صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 37

موضوع: خاتمیت و مرجعیت علمى امامان معصوم(ع)‏‏

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    2. اسلام سنى فهمى است از اسلام و اسلام شیعى فهمى دیگر. و اینها و توابع و اجزایشان، همه طبیعى‏اند و رسمیت دارند(سروش,1377: ص6).
    اگر بنا به گفته ایشان اسلام شیعى فهمى است از اسلام و طبیعى و رسمى است ، چگونه ایشان اعتقاد شیعه به مرجعیت علمى امامان را غیر طبیعى مى‏داند و به رسمیت نمى‏شناسد؟!
    نظریه قبض و بسط و لوازم نادرست آن‏
    هنگامى که او در مجله کیهان فرهنگى، نظریه قبض و بسط را مطرح کرد و این که هر نوع تبدیل و دگرگونى در یکى از اندیشه‏هاى بشرى تغییر و دگرگونى در کلیه اندیشه‏ها و فرضیه‏ها از جمله اندیشه‌هاى دینى را در پى دارد، اینجانب در مقاله‏اى در نقد این نظریه یادآور شدم :
    امضاء


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    1. قبض و بسط در فهم شریعت، تعبیر محترمانه‏اى از "سوفیسم" و شکاکیت است که در یونان ظهور کرد, سپس به وسیله حکیمان یونانى مانند ارسطو و غیره از صحنه خارج شد.(توضیح این مطلب را در آن مقاله بخوانید).


    2. گزاره "قبض و بسط در فهم شریعت" انتحار خود را به وسیله خود فراهم ساخته است؛ زیرا این نظریه خود را نیز در برمىگیرد. چه‌بسا ممکن است همین نظریه در پرتو یک رشته فرضیه‏ها در دانش‌ها به گزاره عمیق‏تر و احیاناً متناقض تبدیل شود.


    3. این نظریه با خاتمیت سازگار نیست و خاتمیت یکى از اصول مسلم اسلام است. هرگاه فرض کنیم که اندیشه‏ها و گزاره‌ها در حال تبدیل و دگرگونى است، مسأله خاتمیت نیز یکى از گزاره‌ها است که باید در پرتو دگرگونى در گزاره‏ها, همین اصل نیز دگرگون شود.
    این نقد به قدرى روشن و شکننده بود که حتى یکى از طرفداران وى در کتابى که با عنوان نقد بر برخى از معترضان این نظریه نوشته بود، نقد اینجانب را بسیار موجه دانسته بود. اکنون چه شده که با آن مبانى تجربه نبوى و استمرار وحى و اعتقاد به صراط‌هاى مستقیم و پلورالیسم دینى و تأیید قرائت‏هاى مختلف از دین به فکر انتقاد از فکر شیعى افتاده, آن را مطرح مى‏کند؟! من در این مورد متحیرم باید خود او پاسخگو باشد.
    امضاء

  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    محور دوم: ویژگى ‏هاى انبیا"


    ایشان مى‏ گوید: انبیا داراى ویژگى ‏هاى سه‏ گانه هستند:
    أ. دانش آنان بدون واسطه از جانب خدا است؛
    ب. آنان در گفتار و رفتار, معصوم از گناه و خطا مى باشند؛
    ج. سخنان آنان براى دیگران حجت مى‏باشد؛
    آن‌گاه نتیجه مى‏ گیرد هرگاه ما دانش امامان شیعه را بدون واسطه و اکتسابى ندانیم و از این طرف آنان را در گفتار و روش معصوم بشناسیم و سخنانشان براى دیگران حجت باشد, با انبیا تفاوتى ندارند و مسأله خاتمیت کاملاً مخدوش مى‏ شود.
    امضاء

  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    در تحلیل گفتار آقای سروش یادآور مى‏شویم: اوّلاً درست است که پیامبران این سه ویژگى را دارند؛ ولى افزون بر آن سه ویژگى، ویژگى چهارمى نیز دارند که در امامان نیست. آن‌ها داراى منصب نبوت و صاحب شریعتند و وحى الاهى بدان جهت بر آنان نازل شده است که آنان آورندة شریعت و پایه‏گذار آن هستند؛ ولى امامان فاقد این ویژگى چهارمند؛ یعنى نه منصب نبوت دارند و نه صاحب شریعت هستند. آن‌ها بر اثر عنایات الاهى بازگوکنندگان شریعتند.
    ثانیاً درست است که پیامبران این سه ویژگى را دارند؛ ولى چنان نیست که هر کس داراى این سه ویژگى است، پیامبر باشد. و به قول معروف, " هر گردویى گرد است؛ ولى هر گردى گردو نیست". به تعبیر منطقیان, میان این ویژگىهاى سه‏گانه و نبوت، عموم و خصوص مطلق است؛ یعنى هر نبى این سه خصوصیت را دارد؛ ولى آن گونه نیست که دارندگان این سه ویژگى، نبى باشند .
    امضاء

  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    درباره ویژگى اوّل یعنى علم لدنى مى ‏توان گفت: چه بسا بر قلب نورانى انسان‏هاى وارسته، حقایقى از عالم بالا الهام مى‏شود و دریافت خود را اکتسابى نمى‏دانند, ولى هرگز پیامبر نیستند که نمونه‏هاى آن گذشت.
    درباره ویژگى دوم که عصمت است یادآور مى‏شویم: عصمت از ویژگى انحصارى نبوت نیست. مریم عذرا به حکم آیه قرآن(آل عمران(2):42) پیراسته از گناه بود, ولى هرگز نبیّه نبوده است.
    درباره ویژگى سوم مى‏توان گفت که حجیت سخن، ملازم با نبوت نیست به گواه آن که حکم خرد بر همگان حجت است, ولى خرد نبى نیست و نیز فتواى فقیهان بر دیگران حجّت است ولى هیچ فقیهى نبى نیست.
    خلاصه آن که این ویژگى‏ها چه تک تک و چه جمعى از علایم انحصارى پیامبران نیست. هر چند همه پیامبران داراى این ویژگى‏ها هستند آنچه مایه امتیاز پیامبران از دیگران است، این است که صاحب شریعت و پایه‏گذار شریعت هستند؛ امّا هرگز این ویژگى اخیر، در امامان نیست و کسى چنین ادعایى ندارد.
    امضاء

  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    ما از نویسنده مى پرسیم: چه اشکالى دارد که خدا گروهى را آموزش دهد تا آنچه را بر صاحب شریعت فرو فرستاده ولى زمان مهلت تبیین آن را نداده است، به مردم ابلاغ کنند و آن‌ها را در زندگى پیراسته از گناه سازد و به مردم بگوید گزارش آنان از صاحب شریعت بر شما حجت است. آیا چنین موهبت الاهى محال است؟!
    به بهانه حفظ خاتمیت دیگر آموزه‏ها را انکار نکنیم‏
    پیامبر خاتم …، آورنده آیین اسلام که دین خود را دین خاتم و احکام خود را ثابت و جاودانه معرفى کرده، خود در تعابیرى بسیار روشن از وجود این ویژگى درباره امامان شیعه خبر داده است:
    1. از جهتى آنان را عِدْل و همتاى قرآن معرفى مى‏کند و مى‏فرماید: کتاب اللَّه وعترتى, ناگفته پیدا است لنگه کتاب معصوم که همان عترت باشد, باید مانند خود کتاب بر مردم حجّت و دارای عصمت باشد.
    2. پیامبر به مردم دستور مى‏دهد که پیروى از عترت, مایه هدایت, و سرپیچى از گفته‏هاى آنان مایه گمراهى است
    ما إن تمسّکتم بهما لن تضلّوا أبداً.
    باز درباره امیرمؤمنان مى‏فرماید:
    أنا مدینة العلم وعلىّ بابها.
    آیا آگاهى امامان به مسائل عقیدتى و عملى، آگاهى عادى بوده، مانند شاگردى که در کلاس از آموزگار و استاد خود تعلیم مى‏بیند یا این آموزه‏ها به صورت غیر عادى بوده همچنان که مصاحب موسى را چنین مقامى بود (وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْماً). (کهف(18):65)
    اگر امامان معصوم به‌واقع مانند انسان‏هاى عادى بودند, این همه تأکید بر پیروى از آنان چه معنا داشت؟ بنابراین نباید فقط به بهانه حفظ خاتمیت, دیگر آموزه‏ها را نادیده بگیریم.
    امضاء

  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    گذشته از این, معارف و آموزه‏هایى که از امامان به دست ما رسیده, محال است زاییده آموزش‏هاى عادى باشد؛ بلکه کثرت و عظمت و عمق آنان از آن حکایت دارد که گفته‏ هاى آنان میوه باغ دگر است.
    محور سوم: نقش امامان در حفظ و پاسدارى از شریعت‏
    وى معتقد است که امامان معصوم در حفظ و پاسدارى شریعت نقشى ندارند؛ زیرا شیعیان چیزى افزون بر آنچه دگران دارند، ندارند؛ بلکه پى‏افکن‏هاى علوم و عرفان میان دیگران، بیش از آن است که در شیعه وجود دارد. او در این باره مى‏نویسد:
    سمت و صفت پاسداران علم پیامبر و مستحفظان شریعت است که شما به پیشوایان شیعه داده‌اید و امامت را بدین سبب واجب شمرده‏اید و امام غائب را نیز مستحفظ معاصر خوانده‏اید و همین را حجت حضور غائبانه او دانسته ‏اند. ... جد و جهد این حافظان چه چیز را براى شیعیان محفوظ نگه داشته است که غیر شیعیان از آن محروم مانده ‏اند.
    امضاء

  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    ادعاى نویسنده را به‌طور خلاصه در دو بخش مطرح مى‏ کنیم:
    1. پاسدارى امامان یازده‏گانه از شریعت؛
    2. پاسدارى حضرت مهدى در دوران غیبت.
    درباره بخش نخست یادآور مى‏شویم: مسلمانان جهان یعنى یک میلیارد و چهارصد میلیون نفر مسلمان در روى زمین دو مدال افتخارى دارند که پاسدارى از آن‌ها به عهده امامان بوده است:
    1. قرآن مجید که مسلماً به قرائت واحدى از جانب خدا فرو فرستاده شده, ولى بعدها بر اثر تشتت صحابه و اختلاف لهجه‏هاى عرب به صورت قرائت‏هاى هفتگانه درآمد که مسلماً جز یک قرائت، بقیه، ارتباطى به وحى الاهى ندارد؛ چنانکه امام باقر(ع)مى‏فرماید:
    انّ القرآنَ واحِدٌ نَزل مِنْ عِند واحد ولکنّ الاختلاف یجى‏ء من قِبَل الرواة(کلینی,1401ق:ج2,؟؟).
    و همین قرائت رسمى از قرآن به روایت حفص از عاصم، از قرائت على بن ابى طالب (ع) برگرفته شده است.
    امضاء

  10. Top | #29

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    2. سنت پیامبر اکرم… (گفتار و رفتار او ) به وسیله کتاب على و احادیث وى و احادیث امامان که به پیامبر متصل است, محفوظ مانده؛ زیرا بعد از درگذشت پیامبر نگارش حدیث و نقل و مذاکره آن (مگر در موارد خاصى) تا یک قرن ممنوع اعلام شد. حال علت آن چه بوده, فعلاً مطرح نیست.
    از طرفى حدیثى که یک قرن نوشته نشود و آموزش‏ها تعطیل شود، تکلیف آن روشن است و در این میان برخى از یهودیان و مسیحیان مسلمان‏نماها مانند کعب الاحبار و وهب بن منبه و تمیم دارى (داستان سراى مدینه) و مانند آنان، اسرائیلیات و مسیحیات را وارد حوزه‏هاى حدیثى مسلمانان کردند که تاکنون دامنگیر محدثان اسلامى است.
    اگر افسانه غرانیق که ریشه کتاب آیات شیطانى است و روایات حاکى از تجسیم و تشبیه و جبر، دامنگیر صحاح شده، همگى از این اصل سرچشمه مى‏گیرد و ما در کتاب الحدیث النبوى بین الروایة والدرایة بر قسمتى از این احادیث انگشت نهاده‏ایم، و این مقاله جاى بازگویى آن‌ها نیست؛ ولى امامان شیعه به پیروى از علی(ع) به این نهى از مذاکره حدیث و نگارش آن اعتنا نکرده ، از همان زمان رحیل رسول خدا تا دوران غیبت به نشر احادیث و آموزه‏ها پرداختند که هیچ فردى نمى‏تواند ارزش آنان را که جنبه پاسدارى از سنت پیامبر دارد، انکار کند و پاسدارى امامان از حدیث نبوى در صورتى روشن مى‏شود که از بازار داغ جعل حدیث در عصر خلفاى اموى آگاه شویم.
    امضاء

  11. Top | #30

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    فرمان جعل حدیث‏


    معاویه با صدور دو فرمان، محدثان را براى جعل حدیث درباره فضائل عثمان، سپس درباره دو خلیفه نخست ترغیب کرد و چیزى نگذشت که با دادن جوایز، روایات فراوانى در مورد فضیلت آنان در صحنه حدیث ظاهر شد.
    او نخست بخشنامه‏اى به شرح ذیل نوشت و به تمام کارگزاران فرستاد:
    هرکس از دوستداران عثمان و علاقه‌مندان وى و کلیه کسانى که روایاتى در فضیلت وى نقل مى‏کنند، و در سرزمین تحت فرمانرواى شما زندگى مى‏کنند، شناسایى کرده, و به خود نزدیک سازید، و اکرامشان کنید و آنچه را که ایشان در فضیلت عثمان نقل مى‏کنند، براى من بنویسید، و اسم گوینده و نام پدر و خاندانش را ثبت کنید؛
    امضاء

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi