صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 22 , از مجموع 22

موضوع: عالمتاج قائم‌مقامی{ اّشنایی با شاعران ایران زمین }

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مدير بخش
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9091
    نوشته
    3,977
    صلوات
    114
    دلنوشته
    1
    برقامت رعای محمد(ص) صلوات
    تشکر
    7,731
    مورد تشکر
    7,529 در 2,243
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    اشاره به شعر شاعران بزرگ پارسی­ گوی، همچون حافظ و جلال­ الدین بلخی، نیز بر گسترۀ معنایی شعرهایش افزوده است.۸۵ زبان طنز و کنایه در شعر ژاله بسیار برنده است و در بسیاری از شعرهایش با همین زبان بر سد و بندهایی که در نگاه او مایۀ خوارداشت و بیچارگی زن است می ­تازد. با شوخ­ طبعی می­ گوید که در ”دکان آفرینش“ مردان آزادند و عمر زنان در ”کیسه­ ای دربسته“به سر می­ آید.۸۶ همچنین، مرد را که از گزند آسمان ­ها ایمن است، ”حضرت مرد“۸۷ می­ نامد. از همین روست که شعرش با همۀ اندوهی که به خواننده منتقل می­ کند، سرزنده و پر تحرک است و ”امروزی و شوخ وشنگ.“۸۸


    از میان بانوان شاعر نامدار ایرانی، پروین اعتصامی و فروغ فرخزاد و سیمین بهبهانی، به نظر می ­رسد که زبان شعر ژاله به زبان ساده، صمیمی، بی­ پروا و زنانۀ فروغ نزدیک­تر است.۸۹ تنی چند از پژوهشگران شعر ژاله را با شعر امیلی دیکنسون (امیلی دیکینسن، ۱۸۳۰-۱۸۸۶)، شاعر بزرگ امریکایی سنجیدنی می دانند؛ به ­ویژه که زندگی اندوهبار این دو، دست­کم در تنهایی و گوشه­ گیری، مرگ­ اندیشی، دفاع از حقوق زنان و پنهان کردن هنر شاعری خود به یکدیگر ماننده است.۹۰
    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    مدير بخش
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9091
    نوشته
    3,977
    صلوات
    114
    دلنوشته
    1
    برقامت رعای محمد(ص) صلوات
    تشکر
    7,731
    مورد تشکر
    7,529 در 2,243
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    منابع:




    ۱عالمتاج قائم ­مقامی (فراهانی)، دیوان ژاله قائم­ مقامی، زیر نظر پژمان بختیاری (تهران: ابن­سینا، ۱۳۴۵)


    ۲ سیاستمدار، ادیب، شاعر و از خدمت­گزاران دلسوز تاریخ ایران و صدر اعظم محمدشاه قاجاربود که به فرمان همو به قتل رسید.


    ۳ قائم­ مقامی، دیوان، ۷.


    ۴قائم­ مقامی، دیوان، ۸-۹.


    ۵ غلامحسین یوسفی، ”اولین شاعر فمینیست ایران: ژاله قائم­ مقامی،“ حافظ، سال ۲، شمارۀ ۲۱ (آذر ۱۳۸۴)، ۸۰.


    ۶ قائم ­مقامی، دیوان، ۱۰.


    ۷اصغر سید‌گهرب (اعد. اند ترانس.)، مرور اوف دو: تاه پتری اوف Ᾱlam-tāj Zhāle Qāem-Maqāmi (بستن: ایلکس فاندیشن، ۲۰۱۴)، ۳.


    ۸ علی اکبر کجباف، فریدون الهیاری و سمیه بختیاری، ”نقش و جایگاه زن در ایل بختیاری در دورۀ قاجار از دیدگاه سیاحان اروپایی،“ مجلۀ پژوهش­ های تاریخی دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان، دورۀ جدید، سال ۵، شمارۀ ۴، شمارۀ پیاپی ۲۰ (زمستان ۱۳۹۲)، ۳۹- ۵۴؛ نقل از ۴۷.


    ۹ژاله در چند جا به این امر اشاره کرده است. بنگرید به قائم­ مقامی، دیوان، ۱۲۷ و ۱۶۸.


    ۱۰سید‌گهرب، مرور اوف دو، ۲.


    ۱۱غلامحسین یوسفی، چشمۀ روشن (تهران: علمی، ۱۳۷۹)، ۴۲۷.


    ۱۲سید‌گهرب، مرور اوف دو، ۴۳-۴۷.


    ۱۳نکته ­ای که پژمان به آن اشاره می­ کند، در آن دوران امری کاملاً رایج بود که معمولاً حاصل آن ناخشنودی و رنجش دختران از مادر و پدر خود و نارضایی از شوی بوده است. ازدواج زودرس در نظر جهانگردان اروپایی که در آن دوران به ایران سفر می­ کردند بس حیرت­انگیز می­ نمود و آن را مایۀ پیشگیری از رشد طبیعی دوشیزگان و بیماری­ های روانی آنان می­ دانستند. این امر در شعرهای اندوهبار ژاله به خوبی هویداست. بنگرید به قباد منصوربخت و معصومه حسینی، ”آداب ازدواج ایرانیان در دورۀ قاجار از منظرِ سفرنامه­ ها،“ خردنامه، شمارۀ ۱۵ (پاییز و زمستان ۱۳۹۴)، ۱۲۳-۱۲۴.


    ۱۴ قائم­ مقامی، دیوان، ۱۱-۱۲.


    ۱۵سید‌گهرب، مرور اوف دو، ۴.


    ۱۶قائم­ مقامی، دیوان، ۱۲. با این حال، پژمان به رنجی که مادرش در خانۀ علیمرادخان می کشید واقف و از بابت آن اندوهگین بود: ”مادرم در آغاز جوانی بود و پدرم در در پایان جوانی. مادرم اهل شعر و بحث و کتاب بود و پدرم مرد جنگ و جدال و کشمکش. مادرم به ارزش پول واقف نبود و پدرم بر عکس پول­دوست و تا حدی ممسک بود. مادرم از مکتب به خانۀ شوهر رفته و پدرم از میدان­ های جنگ و خونریزی به کانون خانوادگی قدم گذاشته بود. آن از این توقع عشق و علاقه و کرم و همنوایی به افراط داشت و این از آن منتظر حد اعلای خانه ­داری و شوهرستایی و صرفه ­جویی و فرمانبری بود. افسوس هر دو به خطا رفتند.“ بنگرید به قائم­ مقامی، دیوان، ۱۲-۱۳؛


    سید‌گهرب، مرور اوف دو، ۳.


    ۱۷قائم­ مقامی ، دیوان، ۳۷ و ۱۵۷.


    ۱۸یوسفی، ”اولین شاعر فمینیست ایران،“ ۸۰.


    ۱۹سیدکریم امیری فیروزکوهی، دیوان اشعار امیری فیروزکوهی، به کوشش امیربانو مصفا [کریمی] (تهران: بی­نا، ۱۳۵۴)، جلد ۱، چهل.


    ۲۰ حبیب یغمایی، ” ،“ یغما، سال ۲۷، شمارۀ ۱۰، شمارۀ مسلسل ۳۱۶ (دی­ ۱۳۵۳)، ۶۱۷.


    ۲۱ قائم­ مقامی، دیوان، ۱۱۷، ۱۳۰، و بسیار جای­ های دیگر.


    ۲۲ یوسفی، ”اولین شاعر فمینیست ایران،“ ۸۰.


    ۲۳ یوسفی، ”اولین شاعر فمینیست ایران،“ ۸۰.


    ۲۴قائم­ مقامی، دیوان، ۱۰، ۵۱، ۵۳، ۱۱۷.


    ۲۵ قائم­ مقامی، دیوان، ۱۳۴.


    ۲۶سید‌گهرب، مرور اوف دو، ۱۹- ۲۳. بر این شمار باید دو خان بزرگ بختیاری را نیز افزود که فرزند ژاله، حسین پژمان بختیاری، پس از مرگ پدر زیر نظر و سرپرستی آن دو بزرگ شد: علی ­قلی­ خان سردار اسعد و فرزندش جعفرقلی ­خان سردار اسعد. هر چند در مقدمه­ ای که پژمان بر دیوان مادر نگاشته اشاره ­ای به دیدار این دو خان با مادرش نکرده است، بسیار دور به نظر می ­رسد که ژاله پس از مرگ علیمراد برای دیدار با فرزند نُه ساله ­اش، که آن همه در فراقش می ­سوخت، اقدامی نکرده باشد. چه بسا که اینان نیز احتمالاً بنا به وصیت علیمرادخان یا شاید به طمع مال و منالی که وی برای سرپرستی از پژمان در اختیارشان نهاده بود، روی خوشی به مادر رنجور و ستم ­کشیده نشان نداده ­اند، وگرنه او و فرزندش می ­بایست پس از مرگ علیمراد و بسیار زودتر از آنکه پژمان به ۲۷ سالگی برسد، با هم دیدار می ­کردند. بنگرید به: قائم ­مقامی، دیوان، ۱۵.


    ۲۷ قائم ­مقامی، دیوان، ۷۲.


    ۲۸ قائم ­مقامی، دیوان، ۷۲-۷۳.


    ۲۹ قائم­ مقامی، دیوان، ۷۳-۷۶. سعید یوسف بر آن است که این­گونه ریشخندهای ژاله، در حقیقت، به ریشخند گرفتن آن چیزهایی است که به مردان ایرانی غرور و هویت می ­بخشد. بنگرید به: سعید یوسف، ”موردِ غریب ژاله: به بهانۀ چاپ ترجمۀ انگلیسی اشعار عالمتاج قائم­ مقامی،“ ایران ­نامه، سال ۳۰، شمارۀ ۴ (زمستان ۱۳۹۴)، ۳۳۰-۳۵۱؛ نقل از ۳۳۷. سید غراب داشتن این­گونه احساس­ های ملی­ گرایانه و ناسیونالیستی را در سده­ های نوزدهم و بیستم در ایران امری عادی می ­داند. بنگرید به سید‌گهرب، مرور اوف دو، ۲۱.


    ۳۰ قائم ­مقامی، دیوان، ۹۳-۹۴.


    ۳۱احمد م. ابدلل، “ ,” ژورنال اوف اینترنشنال Women’s استادیز، ۱۶:۲ (ژانویه ۲۰۱۵)، – .


    ۳۲ مهناز متین و ناصر مهاجر، ”پیکار زن ایرانی برای دستیابی به حق رأی: ۱۳۲۰-۱۳۲۵“ ایران­نامه، سال ۳۰، شمارۀ ۳ (پاییز ۱۳۹۴)، ۱۸۴-۲۲۸؛ نقل از ۱۸۶.


    ۳۳ قائم­ مقامی، دیوان، ۱۹۳.


    ۳۴ قائم­ مقامی، دیوان، ۶۶.


    ۳۵ قائم­ مقامی، دیوان، ۸۵. لیدی شیل نیز به این عادت مردان ایرانی که از بردن نام همسرانشان در حضور جمع خودداری می­ کنند اشاره کرده، می ­گوید که میرزاآقاخان نوری نیز همسرش را ”دختر عمو“ صدا می ­زند. بنگرید به لیدی مری شیل، خاطرات لیدی شیل، ترجمۀ حسین ابوترابیان (تهران: نشر نو، ۱۳۶۸)، ۹۲. همچنین، چنانچه زنی صاحب ملکی بود هم نامی از وی به میان نمی ­آمد، بلکه از او با نام شوهرش یا با عنوانی دیگر یاد می­ کردند، مثلاً ”خانۀ زن ملاکاظم.“ بنگرید به منصوره اتحادیه (نظام مافی)، ”زن در جامعۀ قاجار: موقعیت اجتماعی زنان در آغاز قرن چهاردهم هجری قمری،“ کلک پژوهش، شمارۀ ۵۵ و ۵۶ (مهر و آبان ۱۳۷۳)، ۲۷-۵۰؛ نقل از ۳۶.


    ۳۶سید‌گهرب، مرور اوف دو، ۱۶۲.


    ۳۷ایوب مرادی، ”شعر ژاله قائم­ مقامی و دفاع از حقوق زنان،“ پژوهش­نامۀ زنان، سال ۶، شمارۀ ۳ (پاییز ۱۳۹۴)، ۱۴۷-۱۶۱؛ نقل از ۱۵۴.


    ۳۸ قائم ­مقامی، دیوان، ۸۳.


    ۳۹ میرزافتحعلی آخوندزاده (۱۱۹۱-۱۲۵۷ش) اندیشه ­مند و روشنفکر پیشرو عهد قاجار است که خواستار آزادی بانوان و آزادی دینی بود. بنگرید به فاطمه اروجی، ”زن در اندیشۀ میرزافتحعلی آخوندزاده،“ ایران نامگ، سال ۱، شمارۀ ۱ (بهار ۱۳۹۵)، ۳۱۷-۳۲۰.


    ۴۰ قائم­ مقامی، دیوان، ۶۱.


    ۴۱ مرادی، ”شعر ژاله قائم­ مقامی و دفاع از حقوق زنان،“ ۱۵۷؛ اروجی، ”زن در اندیشۀ میرزافتحعلی آخوندزاده،“ ۳۱۸.


    ۴۲ قائم ­مقامی، دیوان، ۱۴۹-۱۵۰. او می ­گوید که اگر دختر در سرزمین ­های دیگر در نُه سالگی بالغ می­
    شود، در ایران چنین چیزی نیست و دختر نُه ساله باید پی عروسک بازی برود نه شوهرداری.


    ۴۳قائم ­مقامی، دیوان، ۹۷، ۱۳۵، ۱۹۱. در شعری دیگر نیز می­ گوید: آسمان پیوسته پشتیبان ناحق بوده است / عبرتت را بس حدیث کربلا‌ای آینه / . . . / هر که باشد، هر چه باشد، این حقیقت روشن­ است / کاین طبیعت، کاین تصادف، کاین خدا‌ای آینه / با ضعیفان و تهیدستان ندارد الفتی. بنگرید به قائم ­مقامی، دیوان، ۳۶.


    ۴۴ قائم­ مقامی، دیوان، ۱۹۷. از نظر او، مرد خوب نیز در این عالم وجود دارد: مردی آراسته به مهربانی، بخشندگی، دلیری، پاکدلی و دیگر صفت­ های نیکو که با زن به خوش­رویی و خوش­خویی رفتار می­ کند. بنگرید به: مونا محمدی دموچالی، ”نگاهی به اندیشه­ های شعری ژاله قائم­ مقامی،“ مجلۀ تاریخ ادبیات، شمارۀ ۶۸ (بهار و تابستان ۱۳۹۰)، ۱۴۲.


    ۴۵افسانه نجم ­آبادی (ویراستار)، معایب الرجال: در پاسخ به تأدیب نسوان، نوشتۀ بی­ بی­ خانم استرآبادی (سوئد: نشر باران، ۱۹۹۳)، ۴۹.


    ۴۶مهرانگیز کراچی، عالمتاج قائم­ مقامی و هفت بررسی، ۳.


    ۴۷قائم ­مقامی، دیوان، ۱۶۹.


    ۴۸سید‌گهرب، مرور اوف دو، ۱۶.


    ۴۹یوسفی، ”اولین شاعر فمینیست ایران،“ ۸۱.


    ۵۰محمود مقتدایی، ”ابوالعلای مَعَرّی کیست و چه می­ اندیشد؟“ پژوهشنامۀ فرهنگ و ادب، سال ۲، شمارۀ ۲ (بهار و تابستان ۱۳۸۵)، ۱۵۵. از آنجا که ژاله با ادبیات عرب نیک خوگر بوده است، به احتمال تمام با آثار این شاعر بزرگ نابینا آشنایی داشته.


    ۵۱سید‌گهرب، مرور اوف دو، ۷۰.


    ۵۲مریم خلیلی جهانتیغ و مهسا قدیر، ”مقایسۀ شعر و زندگی امیلی دیکنسون و ژاله قائم­ مقامی،“ ادبیات تطبیقی، دورۀ جدید، سال ۳، شمارۀ ۵ (زمستان ۱۳۹۰)، – .


    ۵۳سید‌گهرب، مرور اوف دو، ۱۱۴.


    ۵۴کراچی، عالمتاج قائم ­مقامی و هفت بررسی، ۳؛ قائم ­مقامی، دیوان، ۸۲ و ۲۰۲.


    ۵۵قائم ­مقامی، دیوان، ۱۷۰-۱۷۲. این دوگانگی روحی ژاله در بسیاری از شعرهایش دیده می­ شود. بنگرید به مریم عاملی رضایی، ”بررسی سیر تحول مضامین مادرانه در شعر چند شاعر زن از مشروطه تا امروز،“ پژوهش زبان و ادبیات فارسی، شمارۀ ۱۷ (تابستان ۱۳۸۹)، ۱۵۹.


    ۵۶گرفلک آویخت با من، پشت او چنبر کنم / ور که داور زد به فرقم، پنجه با داور زنم. بنگرید به قائم­مقامی، دیوان، ۱۶۲. گویا ژاله در این شعر به این بیت حافظ نظر دارد: چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد / من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک.


    ۵۷سید‌گهرب، مرور اوف دو، ۱۸۸.


    ۵۸کراچی، عالمتاج قائم­ مقامی و هفت بررسی، ۱۸۷.


    ۵۹قائم ­مقامی، دیوان، ۱۴۰-۱۴۲، ۱۱۷، ۱۲۷، ۱۳۳، ۱۳۷-۱۳۸، ۱۴۵-۱۴۶.


    ۶۰سید‌گهرب، مرور اوف دو، ۱۴۲.


    ۶۱قائم­ مقامی، دیوان، ۸۷-۸۸.


    ۶۲سید‌گهرب، مرور اوف دو، ۱۷۸.


    ۶۳قائم ­مقامی، دیوان، ۱۰۷.


    ۶۴سید‌گهرب، مرور اوف دو، ۱۷۶. نیزبنگرید به شعر ”اعتراف،“ در قائم ­مقامی، دیوان، ۱۷۸.


    ۶۵قائم­ مقامی، دیوان، ۱۱۴.


    ۶۶قائم ­مقامی، دیوان، ۱۶۷. سعید یوسف دربارۀ ”طاق“ بودن ژاله به این نکته اشاره می­ کند که ”در همان سال­ هایی که تازه کتاب جنس دومِ سیمون [دوبوار] در غرب منتشر شده، شاعری جوان در کشوری اسلامی تابوها را شکسته و بی­پروا از موضعی زنانه در بارۀ عشق و خواهش­ های تن نوشته و در منش و زندگی نیز به بسیاری از سنت ­ها پشت پا زده است.“ بنگرید به یوسف، ”مورد غریب ژاله،“ ۳۳۰.


    ۶۷ورین پایان کارم بود، خوش­تر کان صباوت را / هبا در خدمت استاد دانشور نمی ­کردم. بنگرید به قائم ­مقامی، دیوان، ۵۲.


    ۶۸قائم ­مقامی، دیوان، ۱۹۱.


    ۶۹سید‌گهرب، مرور اوف دو، ۱۳۰؛ قائم­ مقامی، دیوان، ۱۲۴.


    ۷۰قائم ­مقامی، دیوان، ۱۱۱.


    ۷۱سعید یوسف شعر او را با شعر محمدتقی بهار، ادیب پیشاوری، ادیب نیشابوری و ادیب ­الممالک فراهانی درخور مقایسه می­ داند. بنگرید به یوسف، ”مورد غریب ژاله،“ ۳۳۴.


    ۷۲یوسفی، ”اولین شاعر فمینیست ایران،“ ۸۱.


    ۷۳ یوسفی، ”اولین شاعر فمینیست ایران،“ ۸۱.


    ۷۴سعید یوسف بر آن است که ژاله نگاهی ”کاملاً نو و غیرمتعارف“ به پدیده ­های گوناگون زندگی و اشیای پیرامون خود دارد. بنگرید به یوسف، ”مورد غریب ژاله،“ ۳۳۶.


    ۷۵سید‌گهرب، مرور اوف دو، ۱۳۰.


    ۷۶قائم ­مقامی، دیوان، ۱۵۴. غلامحسین یوسفی نیز نیروی تصویرآفرینی را در شعر ژاله می ­ستاید و آن را مایۀ جلوه­ گر شدن صورت­ های بدیع شعری می­ داند. بنگرید به یوسفی، ”اولین شاعر فمینیست ایران،“ ۸۲. نیز، قائم ­مقامی، دیوان، ۱۴۰-۱۴۳ و بسیار جای­ های دیگر.


    ۷۷سید‌گهرب، مرور اوف دو، ۱۳۸ اند ۱۴۰.نیز تشبیه خود به لقمۀ جویده، تشبیه همسر به دیو و ببر گرسنه. همچنین بنگرید به قائم ­مقامی، دیوان، ۱۵۲-۱۵۳ و بسیار جای­ های دیگر.


    ۷۸سید‌گهرب، مرور اوف دو، ۱۲۰؛ قائم ­مقامی، دیوان، ۸۷. همچنین است کاربرد عقرب در استعاره برای مو و قرص ماه در استعاره برای رو و ابولهب در استعاره برای شوی شاعر.


    ۷۹قائم ­مقامی، دیوان، ۶۰، ۶۰، ۸۷، ۶۰، ۶۱، ۱۵۱، ۸۶، ۸۹ و بسیار جای­ های دیگر.


    ۸۰قائم ­مقامی، دیوان، ۷۴، ۷۵، ۸۹ و بسیار جای­ های دیگر.


    ۸۱قائم ­مقامی، دیوان، ۱۲۶، ۱۵۸، ۱۴۳، ۱۲۶، ۱۶۳، ۱۲۹، ۱۵۸، ۱۷۰.


    ۸۲قائم ­مقامی، دیوان، ۱۲۲، ۱۶۸، ۱۲۲،۱۹۶، ۱۹۵، ۱۹۶.


    ۸۳سید‌گهرب، مرور اوف دو، ۱۴۴. نیز قائم­ مقامی، دیوان، ۷۸ دربارۀ ”جنگ زرگری:“ من عاشق صلحم نه اهل جنگ / ور خود به مثل جنگ زرگری­ست.


    ۸۴قائم ­مقامی، دیوان، صص ۹۱، ۹۳.


    ۸۵چنان که درشعری به این مصرع حافظ اشاره دارد: جهان و کار جهان جمله هیچ در هیچ است و در شعری دیگر به این مصرع مولانا جلال­ الدین بلخی: شیر بی‌یال و دُم و اِشکم که دید؟ بنگرید به قائم­ مقامی، دیوان، ۵۷ و ۱۹۶.


    ۸۶قائم­ مقامی، دیوان، ۶۲. این شعر و یکی دو شعر دیگر نشان می ­دهد که ژاله با حجاب اجباری مخالف است، چنان که در شعر ”پیشگویی دربارۀ آزادی زنان“ می­ گوید: تا نپنداری که چادر سدِ راهِ تُست از آنک / از سیه ­چادر برآمد نعره و غوغای من / ور تُرا دامان گرفت آتش به چادر درفکن / گو مرا کافر شناسد شیخ ازین فتوای من. بنگرید به قائم­ مقامی، دیوان، ۱۷۷-۱۷۸. نیز، زن ننگ وجودست از آن سبب / پیچیده به قیرینه چادری­ست. بنگرید به قائم­ مقامی، دیوان، ۷۸.


    ۸۷قائم­ مقامی، دیوان، ۱۸۴.


    ۸۸سعید یوسف، ”مورد غریب ژاله،“ ۳۳۹.


    ۸۹سید‌گهرب، مرور اوف دو، ۱۰.


    ۹۰بنگرید به مریم جهانتیغ و مهسا قدیر، ”مقایسۀ شعر و زندگی امیلی دیکنسون و ژاله قائم­ مقامی،“ ۱۲۴-۱۳۹. هرچند ژاله دفتر شعر خود را نابود کرده و آنچه باقی مانده نیز بر حسب اتفاق یافت شده است، گفت­وگویی که با زنان هم­عصر خود دارد و آنان را برای بریدن زنجیرها و کوشش برای آزادی فرامی­ خواند یا پندی که به نسل آینده می­ دهد و دختران فردا را به تلاش برای احقاق حق خود تشویق می ­کند یا برای آنان آینده­ای بهتر را آرزو دارد، این گمان را برمی­ انگیزد که شاید هنگام سرایش این شعرها قصد نابودی آنها را نداشته و بعدها، شاید از بیم بدگویان و جاهلان، یا شرمی که از پژمان داشته تصمیم گرفته که آنها را نابود کند. چه بسا که شعرهایی مضامین عاشقانه یا تند و تیز اجتماعی داشتند که نمونه ­هایی از آن را می ­توان در آنچه باقی­ مانده دید.

    امضاء


صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 03-04-2010, 15:42

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi