خاتميت و عقل در آثار شهيد مطهّري
چكيده
استاد مطهّري فيلسوف و متكلّمي آگاه به زمان بود كه با احساس مسئوليت الهي، هر جا نياز بود سؤالي پاسخ داده شود و حقيقتي از حقايق دين تبيين گردد، با سلاح تفكر و انديشه پاي در ميدان مينهاد و به حق، با سرفرازي از آن بيرون ميآمد. يكي از مباحثي كه به عنوان يك موضوع جديد كلامي در زمان حيات ايشان مورد تحليل قرار گرفت، بحث «خاتميت و جاودانگي دين اسلام» بود.
اين بحث در واقع، پاسخي است در مقابل اين سؤال، كه با تغيير شرايط و مقتضيات زمان، چگونه ميتوان به اعتقاد و عمل به قوانين ثابت اسلام در طول ادوار و زمانهاي كاملاً متفاوت، دعوت كرد؟ اسلام چه ويژگيهايي دارد كه شريعت خاتم تلقّي ميگردد و چه تفاوتي بين ختم نبوّت وجود دارد؟ تغيير چهره زندگي بشر به دليل اختراع ماشين و گسترش اين تحوّلات به تمام شئون فردي و اجتماعي انسان، نزد عدهاي به منزله نياز به تغيير يا بياعتنايي به دين تلقّي ميگردد.
اما استاد مطهّري در تبيين خاتميت، با عنايت به تمايز نيازهاي ثابت و متغيّر بشر، اساس جاودانگي اسلام را بر تطابق تام اسلام با فطرت انسان و امور ذيل ميداند: توانايي انسان در دريافت و حفظ برنامه كلي حيات، حجيّت داشتن عقل در كشف و درك مصالح و مفاسد؛ و به رسميت شناختن اجتهاد به منزله موتور محرّك اسلام كه امكان تطبيق شرايط جديد را با اصول كلي فراهم ميسازد. در اين مقاله، تلاش شده است اين خطوط مورد بررسي قرار گيرد.