السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
می دید شرر ریخته در هستی انگور
هم سفره ی میزبان شده پستی انگور
نوشید از آن خوشه ی سم بار که امروز
ما را نفریبند به سر مستی انگور …
صلی الله علیک یا سیدنا و مولانا یا ثامن الحجج
❤ |
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
می دید شرر ریخته در هستی انگور
هم سفره ی میزبان شده پستی انگور
نوشید از آن خوشه ی سم بار که امروز
ما را نفریبند به سر مستی انگور …
صلی الله علیک یا سیدنا و مولانا یا ثامن الحجج
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
مدینه* خادمه یاس فاطمی * (16-09-2023)
❤ |
بر آه آهِ من جگر سخت خاره سوخت
بر وای وای من دل سنگ ستاره سوخت
همچمون کبوتران ز عطش بال می زنم
لب تشنه ام ،دلم ،جگر پاره پاره سوخت
آتش گرفته ام ،نفسم بند آمده
پا می کشم زغم،چه کنم ؟راه چاره سوخت
می سوزم و هوای دلم دشت کربلاست
آنجا که از غمی دل صدها شراره سوخت
ای زهر داغ حرمله را تازه کرده ای
سوگند بر رباب که با گاهواره سوخت
یک تیر آمد و سه هدف را نشانه کرد
سر بسته گفته ام نفس شیر خواره سوخت
شاعر : حسن لطفی
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
مدینه* خادمه یاس فاطمی * (16-09-2023)
❤ |
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
مدینه* خادمه یاس فاطمی * (16-09-2023)
❤ |
کار تو، همه مهر و وفا بود، رضا جان
پاداش تو، کی زهر جفا بود، رضا جان
آن لحظه که پرپر زدی و آه کشیدی
معصومه مظلومه، کجا بود رضا جان
بر دیدنت آمد چو جوادت ز مدینه
سوز جگرش، یا ابتا بود رضا جان
تنها نه جگر، شمعصفت شد بدنت آب
کی قتل تو اینگونه روا بود، رضا جان
تو ناله زدی، در وسط حجره و زهرا
بالای سرت نوحهسرا بود رضا جان
یک چشم تو در راه، به دیدار جوادت
چشم دگرت کرب و بلا بود، رضا جان
جان دادی و راحت شدی از زخم زبانها
این زهر، برای تو شفا بود رضا جان
از آتش این زهر، تن و جان تو میسوخت
اما به لبت، ذکر خدا بود رضا جان
روزی که نبودیم در این عالم خاکی
در سینه ما، سوز شما بود رضا جان
از خویش مران «میثم» افتاده ز پا را
عمری درِ این خانه گدا بود رضا جان
استاد حاج غلامرضا سازگار
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
مدینه* خادمه یاس فاطمی * (16-09-2023), مصطفی*شیعه ال طاها* (15-09-2023)
❤ |
ا
لسلام علیک یا علی بن موسی الرضا
شب شهادت مولای مهرپرور ماست
کسی که سایه لطفش پناهِ کشور ماست
شب شهادت هشتم امام معصوم است
که آستانه او قبله گاه باور ماست
صلی الله علیک یا سیدنا و مولانا یا ثامن الحجج
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
مدینه* خادمه یاس فاطمی * (16-09-2023), مصطفی*شیعه ال طاها* (15-09-2023)
❤ |
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
دلم شکسته، دلم را نمیخری آقا؟
مرا به صحن بهشتت نمیبری آقا؟
گرچه غرق گناهم ولی خبر دارم؛
تو آبروی کسی را نمیبری آقا …
صلی الله علیک یا سیدنا و مولانا یا ثامن الحجج
فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* (16-09-2023), مدینه* خادمه یاس فاطمی * (16-09-2023)
❤ |
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
کـمـک کـن مـثـل مشهد، شهر رؤیا
دلـم پـر ازدحـام از نـور بـاشــد
پـر از پـرواز کـفـتـرهـاى کوچک
سـرم سـبـز و دلـم پـر شور باشد
صلی الله علیک یا سیدنا و مولانا یا ثامن الحجج
فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* (16-09-2023), مدینه* خادمه یاس فاطمی * (16-09-2023)
❤ |
آقايمان آمد عبا روي سرش بود
رنگ کبودي بر تمام پيکرش بود
در کوچه ياد ماجراي کوچه افتاد
يافاطمه يافاطمه ذکر لبش بود
دستي به پهلو دست ديگر روي ديوار
پهلو گرفتن يادگار مادرش بود
او در ميان حجرهاي دربسته اما
صدها فرشته در کنار بسترش بود
او دست و پا ميزد ولي با کام عطشان
گويا که ديگر لحظههاي آخرش بود
اما تمام فکر و ذهنش کربلا بود
ياد غريبيهاي جد بي سرش بود
مردم گريز کربلايم اينچنين است
آمد جواد و لحظه آخر برش بود
اما به دشت کربلا جور دگر شد
اربابمان بالاي نعش اکبرش بود
بايد جوانان بني هاشم بيايند
تا اين بدن را بر در خيمه رسانند
حبيب باقرزاده
فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* (16-09-2023)
❤ |
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
انگور می دهند که قربانی ات کنندمی خواستند آینه بندانی ات کنند
لازم نکرده دعوت مهمانی ات کنند
صدها رواق در جگرت زهر باز کرد
صلی الله علیک یا سیدنا و مولانا یا ثامن الحجج
فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* (16-09-2023)
❤ |
کوثر اشک من از ساغر و پیمانه توست
دل آتشزدهام، شمع عزاخانه توست
جگر سوخته، خاکستر پروانه توست
شعلههای دلم از آه غریبانه توست
ای تراب قدم زائر کویت گُل من
وی خراسان تو تا صبح قیامت دل من
درد جان را تو طبیبی تو طبیبی تو طبیب
بزم دل را تو حبیبی تو حبیبی تو حبیب
بی تولّای تو دل را نه قرار و نه شکیب
تو غریب الغربایی و همه خلق، غریب
نه خراسان که سماوات و زمین حائر توست
دور و نزدیک ندارد، دل ما زائر توست
ای قبول غم تو گریه ناقابل ما
آتش عشق تو در روز جزا حاصل ما
مایه از خاک خراسان تو دارد گل ما
ما نبودیم که میسوخت به یادت دل ما
سالها آتش غم شمع صفت آبت کرد
زهر در سینه شراری شد و بیتابت کرد
تو به خلقت پدری و تو به زهرا (س) پسری
مثل جد و پدرت از همه مظلومتری
تو جگر پاره پیغمبر و پاره جگری
بلکه بیتابتر از بسمل بیبال و پری
میزبان تو شد ای جان جهان قاتل تو
کس ندانست ندانست چه شد با دل تو
تو که سر تا به قدم آینه توحیدی
به چه تقصیر چو بسمل به زمین غلطیدی
مرگ را دور سرت لحظه به لحظه دیدی
همچنان مار گزیده به خودت پیچیدی
که گمان داشت که با آن غم پیوسته تو
قتلگاه تو شود حجره در بسته تو؟
«بابی انت و امی» که چه آمد به سرت
داغ معصومه مظلومه به جان زد شررت
تو زدی بال و پر و کرد تماشا پسرت
بس که بر شمس رُخت ریخت ستاره قمرت
شرر آه بر آمد ز نهادت مولا
صورتت شسته شد از اشک جوادت مولا
طایر روح غریبانه پرید از بدنت
قاتلت اشکفشان بود به تشییع تنت
خبر از غربت تن داشت فقط پیرهنت
کرد با خون جگر دست جوادت کفنت
چوب تابوت تو بر شانه جان همه بود
جای معصومه تو اشکفشان فاطمه بود
بانوان چشم ز مهریه خود پوشیدند
دور تابوت تو پروانه صفت گردیدند
اشکها بود که بر غربت تو باریدند
لاله از خون جگر بر سر راهت چیدند
مردها مثل زنان شیونشان برپا بود
دور تابوت تو ذکر همه یا زهرا (س) بود
ای خدا سوختم از گریه، دل از کف دادم
کاش میسوخت فلک از شرر فریادم
کاش میداد غم شام بلا بر بادم
یاد خاکستر و سنگ لب بام افتادم
پای تابوت رضا (ع) چنگ و نی و دف نزدند
همه سیلی زده بر صورت خود، کف نزدند
دور تابوت تو بر چهره اگر چنگ زدند
لیک پای سر جد تو همه چنگ زدند
دور تابوت تو ناله ز دلِ تنگ زدند
دور زینب همه از چار طرف سنگ زدند
تا شرار از جگر و ناله ز دل برخیزد
اشک «میثم» به تو و جد غریبت ریزد
غلامرضا سازگار
فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* (16-09-2023)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)