فرقان چیزی است که میان دو چیز فرق میگذارد و در اینجا به معنی فرقگذاشتن بین حق و باطل در مقام عمل و اعتقادات است؛ یعنی اگر کسی تقوا را پیشه راه خود سازد، خداوند در اعتقادات نیروی جداکردن فکر صحیح از فکر باطل و در مقام عمل نیروی تشخیص عمل خوب و عمل بد را به وی میدهد. لذا با توجه به قرائن قرآنی باید گفت که تقوا و تزکیه نفس یگانه راه صحیح و معتبر جهت نیل به معارف عمیق قرآن است. با توجه به این مطالب میتوان گفت که هرگونه نظریهپردازی در باب فهم قرآن بیحاصل بوده و نظریاتی که زبان قرآن را زبان عرفی نمیدانند و آن را زبان ترکیبی یا زبان عرفی خاص میدانند محکوم به شکست است زیرا اولاً پنداشتهاند که با راهکارهای زبانشناسی میتوان به فهم عمیقتر قرآن دست یافت درحالیکه غفلت کردهاند منشاء و اصل قرآن ریشه در امری ماورایی دارد و امور ماورایی را نمیتوان با نظریهپردازیهای زبانی فهم کرد. ثانیاً چنین نظریاتی مبهماند و جنبه ساختگی دارند. مثلاً به هیچ وجه معلوم نیست که منظور از زبان عرفی خاص چیست. نحوه استعمال زبان در سطح جامعه و مردم را میتوان زبان عرفی نامید اما مشخص نیست که منظور از زبان عرفی خاص چیست؟ آیا زبانی است که گروه و قشر خاصی از جامعه استفاده میکنند؟ آیا زبانی است که اهل علم از آن بهره میگیرند؟ همان طور که آشکار است منظور دقیق این اصطلاح معلوم نیست و از این رو این قبیل نظریات نمیتوانند ما را در جهت فهم عمیقتر زبان قرآن یاری رسانند.