صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 41

موضوع: پیوند شکوهمند خورشید و ماه {سالروز ازدواج حضرت محمد(ص) و حضرت خدیجه (س) }

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    امشب، در خاطره زلال مکه نقل می پاشند. هلهله آسمانیان،
    در لحظه های شیرین و پر ستاره اهل زمین پیچیده است.

    امشب جشن وصلت است؛
    وصلت ماه با خورشید پرفروغ و نامدار مکه.
    چه شور و شوقی در دیدگان روشن بانوی بزرگ شهر نشسته است!

    خدیجه، عروس حجله «امین پیامبر مکی» شده است
    و ترنم تهنیت ملائک است که بر پلک کعبه می بارد!

    بانویی پای به خانه مردِ آسمان ها نهاده است؛
    بانویی که آمده تا همدم و همراه همیشگی اش باشد.

    همسری که عاشقانه، در روزهای سخت و دردمند رسالت
    دلسوز و حامی اش باشد. زنی که خداوند
    به بندگی و خلوص او مباهات کند.





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    آسمان می خندد این اتفاق زیبا را
    و زمین کل می کشد این پیوند آسمانی را.



    چه طرب انگیز است آفتاب امروز مکه!
    چه روح فزاست هلهله ممتد نخلستان های عرب!


    چشم های ملایک، با لهجه ای بارانی
    شادباش می گوید این وصلت خوش آیند را.


    امشب، شب ازدواج ملکه حجاز است؛

    اما نه با شاهزادگان یمنی و نه با تاجران مکی؛
    با کسی که پادشاه بی تاج و تخت زمین و آسمان است.


    با کسی که تمام کائنات، بهانه خلقت اوست و آفتاب،
    به طمع دیدار او هر روز طلوع می کند،
    با کسی که خداوند او را «رَحْمَةً لِلْعالَمینَ» نامید.


    خدیجه، به خانه ای می آید که زینتی جز حضور همیشگی
    ملایک ندارد؛ خانه ای که جز صدای محمد، هیچ موسیقی
    دل نشینی را نمی شناسد، خانه ای که افق های روشن آسمان،
    چشم به آستان بی آلایش آن دوخته اند.


    خدیجه، جان پیامبر می شود. تمام ثروت خود را در
    محمد خلاصه می کند.


    و خدیجه به خانه محمد صلی الله علیه و آله می آید
    تا مرهم زخم های فردای محمد صلی الله علیه و آله شود.





    ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 27-10-2020 در ساعت 17:05
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    آسمان می خندد این اتفاق زیبا را
    و زمین کل می کشد این پیوند آسمانی را.



    چه طرب انگیز است آفتاب امروز مکه!
    چه روح فزاست هلهله ممتد نخلستان های عرب!


    چشم های ملایک، با لهجه ای بارانی
    شادباش می گوید این وصلت خوش آیند را.


    امشب، شب ازدواج ملکه حجاز است؛

    اما نه با شاهزادگان یمنی و نه با تاجران مکی؛
    با کسی که پادشاه بی تاج و تخت زمین و آسمان است.


    با کسی که تمام کائنات، بهانه خلقت اوست و آفتاب،
    به طمع دیدار او هر روز طلوع می کند،
    با کسی که خداوند او را «رَحْمَةً لِلْعالَمینَ» نامید.


    خدیجه، به خانه ای می آید که زینتی جز حضور همیشگی
    ملایک ندارد؛ خانه ای که جز صدای محمد، هیچ موسیقی
    دل نشینی را نمی شناسد، خانه ای که افق های روشن آسمان،
    چشم به آستان بی آلایش آن دوخته اند.


    خدیجه، جان پیامبر می شود. تمام ثروت خود را در
    محمد خلاصه می کند.


    و خدیجه به خانه محمد صلی الله علیه و آله می آید
    تا مرهم زخم های فردای محمد صلی الله علیه و آله شود.





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    پیمان پاک ازدواج که محکم شود، هرچه منیت و خودخواهی است،
    رنگ می بازد و همه چیز در واژه بزرگ و فراگیر «ما» حل می شود.

    آن گاه باید به شیوه باران، بارید و طراوت آفرید و این جسم
    نورانی عشق است که ذره ذره در زندگی ذوب می شود و
    حرارت و حیات، بر خوشه خوش رنگ صمیمیت می پرورد.


    ازدواج، آیتی از پروردگار مهربان است که با سرپنجه اعجاز
    وصلتی آسمانی، دو روح تک افتاده در برهوت انزوا را،
    در اوج کشش و جاذبه ای خدایی، به هم می آمیزد و یگانه می سازد.


    پیمان مقدس «همسری»، پایان «من»ها نیست؛
    انتهای راه «منیّت»هاست.


    «ازدواج»، حذف «فردیت»ها نیست؛ جمع زدن دو «فرد»
    است تا به سان دو بال سپید یک کبوتر، پرواز را در
    آسمان آبی زندگی، به یاد ماندنی تر کنند.


    ازدواج پیامبر گرامی اسلام با حضرت خدیجه (س) مبارک






    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    پیوند آسمانی



    آسمان می خندد این اتفاق زیبا را
    و زمین کل می کشد این پیوند آسمانی را.



    چه طرب انگیز است آفتاب امروز مکه!
    چه روح فزاست هلهله ممتد نخلستان های عرب!


    چشم های ملایک، با لهجه ای بارانی
    شادباش می گوید این وصلت خوش آیند را.


    امشب، شب ازدواج ملکه حجاز است؛
    اما نه با شاهزادگان یمنی و نه با تاجران مکی؛
    با کسی که پادشاه بی تاج و تخت زمین و آسمان است.


    با کسی که تمام کائنات، بهانه خلقت اوست و آفتاب،
    به طمع دیدار او هر روز طلوع می کند،
    با کسی که خداوند او را «رَحْمَةً لِلْعالَمینَ» نامید.


    خدیجه، به خانه ای می آید که زینتی جز حضور همیشگی
    ملایک ندارد؛ خانه ای که جز صدای محمد، هیچ موسیقی
    دل نشینی را نمی شناسد، خانه ای که افق های روشن آسمان،
    چشم به آستان بی آلایش آن دوخته اند.


    خدیجه، جان پیامبر می شود. تمام ثروت خود را در
    محمد خلاصه می کند.


    و خدیجه به خانه محمد صلی الله علیه و آله می آید
    تا مرهم زخم های فردای محمد صلی الله علیه و آله شود.






    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    وادی مقدس

    فرشتگان، عود می سوزانند و هلهله می کنند؛
    در حالی که طواف کنندگان خانه یتیم عبدالمطلب اند.

    خدیجه سفیدبخت ترین عروس شهر، به کدام پنجره سبز دخیل بسته بود؟
    از کدام ریسمان محکم آویخته بود که هیچ تندبادی
    از رسیدن به مقصودش باز نداشت؟

    کدام جذبه، او را از مجلل ترین خانه آن دیار،
    به سوی چهار دیوار کاهگلی کوچک فرامی خواند؟


    آری! خدیجه، ستاره بخت خود را در میان آن
    چهار دیواری رصد کرده بود و آن هنگام که زنان کور و
    کر، او را به خاطر انتخابش، سلیقه اش و طرز زندگی اش ملامت می کردند،

    نمی دانستند که یتیم شهرشان خانه ها خواهد ساخت؛
    در وادی مقدس قلب های عالم با ندای «قولوا لا اله الاّ الله تفلحوا».


    آن زنان که جهان را با دست هاشان پیمانه می کردند
    و به داشته ها و نداشته هاشان می نازیدند

    چه می دانستند فرزندخدیجه ، فاطمه زهرا علیهاالسلام و
    اولادش، معیار سنجش نیک و بد عالم خواهند بود؟!




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    کیستم من بانوی اسلام، ام‌المؤمنینم
    مادر کوثر، امید رحمۀ للعالمینم

    آسمان معرفت، بر روی دامان زمینم
    بانوی باغ جنان، محبوبۀ جان‌آفرینم

    مثل زهرا دخترم آئینۀ حق الیقینم

    بـارها از حق سلام آورده جبریـل امینم

    من خدیجه همسر و همگام ختم المرسلینم
    پیشتر از روز بعثت مصطفا را همسرم من

    از نزول وحی، تنها حامی پیغمبرم من

    همسرش نه، ‌همدمش نه، ‌بهترین همسنگرم من

    مؤمنین را، بلکه ایمان را گرامی ‌مادرم من
    بحر ایثار و وفا و معرفت را گوهرم من

    در جلالت هـاجر و حـوا و مریم را قرینم

    من خدیجه همسر و همگام ختم‌المرسلینم

    پیشتر از بودنم دل برد از دستم محمد
    در حقیقت روشنی بخش وجودم بود احمد

    گشته بودم همچنان مشتاق آن روح مجرد

    بی خبر بودم که از لطف خدای حی سرمد

    روزی آن یار تمام خلق با من یار گردد
    می‌کندحق با نخستین شخص خلقت همنشینم

    من خـدیجه همسر و همگـام ختم‌المرسلینم

    دختری دارم که خورشید ومه‌وگردون هلالش

    شوهری‌دارم که قرآن‌گشته نازل درکمالش
    دختری دارم که می‌آید سلام از ذوالجلالش

    حیدری گردیده دامادم که نبوَد کس مثالش

    حجره‌ای دارم که جبریل امین روبد به بالش

    نی عجب گرچرخ گردون سجده آرد بر زمینم
    من خـدیجه همسر و همگـام ختم‌المرسلینم

    گرچه هستم زن ولی مردانه حق را یاورم من

    مصطفی را در شهامت بعد حیدر، حیدرم من

    در دل یک شهر دشمن حامی پیغمبرم من

    زن، ولی مردانه با ختم رسل همسنگرم من

    اولین بانوی خلقت را یگانه مادرم من

    بلکـه مـام یـازده عیسـای عیسـا آفرینم

    من خدیجه همسر و همگام ختم المرسلینم
    گرچه در ثروت کلید گنج‌ها بودی به دستم

    گشت تقدیم محمد روز اول بود و هستم

    جز محمد از خلایق رشتۀ الفت گسستم

    جان به کف بگرفتم و دل بر رسول الله بستم
    هم به عالم هم به جانم پشت دشمن را شکستم

    آری آری دسـت پیغمبـر بـوَد در آستینم

    من خدیجه همسر و همگام ختم المرسلینم

    من تمام هست خود دادم به راه حی ذوالمن

    تاخدا هم ازکرامت هست‌خود بخشیدبرمن

    ریخت دامن دامنم گل، دست لطف‌حق به دامن

    بُضعـۀ ختم رُسل، زهرا مرا شد پارۀ تـن

    با جمال روی آن گل جان من گردیـد گلشن
    بود حتی در رحم همصحبت و یار و معینم

    من خدیجه همسر و همگام ختم المرسلینم

    می‌دهد تاریخ درهرعصر در عالم شهادت

    من خدا را کرده‌ام پیش از شب بعثت، عبادت

    داشتم بر خواجۀ «لولاک» از اول، ارادت

    با وصال عقل اول یافتم از نو ولادت

    در همه زن‌های عالم شد نصیبم این سعادت

    تـا سـر دستم گـل رخسار زهرا را ببینم

    من خدیجه همسر و همگام ختم المرسلینم

    من خروشان بحرعصمت مادر فُلک نجاتم
    در کنار خضر رحمت روح را عین‌الحیاتم

    فاطمی خو مرتضا توحیدم و احمد صفاتم
    دین حق شد متکی بر همت و صبرو ثباتم

    سال عام‌الحزن شد بر مصطفی سال وفاتم

    ریخت بـر خـاک لحد اشک امیرالمؤمنینم

    من خدیجه همسر و همگام ختم المرسلینم

    الغرض تا زنده بودم، مصطفی را یار بودم

    بهر حفظ جان او شب تا سحر بیدار بودم

    جانِ جانِ آفرینش را زجان غمخوار بودم

    لحظه لحظه بین مردم مورد آزار بودم
    با جنایت پیشگان پیوسته در پیکار بودم

    نظم «میثم» شاهـدی باشد ز عزم آهنینم
    من خدیجه همسر و همگام ختم المرسلینم

    استاد میثم(سازگار)


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  10. Top | #29

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    ضیافی در عرش





    امشب، در خاطره زلال مکه نقل می پاشند. هلهله آسمانیان،
    در لحظه های شیرین و پر ستاره اهل زمین پیچیده است.

    امشب جشن وصلت است؛
    وصلت ماه با خورشید پرفروغ و نامدار مکه.
    چه شور و شوقی در دیدگان روشن بانوی بزرگ شهر نشسته است!


    خدیجه، عروس حجله «امین پیامبر مکی» شده است
    و ترنم تهنیت ملائک است که بر پلک کعبه می بارد!

    بانویی پای به خانه مردِ آسمان ها نهاده است؛
    بانویی که آمده تا همدم و همراه همیشگی اش باشد.


    همسری که عاشقانه، در روزهای سخت و دردمند رسالت،
    دلسوز و حامی اش باشد.
    زنی که خداوند، به بندگی و خلوص او مباهات کند.

    یاوری که دست های سخاوتش برای آیین باشکوه محمدی صلی الله علیه و آله
    تکیه گاهی باشدو پابه پای لحظه های پر رنج رسول، از بعثت
    تا شعب پردرد ابی طالب،شریک تب و تاب و غصه های
    همسرش باشد و دست دل از تمام رنگ های دنیایی فرو شوید.

    در عرش خدا ضیافتی برپاست؛ آخر امشب وصلت پرخیر «امین پیامبر مکی» است
    با بانوی اول اسلام، مادر مهربان فاطمه علیهاالسلام !



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  11. Top | #30

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    بوی بهار



    عطر عشق، هوای مشتاق مکه را پر کرده است.
    دیوارهای مکه خبری شگفت را فهمیده اند.

    کوه ها ایستاده اند تا عشقی ماندگار را برای اولین بار،
    در حجاز به تماشا بنشینند.

    تمام لب ها زمزمه می کنند شادی کلبه ای را که از چراغ
    محبت محمد صلی الله علیه و آله و خدیجه علیهاالسلام
    روشن خواهد شد؛

    اما عشق، به خوش یمنی این پیوند ایمان دارد.
    زمین به مبارکی اش یقین دارد.


    اصلاً این تولد بهاری، بر ایمانی ابدی شکل گرفته است.
    این دو عاشقانه آمده اند تا مهربانی هایشان را نذر
    روزهای بی مهر حجاز کنند و عشق را با کیسه های
    شبانه نان، میان مردم تقسیم کنند.

    تا خدا را به تماشای این همه بینای نابینا بگذارند،
    تا دهان گورهای دختران زنده به گور را برای همیشه ببندند.


    با نام عشق آمدند تا تکیه گاه هم باشند؛
    تا با هم به دوش بکشند سنگینی روزهای طاقت فرسای نیامده را.

    آمده اند تا یکی شوند و یک صدا تا یگانگی خداوند را منتشر کنند
    در هوای داغ حجاز، تا بادهای گرم و نفس گیر، بادیه به بادیه
    و خیمه به خیمه بوی خداوند را از سینه قبیله های چادرنشین بگذرانند.


    عاشق هم شدند تا ترانه ها و شعرهای عاشقانه عرب،
    کلمه به کلمه و مصرع به مصرع و بیت به بیت
    و قصیده به قصیده بوی حقیقت عشق را زندگی کنند
    و دست در دست هم دادند تا ارزش زن، بالا برود و قد بکشد؛

    حتی بلندتر از شمشیرهای آخته ای که همیشه تشنه بوی خون بودند.
    دست در دست هم آمدند تا خنکای زندگی را به روزهای
    گرمازده حجاز بچشانند؛


    روزهایی که سال ها بود بوی عشق و مهربانی
    و زندگانی را فراموش کرده بود.



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi