بدین سبب هر کس روایتى از پیامبر… در فضایل عثمان نقل مىکرد، به صورت سند دولتى درمى آمد و به دربار خلافت اموى ارسال مىشد. آنچنان این فرمان اجرا شد که فضایل عثمان و روایاتى که متضمن فضایل او بود، فزونى یافت؛ زیرا معاویه پول و خلعت و جایزه و املاک و زمین و آنچه در دست داشت، بىدریغ، و با سخاوت تمام در این راه به کار مىگرفت، و آن را میان اعراب و موالى پخش مىکرد, بنابراین, جعل روایت در هر شهر از شهرهاى کشور اسلام بالا گرفت، و دنیاپرستان براى به دست آوردن آن به مسابقه با یکدیگر پرداختند!
پس از این بخشنامه, بخشنامه دیگرى از خلافت مرکزى صادر شد:
حدیث در مورد عثمان زیاد شده، و در تمام شهرها و نواحى بلاد اسلام نشر گردیده است. هنگامى که نامه من به دست شما رسید، مردم را دعوت کنید تا در فضائل صحابه وخلفاى اولیه نقل حدیث نمایند، و هر روایتى را که مردم در مورد ابوتراب نقل کردهاند نگذارید نقل شود، مگر این که نقیض آن را در مورد صحابه براى من بیاورید؛ زیرا این کار بیشتر چشم مرا روشن مىکند، و براى من محبوبتر مىباشد، و دلایل ابوتراب و شیعیانش را بیشتر مىشکند، و از مناقب عثمان و فضائل وى براى آنها سختتر است!(عسگری, 1365:ج6, ص15و16 به نقل از مدائنی)