ملاحظه این آیات انسان را به این نتیجه میرساند که کسب مراتبی از عصمت برای انسانهای دیگر نیز ممکن است و هر کس به صراط مستقیم ثابت قدم باشد و خود را از گناه و نفس اماره حفظ کند، از مراتبی از عصمت برخوردار میگردد. در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) هم وارد شده است که «من أخلص لله أربعین صباحاً فجّر الله ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه»[23] یعنی اگر کسی چهل روز از روی اخلاص برای خدا اعمالش را انجام دهد، چشمه سارهای حکمت از قلبش به زبانش می رسد»
آية الله جواد آملی نیز با تأکید بر امکان دستیابی به مراتبی از عصمت برای انسانهای عادی، آنرا از طریق دوری از گناه و نزدیک نشدن به گناه در وقت احساس خطر شیطان، ممکن میدانند. با این حال، ایشان عصمت انبیاء را متفاوت از عصمت انسانهای عادی دانسته و بیان میکنند عصمت در انسانهای عادی با گرایش قلبی آنها به گناه قابل جمع است ولی در مورد انبیاء اساساً گرایش و تمایل به گناه در آنها وجود ندارد. ایشان با استدلال به آیهی شریفهی «لو لا ان ثبتناک لقد کدت ترکن الیهم شیئاً قلیلاً۔ [24] میفرمایند خداوند در این آیه خطاب به پیامبر خویش میفرماید که تو ای پیامبر نه تنها دخل و تصرف در آیات نکردی، بلکه نزدیک به میل هم نشدی واگر تثبیت الهی نبود نزدیک بود که گرایش کمی به آنها پیدا کنی، بلکه عصمت الهی مانع از این کار شد، لذا نتیجه میشود که عصمت پیامبران با عصمت دیگران فرق دارد. آنچیزی که ائمه و انبیاء درک می کند حق است و هیچ راهی برای نفوذ شیطان در آن وجود ندارد، ولی برای انسان می شود که گاهی شیطان بر او مسلط شود.[25]