صفحه 5 از 17 نخستنخست 12345678915 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 , از مجموع 163

موضوع: تکالیف شیعیان در غیبت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

  1. Top | #41

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,729
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,865
    مورد تشکر
    7,628 در 2,117
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض













    یکی از فتنه های بزرگ آخر الزّمان رواج تفسیر به رأی در مورد آیات قرآن است ؛ چنان که آمده :
    مِنْ خُطبَهٍ لَه صلوات اللّه علیه فِی ذِکرِ المَلاحِمِ :
    « یَعْطِفُ الهَوی عَلَی الهُدی إذا عَطَفُوا الهُدی عَلَی الهَوی ویَعْطِفُ الرّأْیَ عَلَی القُرآنِ إذا عَطَفُوا القُرآنَ عَلَی الرَّأْی . »(2)
    از خطبه های امیر مؤمنان صلوات اللّه علیه در مورد فتنه های دوران غیبت و آنچه حضرت مهدی صلوات اللّه علیه انجام خواهند داد این است :
    « خواهشها را بر راه هدایت برمی گرداند (مطابقت می دهد) ، زمانی که مردم هدایت را مطابق میل خود گردانند ؛ و رأیها را بر قرآن برمی گرداند ، زمانی که مردم قرآن را مطابق با رأی و نظر خود کردند . »
    یکی از بلاهای این زمان قساوت قلبی است که بر اثر طولانی شدن دوران غیبت ایجاد می شود ؛ چنان که آمده:
    عَنْ أحمَدَ بنِ الحَسَنِ المِیْثَمیِّ ، عَنْ رَجُلٍ مِنْ أصحابِ أبِی عَبدِاللّه ِ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ صلوات اللّه علیه أنَّه قالَ : سَمِعْتُهُ یَقُولُ :
    « نَزَلَتْ هذِهِ الآیَهُ الَّتِی فی سُورَهِ الحَدِیدِ : «وَلاَ یَکُونُوا کَالَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِن قَبْلُ * فَطَالَ عَلَیْهِمُ الاْءَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَکَثِیرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ »فی أهلِ زَمانِ الغَیبَهِ ، ثُمَّ قالَ _ عَزَّوجَلَّ : «[ اِعْلَمُوا ] أَنَّ اللَّهَ یُحْیِی الاْءَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا قَدْ
    ص: 52
    ________________________________________
    1- 1. صَبْر یا صَبِر ، که در فارسی به آن صبر زرد یا شبیار یا الوا می گویند ، گیاهی زینتی از خانواده سوسن است که در طبّ سنّتی مورد استفاده بوده و شیرابه ای تلخ دارد .
    2- 2. بحار الأنوار : 51/130 ح25 .
    بَیَّنَّا لَکُمُ الاْآیَاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ »(1) . »
    وقالَ : « إنَّما الأمَدُ أمَدُ الغَیبَهِ . »(2)





    امضاء


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #42

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,729
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,865
    مورد تشکر
    7,628 در 2,117
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    از احمد بن حسن میثمی ، از یکی از اصحاب حضرت صادق صلوات اللّه علیه نقل شده که گفت : شنیدم ایشان می فرمودند :
    « این آیه ای که در سوره حدید است : «اهل ایمان مانند آن کسانی که قبل از ایشان بودند و به آنان کتاب داده شد نباشند که مدّت برایشان طولانی شد و از این روی ، سنگدل شدند ؛ و تعداد زیادی از آنان فاسق اند» ، در مورد اهالی زمان غیبت نازل شده است . سپس خدای عزیز و جلیل می فرماید : «[بدانید] خدا زمین را پس از مردنش زنده می کند . ما نشانه هایمان را برایتان روشن کردیم تا شاید تعقّل کنید» . » نیز ، فرمودند :
    « منظور از مدّت در این آیه همان مدّت زمان غیبت است. »
    امّا بعد از دقّت در تمام این روایات ، آنچه به دست می آید این است که مهم ترین و دشوارترین امتحان در این دوران _ و بلکه نتیجه همه امتحانهای ذکر شده _ آزمون دین داری و ثبات قدم بر عقاید دینیِ صحیح است ؛ و شاید اساسی ترین دلیل برای طولانی شدن این دوران برگزاری همین امتحان و اعلام شدن نتایج آن است (همچنان که در بحث علّت غیبت امام عصر صلوات اللّه علیه به پاره ای از روایات آن اشاره کردیم) . در روایتی ، آمده است :
    عَنْ مُعَمَّرِ بنِ خَلاّدٍ قالَ : سَمِعتُ أبا الحَسَنِ _ صلوات اللّه علیه _ یَقُولُ :
    « «الآمآ * أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُتْرَکُوا أَن یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لاَ یُفْتَنُونَ »(3) . » ثُمَّ قالَ لی : « ما الفِتْنَهُ ؟ »
    فَقُلتُ : جُعِلتُ فِداک ؛ اَلَّذِی عِنَدنا أنَّ الفِتنَهَ فی الدِّینِ . فَقالَ :
    « یُفتَنُونَ کَما یُفتَنُ الذَّهَبُ . » ثُمَّ قالَ : « یُخْلَصُونَ کَما یُخْلَصُ الذَّهَبُ . »(4)
    ص: 53

    1- 1. حدید : 16 و 17 .
    2- 2. غیبت نعمانی : 24 ، مقدّمه .
    3- 3. عنکبوت : 1 و 2 .
    4- 4. غیبت نعمانی : 202 ، باب 12 ، ح2 .
    امضاء

  4. Top | #43

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,729
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,865
    مورد تشکر
    7,628 در 2,117
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    از معمّر بن خلاّد روایت شده که گفت : شنیدم امام کاظم صلوات اللّه علیه می فرمودند :
    « «الف _ لام _ میم * آیا مردم گمان می کنند همین که بگویند : ایمان آوردیم ، رها می شوند و امتحان نمی شوند؟» . » پس از آن ، به من فرمودند :
    « این امتحان چیست ؟ »
    عرض کردم : فدای شما شوم ! آنچه به ما رسیده این است که امتحان در دین است . فرمودند :
    « گداخته می شوند (تا ناخالصانشان جدا شوند) ، همان گونه که طلا گداخته می شود . » سپس فرمودند :
    « تصفیه می شوند ، همچنان که طلا تصفیه می شود . »
    البتّه ، در روایات ، این امتحان آن قدر سخت و دشوار بیان شده که فرموده اند :
    عَن یَمانِ ال_ت_َّمّارِ قالَ : قالَ أبُوعَبدِاللّه ِ صلوات اللّه علیه :
    « إنَّ لِصاحِبِ هذا الأمرِ غَیبَهً ، المُت_َمَسِّکُ فِیها بِدینِه کالخارِطِ لِشَوکِ القَتادِ بِیَدِه . »
    ثُمَّ أومَأَ أبُوعَبدِاللّه صلوات اللّه علیه بِیَدِهِ هکَذا ، قالَ :
    « فَأیُّکُم تَمَسَّکَ شَوکَ القَتادِ بِیَدِه ؟ »(1)
    از یمان تمّار نقل شده که گفت : امام صادق صلوات اللّه علیه فرمودند :
    « اجرا کننده حکومت عدل الاهی غیبتی دارد . کسی که در آن زمان به دینش چنگ بزند ، برایش مانند کندن تیغهای درخت (یا گیاه) قتاد با دست است(2) . »
    پس از آن ، امام صادق صلوات اللّه علیه با دستشان (حالت کندن تیغهای گیاه قتاد را از بالا به پایین) نشان دادند و فرمودند :
    « کدام یک از شما می تواند به تیغهای درخت قتاد با دستش چنگ بزند ؟ »
    در روایتی دیگر ، از این دشواری چنین تعبیر شده است :
    ص: 54
    ________________________________________
    1- 1. بحار الأنوار : 52/135 ح39 .
    2- 2. این مَثَلی است در عرب که کارهای دشوار را به آن مثال می زنند ؛ چرا که قتاد تیغهای سوزنی شکلی دارد و کسی که بخواهد با دست غیر مسلّح چنین کاری کند صدمه فراوان می بیند .
    عَنْ أبِی بَصیرٍ ، عَنْ أبِی جَعفَرٍ صلوات اللّه علیه قالَ : قالَ رَسُولُ اللّه صلّی اللّه علیه وآله ذاتَ یَومٍ وعِندَهُ جَماعَهٌ مِنْ أصحابِهِ :
    « اَللّهُمَّ ، لَقِّنِی إخوانی » _ مَرَّتَینِ .
    فَقالَ مَنْ حَولَه مِنْ أصحابِه : أما نَحنُ إخوانَکَ ، یا رَسُولَ اللّه ِ ؟ فَقالَ :
    « لا ، إنَّکُم أصحابِی وإخوانِی قَومٌ فی آخِرِ الزَّمانِ آمَنُوا(1) ولم یَرَوْنِی . لَقَدْ عَرَّفَنِیهِمُ اللّه ُ بأسمائِهِم وأسماءِ آبائِهِم مِنْ قَبلِ أنْ یُخرِجَهُم مِنْ أصلابِ آبائِهِم وأرحامِ أُمَّهاتِهِم . لاَءحَدُهُم أشَدُّ بَقِیَّهً علی دِینِهِ مِنْ خَرطِ القَتادِ فی اللَّیلَهِ الظَّلْماءِ أو کالقابِضِ علَی جَمرِ الغَضا ؛ أُولئِکَ مَصابِیحُ الدُّجی . یُنجِیهِمُ اللّه ُ مِنْ کُلِّ فِتنَهٍ غَبراءَ مُظلِمَهٍ . »




    امضاء

  5. Top | #44

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,729
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,865
    مورد تشکر
    7,628 در 2,117
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    از ابو بصیر ، از امام باقر صلوات اللّه علیه نقل شده است که ایشان فرمودند :
    رسول خدا صلّی اللّه علیه وآله روزی در جمع عدّه ای از اصحابشان فرمودند :
    « پروردگارا ، مرا به ملاقات برادرانم برسان !» ایشان دو بار این جمله را فرمودند .
    یکی از اصحاب عرض کرد : یا رسول اللّه ، آیا ما بردران شما نیستیم ؟ حضرتش فرمودند :
    « خیر ، شما اصحاب منید . برادران من گروهی اند در آخر الزّمان که هر چند مرا ندیده اند ، ایمان (به من) آورده اند . خدا اسمهای ایشان و اسمهای پدرانشان را ، قبل از اینکه از پشت پدران به رحم مادران منتقلشان کند ، به من آموخته . هر کدام از آنان در باقی ماندن بر دینشان از کندن تیغهای درخت (یا گیاه) قتاد در شب ظلمانی یا از نگه داشتن تکّه ای از گُل آتش در کف دست سخت ترند . اینان چراغهای تاریکی (یعنی علائم هدایت در انحرافات) هستند . خدا آنان را از تمام فتنه های سخت و تاریک نجات می بخشد .»
    نتیجه این امتحان ، به بیان صریح روایات ، ارتداد اکثر مدّعیان تشیّع است ؛ امّا تعبیرات روایاتی که این نتیجه را بیان می کند مختلف است . در بعضی از آنها ، به گمراهی امّتها تعبیر شده است :
    ص: 55
    ________________________________________
    1- 1. در کتاب بصائر الدرجات ( : 124 ، باب 14 از جزء دوم ، ح 4) آمده است : « آمَنُوا بی» .
    2- 2. بحارالأنوار : 52/123 ح8 .
    عَنْ جابِرِ بنِ عَبدِاللّه ِ الأنصارِیِّ قالَ : قالَ رَسُولُ اللّه ِ صلّی اللّه علیه وآله :
    « المَهدِیُّ مِنْ وُلْدِی ؛ اِسمُهُ اسمِی وکُنیَتُه کُنیَتِی ؛ أشبَهُ النّاسِ بِی خَلْقَاً وخُلْقَاً . تَکُونَ لَه غَیبَهٌ وحَیرَهٌ تَضِلُّ فِیه الأُمَمُ ، ثُمَّ یُقبِلُ کالشِّهابِ الثّاقِبِ ویَملاَءُها عَدلاً وقِسْطاً کَما مُلِئَتْ ظُلْماً وجَورَاً . »(1)
    از جابر بن عبداللّه انصاری روایت شده که گفت : رسول خدا صلّی اللّه علیه وآله فرمودند :
    « مهدی از فرزندان من است . اسم او اسم من و کینه اش کنیه من است . او شبیه ترین مردم به من است ، از جهت خلقت و اخلاق . او غیبت و سرگردانی ای دارد که امّتها در آن گمراه می شوند . پس از آن ، مانند تیر سوزان می آید و زمین را از عدل و داد پُر می کند ، همان گونه که از ظلم و ستم پر شده باشد . »
    در بعضی روایات ، آمده است که بعضی از طایفه ها مرتدّ می شوند و بعضی ثابت قدم می مانند :
    عَنْ عَبدِالرَّحمانِ بنِ سَلِیطٍ قالَ : قالَ الحُسَینُ بنُ عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ صلوات اللّه علیه :
    « مِنَّا اثْناعَشَرَ مَهدیّاً ؛ أوَّلُهُم أمیرُ المُؤمِنِینَ عَلِیُّ بنُ أبِی طالِبٍ وآخِرُهُم التّاسِعُ مِنْ وُلْدِی وهُوَ الإمامُ القائِمُ بِالحَقِّ ، یُحیی اللّه ُ بِه الأرضَ بَعدَ مَوتِها ویُظْهِرُ بِهِ دینَ الحَقِّ عَلَی الدِّینِ کُلِّه ولَو کَرِهُ المُشرِکُونَ .
    لَهُ غَیبَهٌ یَرتَدُّ فِیها أقوامٌ ویَثبُتُ فِیها عَلَی الدِّینِ آخَرُونَ فَیُؤْذَونَ ویُقالُ لَهُم : «مَتَی هَذَا الْوَعْدُ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ ؟»(2) ... . »(3)







    امضاء

  6. Top | #45

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,729
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,865
    مورد تشکر
    7,628 در 2,117
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    از عبدالرحمان بن سلیط نقل شده که گفت : امام حسین صلوات اللّه علیه فرمودند :
    « از ما خانواده ، 12 هدایت گر است که اوّلین آنها امیر مؤمنان علیّ بن ابی طالب و آخرین ایشان نهمین از فرزندانم است که قیام کننده به حقیقت است . خدا زمین را ، بعد از مردنش ، به وسیله او زنده می کند و به دست او دین حق را بر همه دینها
    ص: 56
    ________________________________________
    1- 1. بحارالأنوار : 51/71 ح13 .
    2- 2. یس : 48 .
    3- 3. کمال الدّین : 1/317 ، باب 30 ، ح3 .
    مسلّط می گرداند ؛ اگر چه مشرکان اکراه داشته باشند .
    او دوران غیبتی دارد که در این زمان طوایفی مرتدّ می شوند و عدّه ای نیز بر دینشان ثابت قدم می مانند . این دسته مورد اذیّت قرار می گیرند و به آنان گفته می شود : «اگر راست می گویید ، این وعده چه زمان محقّق خواهد شد ؟» ... . »
    در بعضی دیگر از روایات ، آمده است که دو ثلث از مردم از دین خارج می شوند :
    عَنْ مُحَمَّدِ بنِ مُسلِمٍ وأبِی بَصِیرٍ قالا : سَمِعنا أبا عَبدِاللّه صلوات اللّه علیه یَقُولُ :
    « لا یَکُونُ هذا الأمرُ حَتّی یَذْهَبَ ثُلُثا النّاسِ . »
    فَقُلنا : إذا ذَهَبَ ثُلُثا النّاسِ فَمَن یَبقی ؟ فَقالَ :
    « أما تَرضَونَ أنْ تَکُونُوا فی الثُلْثِ الباقِی ؟ »(1)
    از محمد بن مسلم و ابوبصیر نقل شده است که گفتند : شنیدیم امام صادق صلوات اللّه علیه می فرمودند :
    « این امر (ظهور حضرت مهدی صلوات اللّه علیه) انجام نخواهد شد تا اینکه دو سوم از مردم (از دین ، بیرون) بروند . »
    به ایشان عرض کردیم : زمانی که دو سوم از مردم بروند ، پس چه کسی باقی می ماند ؟ فرمودند :
    « آیا راضی نیستید که از یک سوم باقیمانده باشید ؟ »







    امضاء

  7. Top | #46

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,729
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,865
    مورد تشکر
    7,628 در 2,117
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    در دسته ای دیگر از روایات ، مرتبه بالاتری بیان شده و آن اینکه بیشتر کسانی که به امامت امام عصر صلوات اللّه علیه معتقدند از دین خارج می شوند :
    عَنِ الصَّقْرِ بنِ أبِی دَلْفٍ قالَ : سَمِعْتُ أبا جَعفَرٍ مُحَمَّدَ بنَ عَلِیٍّ الرِّضا صلوات اللّه علیه یَقُولُ : ... .
    فَقُلتُ لَه : یا ابنَ رَسُولِ اللّه ِ ، فَمَنِ الإمامُ بَعد الحَسَنِ ؟ فَبَکی صلوات اللّه علیه بُکاءً شَدِیداً ، ثُمَّ قالَ :
    « إنَّ مِنْ بَعدِ الحَسَنِ ابْنَهُ القائِمَ بِالحَقِّ المُنتَظَرَ . »
    ص: 57
    ________________________________________
    1- 1. بحار الأنوار : 52/113 ح27 .
    فَقُلتُ لَه : یاابنَ رَسُولِ اللّه ِ ، ولِمَ سُمِّیَ القائِمَ ؟ قالَ :
    « لأن_َّه یَقُومُ بَعدَ مَوتِ ذِکرِهِ وارْتِدادِ أکْثَرِ القائِلِینَ بإمامَتِه . »(1)
    از صقر بن ابی دلف روایت شده که گفت : شنیدم امام جواد صلوات اللّه علیه می فرمودند : ... .
    به ایشان عرض کردم : یا ابن رسول اللّه ، پس امام بعد از امام حسن (عسکری) چه کسی است ؟ ایشان سخت گریه کردند . پس از آن ، فرمودند :
    « بعد از حسن ، فرزندش خواهد بود ؛ همو که قیام کننده به حقّ است و انتظارش کشیده می شود . »
    به ایشان گفتم : یا ابن رسول اللّه ، چرا او قائم نام گذاری شده ؟ فرمودند : « زیرا او بعد از مُردنِ یادش و ارتداد بیشتر کسانی که به امامت او اعتقاد دارند قیام می کند . »
    در بعضی از روایات ، پا فراتر نهاده شده و با چشم پوشی از تعداد کمی که ثابت قدم می مانند ، بیان شده است که همه از دین بر می گردند :
    عَنْ عَلِیِّ بنِ جَعفَرٍ ، عَنْ أخِیهِ مُوسی بنِ جَعفَرٍ صلوات اللّه علیه قالَ :
    « إذا فُقِدَ الخامِسُ مِنْ وُلدِ السّابِعِ ، فَاللّه َ اللّه َ فی أدیانِکُم لا یُزِیلَ_نَّ_کُم أحدٌ عَنها .
    یا بُنَیَّ ! لابُدَّ لِصاحِبِ هذا الأمرِ مِنْ غَیبَهٍ حَتّی یَرْجِعَ عَنْ هذا الأمرِ مَنْ کانَ یَقُولُ بِه . إنَّما هِیَ مِحنَهٌ مِنَ اللّه ِ _ عَزَّوجَلَّ _ امْتَحَنَ بِها خَلْقَه ولَو عَلِمَ آباؤُکُم وأجدادُکُم دیناً أصَحَّ مِنْ هذا لاَ تَّبَعُوه . »(2)









    امضاء

  8. Top | #47

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,729
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,865
    مورد تشکر
    7,628 در 2,117
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    از علیّ بن جعفر ، از برادرش حضرت موسی بن جعفر صلوات اللّه علیه نقل شده که فرمودند :
    « زمانی که پنجمین از فرزندان هفتمین امام از میانتان پنهان شد ، پس خدا را خدا را در دینتان مراعات کنید که کسی آن را از شما نگیرد .
    ص: 58
    ________________________________________
    1- 1. کمال الدّین : 2/378 ، باب 36 ، ح3 .
    2- 2. بحار الأنوار : 51/150 ح1 .
    پسر جان !(1) صاحب این امر (حکومت جهانی) چاره ای از غیبت ندارد ، تا آنجا که هر کس به امامت آن بزرگوار معتقد باشد از این اعتقاد دست می کشد . این غیبت فقط امتحانی از طرف خدای عزیز است که خلقش را به وسیله آن می آزماید .
    اگر پدران و اجداد شما دینی صحیح تر از این دین سراغ داشتند ، به پیروی از آن مبادرت می کردند . »
    حتّی بالاتر از این ، گفته شده که همه به غیر از تعداد کمی به دوران جاهلیّت بر می گردند ؛ همچنان که آمده است :
    عَنِ ابْنِ مِیْثَمٍ ، عَنْ أمیرِ المُؤمِنینَ صلوات اللّه علیه فی بَعضِ خُطَبِهِ :
    « اِعلَمُوا عِلْماً یَقیناً أنَّ الَّذِی یَستَقْبِلُ قائِمَنا مِن أمرِ جاهِلِیَّ_تِکُم وذلِکَ أنَّ الأُمَّهَ کُلَّها یَومَئِذٍ جاهِلِیَّ_هٌ إلاّ مَن رَحِمَ اللّه ُ


    امضاء

  9. Top | #48

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,729
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,865
    مورد تشکر
    7,628 در 2,117
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    ابن میثم بحرانی از امیر مؤمنان صلوات اللّه علیه نقل کرده که آن حضرت در یکی از خطبه هایشان فرمودند :
    « به طور قطع و یقین ، بدانید آنچه به استقبال قائم ما می آید (یعنی قبل از ظهور حضرت مهدی _ صلوات اللّه علیه _ روی می دهد) مسئله جاهلیّت شماست و آن این است که همه امّت در آن روزگار به جاهلیّت می افتند (یعنی مانند دوران جاهلیّت قبل از اسلام می شوند) مگر آن کس که خدا به او رحم کند ... . »
    نتیجه این جاهلیّت نیز همان است که در روایت آمده :
    عَنْ فُراتِ بنِ أحنَفٍ قالَ : قالَ أمیرُ المؤمِنینَ صلوات اللّه علیه وذَکَرَ القائِمَ صلوات اللّه علیه فَقالَ :
    « لَیَغِیبَنَّ عَنهُم حَتّی یَقُولَ الجاهِلُ : ما للّه ِ فی آلِ مُحَمَّدٍ حاجَهٌ . »(3)
    ص: 59




    1- 1. شاید در مقام شفقت از برادرشان چنین تعبیری کرده اند .
    2- 2. بحارالأنوار : 51/120 ح23 .
    3- 3. همان : 52/101 ح1 .
    از فرات بن احنف نقل شده که گفت : امیر مؤمنان صلوات اللّه علیه از حضرت مهدی صلوات اللّه علیه یاد کردند و فرمودند :
    « حتماً از میان مردم غایب می شود ، تا اینکه شخص جاهل می گوید : خدا نیازی (در اصلاح امور) به خاندان پیامبر ندارد . »
    در پاره ای از روایات ، برای بیان بی دینی اکثر مردم ، تشبیهات و مثالهایی بیان شده ؛ مانند اینکه آورده اند :
    عَنِ الأصْبَغِ بنِ نُباتَهَ ، عَنْ أمیرِ المُؤمِنینَ صلوات اللّه علیه أنَّه قالَ :
    « ... فَوَ الَّذِی نَفسِی بِیَدِه ما تَرَوْنَ ما تُحِبُّونَ حَتّی یَتْفُلَ بَعضُکُم فی وُجُوهِ بَعضٍ وحَتّی یُسَمِّیَ بَعضُکُم بَعضَاً کذّابِینَ وحَتّی لا یَبقی مِنکُم _ أو قالَ : مِنْ شِیعَتِی _ إلاّ کالکُحْلِ فی العَینِ والمِلْحِ فی الطَّعامِ وسَأضْرِبُ لَکُم مَثَلاً وهُوَ مَثَلُ رَجُلٍ کانَ لَه طَعامٌ فَنَقّاهُ وطَیَّبَهُ ، ثمَّ أَدخَلَهُ بیتاً وتَرَکَه فیه ما شاءَ اللّه ُ ، ثُمَّ عادَ إلیه فإذا هُوَ قَدِ أصابَه السُّوسُ فأَخرَجَه ونَقّاهُ وطَیَّبَه ، ثُم أعادَهُ إلی البَیتِ فَتَرَکَه ما شاءَ اللّه ُ ، ثُمَّ عادَ إلیه فإذا هُوَ قَد أصابَتْه طائِفَهٌ مِنَ السُّوسِ فأخرَجَه ونَقّاهُ وطَیَّبَه وأعادَهُ ولَمْ یَزَلْ کذلِکَ حَتّی بَقِیَتْ مِنهُ رِزْمَهٌ کَرِزْمَهِ الأندَرِ لا یَضُرُّهُ السُّوسُ شَیئاً وکذلِکَ أنتُم تُمَیَّزُونَ حَتّی لا یَبقی مِنْکُمْ إلاّ عِصابَهٌ لا تَضُرُّها الفِتنَهُ شَیئاً . »(1)
    اصبغ بن نباته نقل کرده از امیر مؤمنان صلوات اللّه علیه که فرمودند :
    « ... قسم به کسی که جانم به دست اوست ، آنچه را دوست دارید (یعنی ظهور حضرت مهدی صلوات اللّه علیه را) نمی بینید تا اینکه بعضی از شما در صورت بعض دیگر آب دهان بیندازد و دسته ای از شما دسته دیگر را دروغگو بنامد و تا اینکه باقی نماند از شما (یا فرمودند : از شیعیان من) مگر به مقدار سرمه در چشم و نمک در غذا . برای شما مثالی می زنم و آن این است :
    مردی غذایی دارد که آن را تمیز و معطّر می کند . پس از آن ، در اتاقی قرارش می دهد و به مدّتی که خدا می خواهد ، خارج می شود .
    سپس به اتاق بر می گردد ؛ اما در این هنگام ، مقداری کِرم(2) در غذایش افتاده . او
    ص: 60



    1- 1. غیبت نعمانی : 209 ، باب 12 ، ح 17 .
    2- 2. که در چوب و لباس و پشم و غیر آن مخفی می شود و آن را فاسد می کند .
    کرمها را خارج می کند ، آن مقدارِ فاسد از غذا را دور می ریزد و باز آن را معطّر می کند . پس از آن ، غذا را در اتاق قرار می دهد و به مدّتی که خدا می خواهد ، از آنجا خارج می شود .
    وقتی دوباره برگشت ، می بیند که دسته ای دیگر از کرمها درون غذا ریخته اند . باز کرمها و مقدار آلوده از غذا را خارج و آن را معطّر می کند و به اتاق برمی گرداند .
    این کار آن قدر تکرار می شود تا اینکه مقداری از غذا باقی می ماند که همانند گندم باقیمانده در کف خرمنگاه _ که کرم به آن ضرری نمی زند(1) _ باشد .
    شما نیز (بر اثر امتحانات) از هم جدا می شوید ، تا اینکه از شما باقی نماند مگر گروهی که فتنه هیچ ضرری به این تعداد نمی زند . »
    این بیان نشان دهنده شدّت امتحان و سختی فتنه هاست که گروه گروه از شیعیان و مدّعیان پیروی از خاندان عصمت صلوات اللّه علیهم را ، در هر روز از ایّام غیبت ، از دین خارج می کند و کسانی که بر اعتقاد صحیح باقی می مانند آن قدر تعدادشان کم است که به حساب نمی آیند تا عوامل فتنه و بلا بخواهند برای انحراف آنها سرمایه گذاری و تلاش کنند . ما باید با طلب توفیق از درگاه الاهی از این فرمایشات به خود بیاییم و در جهت حفظ دینمان ، تلاشی مضاعف کنیم که این از مهم ترین تکالیف شبانه روزی ماست .









    امضاء

  10. Top | #49

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,729
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,865
    مورد تشکر
    7,628 در 2,117
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    در تشبیهی دیگر ، چنین بیان فرموده اند :
    عَنْ إبراهِیمَ بنِ هِلالٍ قالَ : قُلتُ لاِءبِی الحَسَنِ صلوات اللّه علیه : جُعِلتُ فِداکَ ؛ ماتَ أبِی عَلی هذا الأمرِ وقَد بَلَغْتُ مَنِ السِّنیِنَ ما قَد تَری ؛ أمُوتُ ولا تُخْبِرُنِی بِشَیءٍ . فَقالَ :
    « یا أبا إسحاقَ ، أنتَ تَعجَلُ ؟! »
    فَقُلتُ : إی ، واللّه ِ أعجَلُ ؛ ومالِی لا أعجَلُ وقد کَبُرَ سِنِّی وبَلَغْتُ أنا مِنَ السِّنِّ ما قَد تَری ؟ فَقالَ :
    ص: 61
    ________________________________________
    1- 1. بعد از خارج کردن گندمهای جمع آوری شده در خرمنگاه ، مقداری در کف آنجا باقی می ماند که توجّهی به آن نمی شود و کرم به آن مقدار ضرری نمی زند .
    « أما واللّه ِ ، یا أبا إسحاقَ ، ما یَکُونُ ذلِکَ حَتّی تُمَیَّزُوا وتُمَحَّصُوا وحَتّی لا یَبقی مِنکُم إلاّ الأقَلُّ . » ثُمَّ صَعَّرَ کَفَّه .(1)
    از ابراهیم بن هلال نقل شده است که گفت : به حضرت موسی بن جعفر صلوات اللّه علیه عرض کردم : فدای شما گردم ! پدرم بر اعتقاد به این امر ( قیام مهدی صلوات اللّه علیه ) از دنیا رفت و من نیز از سنّم آن قدر که شما می دانید گذشته (یعنی پیر شده ام) ؛ می میرم ، در حالی که شما هیچ خبری (از وقوع این جریان) به من نمی دهید . فرمودند :
    « ابا اسحاق ، تو نیز عجله می کنی ؟ ! »
    عرض کردم : بله ، به خدا قسم که عجله می کنم ؛ و چرا عجله نکنم ، در حالی که سنّم زیاد شده و به سنّی رسیده ام که شما می بینید ؟ فرمودند :
    « ابا اسحاق ، آگاه باش که به خدا قسم ، این حادثه واقع نخواهد شد تا اینکه مورد امتحان قرار گیرید و از هم جدا شوید و تا اینکه باقی نماند از شما مگر تعداد کمی . » سپس کف دستشان را کج کردند (یعنی آن را برگرداندند)(2) .
    در این روزگار ، امر دین داری آن قدر مشکل می شود که کسی جرأت نداشته باشد لفظ « اللّه » را به صورت علنی به زبان آورد ؛ چنان که آمده است :
    عَنْ جُبَیرِ بنِ نَوفٍ أبِی الوداکِ قالَ : قُلتُ لاِءبی سَعیدِ الخُدرِیِّ : واللّه ِ ما یَأْتِی عَلَینا عامٌ إلاّ وهُوَ شَرٌّ مِنَ الماضِی ولا أمِیرٌ وهُوَ شَرٌّ مِمَّن کانَ قَبلَه .
    فقالَ أبُو سَعیدٍ : سَمِعتُه مِنْ رَسُولِ اللّه ِ صلّی اللّه علیه وآله یَقُولُ ما تَقُولُ ولکِنْ سَمِعتُ
    ص: 62
    ________________________________________
    1- 1. غیبت نعمانی : 208 ، باب 12 ، ح14 .
    2- 2. این عمل کنایه از کمی تعداد باقیمانده است . شاید هم کف دستشان را مالیدند ؛ کنایه از پستی مردم ، یا کمی تعداد باقیمانده . همچنین ، ممکن است _ طبق بعضی از نسخه ها که لفظ « صعر» بدون تشدید آمده _ به معنی کوچک شدن کف دستشان کنایه از تعداد کم افراد باقیمانده باشد . نیز ، ممکن است به معنی این باشد که کف دست حضرت خالی شد و این در صورتی است که _ چنان که در بعضی دیگر از نسخه ها آمده _ کلمه « صفر» بدون تشدید باشد . ولی اگر « صفّر» با تشدید باشد ، به معنی این است که کف دستشان را خالی کردند . گویا ، دست مبارکشان اوّل به صورت مشت کرده بوده و بعد ، آن را باز کردند ؛ واللّه العالم .
    رَسُولَ اللّه ِ صلّی اللّه علیه وآله یَقُولُ :
    « لا یَزالُ بِکُمُ الأمرُ حَتّی یُولَدَ فی الفِتنَهِ والجَورِ مَنْ لا یَعرِفُ غَیرَها حَتّی تُملاَءَ الأرضُ جَوراً فلا یَقْدِرُ أحدٌ یَقُولُ : اللّه َ . ثُمَّ یَبْعَثُ اللّه ُ _ عَزَّوجَلَّ _ رَجُلاً مِنِّی ومِنْ عِترَتِی فَیَمْلاَءُ الأرضَ عَدلاً کَما مَلاَءَها مَن کان قَبلَه جَوراً ... . »(1)



    امضاء

  11. Top | #50

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,729
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,865
    مورد تشکر
    7,628 در 2,117
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض











    در تشبیهی دیگر ، چنین بیان فرموده اند :
    عَنْ إبراهِیمَ بنِ هِلالٍ قالَ : قُلتُ لاِءبِی الحَسَنِ صلوات اللّه علیه : جُعِلتُ فِداکَ ؛ ماتَ أبِی عَلی هذا الأمرِ وقَد بَلَغْتُ مَنِ السِّنیِنَ ما قَد تَری ؛ أمُوتُ ولا تُخْبِرُنِی بِشَیءٍ . فَقالَ :
    « یا أبا إسحاقَ ، أنتَ تَعجَلُ ؟! »
    فَقُلتُ : إی ، واللّه ِ أعجَلُ ؛ ومالِی لا أعجَلُ وقد کَبُرَ سِنِّی وبَلَغْتُ أنا مِنَ السِّنِّ ما قَد تَری ؟ فَقالَ :
    ص: 61
    ________________________________________
    1- 1. بعد از خارج کردن گندمهای جمع آوری شده در خرمنگاه ، مقداری در کف آنجا باقی می ماند که توجّهی به آن نمی شود و کرم به آن مقدار ضرری نمی زند .
    « أما واللّه ِ ، یا أبا إسحاقَ ، ما یَکُونُ ذلِکَ حَتّی تُمَیَّزُوا وتُمَحَّصُوا وحَتّی لا یَبقی مِنکُم إلاّ الأقَلُّ . » ثُمَّ صَعَّرَ کَفَّه .(1)
    از ابراهیم بن هلال نقل شده است که گفت : به حضرت موسی بن جعفر صلوات اللّه علیه عرض کردم : فدای شما گردم ! پدرم بر اعتقاد به این امر ( قیام مهدی صلوات اللّه علیه ) از دنیا رفت و من نیز از سنّم آن قدر که شما می دانید گذشته (یعنی پیر شده ام) ؛ می میرم ، در حالی که شما هیچ خبری (از وقوع این جریان) به من نمی دهید . فرمودند :
    « ابا اسحاق ، تو نیز عجله می کنی ؟ ! »
    عرض کردم : بله ، به خدا قسم که عجله می کنم ؛ و چرا عجله نکنم ، در حالی که سنّم زیاد شده و به سنّی رسیده ام که شما می بینید ؟ فرمودند :
    « ابا اسحاق ، آگاه باش که به خدا قسم ، این حادثه واقع نخواهد شد تا اینکه مورد امتحان قرار گیرید و از هم جدا شوید و تا اینکه باقی نماند از شما مگر تعداد کمی . » سپس کف دستشان را کج کردند (یعنی آن را برگرداندند)(2) .
    در این روزگار ، امر دین داری آن قدر مشکل می شود که کسی جرأت نداشته باشد لفظ « اللّه » را به صورت علنی به زبان آورد ؛ چنان که آمده است :
    عَنْ جُبَیرِ بنِ نَوفٍ أبِی الوداکِ قالَ : قُلتُ لاِءبی سَعیدِ الخُدرِیِّ : واللّه ِ ما یَأْتِی عَلَینا عامٌ إلاّ وهُوَ شَرٌّ مِنَ الماضِی ولا أمِیرٌ وهُوَ شَرٌّ مِمَّن کانَ قَبلَه .
    فقالَ أبُو سَعیدٍ : سَمِعتُه مِنْ رَسُولِ اللّه ِ صلّی اللّه علیه وآله یَقُولُ ما تَقُولُ ولکِنْ سَمِعتُ
    ص: 62
    ________________________________________
    1- 1. غیبت نعمانی : 208 ، باب 12 ، ح14 .
    2- 2. این عمل کنایه از کمی تعداد باقیمانده است . شاید هم کف دستشان را مالیدند ؛ کنایه از پستی مردم ، یا کمی تعداد باقیمانده . همچنین ، ممکن است _ طبق بعضی از نسخه ها که لفظ « صعر» بدون تشدید آمده _ به معنی کوچک شدن کف دستشان کنایه از تعداد کم افراد باقیمانده باشد . نیز ، ممکن است به معنی این باشد که کف دست حضرت خالی شد و این در صورتی است که _ چنان که در بعضی دیگر از نسخه ها آمده _ کلمه « صفر» بدون تشدید باشد . ولی اگر « صفّر» با تشدید باشد ، به معنی این است که کف دستشان را خالی کردند . گویا ، دست مبارکشان اوّل به صورت مشت کرده بوده و بعد ، آن را باز کردند ؛ واللّه العالم .
    رَسُولَ اللّه ِ صلّی اللّه علیه وآله یَقُولُ :
    « لا یَزالُ بِکُمُ الأمرُ حَتّی یُولَدَ فی الفِتنَهِ والجَورِ مَنْ لا یَعرِفُ غَیرَها حَتّی تُملاَءَ الأرضُ جَوراً فلا یَقْدِرُ أحدٌ یَقُولُ : اللّه َ . ثُمَّ یَبْعَثُ اللّه ُ _ عَزَّوجَلَّ _ رَجُلاً مِنِّی ومِنْ عِترَتِی فَیَمْلاَءُ الأرضَ عَدلاً کَما مَلاَءَها مَن کان قَبلَه جَوراً ... . »(1)





    امضاء

صفحه 5 از 17 نخستنخست 12345678915 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi