسوب کرد؟ پاسخ به این سؤال موضع علامه را در برابر تجربه‌گرایان و اصالت حسیون روشن می‌کند.
    امضاء

  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    از نظر علامه پنج اشکال به این دیدگاه وارد است:


    تمام مقدماتی که استدلال آنها را تشکیل می‌دهد، عقلی و غیرحسی است.‌ بنابراین آنها با تکیه بر گزاره‌های عقلی، به بطلان آن اقدام نموده‌اند.
    خطا در ادراکات حسی کمتر از خطا در ادراکات عقلی نیست. پس اگر صرف خطا در بابی از ابواب علم، باعث شود که ما از آن علم، سد باب نموده و به کلی از درجه اعتبار ساقطش بدانیم، باید در علوم حسی نیز اعتمادمان سلب شده و به کلی باب علوم حسی را ببندیم.
    در محسوسات تشخیص خطا و صواب تنها با حس و تجربه نیست و در آنجا نیز مانند علوم عقلی تشخیص با عقل و قواعد عقلی است و مسأله حس و تجربه تنها یکی از مقدمات برهان است.
    اگرچه تمام علوم در عمل، به‌وسیله تجربه تأیید می‌شوند ولی تجربه به‌وسیله تجربه دیگری تأیید نمی‌شود؛ چون در این صورت تسلسل لازم می‌آید. حق این است که علم به صحت تجربه از طریق عقل به دست می‌آید. بنابراین اعتماد بر علوم حسی و تجربی به طور ناخودآگاه اعتماد بر علوم عقلی نیز هست.
    حواس، امور متغیر را درک می‌کنند و هرچقدر هم که آزمایش و مشاهده را در یک مورد تکرار کنیم، صرفاً با درک‌های جزئی متعددی روبرو می‌شویم. اما ما در علوم پس از انجام چند آزمایش حکم کلی می‌کنیم. پس اقدام به حکم کلی، نشان‌دهنده این است که ما برای احکام عقل نیز اعتبار قائل هستیم (همان:47-48).
    تا بدین‌جا می‌توان گفت که نزد علامه، احکام عقلی نیز دارای اعتبارند و گزاره‌های عقلی، ناظر به خارج‌اند و پرده از عالم واقع برمی‌دارند. بنابراین به راحتی می‌توان فهمید که علامه قائل به عالَم ماورای حس بوده و عالَم متافیزیک را به رسمیت می‌شناسد. وی صراحتاً اذعان می‌کند که «اگر کسی معتقد شود که چیزی که حس و تجربه به آن دسترسی پیدا نکرده وجود ندارد، این اعتقاد بدون دلیل بوده و از واضح‌ترین خرافات است» (طباطبایی،1389: 102).
    علامه با دیدگاه تجربه‌گرایان و خصوصاً پوزیتویست‌های منطقی مخالف است و هرگز نمی‌پذیرد که فقط گزاره‌های حسی و تجربی معنادارند و ارزش بررسی دارند. از نظر علامه گزاره‌های دینی معنادار هستند و معیار پوزیتیویست‌ها قابل قبول نیست.
    علامه و تجربه‌گرایان


    علامه در پاسخ به این سؤال به دیدگاه تجربه‌گرایان غربی اشاره کرده و آن را مورد نقد و بررسی قرار می‌دهد. گفتیم برخی دانشمندان غربی معتقدند که تکیه و اعتماد به گزاره‌هایی که قابل تجربه و آزمایش نیستند ممکن نیست زیرا نمی‌توان گزاره‌های عقلی محض را به‌وسیله تجربه و آزمایش سنجید و صحت و سقم آنها را مشخص نمود؛ از این رو چون معیاری برای سنجش آنها وجود ندارد لذا اعتماد بر آنها ممکن نیست؛ اما گزاره‌هایی که منبعث از ادراکات حسی‌اند قابل تجربه‌اند؛ مثلاً وقتی یک حبه قند را می‌چشیم و می‌‌بینیم که شیرین است و این ادراک حسی خود را در ده حبه قند و صد حبه و بیشتر تجربه می‌کنیم، یقین حاصل می‌شود که پس به‌طورکلی قند شیرین است. لذا تمام حیطه عالَم، محدود به حدود ماده است؛ زیرا گزاره‌هایی که درباره ماورای حس و تجربه‌اند قابل اعتنا نیستند و پرده از واقعیات برنمی‌دارند.
    امضاء

  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    تا بدین‌جا مرحله اول را پیمودیم. اما صرف اینکه بفهمیم علامه قائل به معناداری زبان دین است نمی‌تواند ایده روشنی از نظریه وی به ما عرضه کند؛ زیرا همان‌طور که گذشت افرادی که قائل به معناداری زبان دین هستند به گرایشات مختلفی از جمله واقع‌گرایی و ناواقع‌گرایی تمایل دارند. از این‌رو لازم است که دیدگاه‌های ایشان را درباره زبان قرآن بررسی کنیم تا بفهمیم که ایشان در کدام‌یک از رویکردهای مذکور قرار می‌گیرد.
    به‌نظر می‌رسد بررسی شیوه تفسیری علامه و دیدگاه وی درباره محکم و متشابه و تأویل می‌تواند گام مهمی جهت فهم گرایش وی در زبان دین باشد.
    امضاء

  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    قرآن دارای محکم و متشابه است


    کلمه محکم و متشابه در قرآن، در چند آیه به کار رفته‌است. خدای تعالی در سوره هود، آیه 1 می‌فرماید: «کِتَابٌ أُحْکِمَتْ آیَاتُهُ»؛[i] و نیز در سوره زمر آیه 23 می‌فرماید: «اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانِیَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ».[ii]
    و نیز در سوره آل‌عمران، آیه 7 می‌فرماید: «هُوَ الَّذِیَ أَنزَلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ مِنْهُ آیَاتٌ مُّحْکَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِیلِهِ وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللّهُ».[iii]
    در آیه اول خداوند متعال، کل قرآن را محکم معرفی می‌کند و منظور از آن ابطال‌ناپذیر بودن و غیرقابل‌خلل بودن قرآن است. آیه دوم همه قرآن را متشابه می‌داند و منظورش این است که قرآن در زیبایی اسلوب و قدرتِ بیانِ خارق‌العاده، یکنواخت است و همه قرآن دارای ویژگی‌های مشترک مذکور است. اما سومین آیه مذکور، برخی از آیات قرآن را محکم و برخی دیگر را متشابه خوانده‌است. منظور از اِحکام محکمات این است که این آیات در مدلول خود محکم و استوار هستند و معنای مراد آنها به غیرِ مراد، اشتباه نشود و متشابه بر خلاف آن است (طباطبایی،1393: 50-52)؛ به بیان واضح‌تر می‌توان گفت که متشابه، آیه‌ای است که اولاً دلالت بر معنا داشته باشد و ثانیاً معنایی را که می‌رساند محل شک و تردید باشد؛ اما لفظ آیه ابهامی ندارد تا گفته شود که از طریق قواعد و طرق معمول زبان عربی تردیدهایی که در لفظ ایجاد شده، برطرف گردد (طباطبایی،1391ه.ق، ج41:3). از این رو اگر در فهم مدلول آیه دچار شک و تردید شویم باید به محکمات آن رجوع کنیم و لذا آیات محکم از این جهت «ام الکتاب» نامیده می‌شوند که مرجع آیات متشابه است(همان: 30). آیات متشابه در لفظ خود هیچ ابهامی ندارند و صرفاً در ناحیه مدلول دچار ابهام هستند. می‌توان گفت که چون قرآن از سنخ کلام است لذا مانند سایر کلام‌ها از معنای مراد خود کشف می‌کند و هرگز در دلالت خود گنگ نیست و دلیلی هم وجود ندارد که مراد تحت‌اللفظی قرآن جز آن باشد که از لفظ عربی‌اش فهمیده می‌شود. از نظر علامه هر کس که با زبان عربی آشنایی داشته باشد، همان‌طور که از سایر متون عربی معانی‌ای را دریافت می‌کند، از قرآن نیز معانی‌ای را می‌فهمد. به علاوه قرآن در بسیاری از آیات خود، گروه خاصی را خطاب قرار می‌دهد، مثلاً می‌فرماید: ای بنی‌اسرائیل، ای مؤمنان، ای کافرین و... در این آیات قرآن مقاصد خود را به آنها القا می‌نماید و با آنها به گفتگو می‌پردازد. از طرفی بدیهی است که سخن گفتن با مردم توسط الفاظی که خاصیت تفهیم را واجد نیست بی‌معنا بوده و هیچ فایده‌ای در بر ندارد (طباطبایی،1393: 41-42). خدای تعالی در سوره نساء آیه 82 می‌فرماید: «أَفَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ کَانَ مِنْ عِندِ غَیْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِیهِ اخْتِلاَفًا کَثِیرًا».[iv] از نظر علامه نکته‌ای که از این آیه می‌توان به دست آورد این است که فهم عادی به درک قرآن دسترسی دارد (طباطبایی،1391ه.ق، ج5: 20).
    بنابراین زبان عرفی می‌تواند به معانی قرآن دست یابد. بر این اساس آیا فهم تودة مردم می‌تواند به کُنهِ قرآن دست یابد؟ و آیا زبان عرفی به‌کار رفته در قرآن می‌تواند کاشف از تمام ابعاد قرآن باشد؟ پاسخ به این سؤالات را باید در بخش تأویل قرآن از نظر علامه جویا شد.
    امضاء

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 03-04-2010, 15:42

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi