اولین جرقه عشق
خدیجه با یکى از دانشمندان یهود،
در سراى باشکوه خویش،
سرگرم گفت وگوست.
چشم دانشمند به جوان عربى مى افتد
که از کوچه در حال عبور است.
رو به بانو مى گوید:
«این جوان، خاتم پیامبران خواهد بود.
خوشا به سعادت بانویى که
این جوان همسرش باشد؛
زیرا به شرافت و عزت
هر دو عالم خواهد رسید!»
سخنان دانشمند، در جان خدیجه
شعله اى برپا مى کند؛
شعله اى فراتر از هر آتش!