صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 35

موضوع: اشعار ویژه شهادت امام حسن عسکری علیه السلام

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,763
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    سالیانی درد بی درمان هجران مشکل است
    بی کسی درشهرغربت ای رفیقان مشکل است

    سالیانی جای دور افتاده تبعیدت کنند...
    سالیانی در غل و زنجیر زندان مشکل است

    تشنگی از سویی و زخم زبان سویی دگر
    روزه داری با دلی زار و پریشان مشکل است

    سخت گیری ها که نه اما تحمل کردن
    بد دهانی های هر روز نگهبان مشکل است

    سالیانی بوده قلبم داغدار کربلا
    آب دیدن آب خوردن کام عطشان مشکل است

    معتمد با بی حیایی قصد جانم کرده است
    جان سپردن گوشه ی زندان ویران مشکل است

    ما به تو حق میدهیم آقای عالم گریه کن
    حجت الله ای ولی الله اعظم گریه کن

    سومین ابن الرضای خانواده اندکی
    باغم و اندوه و سوز و اه ماتم گریه کن

    گریه کن شاید که آرامت نماید گریه ها
    فتح بابی گردد و راهی گشاید گریه ها

    دیده واکن نوگل ات پشت وپناهت میرسد
    غمگسارت ،دستگیرت ،تکیه گاهت میرسد

    دیده وا کن داغ تو آتش به جان ما زده
    دیده وا کن مهدی ات آقا سراغت آمده

    دیده واکن مهدی ات دارد گریبان میدرد
    دیده واکن مهدی ات دارد به سینه میزند

    دیده واکن بامصیبت ها کلیمش میکنی
    دیده واکن ورنه یک باره یتیمش میکنی

    شکرلله ناله هایت را جوابی هم رسید
    تاکه گفتی تشنه هستم ظرف آبی هم رسید

    شکرالله حجره ی تو دامن پیکار نیست
    تیغ وتیر وسنگ وچوب ونیزه ای در کار نیست

    کربلا اما عطش ها را دو چندان کرده اند
    کربلا جد شما را تیر باران کرده اند

    کربلا جد شما را کام تشنه....یاحسن
    با دوازده ضربه و با زور دشنه...یاحسن

    کربلا حق حسین بن علی را خورده اند
    روسری عمه جان ات را به یغما برده اند









    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************






  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,763
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    رسانده زهر جفا تا به چرخ آه مرا
    گرفته است زکف معتمد رفاه مرا


    به زندگانی من نیز زهر خاتمه داد
    به دست و پیکر لرزان ببین گواه مرا


    رسیده بر لب بام آفتاب زندگیم
    بخوان غلام من از پشت پرده ماه مرا


    بیا امید دلم مهدیم دگر مگذار
    تو بیش از این به رهت منتظر نگاه مرا


    بیا و آب بنوشان تو بر پدر دم مرگ
    که نیست تاب و توان جسم همچو کاه مرا


    تو در برم بنشین تا مگر که بنشانی
    ز اشک دم به دم خود شرار آه مرا


    به غربت تو و مظلومی تو می‌سوزم
    چو گیرد اتش بیداد جایگاه مرا


    سیدرضا مؤید











    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    مدير بخش
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9091
    نوشته
    3,982
    صلوات
    114
    دلنوشته
    1
    برقامت رعای محمد(ص) صلوات
    تشکر
    7,731
    مورد تشکر
    7,532 در 2,244
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    سامرا سُرمن رأی بودی
    چند وقتی است سرد و دلگیری


    داری ای خاک پر ز غم کم کم
    بوی شهر مدینه می گیری


    هر کجا رفته ام دم مغرب
    حرم اهل بیت غوغا بود


    نه،ولی سامرا غروب که شد
    خالی از زائر و چه تنها بود


    چلچراغی نبود دور ضریح
    فرشهایش تمام خاکی بود


    غربت این چهار قبر غریب
    از بقیع و مدینه حاکی بود


    همه دلخوشی ما این بود
    لااقل یک حسن حرم دارد


    حال قبری خراب و ویرانه
    پیش این دیده ترم دارد


    عمه و مادر امام زمان
    قبرشان گر چه نیمه ویران بود


    به خدا پانخورده چادرشان
    نشده رویشان به ضربه کبود


    هر کسی رفت حج بیت الله
    بست احرام از برای طواف


    یاد آقای سامرا باشد
    بین هر ناله و دعای طواف


    مثل پروانه در طواف شمع
    پسری دور بستر بابا


    پاک می کرد قطره های اشک
    کم کم از دیده تر بابا


    تا که گفت آب ظرف آب آورد
    لب عطشان او تکان می خورد


    کی به پیش نگاه این فرزند
    بر دهان چوب خیزران می خورد


    عمه ای بود و مادری هم بود
    نه میان نگاه های حرام


    وای از ماجرای بزم شراب
    وای از ازدحام شهر شام


    آستینها حجاب سر می شد
    بین آن گیر و دار در بازار


    چه کسی دیده است دعوای
    زن و یک نیزه دار در بازار


    انقدر نیزه را تکان ندهید
    چونکه جا باز کرده در حنجر


    زیر پایت نگاه کن نامرد
    سرش افتاده باز بین گذر



    امضاء



  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    امروز با تمام توان گریه می کنیم
    همراه با امام زمان گریه می کنیم

    در پشت دسته های عزا سوی سامرا
    در لا به لای سینه زنان گریه می کنیم

    شاید نماز ظهر رسیدیم در حرم
    آن لحظه با صدای اذان گریه می کنیم

    آقا اگر به مرقدشان راهمان دهند
    در روضه ی مبارکشان گریه می کنیم

    در غصه اسارت مردی که سال ها
    از او نبوده نام و نشان گریه می کنیم

    بر لحظه ای که آب طلب کرد آن امام
    ما نیز یاد تشنه لبان گریه می کنیم

    هم در گریز روضه موسی بن جعفریم
    هم یاد آن شکنجه گران گریه می کنیم

    هم در مسیر کوفه و هم در مسیر شام
    با روضه های عمه شان گریه می کنیم

    خیلی به پیش چشم من این صحنه آشناست
    وقتی نشسته ایم چنان گریه می کنیم

    شب های جمعه نیز همین گونه کربلا
    ما پا به پای مادرمان گریه می کنیم

    اذن دعا دهید که پایان روضه است
    تا انتهای مجلستان گریه می کنیم

    در ذکر «یا حَمیدُ بِحَقِ مُحَمَّد»یم
    تا می رسیم آخر آن گریه می کنیم




    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    یازده بار جهان گوشه ی زندان کم نیست
    کنج زندان بلا گریه ی باران کم نیست

    سامرائی شده ام، راه گدایی بلدم
    لقمه نانی بده از دست شما نان کم نیست

    قسمت کعبه نشد تا که طوافت بکند
    بر دل کعبه همین داغ فراوان کم نیست

    یازده بار به جای تو به مشهد رفتم
    بپذیرش به خدا حج فقیران کم نیست

    زخم دندان تو و جام پر از خون آبه
    ماجرائی است که در ایل تو چندان کم نیست

    بوسه ی جام به لب های تو یعنی این بار
    خیزران نیست ولی روضه ی دندان کم نیست

    از همان دم پسر کوچکتان باران شد
    تا همین لحظه که خون گریه ی باران کم نیست

    در بقیع حرمت با دل خون می گفتم
    که مگر داغ همان مرقد ویران کم نیست





    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    افسوس که آئینه نصیبش سنگ است
    در کوچه‌ی بی کسی عجب دلتنگ است

    هر روز غروب خون شد قلبش که
    این قدر غروب سامرا خون رنگ است

    یک عمر غریبی و اسیری سخت است
    دلتنگی و بغض و سر به زیری سخت است

    از چهره‌ی تو شکستگی می‌بارد
    در اوج جوانی ات چه پیری سخت است

    امروز که صاحبِ عزایت زهراست
    چشم همه از غم تو دریا دریاست

    داغ تو شکست قامت عالم را
    تو رفتی و «سُرَّ مَن رَأی» بی معناست

    هم چون شب قدر، قدر تو مکتوم است
    با تو جلوات چارده معصوم است

    گفتند به طعنه حج نشد رزقت! نه
    کعبه ز طواف روی تو محروم است

    با قلب شکسته شرح هجران دادی
    یک عمر بهانه دست باران دادی

    آن قدر تو «یا حسین عطشان» گفتی
    تا آخر کار تشنه لب جان دادی

    دل را به مقام قرب خود راهی کن
    سرشار ز عشق و شور و آگاهی کن

    گاهی به نگاه خود مرا هم دریاب
    یعنی تو مرا بقیة اللّهی کن






    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,408 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    ای عزیز دل زهرا پسرم مهدی جان
    سوخت از زهر هلاهل جگرم مهدی جان

    دوست دارم که به دامان محبت بنهی
    از ره مهر و محبّت تو سرم مهدی جان

    معتصم داد به من زهر که با خوردن آن
    شمع سان سوخت ز پا تا به سرم مهدی جان

    موقع دادن جان از اثر زهر جفا
    روز شد تیره به پیش نظرم مهدی جان

    ز آتش زهر جفا گر چه به خود می پیچم
    یاد آن سینه و آن میخ درم مهدی جهان

    داد زهار بستان زان دو نفر روز ظهور
    سوختند آن دو نفر برگ و برم مهدی جان

    روز موعود تو از ثانی نامرد بپرس
    کرد نیلی ز چه روی قمرم مهدی جان

    پهلوی مادر ما را بشکست و بشکست
    زین جنایت به خدا بال و پرم مهدی جان

    دل ژولیده از این ماتم عظمی خون شد
    ای عزیز دل زهرا پسرم مهدی جان

    (ژولیده نیشابوری)

    امضاء



  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,408 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    ای عزیز دل زهرا پسرم مهدی جان
    سوخت از زهر هلاهل جگرم مهدی جان

    دوست دارم که به دامان محبت بنهی
    از ره مهر و محبّت تو سرم مهدی جان

    معتصم داد به من زهر که با خوردن آن
    شمع سان سوخت ز پا تا به سرم مهدی جان

    موقع دادن جان از اثر زهر جفا
    روز شد تیره به پیش نظرم مهدی جان

    ز آتش زهر جفا گر چه به خود می پیچم
    یاد آن سینه و آن میخ درم مهدی جهان

    داد زهار بستان زان دو نفر روز ظهور
    سوختند آن دو نفر برگ و برم مهدی جان

    روز موعود تو از ثانی نامرد بپرس
    کرد نیلی ز چه روی قمرم مهدی جان

    پهلوی مادر ما را بشکست و بشکست
    زین جنایت به خدا بال و پرم مهدی جان

    دل ژولیده از این ماتم عظمی خون شد
    ای عزیز دل زهرا پسرم مهدی جان

    (ژولیده نیشابوری)




    امضاء



  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض




    پدری در دم مرگ است و به بالین پسرش
    پسری اشک فشان است به حال پدرش

    پدری جام شهادت به لبش بوسه زده
    پسری سوخته از داغ مصیبت جگرش

    پسری را که بود نبض دو عالم در دست
    شاهد داغ پدر آه و دل و چشم ترش

    حسن العسکری از زهر جفا می سوزد
    حجةابن الحسن از غم شده گریان به برش

    چار ساله پسری مانده و صد ها دشمن
    که خداوند نگه دارد و از هر خطرش

    دشمن افکنده زپا نخل امامت را باز
    کند اندیشه به نابودی یکتا ثمرش

    خانه را که عدو دست به غارت زده است
    اتش ظلم بر افروخته از بام و درش

    آه از آن روز که شد غیبت مهدی آغاز
    غیبتی را که بود خون شهیدان اثرش

    آنکه امروز جهان زنده و قائم از اوست
    بار الها که مؤید نفتد از نظرش

    موید


    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 05-11-2019 در ساعت 01:49
    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  11. Top | #20

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,763
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    غربت شهر سامرا، غصه ی هر شب منه
    عکس خرابی حرم، آتیش به جونم می زنه

    گرد و غبار حرمت، سرمه چشم نوکرات
    خیلی غریبی آقاجون، بگو چی شد کبوترات؟

    شب شهادت آقا، می خوام یه آرزو کنم
    کاشکی می شد با مژه هام، مرقدت جارو کنم

    آقا بذار که جونمو، با هروله فدات کنم
    آقا بذار که روم بشه، تو قیامت صدات کنم

    سینه زدن با عاشقات، نماز مستی منه
    این سینه ی خسته باید، یه روز برا تو بشکنه

    تو حلقه ی سینه زنی، وقتی برات شور می گیرم
    پاک میشه زنگار دلم، آینه می شم نور می گیرم

    این گریه ها روز حساب، توشه ی کوله بارمه
    این سینۀ کبود شده، مدال افتخارمه

    بندگی رو یادم دادی، با راه و رسم نوکریت
    معنی عشق فهمیدم، با اون نگاه دلبریت

    معجزه کردی آقا جون، که عاشق خدا شدم
    یه تیکه مس بودم که با، نگاه تو طلا شدم



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi