این علّتهای ضمنی در روایات به هفت دسته تقسیم شده اند :
علّت اوّل _ که روایات بیشتری متضمن بیان آن است _ ترس آن عزیز از کشته شدن و به ثمر نرسیدن هدف اصلی اش (پیاده شدن حکومت عدل الاهی در سراسر گیتی) است ؛ چنان که آمده :
عَنْ أبانَ وغَیرِه ، عَنْ أبِی عَبدِاللّه ِ صلوات اللّه علیه قالَ : قالَ رَسُولُ اللّه ِ صلّی اللّه علیه وآله :
« لابُدَّ لِلغُلامِ مِنْ غَیبَهٍ . » فَقِیلَ لَه : ولِمَ ، یا رَسُولَ اللّه ؟ قالَ :
« یَخافُ القَتلَ . »(3)
ص: 21
________________________________________
1- 1. مائده : 101 .
2- 2. بحار الأنوار : 53/180 ح10 .
3- 3. همان : 52/90 ح1 .
از ابان و غیر او نقل شده است که امام صادق صلوات اللّه علیه فرمودند : رسول خدا صلّی اللّه علیه وآله فرمودند :
« چاره ای نیست برای آن پسر (یعنی فرزندشان حضرت مهدی صلوات اللّه علیه) از غیبت(1). »
به ایشان گفتند : چرا ، یا رسول اللّه ؟ حضرت فرمودند :
« از کشته شدن می ترسد . »
در روایتی دیگر ، آمده است :
عَنْ زُرارَهَ قالَ : قالَ أبُوعَبدِاللّه ِ صلوات اللّه علیه :
« یا زُرارَهُ ، لابُدَّ لِلقائِمِ صلوات اللّه علیه مِنْ غَیبَهٍ . »
قُلتُ : وَلِمَ ؟ قالَ : « یَخافُ عَلی نَفسِه » وَأوَمَأَ بِیَدِه إلی بَطنِه .(2)
از زراره روایت شده که گفت : امام صادق صلوات اللّه علیه فرمودند :
« زراره ، برای قائم صلوات اللّه علیه چاره ای از غیبت نیست . »
عرض کردم : چرا ؟ فرمودند : « بر جانش می ترسد » و با دست به شکم مبارکشان اشاره کردند(3) .
در پاره ای از روایات ، این ترسیدن امام زمان صلوات اللّه علیه به ترسیدن حضرت موسی علیه السّلام تشبیه شده ، وقتی که از کاخ فرعون بیرون آمد و وارد شهری شد که تحت سلطنت فرعون بود و قبیله قبط در آنجا زندگی می کردند . در آن شهر ، به دو نفر رسید که با هم نزاع می کردند : یکی از آن دو به نجات دهنده ای به نام موسی بن عمران ایمان داشت _ گرچه شخص او را نمی شناخت _ و دیگری از دشمنان موسی بود . در کشاکش این نزاع ، آن شخص مؤمن از موسی کمک خواست . ایشان نیز به سر دشمن ضربه ای زد و او در دم کشته شد .
ص: 22
________________________________________
1- 1. یعنی وقوع غیبت ، برای آن حضرت ، حتمی است .
2- 2. بحارالأنوار : 53 / 96 ح 16 .
3- 3. کنایه از کشته شدن است .
در این موقع ، خبر کشته شدن آن قبطی به دست موسی در بین مردم پیچید . به همین جهت ، موسی ترسان شد و مراقب دشمن بود .
قرآن در این زمینه می فرماید :
«فَأَصْبَحَ فِی الْمَدِینَهِ خَائِفا یَتَرَقَّبُ »(1) .
«او در آن شهر ترسان و مراقب دشمن بود » .
«فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفا یَتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِی مِنْ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ »(2) .
«پس ، از آن شهر با حالت ترس و مراقب دشمن بودن ، خارج شد و گفت : پروردگارا ، مرا از دست قوم ظالم نجات بده ! » .
در جایی دیگر هم در این مورد می فرماید :
«وَإِذْ نَادی رَبُّکَ مُوسی أَنِ ائْتِ الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ * قَوْمَ فِرْعَوْنَ أَلاَ یَتَّقُونَ * قَالَ رَبِّ إِنِّی أَخَافُ أَنْ یُکَذِّبُونِ * وَیَضِیقُ صَدْرِی وَلاَ یَنْطَلِقُ لِسَانِی فَأَرْسِلْ إِلی هَارُونَ * وَلَهُمْ عَلَیَّ ذَنْبٌ فَأَخَافُ أَنْ یَقْتُلُونِ »(3) .
«به یاد آور زمانی که پروردگارت موسی را ندا داد : به سوی قوم ستمکار روی آور * به قوم فرعون بگو چرا از خدا پرهیز نمی کنند ؟ * موسی گفت : پروردگارا ، می ترسم آنان مرا تکذیب کنند * و سینه ام تنگ شود و زبانم به هدایت آنان باز نگردد . پس هارون را هم بفرست (تا همراه من باشد) * و در نظر آنان ، گناهی بر عهده من است که می ترسم مرا بکشند » .
بعد که موسی و هارون علیهما السّلام نزد فرعون رفتند ، فرعون به موسی گفت : تو نبودی که آن کار را کردی (و آن شخص را کشتی) ؟
«قَالَ فَعَلْتُهَا إِذا وَأَنَا مِنْ الضَّالِّینَ * فَفَرَرْتُ مِنْکُمْ لَمَّا خِفْتُکُمْ فَوَهَبَ لِی رَبِّی حُکْما وَجَعَلَنِی مِنْ الْمُرْسَلِینَ »(4) .
«موسی گفت : آری ، من چنین کاری در آن زمان انجام دادم ؛ در حالی که از
ص: 23
________________________________________
1- 1. قصص : 18 .
2- 2. قصص : 21 .
3- 3. شعرا : 10 _ 14 .
4- 4. شعرا : 20 _ 21 .
گمشدگان آن ناحیه بودم * لذا زمانی که از شما ترسیدم ، از میانتان فرار کردم . پس پروردگارم به من حکم عطا فرمود و مرا از پیامبران قرار داد » .
حال ، می گوییم که نسبت به امام زمان صلوات اللّه علیه نیز در روایت چنین آمده است :
عَنِ المُفضَّلِ بنِ عُمَرَ ، عَنْ أبی عَبدِاللّه صلوات اللّه علیه أن_َّه قالَ :
« إنَّ لِصاحِبِ هذا الأمرِ غَیبَهً یَقُولُ فِیها : «فَفَرَرْتُ مِنکُمْ لَمَّا خِفْتُکُمْ فَوَهَبَ لِی رَبِّی حُکْماً وَجَعَلَنِی مِنَ الْمُرْسَلِینَ » . »(1)
از مفضّل بن عمر ، از امام صادق صلوات اللّه علیه روایت شده که فرمودند :
« صاحب الامر غیبتی دارد که در آن(2) می خواند : «پس زمانی که از شما ترسیدم ، از میانتان فرار کردم . آن گاه ، پروردگارم حکم به من عطا فرمود و مرا از مرسلین قرار داد » . »
به همین جهت ، در پاره ای از روایات ، سنّت موسی که همان ترسان و منتظر بودن اوست برای امام عصر صلوات اللّه علیه نیز ثابت شده ؛ چنان که آمده است :
عَنْ أبِی بَصیرٍ قالَ : قالَ أبُوعَبدِاللّه ِ صلوات اللّه علیه :
« إنَّ فِی صاحِبِ هذا الأمرِ سُنَنٌ مِنَ الأنبیاء علیهم السّلام ؛ سُنَّهٌ مِن مُوسَی بنِ عِمرانَ وسُنَّهٌ مِن عِیسی وسُنَّهٌ مِنْ یُوسُفَ وسُنَّهٌ مِن مُحَمَّدٍ صلوات اللّه علیهم .
فَأمّا سُنَهٌ مِن مُوسَی بنِ عِمرانَ فَخائِفٌ یَتَرَقَّبُ ؛ وأمّا سُنَّهٌ مِن عِیسی فَیُ_قالُ فِیه ما قِیلَ فِی عِیسی ؛ وأمّا سُنَّهٌ مِنْ یُوسُفَ فالسَّترُ یَجعَلُ بَینَه وبَینَ الخَلقِ حِجاباً ، یَرونَه ولایَعْرِفُونَه ؛ وأمّا سُنَّهٌ مِنْ مُحَمَّدٍ صلّی اللّه علیه وآله فَیَهتَدِی بِهُداهُ ویَسیرُ بِسِیرَتِه . »(3)
از ابو بصیر نقل شده که گفت امام صادق صلوات اللّه علیه فرمودند :
« در صاحب الامر ، روشهایی از پیامبران علیهم السّلام جمع است : روشی از موسی
ص: 24
________________________________________
1- 1. غیبت نعمانی : 174 ، باب10 ، ح10 .
2- 2. در روایات مشابه ، آمده است که حضرت این آیه را زمان ظهورشان تلاوت می فرمایند .
3- 3. کمال الدّین : 2/350، باب33 ، ح46 .
بن عمران ، روشی از عیسی ، روشی از یوسف و روشی از محمّد صلوات اللّه علیهم .
امّا روشی که از موسی بن عمران است ترسان و منتظر بودنشان است ، روشی که از عیسی است آن است که هر چه برای عیسی گفته می شد (که حاکی بود حضرتش از دنیا رفته ، در حالی که از دنیا نرفته بود) برای ایشان نیز گفته می شود ، روشی هم که از یوسف است پوشیده بودن است : خدا ، بین امام زمان صلوات اللّه علیه و بین خلق ، حجابی قرار می دهد که مردم ایشان را می بینند ؛ ولی نمی شناسند . امّا روشی که از محمّد صلّی اللّه علیه وآله در ایشان است اینکه مردم را به همان رهنمودهای پیامبر اکرم هدایت می کنند و به همان سیره رفتار می نمایند . »
در قرآن نیز از این سبب غیبت یاد شده است ، آنجا که خداوند فرمود :
«وَعَدَ اللّه ُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الاْءَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنا یَعْبُدُونَنِی لاَ یُشْرِکُونَ بِی شَیْئا »(1) .
«خدا وعده داده کسانی از شما را که ایمان آوردند و عمل شایسته انجام دادند حتما به خلافت در زمین می رساند ، همان گونه که پیشینیان ایشان را نیز خلافت بخشید ؛ دینشان را که راضی به آن است بر همه دینها مسلّط می کند و امنیّت را بعد از ترسشان بدل قرار می دهد تا مرا عبادت کنند و هیچ چیز را برایم شریک قرار ندهند » .
از خاندان وحی رسیده است که این آیه در مورد حضرت مهدی صلوات اللّه علیه و یاران آن بزرگوار نازل شده است(2) .
در دعاهای وارد شده از معصومان صلوات اللّه علیهم نیز به این معنی اشاره شده ؛ چنان که در دعای افتتاح آمده است :
« اَللّهُمَّ ، ... استَخْلِفْهُ فی الأرضِ کَما استَخْلَفْتَ الَّذِینَ مِنْ قَبلِه ، مَکِّنْ لَه دِینَه الَّذِی ارتَضَیتَه لَه ، أبْدِلْهُ مِنْ بَعدِ خَوفِه أمناً ، یَعبُدُکَ لا یُشْرِکُ بِکَ شَیئاً ... . »
ص: 25
________________________________________
1- 1. نور : 55 .
2- 2. بحار الأنوار : 51/58 ح 50 .
« بار پروردگارا ، ... امام زمان صلوات اللّه علیه را در زمین خلیفه قرار ده ، همان گونه که قبل از او (انبیا و اوصیا) را خلیفه قرار دادی ؛ دینش را که برایش پسندیدی چیره کن . امنیّت را بعد از ترسش برای او بدل قرار بده تا تو را عبادت کند و چیزی را شریکت نسازد ... . »
همچنین ، در دعایی که دستور خواندن آن در قنوت نمازهای ظهر جمعه از حضرت رضا صلوات اللّه علیه رسیده ، چنین آمده :
« اللّهُمَّ ، أصلِحْ عَبدَکَ وخَلِیفَتَکَ ... وأبدِلْهُ مِنْ بَعدِ خَوفِه أمناً ، یَعبُدُکَ لا یُشْرِکُ بِکَ شَیئاً ... . »
« بار الاها ، امر بنده و جانشینت (امام عصر صلوات اللّه علیه) را اصلاح فرما ... و بعد از ترسش امنیّت را برای او بدل قرار بده ؛ تا تو را عبادت کند و شریکی برایت قرار ندهد ... . »