صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 25

موضوع: علم و عصمت امام از ديدگاه اصحاب اميرالمؤمنين(ع)

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    ميثم تمار، حبيب‌بن‌مظاهر و رشيد هجري نيز از علم اميرالمؤمنين(ع) به امو پنهان آگاه بودند. امام(ع) به آنان زمان و چگونگي شهادت‌شان را خبر داده بود.31 رشيد هجري، افزون بر آن‌كه از شهادت خود آگاه بود، از زمان و چگونگي مرگ ديگران نيز خبر مي‌داد.32زماني ميثم در حالي که بر کشتي سوار بود، از کشته شدن معاويه خبر داد. بعدها روشن شد که دقيقا در همان زمان که ميثم خبر داده بود، معاويه از دنيا رفته است.33روايات ديگري نيز که نشان از آگاهي ميثم به امور پنهان است، نقل شده است.34


    عمار نيز از علم امام(ع) به امور پنهان آگاه بود. وي در جنگ صفين به نزد اميرمؤمنان آمد و پرسيد: «آيا اين همان روز است؟»35 امام(ع) نمي‌خواست به او جواب صريح بدهد. به او فرمود: «به جايگاه خود باز گرد». عمار سه بار نزد امام(ع) آمد و پرسش خود را تکرار کرد. امام(ع) در نهايت به او پاسخ مثبت داد. عمار از اين خبر خوشحال شد و گفت: «امروز دوستانم را مي‌بينم. محمد و يارانش را».36از پرسش‌هاي مکرر او از يک امر پنهان، روشن مي‌شود که او امام(ع) را داراي چنين علمي‌‌ مي‌دانسته است.
    امضاء


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    يکي از اصحاب اميرالمؤمنين(ع) به نام مزرع‌بن‌عبدالله يکي از پيش‌گويي‌هاي امام(ع) را به يکي ديگر از اصحاب به نام ابوالعاليه بيان کرد. ابوالعاليه با تعجب پرسيد: «غيب‌گويي مي‌کني؟» مزرع با اطمينان بر درستي خبر تأکيد کرد و خبر شهادت خود را نيز بر آن افزود و گفت: «امير مؤمنان اين خبر را به او داده است و حتماً اين امر واقع مي‌شود». ابوالعاليه با تعجب تکرار کرد: «از غيب خبر مي‌دهي؟» مزرع در برابر ترديد دوستش، بار ديگر تأکيد کرد که کسي اين خبر را به او داده است که راستگو و مورد اعتماد است. پيش‌گويي‌هاي امير مؤمنان محقق شد و مزرع همان‌گونه که گفته بود، به شهادت رسيد.37


    اين نقل نشان مي‌دهد که براي برخي از اصحاب مانند مزرع بن عبدالله، علم امام(ع) به امور پنهان کاملاً پذيرفته شده بود؛ در حالي که براي برخي پذيرش اين اخبار دشوار بود. به موارد ديگري از ترديد يا عدم اعتقاد اصحاب در مورد علم امام(ع) به امور پنهان توجه فرماييد؛ امام علي(ع) پيش از روي دادن جنگ جمل از پيروزي خود بر طلحه و زبير خبر داد. پذيرش اين پيش‌گويي براي يکي از ياران ايشان دشوار بود و به همين دليل به ابن‌عباس از اين گفتار امام(ع) شکايت کرد. ابن‌عباس به او گفت: «عجله نکن ممکن است اين سخن از اسراري باشد که رسول خدا به اصحابش آموخته است».38نقل مزبرو نشان مي‌دهد که ابن‌عباس ضمن پذيرش آگاهي‌هاي غيبي امام ع، احتمال مي‌داد که منبع آن، آموزه‌هاي رسول خدا(ص) باشد.
    امضاء

  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    عمرو‌بن‌حريث از منافقيني بود که عدم اعتقاد خود را به امامت امير مؤمنان(ع) پنهان مي‌کرد و به ظاهر خود را در ميان اصحاب ايشان قرار داده بود. او در يک ماجرا پس از خبر دادن امام(ع) از امور پنهان، از اين کار امام با عنوان کهانت تعبير کرد. امام(ع) اين سخن او را رد کرد و اين علم را از معارفي دانست که خداوند به رسولش(ص) عطا کرده و بعد از پيامبر(ص) به ايشان، و بعد از ايشان در اختيار امامان بعد از آن حضرت قرار داده شده است.39


    در نقلي آمده است عمرو‌بن‌حريث، اشعث‌بن‌قيس، جرير‌بن‌عبدالله و پنج نفر ديگر از منافقان، از سپاه کناره گرفتند و براي مسخره کردن علم امام(ع) با سوسماري بيعت کردند و گفتند: «علي‌بن‌ابي‌طالب گمان مي‌کند که علم غيب دارد. ما او را از خلافت خلع مي‌کنيم و با اين به جاي او بيعت مي‌کنيم». آنان بعد از اين کار نزد اميرمؤمنان(ع) حاضر شدند. امام(ع) آنان را نکوهش کرده و از کار آنان خبر داد.40 اين نقل افزون بر آن‌كه نشان مي‌دهد آنان علم امام(ع) به امور پنهان را نپذيرفته بودند، بيانگر اين است که گويا امام(ع) مدعي داشتن علم به امور پنهان بوده يا خبرهاي ايشان از امور پنهان چنين باوري را در ميان مردم ايجاد کرده بوده است.
    امضاء

  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    در دوران حکومت امام(ع)، يکي از شيعيان به امام(ع) ابراز ارادت و محبت کرد. امام(ع) سخن او را تصديق کرد. فردي ديگر به گمان اينکه امام(ع) از باطن او آگاه نيست، کار او را تکرار کرد؛ ولي امام(ع) ابراز محبت او را تأييد نکرد و از کشته شدن او در حال گمراهي خبر داد. آن مرد بعدها از ياري امام(ع) دست کشيد و از خوارج شد و در جنگ نهروان کشته شد.41


    از نقل‌هاي مزبور پيداست که ترديد در علم امام(ع) به امور پنهان، معمولاً از سوي افرادي است که از شيعيان يا اصحاب ايشان به شمار نمي‌آيند؛ اما برخي گزارش‌هاي تاريخي نشان مي‌دهد حتي برخي از اصحاب خاص امام(ع) نيز دچار ترديدهايي ـ هر چند کوتاه مدت ـ در اين مورد شده‌اند. در روايات آمده است امير مؤمنان(ع) به ميثم تمار نحوة شهادتش را خبر داد. ميثم مي‌گويد: «در دلم شک کردم و گفتم که علي(ع) از غيب خبر مي‌دهد! پرسيدم: آيا اين حادثه اتفاق خواهد افتاد؟ امام فرمود: آري به خداي کعبه! پيامبر(ص) اين‌گونه به من خبر داده است...».42امام(ع) در اين روايت، منبع آگاهي خود را به چگونگي شهادت ميثم، خبر رسول خدا(ص) معرفي کردند. اگر اين نقل درست باشد، نشان مي‌دهد که ميثم در مقطعي در علم امام(ع) به امور پنهان ترديد کرده است؛ اما در ادامه، بر اين اعتقاد استوار شده است.
    امضاء

  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    در رخدادي ديگر، امام(ع) از آمدن هزار نفر ـ نه يک نفر کمتر و نه يک نفر بيشتر ـ براي بيعت خبر داد. ابن‌عباس مي‌گويد: «مضطرب شدم که نکند تعداد افراد کمتر يا بيشتر شود و سخن امام نادرست باشد ... من همچنان نگران بودم ...». نگراني او با تحقق سخن امام(ع) برطرف شد.43 اضطراب و نگراني ابن‌عباس نشانة عدم اطمينان او به آگاهي‌هاي علمي ‌‌امام(ع) است. در سطرهاي پيش از اين از ابن‌عباس، سخناني نقل شد که نشان از اطمينان او به علم امام(ع) به امور پنهان داشت. ممکن است ترديد او در روايت اخير، ناشي از اضطراب و حالت عادي افرادي باشد که آگاهي‌هاي آنان هنوز به يقين تبديل نشده است.


    بنابراين، مي‌توان گفت با توجه به خبرهاي مکرر اميرالمؤمنين(ع) دربارة امور پنهان، بسياري از اصحاب نزديک و خاص ايشان امام را آگاه از اين امور مي‌دانستند؛ هرچند غرابت اين امر گاهي موجب تعجب يا ترديد برخي مي‌شد.
    امضاء

  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    عصمت امام


    رسول خدا(ص) در سخنان خود، از عصمت ائمه(ع) خبر داده بود؛44 اما اين بحث به طور جدي در سخنان اصحاب امير مؤمنان، علي(ع) مطرح نشد. علت آن هم اين است که دورة امامت ايشان، آغاز عصر امامت بود و چالش‌هاي جدي‌تري مثل اثبات اصل امامت آن حضرت، ذهن اصحاب ايشان را به خود مشغول کرده بود. با اين حال، مي‌توان سخناني از آنان را در اين موضوع يافت که به صراحت يا به طور ضمني از اعتقاد يا عدم اعتقاد به عصمت حکايت دارد.


    اعتقاد افرادي مانند: سلمان، ابوذر و مقداد به احاديثي مانند «علي(ع) همواره همراه حق و قرآن است و از آن جدا نمي‌شود»، مي‌تواند نشانة اعتقاد آنان به عصمت امير مؤمنان(ع) باشد. به همين دليل، اين افراد افزون بر آن‌كه خود همواره همراه و فرمانبر مولاي متقيان بودند، ديگران را نيز به پيروي از ايشان ترغيب مي‌کردند و کلام پيامبر خدا(ص) را نقل مي‌کردند که علي(ع) همواره همراه حق و قرآن است و از آن جدا نمي‌شود.45


    در سخنان سلمان محمدي با کساني که معتقد به اشتباه کردن و گمراهي امير مؤمنان(ع) بودند، آمده است: «اوصياي انبيا اشتباه نمي‌کنند ... علي(ع) وصي پيامبر شما است. او دچار گمراهي نشده است؛ بلکه او هادي و مهدي است».46 سلمان در اين گفتار خود، به صراحت اشتباه و گمراهي را از اوصياي انبيا از جمله امير مؤمنان(ع) نفي مي‌کند که اين همان اعتقاد به عصمت است.
    امضاء

  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    عمار معتقد بود علي(ع) همواره از آغاز بعثت پيامبر(ص) همراه حق بوده است و تأکيد داشت که هرگز مخالفت آن حضرت را نخواهد کرد؛ حتي اگر همه مردم با او مخالف باشند.47 در نقل ديگري آمده است عمار، ابوموسي را به خاطر تأخير در بيعت با علي(ع) سرزنش کرد و شک در حقانيت علي(ع) را مساوي خروج از اسلام شمرد.48اين سخنان نيز مي‌تواند شاهدي بر باور به عصمت امام باشد.


    مالک اشتر از پذيرش حکميت ناراضي بود؛ اما مي‌گفت: «من راضي هستم به آنچه امير مؤمنان راضي باشد. در کاري که او وارد شود، وارد مي‌شوم و از کاري که او دوري کند، دوري مي‌کنم. او جز به هدايت و درستي کاري نمي‌کند».49اين سخنان مالک اگرچه تصريح به عصمت امام نيست؛ اما همان معنا را مي‌رساند. در همين ماجرا برخي اصحاب از نارضايتي مالک به مسأله حکميت خبر دادند؛ اما امام علي(ع) دربارة او فرمود: «اگر من راضي شوم، مالک اشتر راضي مي‌شود». سپس فرمود: «او از کساني نيست که با من مخالفت کند. من از رفتار او بيمناک نيستم. کاش در ميان شما دو نفر مانند او؛ بلکه يک نفر مانند او بود...».50
    امضاء

  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    رفتار مالک اشتر در سفر اميرالمؤمنين(ع) به نهروان نيز نشانة اعتقاد او به عصمت امام(ع) است. در اين سفر، سپاه امام(ع) به هنگام نماز عصر به سرزمين بابل رسيدند. آن حضرت توقف نکردند تا اينکه خورشيد در آستانه غروب قرار گرفت. در اين هنگام اصحاب امام(ع) سراسيمه فرود آمدند و به چپ و راست نماز خواندند؛ اما مالک اشتر پياده نشد و نماز نخواند و گفت: «نماز نمي‌خوانم تا زماني که اميرالمؤمنين پياده شود و نماز بخواند». امام(ع) پس از مدتي فرود آمد و فرمود: «اي مالک! آن جا سرزمين شوره‌زار بود و نماز در آن جايز نيست. هر کس نماز خوانده، نمازش را دوباره بخواند ... »51


    از سخنان عدى‌بن‌حاتم نيز مي‌توان اعتقاد او به عصمت امام را نتيجه گرفت. او علي(ع) را در هر کار داراي حجت و برهان الهي مي‌دانست و از مردم مي‌خواست کار خود را به علي(ع) بسپارند.52 اعتقاد به درستي تصميمات امام(ع) و همراهي حجت و برهان الهي با کارهاي ايشان، از لوازم اعتقاد به عصمت است.
    امضاء

  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    سخنان اين‌گونه اصحاب، اعتقاد آنان به لزوم اطاعت از امام را نيز نشان مي‌دهد. دوران امامت امير مؤمنان به ويژه دورة حکومت ايشان با جنگ‌هاي مختلف با کساني همراه بود که از مسلمانان سابقه‌دار و قاريان قرآن و عابدان روزگار به شمار مي‌آمدند. اين دوره، دورة شک و ترديد براي بسياري از کساني بود که با امير مؤمنان(ع) بيعت کرده بودند. از التزام عملي برخي از اصحاب امير مؤمنان در همراهي امام(ع) در صحنه‌هاي مختلف و عدم ترديد در درستي کردار و گفتار ايشان، مي‌توان اعتقاد آنان به عصمت را ـ هر چند به طور غير‌صريح ـ دريافت. يکي از اين نمونه‌ها رفتار مالک اشتر است که نقل شد. نمونة ديگر، کردار ابورافع است. او از اصحاب رسول خدا(ص) بود. ابورافع به دليل شنيدن روايتي از پيامبر(ص) دربارة همراهي امام علي(ع) با حق، در درستي کارهاي ايشان شک نداشت و در رکاب ايشان در جنگ‌هاي جمل، صفين و نهروان جنگيد.53


    در ميان اصحاب غيرمشهور امام(ع)، مي‌توان افرادي را نيز يافت که گاه در درستي رفتار امام شک مي‌کردند. ابوثابت غلام ابوذر از اين افراد است. او در جنگ جمل با ديدن عايشه در جبهة مقابل خود، در درستي همراهي خود با علي(ع) شک کرد؛ اما اين شک ديري نپاييد و بر درستي کار خود ثابت قدم گرديد. او اين ماجرا را براي ام سلمه همسر رسول خدا(ص) نقل کرد. ام سلمه بر لزوم استواري او در همراهي علي(ع) تأکيد کرد و براي او حديثي را از رسول خدا(ص) نقل کرد که بر همراهي علي(ع) با قرآن دلالت داشت.54
    امضاء

  11. Top | #20

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    اين نقل مي‌رساند که مسئلة عصمت امام براي ابوثابت، شناخته شده نبوده است يا او در عمل به آن توجه نکرده است؛ اما از رفتار و گفتار ام‌سلمه مي‌توان اعتقاد به عصمت را برداشت کرد؛ هر‌چند از تعبير عصمت استفاده نشده است.


    ابو‌زينب ازدي در درستي جنگ با اصحاب جمل ترديد داشت و از امام(ع) با قسم پرسيد «آيا اين جنگ درست است و ما بر حق مي‌جنگيم؟» امام(ع) به او اطمينان داد.55 رافع‌بن‌سلمه در جنگ صفين با امام(ع) همراه بود؛ اما پس از آنکه علي(ع) حکميت را پذيرفت، از امام(ع) برائت جسته و متحير بود. به همين دليل، امام را با عنوان اميرمؤمنان خطاب نکرد. بعد از خبر دادن امام از حوادث آيندة جنگ و تحقق آن اخبار، او به امامت حضرت ايمان آورد.56


    جندب‌بن‌عبدالله ازدي مي‌گويد: «در جنگ جمل با امير مؤمنان(ع) بدون شک و با يقين به درستي اين کار شرکت کردم؛ ولي وقتي به نهروان رفتيم، در دل من ترديد حاصل شد و با خود گفتم که با قاريان و با بهترين افراد خود مي‌جنگيم!».57
    امضاء

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi