صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 26

موضوع: خاتميت و عقل در آثار شهيد مطهّري

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    ب. ديدگاه‌هاي بعدي درباره نبوّت، مربوط به كساني است كه نياز بشر به دين را صرفا در حوزه تبيين زندگي اخروي و معرفي خداوند مي‌دانند و معتقدند: در ساير حوزه‌ها، عقل و خرد بشر تواناست و بشر مي‌تواند با تكيه بر خرد جمعي، در تعمير و تأمين دنيا موفق باشد و در اين زمينه، نيازي به پيامبر و دستورات ديني ندارد. تنها حوزه‌اي كه بشر هرقدر تلاش كند، نمي‌تواند جهل خود را كنار بزند معاد و زندگي پس از مرگ است، و پيامبران آمده‌اند تا پشت اين پرده را به بشر معرفي كنند، و اگر پيامبري مانند پيامبر اكرم صلي‌الله‌عليه‌و‌آله در مسائل اجتماعي و حكومتي و سياسي دخالت كرده از باب اضطرار بوده است، وگرنه اين مسئله ربطي به هدف بعثت ندارد.11
    امضاء


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    اين نظريه گذشته از مقوله سازگاري و عدم سازگاري‌اش با مدعيات خود دين اسلام، سؤالاتي جدّي در باب خاتميت نيز ايجاد مي‌كند؛ زيرا اولاً، اگر هدف تنها اين بوده باشد پس چه فلسفه‌اي براي تجديد نبوّت‌هاي تشريعي باقي مي‌ماند؟ ثانيا، ديني مانند اسلام، كه تقريبا در تمام حوزه‌هاي زندگي بشر دستوراتي دارد، با اين بخش دين چه بايد بكند و آنها را چگونه بايد تفسير كند؟ ثالثا، هر ديني كه پيام آخرت را به انسان برساند، مي‌تواند دين حق و به نوبه خود، خاتم اديان باشد و بنابراين، امتياز بين اديان براي كسي كه مي‌خواهد ديني را بپذيرد، چيست؟ رابعا، تمايز ذاتي مفروض بين سعادت دنيا و آخرت از كجاست؟ مگر نه اين است كه سعادت آخرت در همين دنيا و نحوه زندگي در آن حاصل مي‌شود؟ پس چگونه مي‌توان بدون اعتنا به زندگي دنيايي، به تعمير آخرت پرداخت؟ خامسا، اضطراري كه براي پيامبر مفروض تلقّي مي‌شود، چگونه اضطراري است كه ايشان را به مدت ده سال وادار مي‌كند به عملي مبادرت ورزد كه وظيفه رسالت او نبوده است؟ در اين صورت، حجت بودن سيره و سنّت پيامبر چه معنايي دارد؟ و آيا با اين سخنان، ما نبايد به ديني جديد غير آنچه تاكنون به عنوان اسلام مي‌شناسيم، روي آوريم؟ (اين ديدگاه اصول مشترك با مقوله «پلوراليزم ديني» دارد كه پرداختن به آن مجال ديگري مي‌طلبد.)
    امضاء

  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    نقد استاد مطهّري به اين دو نظريه


    به نظر مي‌رسد استاد هيچ يك از اين دو نظريه را ـ بتمامه ـ نمي‌پذيرد، بلكه ديدگاه سومي عرضه مي‌كند و آن را محور تبيين خاتميت نيز قرار مي‌دهد. درباره نظريه اول مي‌فرمايد:


    هر اندازه كه موجود زنده از لحاظ رشد و بلوغ علمي و عقلاني ضعيف است، خداوند از طريق الهامات فطري و غريزي، او را هدايت مي‌كند، و به هر اندازه كه در اين ناحيه قوّت و نيرو پيدا مي‌كند، در آن ناحيه ضعيف مي‌شود؛ زيرا نيازش سلب مي‌گردد. بنابراين، بشر در تمام امور نيازمند وحي و دريافت پيام الهي نيست، بلكه مواقع نياز بشر به وحي، محدود و متناهي مي‌باشد.12


    علّامه طباطبائي در تفسير الميزان، ذيل آيه شريفه 89 سوره نحل، كه مي‌فرمايد: «وَ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانا لِكُلِّ شَيْءٍ وَ هُدي وَ رَحْمَةً وَ بُشْرَي لِلْمُسْلِمِينَ»مي‌فرماي : چون قرآن كتاب هدايت براي همه مردم است و شأن قرآن همين است، ظاهرا مراد از «تبيان هر چيزي» برمي‌گردد به امر هدايت، يعني: آنچه مردم در مسئله هدايت به آن محتاجند؛ از قبيل معارف حقّه متعلّق به توحيد و معاد و اخلاق فاضله و شرايع الهيّه (احكام) و قصص و مواعظ، كه قرآن مبيّن تمام اينهاست. اين مبني است بر آنچه از كلمه «تبيان» و «بيان» آشكار مي‌شود كه همان اظهار مقصود از طريق دلالت لفظي است. بنابراين، ما از دلالت لفظ قرآن كريم، جز به كليات اموري كه گذشت، هدايت نمي‌شويم، ولي در روايات، آنچه دلالت مي‌كند بر اينكه در قرآن علم آنچه هست و آنچه بوده و آنچه تا قيامت واقع مي‌شود، هست ـ اگر روايات صحيح باشد ـ در اين صورت، مراد از «تبيين» اعم از طريق دلالت لفظي خواهد بود و شايد در آنجا اشاره به غير، دلالت لفظي است كه حقايق و اسرار را دربر دارد كه فهم متعارف را بدان راهي نيست.
    امضاء

  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    درباره نظريه دوم استاد مطهّري، ضمن پذيرفتن اينكه با احتساب زندگي پس از مرگ، نياز به پيامبران آشكار و صد در صد قطعي مي‌شود،13 اين موضوع را، كه تنها نياز انسان به نبوّت تبيين زندگي پس از مرگ است، رد مي‌كند و نياز بشر به عدالت اجتماعي و تكامل فردي را نيز از جمله نيازهاي انسان به دين برمي‌شمارد. از نظر استاد، اصول مشتركي كه در دعوت همه اديان وجود دارد و نقاط نياز بشر به وحي نيز هست عبارت است از: دعوت به خدا، يعني برقراري رابطه ميان بنده و خدا؛ شناساندن بشر به خودش كه به واقع، غير از انبيا هيچ كس قادر به انجام اين كار نبوده است؛ معرفي و شناساندن معاد، تعديل روابط بشر با بشر؛ تعيين روابط بشر با عالم.14


    به بيان ديگر، اگر تمام روابط مطرح و مورد نياز بشر را در چهار محور رابطه‌باخدا، رابطه با خود، رابطه با ديگران، و رابطه با طبيعت خلاصه كنيم، استاد مطهّري انسان را در هر چهار محور نيازمند دين دانسته، معتقد است: در تمام اين موارد، دين براي انسان پيام‌آوري داشته است.
    امضاء

  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    تبيين خاتميت از نظر استاد مطهّري با عنايت به نقش عقل


    پيش از ورود به اين بحث، تذكر اين نكته ضروري است كه «ختم نبوّت» به معناي مسدود شدن پيامبري و خبرآوري از آسمان است و نه به مفهوم اتمام اتصال به غيب و شهود حقايق ملكوتي و شنيدن پيام سروش وحي. باب كشف و شهود و الهام مسدود نشده و در سلوك الي اللّه انسان‌ها مي‌توانند تا حدّ دريافت پيام و خبر گرفتن بروند، اما خبر آوردن براي ديگران تمام شده و در واقع، آن را كه خبر شود موظّف به باز آوردن خبر نمي‌گردد.


    اما ختم نبوّت تبليغي و تشريعي به اسلام، بر دو پايه اساسي مبتني است: يكي ويژگي‌هاي انسان به طور مطلق و ويژگي‌هاي خاص انسان مقارن عصر خاتميت، و ديگري ويژگي‌هاي خاص قوانين اسلام.
    امضاء

  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    بشر در مسير تكامل خود، مانند قافله‌اي است كه در راهي به سوي مقصد معيّني حركت مي‌كند، ولي راه را نمي‌داند. هرچند يك بار، به كسي برخورد مي‌كند كه راه را مي‌داند و با نشانه‌هايي كه از او مي‌گيرد، ده‌ها كيلومتر راه را طي مي‌كند، تا به جايي مي‌رسد كه باز نيازمند راهنماي جديد است و با نشاني گرفتن از او، افق ديگري برايش روشن مي‌شود و ده‌ها كيلومتر ديگر را با علاماتي كه گرفته طي مي‌كند تا تدريجا خود قابليت بيشتري براي فراگيري پيدا مي‌كند و مي‌رسد به شخصي كه نقشه كلي راه را از او مي‌گيرد و براي هميشه، با در دست داشتن آن نقشه از راهنماي جديد بي‌نياز مي‌گردد.17
    امضاء

  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    به نظر مي‌رسد همان‌گونه كه استاد مطهّري تصريح نموده، اگر خط سير بشر متحوّل، متكامل، مستقيم و قابل مشخص كردن نباشد، و همان‌گونه كه او در تكاپو و هر لحظه در يك نقطه از خط سير است، خود او نيز دايم دست‌خوش تغيير و تبديل باشد و نهايت و مقصد مسير مشخص نباشد، نمي‌توان از وحدت گوهر اديان به لزوم ختم نبوّت استدلال كرد. بنابراين، بايد براي انسان مدار انسانيت قايل شد. اين مدار مبتني بر فطرت مشترك همه انسان‌هاست كه اصول ثابت و لايتغيري دارد و از پايه‌هاي اصلي ختم نبوّت است.
    امضاء

  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    تفاوت نيازمندي‌هاي اوليه و ثانويه انسان


    انسان‌ها نيازمندي‌هاي اوليه و ثانويه‌اي دارند و استاد مطهّري در تفكيك آنها مي‌فرمايد:


    نيازمندي‌هاي اوليه از عمق ساختمان جسمي و روحي بشر و از طبيعت اجتماعي وي سرچشمه مي‌گيرد، تا انسان و تا زندگي وي زندگي اجتماعي است، آن نوع نيازمندي‌ها هم هست. اين نيازمندي‌ها يا جسمي است يا روحي و يا اجتماعي. نيازمندي‌هاي جسمي از قبيل خوراك و پوشاك؛ روحي از قبيل علم و زيبايي؛ اجتماعي از قبيل معاشرت، مبادله و تعاون. نيازمندي‌هاي ثانويه نيازمندي‌هايي هستند كه از نيازمندي‌هاي اوليه ناشي مي‌شوند و تغيير نيازمندي‌ها و نو و كهنه شدن آنها مربوط به نيازمندي‌هاي ثانويه است.18


    از نظر استاد مطهّري، «مقتضيات زمان» مفهومي متعلّق به نيازمندي‌هاي ثانويه است و در واقع، وابستگي بشر به يك سلسله احتياجات مادي و معنوي و تغيير دايم عوامل و وسايل رفع‌كننده اين احتياجات و كامل‌تر و بهتر شدن دايمي آنها به نوبه خود، يك سلسله احتياجات جديد به وجود مي‌آورد و سبب مي‌شود مقتضيات محيط و اجتماع در هر عصر و زماني تغيير كند و انسان الزاما خود را با مقتضيات جديد تطبيق دهد. با چنين مقتضياتي، نبايد و نمي‌توان نبرد كرد.19 بنابراين، انسان داراي جنبه‌هايي متغيّر است. از يك نظر، بايد از اصول ثابتي پيروي كند، ولي در قسمت‌هايي هم بايد از اوضاع متغيّري تبعيّت نمايد.
    امضاء

  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    وضعيت خاص انسان معاصر خاتميت


    از نظر استاد مطهّري، انسان معاصر خاتميت از رشد و بلوغ عقلي لازم براي حفظ دين و جلوگيري از تحريف و ترويج آن برخوردار گشته و همين از عوامل مهم ختم نبوّت بوده است. ايشان مي‌فرمايد:


    تنها در زمان ظهور خاتم‌الانبيا بود كه بشر به مرحله‌اي رسيد كه مي‌توانست ارث دوره گذشته خودش را براي دوره آينده حفظ كند و دانش جانشين نبوّت تبليغي شود.20


    استاد با اشاره به آيات اول سوره علق، مي‌فرمايد:


    اين آيه تلويحا مي‌فهماند كه در عهد قرآن، وظيفه تعليم و تبليغ و حفظ آيات آسماني به علما منتقل شده است و علما از اين نظر، جانشين انبيا مي‌شوند. اين آيه اعلام بلوغ و استقلال بشريت در اين ناحيه است. قرآن در سراسر آياتش، بشر را به تعقّل و استدلال و مشاهده عيني و تجربي طبيعت و مطالعه تاريخ و تفقّه و فهم عميق دعوت مي‌كند. اينها همه نشانه‌هاي ختم نبوّت و جانشيني عقل و علم به جاي وحي تبليغي است.21
    امضاء

  11. Top | #20

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    در جاي ديگر، مي‌فرمايد:


    بلوغ عقلي و علمي بشر و طلوع دوره توانايي وي در دريافت حقايق تمام معارف و قوانين الهي و حفط مواريث ديني و مبارزه با تحريف‌ها و بدعت‌ها و دعوت و تبليغ و اشاعه دين، زمينه اصلي پايان يافتن پيامبري است.22


    منظور اين است كه يكي از وجوه نياز انسان به دين دريافت معارف حقيقي درباره خداوند و جهان است. معرفي خداوند به انسان و دعوت به پرستش او و بيان اسما و صفات و رابطه او با جهان و انسان از اموري است كه بشر با عقل خويش، قادر به درك كامل آن نيست و خداوند اين حقيقت را، كه تمام اهل كتاب در آن مشتركند، به اين زبان اعلام مي‌دارد كه: «قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَي كَلَمَةٍ سَوَاء بَيْنَنَا وَ بَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَلاَ نُشْرِكَ بِهِ شَيْئا وَلاَ يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضا أَرْبَابا مِن دُونِ اللّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ»(آل‌عمران: 64) اما با اينكه تمام اديان در دعوت به توحيد و نفي هرگونه شرك از ساحت ربوبي مشتركند، حجم و عمق معارف توحيدي اسلام قابل مقايسه با عهدين نيست. خوشبختانه در دنياي امروز، با دين‌پژوهي‌هايي كه صورت گرفته، امكان چنين مقايسه‌هايي براي همگان فراهم شده است و اين سخن ديگر صرفا يك ادعا نيست. كافي است كسي توحيد اسلام را با ساير اديان مقايسه كند. هنوز هم تثليث و تجسّد يك حقيقت در سه چهره از حقايق ايماني مسيحيت تلقّي مي‌شود كه جز با ايمان آوردن به حضرت عيسي عليه‌السلامنمي‌توان آن را فهميد!23 درباره خدايي كه در عهد عتيق معرفي مي‌شود كه عضبناك مي‌شود و بعد پشيمان مي‌شود، نيازمند استراحت است و صرفا بني‌اسرائيل را ياري مي‌دهد و به شدت اوصاف بشري دارد، مطالب فراواني در كتب تاريخ اديان يافت مي‌شود.24
    امضاء

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi