صفحه 1 از 17 1234511 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 163

موضوع: تکالیف شیعیان در غیبت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

Hybrid View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,697
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,853
    مورد تشکر
    7,587 در 2,105
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض تکالیف شیعیان در غیبت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف






    تکالیف شیعیان در غیبت صاحب الزمان
    عجل الله تعالی فرجه الشریف







    امضاء

  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,697
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,853
    مورد تشکر
    7,587 در 2,105
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    پیشگفتار


    بزرگ ترین و با شرافت ترین موجود هستی در بستر بیماری است . اطراف او را جمعی از صحابه گرفته اند . آن قدر درد و ضعف بر او چیره شده که عیادت کنندگان می بینند گاهی از هوش می رود و باز به هوش می آید .
    در یک نوبت که به هوش آمد ، همه دیدند که دوات و کتف گوسفندی برای نوشتن نامه طلب می کند . یا للعجب ! چه شده که او این چنین مضطرب و ناراحت است ؛ در آخرین لحظات حیاتش ، می خواهد چه وصیّتی بنویسد ؟
    هر چه بخواهد بنویسد ، فرقی نمی کند ؛ که او والاترین رسول الاهی و بعد از خداوند متعال ، بزرگ ترین کسی است که اطاعتش واجب است .
    عدّه ای که این مطلب را درک کرده اند از جا حرکت کرده می خواهند دوات و کتف گوسفند بیاورند ؛ ولی ... ولی چه؟ مگر چه شده؟ مگر می توان تصوّر کرد که در بین جمعیّت عیادت کننده _ که همگی از مهاجران و انصارند _ کسی در این لحظات حسّاس به فکر اطاعت از این فرمان نباشد ؟
    مگر نه این است که همگی در حال گریه و ناله اند و می دانند و می بینند که پیامبر در حال مفارقت از آنهاست؟
    ص: 7
    بله ، چنین است ؛ ولی واقعیّت چیز دیگری است : تعدادی از آنان که خود را مسلمان و ایمان آورنده به پیامبر نشان داده اند ، در حقیقت ، اهل نفاق اند ؛ چرا که اگر چنین نبود ، مگر کرارا آیات «أَطِیعُوا الرَّسُولَ»(1) «وَمَا آتَاکُمْ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ»(2) و ... را نشنیده بودند؟ چرا در این اوضاع از فرمان حرکت کردن با لشکر اسامه سر پیچی کرده و به مدینه بازگشته اند ؟
    مگر نه اینکه الآن باید به دنبال اسامه و لشکرش باشند ، نه در مدینه؟ نافرمانی از دستور کسی مانند رسول خدا صلّی اللّه علیه وآله برتر است یا ، به قول خودشان ، اینکه خبر پیامبر را از سوارانی بشنوند که خبر رسانی می کنند؟
    پیامبر ، اگر به تجدید بیعت احتیاج داشت _ آن طور که بعضی دیگرشان گفتند _ یا لازم می دانست که مردم همه برای شیون و ناله کردن و انجام مراسم غسل و کفن و نماز حاضر باشند ، دستور رفتن از مدینه و پیوستن به لشکر اسامه را خطاب به بیشتر صحابه صادر نمی کرد؟ مگر نه اینکه پیامبر _ به شهادت فریقین(3) _ سه مرتبه تخلف کنندگان از جیش اسامه را لعنت فرمود؟
    ولی عدّه ای از آنان در کنار بستر بیماری پیامبر، به بهانه غلبه بیماری بر وجود بزرگترین فرستاده خدا، با تهیه دوات و کتف گوسفند برای نوشتن وصیّت مخالفت کردند و نه فقط به مخالفت اکتفا کردند بلکه با دیگر عیادت کنندگان به نزاع پرداختند و سر و صدا بلند کردند تا اینکه پیامبر از خواسته خود دست برداشت.(4)
    ص: 8
    ________________________________________
    1- 1. نساء : 59 ، مائده : 92 ، نور : 54 و 56 ، محمّد صلّی اللّه علیه وآله : 33 ، تغابن : 12 ؛ «از این پیامبر اطاعت کنید». همچنین ر. ک : آل عمران : 32 و 132 ، انفال : 1 و 20 و 46 ، مجادله : 13 .
    2- 2. حشر : 7 ؛ «آنچه این پیامبر برای شما آورد بگیرید (یعنی از همه فرمانهای وی اطاعت کنید) ».
    3- 3. بحارالأنوار : 28 / 288 ، 30 / 428 ؛ الملل والنحل : 1 / 23 ؛ شواهد التنزیل : 338 ؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید : 6 / 52 .
    4- 4. صحیح بخاری : کتاب العلم، باب کتابه العلم ؛ صحیح مسلم، کتاب الوصیّه، باب ترک الوصیّه : (3 / 58 و 1257) ؛ طبقات ابن سعد : 4 / 61 ؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید 2 / 55 .



    امضاء

  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,697
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,853
    مورد تشکر
    7,587 در 2,105
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    مگر نمی دانستند خدا عصمت را با مُهر «وَمَا یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی * إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحَی »(1) بر پرونده پیامبر ثبت کرده است؟
    مگر نشنیده بودند : «وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الاْءَقَاوِیلِ * لاَءَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیَمِینِ * ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ ».(2)
    مگر پیامبر بیماری و سلامتش ، خواب و بیداری اش ، خوشی و ناخوشی اش ، خشنودی و غضبش و ... با یکدیگر تفاوت می کند؟ اگر چنین بود که اطلاق «وَمَا یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی * إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحَی » ، «وَمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا »(3) ، «أَطِیعُوا الرَّسُولَ »(4) و آیاتی از این قبیل به هم می خورد .
    به راستی که اینان مصداق کامل «وَالَّذِینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللّه ِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ »(5) و «إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللّه َ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللّه ُ فِی الدُّنْیَا وَالاْآخِرَهِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابا مُهِینا »(6) هستند .
    گمان برده اند که می توانند نور خدا را خاموش کنند(7) ؛ خیال کرده اند که امامت
    ص: 9
    ________________________________________
    1- 1. نجم : 3 و 4 ؛ «پیامبر از روی خواهش نفس سخن نمی گوید * صحبتی نمی کند مگر اینکه به او وحی شده باشد» .
    2- 2. حاقه : 44 و 45 و 46 ؛ «اگر پیامبر سخنی دروغ بر ما می بست، ما او را با قدرت می گرفتیم ، سپس رگ قلبش را قطع می کردیم» .
    3- 3. حشر : 7 ؛ «آنچه این پیامبر برای شما آورد بگیرید (و از آن اطاعت کنید) و از آنچه نهی کرد بپرهیزید» .
    4- 4. ر.ک : پاورقی 1 از صفحه قبل.
    5- 5. توبه : 61 ؛ « ...کسانی که رسول خدا را اذیت کنند عذاب دردناکی دارند» .
    6- 6. احزاب : 57 ؛ «کسانی که خدا و رسولش را بیازارند ، خدا آنان را در دنیا و آخرت لعنت کرده و برایشان عذاب خوار کننده ای آماده نموده است» .
    7- 7. «یُرِیدُونَ اَنْ یُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ » صف : آیه 8 ؛ «آنان می خواهند با دهانشان نور خدا را خاموش کنند ، در حالی که خدا نور خود را کامل می کند ؛ اگر چه کافران آن را ناپسند دانند» . همچنین ر. ک: توبه : 33 .
    به معنای در دست داشتن ریاست و حکومت است و با غصب آن ، امامت از دست این خاندان گرفته می شود و پس از طیّ مدتی ، ریشه اسلام را به کلّی خواهند خشکاند .
    غافل اند از اینکه امامت مقامی است انتصابی و امام بنده ای است برگزیده از طرف خدا و تا خدا هست و قدرت هر چیز به دست اوست(1)، این مقام از بین رفتنی نیست ؛ هر چند که شخص امام، در ظاهر ، خانه نشین باشد یا محصور و یا غایب از دیدگان .




    امضاء

  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,697
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,853
    مورد تشکر
    7,587 در 2,105
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    امّا آخر الامر امامت امیر مؤمنان صلوات اللّه علیه از لحظه شهادت رسول خدا صلّی اللّه علیه وآله آغاز شد و تا هنگامه شهادت آن امام هُمام ، بدون هیچ گونه کمی و کاستی ، ادامه یافت ؛ گرچه ، فقط در پنج سال آخر عمر بود که حکومت ظاهری در اختیارشان ق_رار گرفت و در 25 سال دیگ_ر ، به دستور خداوند مأمور به صبر و خانه نشینی بودند(2) .
    در این مدّت ، گرچه آن گروه گمراه و بد نهاد همه جوامع بشری را تا روز قیامت از دریای بی کران علم و عدالت امیر مؤمنان محروم کردند ، افراد کمی همچون سلمان و ابوذر و مقداد بودند که تا می توانستند از وجود آن اَبَر مرد تاریخ بشری بهره بردند .
    پس از شهادت مظلومانه امیر مؤمنان ، نوبت امامت به فرزند ارشدشان حضرت امام حسن مجتبی صلوات اللّه علیه رسید . در مدّت ده سال امامت این دریای کرم نیز عدّه ای از همان قماش افرادِ شقی از ظلم و ستم به ایشان و غصب حقّ مسلّمشان و دور کردن مرم از گِرد شمع وجودشان فروگذار نکردند . سرانجام نیز پس از یک عمر خون دل خوردن ، با زهر جفایی که همسر غدّارشان به ایشان خورانید ، آن وجود شریف را به شهادت رسانیدند .
    ص: 10
    ________________________________________
    1- 1. «إِنَّ اللّه َ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ » بقره : 20 .
    2- 2. جبرئیل این دستور را به صورت نامه ای در اختیار رسول خدا صلّی اللّه علیه وآله قرار داد و ایشان هم ، با گواه گرفتن فرشتگان مقرّب الاهی ، آن را به امیرمؤمنان سپردند . آن گاه ، امام صلوات اللّه علیه تعهد کردند که تمام مفاد آن فرمان را عملی سازند [ بحار الأنوار : 22/480] .





    امضاء

  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,697
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,853
    مورد تشکر
    7,587 در 2,105
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    بعد از شهادت ایشان ، امامت برادر بزرگوارشان حضرت ابی عبداللّه الحسین صلوات اللّه علیه آغاز شد . هنگامی که معاویه ملعون به دَرک واصل شد و یزید در مسند غصب خلافت نشست ، به خاطر سرپیچی امام از بیعت با او ، لشکری را برای جنگ با ایشان روانه کرد و در کربلا با قساوت بی سابقه ای آن بزرگوار را به شهادت رسانید .
    پس از ده سال امامت سیّد الشهداء ، نوبت امامت به فرزندشان حضرت امام علیّ بن الحسین زین العابدین صلوات اللّه علیه رسید .
    ایشان به مدّت 35 سال امامت را عهده دار شدند . در تمام این مدّت ، آن قدر بر غربت و مظلومیّت پدرشان گریستند که در زمره بزرگ ترین گریه کنندگان عالم قرار گرفتند . عاقبت نیز با زهر جفای هشام به شهادت رسیدند .
    بعد از ایشان ، نوبت امامت حضرت امام محمّد باقر صلوات اللّه علیه رسید . نوزده سال بعد ، آن بزرگوار نیز به دست ابراهیم به شهادت رسیدند .
    پس از شهادت ایشان ، امامت امام جعفر صادق صلوات اللّه علیه 34 سال به طول انجامیده بود که ، به دست منصور دوانیقی ملعون ، مسموم گشته به شهادت رسیدند .






    امضاء

  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,697
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,853
    مورد تشکر
    7,587 در 2,105
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    مدّت امامت امام موسای کاظم صلوات اللّه علیه بعد از پدر بزرگوارشان سی و پنج سال بود که 14 سال آن را در زندان به سر بردند و در پایان نیز به فرمان هارون به شهادت رسیدند .
    پس از ایشان ، فرزندنشان امام علیّ به موسی الرضا صلوات اللّه علیه به مدّت 20 سال عهده دار منصب امامت بودند . مأمون پلید آن حضرت را در ظاهر به ولیّ عهدیِ خود انتخاب و به هجرت به طوس مجبور کرد . امّا سرانجام ، آن بزرگوار را با زهر به شهادت رسانید .
    حضرت امام جواد صلوات اللّه علیه بعد از پدر به مدّت 17 سال امامت را بر عهده گرفتند و به امر معتصم به شهادت رسیدند .
    ص: 11
    بعد از آن امام هُمام ، حضرت امام هادی صلوات اللّه علیه این منصب را به مدّت 33 سال در اختیار داشتند .
    متوکّل آن بزرگوار را در شهر سامرّا در لشکرگاهی قرار داده بود تا هر چه بهتر زیر نظر باشند و عاقبت نیز در همان محل ، ایشان را با زهر به شهادت رساند .
    مدّت 6 سال امامت امام حسن عسکری صلوات اللّه علیه نیز مانند پدر بزرگوارشان در سامرّا گذشت و ایشان به دست معتمد عباسی به شهادت رسیدند .






    امضاء

  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,697
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,853
    مورد تشکر
    7,587 در 2,105
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    امام صادق صلوات اللّه علیه فرمودند :
    « إنَّما نَحنُ کَ_نُجومِ السَّماءِ ، کُلَّما غابَ نَجمٌ طَلَعَ نَجمٌ ؛ حَتّی إذا أشَرْتُم بِأصابِعِکُم ومِلْتُم بأعناقِکُم غَیَّبَ اللّه ُ نَجمَکُم فَاستَوَتْ بَنو عَبدِالمُطَّلِبِ فَلَم یُعْرَفْ أیٌّ مِن أیٍّ . فإذا طَلَعَ نَجمُکُم فَاحمَدُوا رَبَّکُم . »(1)
    « ما (امامان) مانند ستارگان آسمانیم که هرگاه ستاره ای پنهان شود ، ستاره دیگری طلوع می کند ؛ تا زمانی که با انگشتانتان اشاره کنید و گردنهایتان را به سویش کج کنید(2) ، در این هنگام خدا ستاره شما را (از دیدگانتان) پنهان می کند . بنابراین ، فرزندان عبدالمطّلب همه یکسان می شوند و هیچ کدام از دیگری شناخته نمی شود(3) . پس هنگامی که ستاره تان طلوع کرد ، پروردگارتان را ستایش کنید . »
    نیز ، در روایتی دیگر که به صورت نامه از ناحیه مقدّسه دوازدهمین جانشین پیامبر یعنی حضرت مهدی صلوات اللّه علیه صادر شده ، چنین آمده :
    عَن مُحمّدِ بنِ إبراهیمَ بنِ مَهزیارَ أن_ّه وَرَدَ العِراقَ شاکّاً مُرتاداً ، فَخَرَجَ إلیه :
    ص: 12

    1- 1. إثبات الهُداه : 3 / 444 ح 21 ؛ اصول کافی : کتاب الحجّه ، بابٌ فی الغیبه ، ح 8 .
    2- 2. کنایه از پایان یافتن زمان تقیّه و آشکار کردن خصوصیّات امام است .
    3- 3. یعنی امام از غیر امام تشخیص داده نمی شود .
    « قُل لِلمَهزِیارِیِّ ... أوَ لَمْ تَرَوْا أَنَّ اللّه َ _ عَزَّوجَلَّ _ جَعَلَ لَکُم مَعاقِلَ تَأْوُونَ إلیها و أعلاماً تَهتَدُونَ بِها مِنْ لَدُن آدَمَ علیه السّلام إلی أن ظَهَرَ الماضِی [ أبو مُحمَّدٍ[ صلواتُ اللّه ِ علیه ؟ کُلَّما غابَ عَلَمٌ بدا عَلَمٌ وإذا أفَلَ نَجمٌ طَلَعَ نَجمٌ . فَلَمّا قَبَضَهُ اللّه ُ إلیه ظَ_نَنتُم أنَّ اللّه َ _ عَزّوجَلَّ _ قد قَطَعَ السَّبَبَ بَینَه وبَینَ خَلْقِه .
    کَلاّ ! ما کانَ ذلکَ ولا یَکُونُ حَتّی تَقُومَ السّاعَهُ ویَظْهَرَ أمرُ اللّه ِ _ عَزَّوجَلَّ _ وهُم کارِهُونَ . »(1)
    نقل است که محمّد بن ابراهیم بن مهزیار (بعد از شهادت امام حسن عسکری صلوات اللّه علیه و ندیدن حجّت بعدی) با حالت شکّ و تردید وارد عراق شد . پس ، از طرف حضرت مهدی صلوات اللّه علیه نامه ای برای او آمد که :
    « به مهزیار بگو ... آیا ندیدید که خدای عزیز و جلیل ، از زمان حضرت آدم علیه السّلام تا هنگامی که ابو محمّد (امام حسن عسکری) صلوات اللّه علیه ظاهر شد ، برای شما پناهگاههایی استوار قرار داد تا شما به آنها پناهنده شوید و نشانه هایی قرار داد تا با آن هدایت شوید ؟
    هرگاه نشانه ای پنهان شد ، نشانه ای دیگر آشکار گردید و زمانی که ستاره ای افول کرد ، ستاره ای دیگر طلوع کرد . وقتی خدا او (امام عسکری صلوات اللّه علیه) را به سوی خودش برد ، گمان بردید که خدای عزیز اتصال بین خودش و خَلقش را قطع کرده است . هرگز! چنین نبوده و نخواهد بود ، تا وقتی که قیامت برپا و امر خدای بزرگ ظاهر شود ؛ در حالی که آنان (دشمنان) ناپسندش می دارند . »
    این یازده اختر در آسمان هدایت بعد از شهادت رسول خدا صلّی اللّه علیه وآله به صورت ظاهر و آشکار در بین مردم زیستند و راه رستگاری را به صورت علنی ورو در رو به مردم نمایاندند .
    امّا ، بر اثر ظلم منافقان زمان پیامبر و غصب خلافت پس از آن سرور ، مردم نتوانستند چنان که شایسته بود از این انوار پاک استفاده کنند . بنابر این ، عقل انسانها به تکامل نرسید و بجز عدّه بسیار کمی ، بقیّه در جهل خود باقی ماندند و در هر زمان به
    ص: 13

    1- 1. کمال الدّین : 2 / 487 ، باب 45، ح 8 .
    ضلالتهای آن گرفتار شده به درّه هلاک سقوط کردند .
    تمام این انحرافها و دوری مردم از دریای زلال هدایت بر اثر تسلط غاصبان و ظلم ظالمان بر اهل بیت پیامبر بود . این خود امتحانی بزرگ از طرف خدا برای مردم این برهه از زمان بود ؛ چرا که انسان را مختار آفرید تا بر سر دوراهی ها و تضادها ، با حُسن اختیار خود ، راه سعادت را بپیماید . در غیر این صورت ، خداوند می توانست همه را در راه مستقیم ثابت بدارد ؛ چنان که خود در آیات متعدد فرموده : «قُلْ فَلِلّهِ الْحُجَّهُ الْبَالِغَهُ فَلَوْ شَاءَ لَهَدَاکُمْ أَجْمَعِینَ»(1) ، «وَعَلَی اللّه ِ قَصْدُ السَّبِیلِ وَمِنْهَا جَائِرٌ وَلَوْ شَاءَ لَهَداکُمْ أَجْمَعِینَ»(2) ، «وَلَوْ شَاءَ اللّه ُ لَجَمَعَهُمْ عَلَی الْهُدَی»(3) ، «وَلَوْ شَاءَ رَبُّکَ لاَآمَنَ مَنْ فِی الاْءَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعا»(4) ، «وَلَوْ شَاءَ اللّه ُ مَا أَشْرَکُوا»(5) ، «وَلَوْ شَاءَ اللّه ُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّهً وَاحِدَهً وَلکِنْ لِیَبْلُوَکُمْ فِی مَا آتَاکُمْ»(6) ، «وَلَوْ شَاءَ رَبُّکَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّهً وَاحِدَهً وَلاَیَزَالُونَ مُخْتَلِفِینَ * إِلاَّ مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ وَلِذلِکَ خَلَقَهُمْ وَتَمَّتْ کَلِمَهُ رَبِّکَ لاَءَمْلاَءَنَّ جَهَنَّمَ مِنْ الْجِنَّهِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ»(7) ، «وَلَوْ شَاءَ اللّه ُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّهً وَاحِدَهً وَلکِنْ یُضِلُّ مَنْ یَشَاءُ وَیَهْدِی مَنْ یَشَاءُ»(8) ، «وَلَوْ شَاءَ اللّه ُ لَجَعَلَهُمْ أُمَّهً وَاحِدَهً وَلکِنْ یُدْخِلُ مَنْ یَشَاءُ فِی
    ص: 14

    1- 1. انعام : 149 ؛ «بگو دلیل رسا از آنِ خداست و اگر می خواست ، تمام شما را هدایت می کرد» .
    2- 2. نحل : 9 ؛ «راهنمایی به راه راست بر عهده خداست و بعضی از آنها بیراهه اند . اگر می خواست ، همه شما را هدایت می کرد» .
    3- 3. انعام : 35 ؛ «اگر خدا می خواست ، همه آنها را بر راه هدایت جمع می کرد» .
    4- 4. یونس : 99 ؛ «و اگر پروردگارت می خواست ، تمام کسانی که روی زمین بودند ایمان می آوردند» .
    5- 5. انعام : 107 ؛ «اگر خدا می خواست ، شرک نمی ورزیدند» .
    6- 6. مائده : 48 ؛ «اگر خدا می خواست ، شما را یک ملّت قرار می داد ؛ لیکن (این اختلاف) برای آن است که در آنچه به شما داده امتحانتان کند» .
    7- 7. هود : 118 و 119 ؛ «اگر پروردگارت می خواست ، همه مردم را یک ملّت قرار می داد ؛ ولی آنان همیشه با هم اختلاف دارند * مگر کسی که پروردگارت او را رحمت کند که به همین خاطر (رحمت) ایشان را آفرید ؛ و تمام شد سخن پروردگارت که جهنم را از همگی جنّیان و انسانها پُر خواهم کرد» .
    8- 8. نحل : 93 ؛ «اگر خدا می خواست ، شما را یک امّت قرار می داد ؛ لیکن هر که را بخواهد ، گمراه می کند و هر که را بخواهد ، هدایت می کند» .
    رَحْمَتِهِ وَالظَّالِمُونَ مَا لَهُمْ مِنْ وَلِیٍّ وَلاَ نَصِیرٍ»(1) . همچنین ، در مورد اختیار انسان ، فرموده : «وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْیَکْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِینَ نَارا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا»(2) .
    امّا در این مدّت 249 سال بعد از شهادت رسول خدا صلّی اللّه علیه وآله فقط افراد بسیار کمی از این اقیانوسهای موّاج علم و چراغهای تابنده هدایت استفاده کردند . سرانجام (طبق نقل مشهور) در روز هشتم ربیع الأوّل سال 260 هجری ، وجود نازنین حضرت امام حسن عسکری صلوات اللّه علیه در شهر سامّرا به شهادت رسیدند و نوبت امامت به فرزند 5 ساله ایشان حضرت بقیّه اللّه الأعظم حجّه بن الحسن المهدی عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف رسید .


    امضاء

  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,697
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,853
    مورد تشکر
    7,587 در 2,105
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض










    امامت این بزرگوار با پدران پاکش تفاوت عمده ای داشت و آن این بود که ایشان می بایست ، به فرمان و صلاحدید خداوند حکیم و بر خلاف یازده امام گذشته ، دور از دیدِ مردم زندگی کنند و آن وجود مقدّس همانند خورشیدِ پنهان شده در پشت ابرها به مردم بهره رسانند ؛ همان گونه که در روایات آمده :
    عَنْ جابِرِ بنِ یَزیدٍ الجُعفِیِّ قالَ : سَمِعتُ جابِرَ بنَ عَبدِاللّه ِ الأنصارِیِّ یَقُولُ : ... فَقُلتُ لَه : یا رَسُولَ اللّه ِ ، فَهَلْ یَقَعُ لِشِیعَتِهِ الاِنتِفاعُ بِهِ فِی غَیبَتِه ؟ فَقالَ صلّی اللّه علیه وآله :
    « إی وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالنُّ_بُوَّهِ ؛ إنَّهُم یَستَضِیئُونَ بِنُورِهِ ویَنتَفِعُونَ بِوِلایَتِهِ فی غَیبَتِه کَانْتِفاعِ النّاسِ بِالشَّمسِ وإنْ تَجَلَّلَها سَحابٌ . یا جابِرُ ، هذا مِن مَکنُونِ سِرِّ اللّه ِ ومَخزُونِ عِلمِه فَاکْ_تُمْهُ إلاّ عَن أهلِه . »(3)
    از جابر بن یزید جعفی روایت شده که گفت : شنیدم جابر بن عبداللّه انصاری
    ص: 15


    1- 1. شوری : 8 ؛ «اگر خدا می خواست ، آنان را امّت واحده قرار می داد ؛ لیکن هر که را بخواهد ، در رحمتش وارد می کند و ستمگران هیچ سرپرست و یاوری ندارند» .
    2- 2. کهف : 29 ؛ «بگو حقّ از جانب پروردگارتان است ؛ پس هر که می خواهد ، ایمان آورد و هر که می خواهد ، کافر شود . ما برای ظالمان آتشی آماده کرده ایم که خیمه های آن ایشان را فرا گرفته ...» .
    3- 3. کمال الدّین : 1/253 ، باب 23 ، ح3 .
    می گفت : ... به پیامبر عرض کردم : یا رسول اللّه ، آیا برای شیعیان دوازدهمین جانشینتان نفعی در زمان غیبتش حاصل می شود ؟ فرمودند :
    « بله ، قسم به خدایی که مرا به پیامبری برگزید . شیعیانش از نور او بهره مند می شوند و از ولایتش در زمان غیبتش نفع می برند ، مانند بهره مندی مردم از خورشید ؛ اگر چه ابر آن را پوشانده باشد .
    جابر ، این از اسرار پوشیده خدا و از علم نهان اوست ؛ پس آن را جز از اهلش از دیگران پوشیده دار . »
    نیز در روایتی دیگر چنین آمده است :
    عَن سُلَیمانَ بنِ مَهرانَ الأعمَشِ ، عَنِ الصّادِقِ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ ، عَن أبِیهِ مُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ ، عَن أبِیهِ عَلِیِّ بنِ الحُسَینِ صلوات اللّه علیهم قالَ : ... ثُمَّ قالَ :
    « ولَمْ تَخْلُ الأرضُ مُنذُ خَلَقَ اللّه ُ آدَمَ مِنْ حُجَّهِ اللّه ِ فِیها ظاهرٌ مَشهُورٌ أو غائِبٌ مَستُورٌ ولا تَخلُو إلی أنْ تَقُومَ السّاعَهُ مِنْ حُجَّهِ اللّه ِ فِیها ولَولا ذلِکَ لَمْ یُعبَدِاللّه ُ . »
    قالَ سُلَیمانُ : فَقُلتُ لِلصّادِقِ صلواتُ اللّه ِ علیه : فَکَیفَ یَنتَفِعُ النّاسُ بِالحُجَّهِ الغائِبِ المَستُورِ ؟ فَقالَ :
    « کَما یَنتَفِعُونَ بِالشَّمسِ إذا سَتَرَها السَّحابُ . »(1)
    سلیمان بن مهران اعمش ، از امام صادق از پدرشان امام باقر و ایشان نیز از پدرشان امام سجّاد صلوات اللّه علیهم روایت کرده که فرمودند :
    « .... از زمانی که خدا حضرت آدم را آفرید ، زمین از حجّتش خالی نمی شود ؛ خواه آن حجّت ظاهر و مشهور باشد ، خواه غایب و پرده نشین . زمین تا روز قیامت از حجّت خدا خالی نخواهد بود ؛ اگر غیر از این باشد ، خدا را نمی پرستند . »
    سلیمان می گوید : به امام صادق صلوات اللّه علیه عرض کردم : پس چگونه مردم از حجّتی که غایب و پنهان است نفع می برند ؟ فرمودند :
    « همان گونه که از خورشید بهره می برند ، هنگامی که ابر آن را پوشانده باشد . »
    این مطلب در توقیعی که از ناحیه مقدّسه آن بزرگوار صادر شده نیز چنین آمده :
    ص: 16

    1- 1. کمال الدّین : 1/207 ، باب 21 ، ح22 .
    « ... و أمّا وَجهُ الاِنتِفاعِ بِی فی غَیبَتِی فَکَالاِنتِفاعِ بِالشَّمسِ إذا غَیَّبَها عَنِ الأبصارِ السَّحابُ وإنِّی لاَءمانٌ لاِءهلِ الأرضِ کَما أنَّ النُّجُومَ أمانٌ لاِءهلِ السَّماءِ ... . »(1)
    « ... امّا نحوه بهره مندی از من در زمان غیبتم مانند بهره مندی از خورشید است ، زمانی که ابر آن را از دیدگان پنهان کرده باشد. من موجب ایمنیِ اهل زمینم ، همان گونه که ستارگان امان اهل آسمان اند . »
    دوران امامت این عزیز به دو بخش غیبت صغری و غیبت کبری تقسیم می شود .
    مدّت غیبت صغری از زمان شهادت پدر بزرگوار حضرت(2) تا 69 سال بعد بود . در این مدّت ، چهار نفر به نامهای « ابوعمرو عثمان بن سعید عمروی ، فرزندش ابوجعفر محمد بن عثمان عمروی ، ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی ، ابوالحسن علیّ بن محمد سمری » از جانب حضرت ، به وکالت و وساطت بین مردم و آن امام هُمام منصوب شدند .
    از طریق این چهار نایب و به وسیله نامه ، مردم می توانستند ارتباطی با حضرت داشته باشند و پاسخ سؤالات و مشکلاتشان را از ایشان بگیرند .
    امّا در سال 329 هجری نامه ای به دست نایب چهارم ، علیّ بن محمد سمری ، رسید که در آن از رحلت وی و تمام شدن دوره غیبت صغری و آغاز غیبت کبری خبر داده شده بود(3) .
    بعد از رحلت این نایب ، ارتباط مردم با آن امام عزیز به کلّی قطع شد و به جز تعداد کمی ، دیگر کسی (در دوران غیبت کبری) نتوانست خدمت ایشان برسد یا نامه ای از
    ص: 17

    1- 1. کلمه الإمام المهدیّ صلوات اللّه علیه : 290 .
    2- 2. شروع غیبت امام زمان صلوات اللّه علیه را عدّه ای از ابتدای دوران امامت آن بزرگوار ( یعنی از لحظه شهادت پدر عزیزشان ) و دسته ای دیگر از زمان تولّد ایشان دانسته اند . ولی اگر به تاریخ زندگی آن عزیز و پدر عالی مقامشان مراجعه شود ، معلوم می شود که حتّی دوران بارداری مادر گرامی شان مخفی بوده ؛ تا آنجا که وقتی در شب تولّد ایشان عمّه امام حسن عسکری صلوات اللّه علیه حضرت حکیمه خاتون دعوت می شود که شب را برای تولّد امام زمان صلوات اللّه علیه در کنار نرجس خاتون بماند ، با تعجب اظهار می کند : من آثار حمل در نرجس نمی بینم . از این جهت ، می توان دوران غیبت ایشان را از زمانی دانست که نور آن بزرگوار از صُلب پدر به رحِم پاک مادر منتقل شده است .
    3- 3. به تکلیف 35 (مندرج در همین کتاب) مراجعه شود .
    طرف ناحیه مقدّسه ایشان دریافت کند . از این جهت ، اُمّت در حیرت و سرگردانی بزرگی واقع شدند ؛ همچنان که در روایات تعبیر شده :
    عَن عَمرو بنِ سَعدٍ ، عَن أمیرِ المُؤمِنینَ عَلِیِّ بنِ أبِی طالِبٍ صلوات اللّه علیه أن_َّه قالَ یَوماً لِحُذَیفَهَ بنِ ال_یَمانَ :
    « ... یَا ابنَ ال_یَمانَ ، ... حَتّی إذا غابَ المُ_تَغَیَّبُ مِنْ وُلدِی عَن عُیونِ النّاسِ وماجَ النّاسُ بِفَقْدِهِ أو بِقَتلِه أو بِمَوتِه ، اطَّلَعَتِ الفِتْنَهُ ونُزِلَتِ البَلِیَّهُ ... فَعِندَ ذلِکَ ... ظَهَرَتْ عَلَیهَا الأشرارُ والفُسّاقُ باحتِجاجِها حَتّی إذا بَقِیَتِ الأُمَّهُ حَیاری وتَدَلَّهَتْ وأکثَرَتْ فِی قَولِها : إنَّ الحُجَّهَ هالِکَهٌ والإمامَهَ باطِلَهٌ ... . »(1)
    از عمرو بن سعد روایت شده است : روزی ، امیرمؤمنان علیّ بن ابی طالب صلوات اللّه علیه به حذیفه بن یمان فرمودند :
    « ... پسر یمان ، (ایشان ابتدا فتنه هایی را که بر امّت روی می دهد بیان کرده سپس فرمودند) ... تا زمانی که آن فرزند من که باید غایب شود از دیدگان مردم پنهان شود و اختلاف در میان ایشان واقع شود ؛ بعضی از فقدان و نبود او دم زنند و بعضی از کشته شدنش و بعضی دیگر از مردن او . فتنه در میانشان ایجاد شده و بلا بر ایشان فرود می آید ... . در این هنگام ... اشرار و فاسقان با دلایلشان بر ایشان غلبه می کنند . امّت حیران و دهشت زده باقی می مانند و این کلام در بین آنها زیاد می شود که حجّت خدا هلاک شده و امامت باطل شده است ... .»
    حال باید دید


    امضاء

  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,697
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,853
    مورد تشکر
    7,587 در 2,105
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    اوّلاً : علّت وقوع این غیبت چیست ؟

    ثانیاً : در روایات اهل بیت عصمت و طهارت صلوات اللّه علیهم اجمعین این فتنه ها و بلاها چگونه توصیف شده است ؟
    ثالثاً : وظیفه ما در این دوران سخت چیست و چگونه باید از این بلاها به سلامت و عافیت گذر کنیم ؟
    ص: 18

    1- 1. غیبت نعمانی : 142 ، باب 10 ، ح3 .



    امضاء

  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,697
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,853
    مورد تشکر
    7,587 در 2,105
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    علّت غیبت امام عصر صلوات اللّه علیه

    از بررسی اوّلیّه روایات معصومان صلوات اللّه علیهم در مورد غیبت امام زمان صلوات اللّه علیه و علّت آن به نظر می آید که اختلاف زیادی در آنهاست ؛ چرا که هر دسته از این روایات علّتی را غیر از دسته دیگر بیان می کند . بعضی از آنها سبب غیبت را ترس آن حضرت از کشته شدن معرفی کرده ، بعضی دیگر پرهیز آن حضرت از ظالمان زمان ، دسته ای دیگر امتحان شیعه و پاکسازی اهل اخلاص از ناخالصان و پاره ای دیگر سببی متفاوت از قبل را بیان می کند .
    امّا با دقّت در همه این روایات ، معلوم می شود _ والعلم عند اللّه _ که دلیل اصلی غیبت امام زمان صلوات اللّه علیه برای مردم قابل درک نبوده است . در نتیجه ، آن بزرگواران در زمان غیبت از ذکر آن خودداری کرده اند تا بعد از قیام حضرت ، کشف شود ؛ چنان که آمده است :
    عَنْ عَبدِاللّه ِ بنِ الفَضْلِ الهاشِمیِّ قالَ : سَمِعتُ الصّادِقَ جَعفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ صلوات اللّه علیه یَقُولُ :
    « إنَّ لِصاحِبِ هذا الأمرِ غَیبَهً ؛ لابُدَّ مِنها . یَرتابُ فِیها کُلُّ مُبْطِلٍ . »
    فَقُلتُ لَه : ولِمَ ، جُعِلتُ فِداکَ ؟ قالَ :
    « لاِءمرٍ لَمْ یُؤذَنْ لَنا فی کَشْفِهِ لَکُم . » قُلتُ : فَما وَجهُ الحِکْمَهِ فی غَیبَتِه ؟ فَقالَ :
    « وَجهُ الحِکمَهِ فی غَیبتِه وَجهُ الحِکمَهِ فی غَیْباتِ مَنْ تَقَدَّمَهُ مِنْ حُجَجِ اللّه ِ _ تَعالی ذِکرُه . إنَّ وَجهَ الحِکمَهِ فی ذلِکَ لا یَنکَشِفُ إلاَّ بَعدَ ظُهُورِه کَما لا یَنکَشِفُ وَجهُ الحِکمَهِ لَم_ّا أتاهُ الخِضْرُ علیه السّلام مِنْ خَرقِ السَّفِینَهِ وَ قَتلِ الغُلامِ و إقامَهِ الجِدارِ لِمُوسی علیه السّلام إلاّ وَقتَ افتِراقِهِما . یا ابنَ الفَضلِ ، إنَّ هذا الأمرَ أمرٌ مِنْ أمرِ اللّه ِ وسِرٌّ مِنْ سِرِّ اللّه ِ وغَیْبٌ مِنْ غَیبِ اللّه ِ وَمَتی عَلِمنا أن_َّه _ عَزَّوجَلَّ _ حَکِیمٌ صَدَّقْنا بِأنَّ أفعالَه کُلَّها حِکمَهٌ وإنْ کانَ وَجهُها غَیرَ مُنکَشَفٍ لَنا . »(1)
    ص: 19
    ________________________________________
    1- 1. بحار الأنوار : 52/91 ح4 .
    از عبداللّه بن فضل هاشمی روایت شده که گفت : شنیدم امام صادق صلوات اللّه علیه می فرمودند :
    « صاحب الامر غیبتی دارد که چاره ای از آن نیست . در این زمان ، هر کسی که آن را باطل بداند به شک می افتد . »
    به ایشان عرض کردم : فدای شما شوم ! علّت آن چیست ؟ فرمودند :
    « به خاطر جهتی که به ما اجازه داده نشده برای شما بیانش کنیم . »
    عرضه داشتم : حکمت در این پنهان شدن حضرت چیست ؟ فرمودند :
    « حکمت مخفی شدن ایشان همان حکمتی است که حجّتهای قبلی خداوند متعال به جهت آن مخفی شده اند . حکمت آن فقط بعد از ظهور ایشان معلوم می شود ؛ همان گونه که وقتی حضرت خضر علیه السّلام کشتی را سوراخ کرد و آن بچّه را کُشت و دیوار کج را مستقیم کرد ، حکمت رفتارش برای حضرت موسی علیه السّلام فقط وقت جدایی آنها از یکدیگر معلوم شد .
    پسر فضل ، این امر (غیبت مهدی ما) امری خدایی است و از رازها و پنهان کاری های خداوند است . زمانی که ما دانستیم خدای بزرگ و بلند مرتبه حکیم است ، تصدیق می کنیم که تمام کارهای او از روی حکمت صادر می شود ؛ اگر چه که دلیل آنها برای ما واضح نباشد . »
    با وجود اینکه سبب اصلی غیبت هنوز کشف نشده ، یک دسته از اسباب هست که اینها نیز در کنار آن علّت اصلی باعث ایجاد غیبت شده اند ؛ ولی سببیّت آنها ضمنی است و حضرات امامان صلوات اللّه علیهم نیز بیشتر اوقات ، در مقام بیان علّت غیبت ، متذکّر این اسباب شده اند . لذا ، بین ذکر این علل با کتمان علّت واقعی و موکول کردن کشفش به بعد از ظهور آن حضرت ، هیچ منافاتی نیست ؛ همان گونه که در توقیع رسیده از ناحیه مقدّسه امام عصر صلوات اللّه علیه به خطّ آن بزرگوار ، اوّل از پرسش در مورد علّت غیبت نهی شده و بعد ، یکی از سببهای ضمنی آن بیان شده :
    عَنْ إسحاقَ بنِ یَعقُوبَ : سَألتُ مُحَمَّدَ بنَ عُثمانَ العَمرِویَّ رَحِمَه اللّه ُ أنْ یُوصِلَ لی کِتاباً قَد سَألتُ فِیه عَنْ مَسائِلَ أُشکِلَتْ عَلَیَّ ، فَوَرَدَ التَوقِیعُ بِخَطِّ مَولانا
    ص: 20
    صاحِبِ الزَّمانِ صلوات اللّه علیه :
    « وأمّا عِلَّهُ ما وَقَعَ مِنَ الغَیبَهِ فإنَّ اللّه َ _ عَزَّوَجلَّ _ یَقُولُ :«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَتَسْألُوا عَنْ أَشْیَاءَ إِنْ تُبْدَ لَکُمْ تَسُؤْکُمْ »(1) .
    إنَّه لَم یَکُنْ أحَدٌ مِنْ آبائِی وَقَد وَقَعَتْ فِی عُنُقِهِ بَیعَهٌ لِطاغِیَهِ زَمانِه وإنِّی أخرُجُ حِینَ أخرُجُ ولا بَیعَهَ لاِءحدٍ مِن الطَّواغِیتِ فی عُنُقِی ... . »(2)
    از اسحاق بن یعقوب نقل شده که گفت : از محمّد بن عثمان عمروی رحمه اللّه (سفیر دوم امام) جواب نامه ای را در خواست کردم که در آن از مسائلی که برایم مشکل شده بود سؤال کرده بودم . نامه ای رسید که در آن به خطّ مبارک مولایمان امام زمان صلوات اللّه علیه آمده بود :
    « ... امّا جواب پرسشت راجع به علّت وقوع غیبت این است که خداوند بزرگ (در قرآن) می فرماید : «ای اهل ایمان ، از چیزهائی سؤال نکنید که اگر بر شما واضح شود ، ناراحت می شوید» .
    هیچ کدام از پدران من نبودند مگر اینکه بیعت طاغوت زمانشان برگردنشان بود ؛ ولی خروج من در زمان قیامم در حالتی است که بیعت هیچ ظالمی بر گردنم نیست ... . »




    امضاء

صفحه 1 از 17 1234511 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi