صفحه 3 از 9 نخستنخست 1234567 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 90

موضوع: عرفان در سوره یوسف

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,664
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,546
    مورد تشکر
    14,365 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    صاحب دل

    اشاره

    درس گرفتن از داستان حضرت یوسف علیه السلام

    استوارترین نکات تربیتی و عظیم ترین مسائل پندآموز، در سوره مبارکه یوسف مطرح است. خداوند متعال با این که داستان های حقیقی فراوانی را در قرآن مجید بیان فرموده است، ولی از این داستان به « أَحْسَنَ اَلْقَصَصِ » تعبیر کرده است.
    در پایان داستان می فرماید:
    « لَقَدْ کٰانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَهٌ لِأُولِی اَلْأَلْبٰابِ» (1)
    این داستان و چهره هایی که در این سوره مطرح هستند، پند مهمی برای خردمندان است؛ یعنی به قدری این داستان عظمت دارد که روی حرف من در این داستان با صاحبان مغز، عقل و خرد است و می خواهم عقل شما را رشد داده، آن را به بلوغ برسانم و به نورافکن عظیمی برای شما تبدیل کنم که تا قیامت مسیر زندگی شما را روشن کند.
    داستان را از خواب حضرت یوسف علیه السلام شروع می کند. خوابی که خیلی خلاصه در یک آیه مطرح است، ولی همراه با نکات بسیار آموزنده. آیه شریفه حاوی پنج
    ص:51
    ________________________________________
    1- 1) - یوسف (12) : 111؛ «به راستی در سرگذشت آنان عبرتی برای خردمندان است.»
    نکته اعتقادی، تربیتی و عرفانی است







    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  2. تشكر

    عهد آسمانى (23-12-2018)


  3. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  4. Top | #22

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,664
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,546
    مورد تشکر
    14,365 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    نکته اول: هدایت از طریق خواب

    این گونه خواب ها برای پاکان عالم است که به تعبیر سوره مبارکه یونس (1): بشارتی از جانب پروردگار برای آنان است. خدا آینده پاکان را در عالم خواب، مانند عالم بیداری، به آنان نشان می دهد و با این گونه خواب ها، قلب آنها را در حالتی قرار می دهد که با صبر، استقامت، مقاومت و پایداری راه خدایی را طیّ کنند و از طریق ایمان نیز به آنها یقین می دهد که به آنچه که به شما نشان داده شده، خواهید رسید.
    در کار و اراده خدا، هیچ خللی وجود ندارد. وقتی برای بندگان پاکش تصمیم می گیرد، تصمیم عالمانه، حکیمانه، عادلانه و عاشقانه است و آن تصمیم را تحقّق می دهد، ولی آن کسی که مورد نظر حضرت حقّ است، می داند که برای رسیدن به آن مقصد اعلا، باید سلسله ابتلائاتی را تحمّل کند و از کوره در نرود، خسته نشود و لب به شکایت باز نکند









    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  5. Top | #23

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,664
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,546
    مورد تشکر
    14,365 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    نکته دوّم: آمادگی برای تحمل درد و رنج روزگار

    چنانچه در بعضی از کتاب ها آمده است: وقتی خوابش را برای پدر گفت، با این که خواب، خواب مثبت، عالی و نشان دهنده درجات آینده حضرت یوسف علیه السلام بود، ولی حضرت یعقوب علیه السلام آه کشید و به فرزندش گفت: برای رسیدن به آن چه که به تو ارائه داده اند، ناچاری که بار سنگینی از ابتلائات و آزمایش های حضرت حق را
    ص:52
    ________________________________________
    1- 1) - « لَهُمُ اَلْبُشْریٰ فِی اَلْحَیٰاهِ اَلدُّنْیٰا وَ فِی اَلْآخِرَهِ لاٰ تَبْدِیلَ لِکَلِمٰاتِ اَللّٰهِ ذٰلِکَ هُوَ اَلْفَوْزُ اَلْعَظِیمُ » «یونس: 64» « أَ کٰانَ لِلنّٰاسِ عَجَباً أَنْ أَوْحَیْنٰا إِلیٰ رَجُلٍ مِنْهُمْ أَنْ أَنْذِرِ اَلنّٰاسَ وَ بَشِّرِ اَلَّذِینَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ قٰالَ اَلْکٰافِرُونَ إِنَّ هٰذٰا لَسٰاحِرٌ مُبِینٌ » «یونس: 2»
    تحمل کنی. (1)خود این حرف نیز به پدرها یاد می دهد که فرزندانشان را برای آزمایش های الهی، آمادگی روحی بدهند و به آنها یاد دهند که خوشی، رفاه و آرامش، همیشگی و دائمی نیست و همواره جاده زندگی سختی، ابتلا، آزمایش و مصیبت دارد.
    همچنین در مسیر زندگی، انسان حسود، کینه دار، دشمن و افراد هرزه زیاد است، ولی فرزندان! بیدار باشید که این امور مانع از حرکات شما برای مقاماتی که در علم خدا برای شما قرار داده شده است، نباشد










    سخن ناشر

    در جهان پرتلاطم امروز، آیات پرشور الهی و کلام روح بخش معصومین و زمزم لایزال معارف شیعه مرهم جان های خسته و سیراب کننده تشنگان هدایت و رهایی جویندگان از ظلمت های نفس است. عالمان دینی و عارفان حقیقی غواصان این اقیانوس بیکران معرفت اند که گوهرهای ناب علوم قرآن و اهل بیت علیهم السلام را به دست آورده و به مشتاقان حقیقت عرضه می نمایند.
    در این میان، کرسی منبر و خطابه رسانه دیرپا و سازنده ای است که از دیرباز زمینه ارتباط و انتقال معارف دینی و مکارم اخلاقی را میان عالمان و متعلمان فراهم کرده است و عالمان آگاه و هادیان دلسوز، که عمر خویش را صرف تتبع و تحقیق در آثار علمی شیعه نموده اند، عباد اللّه را به مصداق کریمانه « اُدْعُ إِلیٰ سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَ اَلْمَوْعِظَهِ اَلْحَسَنَهِ » ، با کلام نغز و لطیف خود به راه سعادت دعوت کرده اند.
    مجموعه حاضر، که با عنوان «سیری در معارف اسلامی» در مجلدات مختلف و موضوعات متنوع در اختیار خوانندگان محترم قرار می گیرد، مجموعه مباحث عالمانه و ارزشمند محقق ارجمند حضرت استاد حسین انصاریان، مدظله العالی، است که یکی از عالمان برجسته و میراث داران گوهر سخن در زمان خویش است که استواری کلام و لطافت بیان نافذشان بر اهل نظر پوشیده نیست.
    این گنجینه ارزشمند حاصل نیم قرن مجاهدت علمی و تبلیغی حضرت استاد جهت
    ص :25
    نشر و ترویج فرهنگ غنی شیعه بر کرسی بحث ونظر می باشد که به منظور پربارتر ساختن محتوای تبلیغ دینی در جامعه و استفاده بیشتر طلاب محترم علوم دینی به زیور طبع آراسته می شود.
    در این مجموعه گرانقدر، تلاش شده است با تکیه بر ویرایشی روشمند و دقیق - که شرح آن در یادداشت ویراستار آمده است - ساختار هنرمندانه مباحث و سبک استاد در ارائه سخن از بین نرود، تا ضمن نشرفرهنگ انسان ساز آل اللّه علیهم السلام شیوه منحصر به فرد استاد در تبیین معارف دینی نیز حفظ شده و به مشتاقان ارائه گردد.
    مجلّدی که اکنون تقدیم خوانندگان گرامی می شود بیست و نهمین اثر از این مجموعه سترگ و دربردارنده 23 گفتار در باب عرفان در سوره یوسف می باشد که مربوط به سخنرانی های استاد در ماه رمضان 1373 در حسینیه همدانی ها تهران است.
    این مکتوب، علاوه بر در برداشتن متن سخنرانی که لاجرم سبک و سیاق متن را نیز گفتاری می سازد، از فواید زیر خالی نیست:
    - عنوان بندی مناسب و تفکیک مطالب و موضوعات.
    - استخراج مصادر آیات و روایات و ارائه مطالب متنوع دیگر در پی نوشت.
    - ذکر نام مستقل برای هر بحث (در انتخاب نام هر مجلد و نیز هر گفتار غلبه موضوع مدنظر بوده است، نه انطباق کامل موضوع و محتوا)
    - مجموعه متنوع فهرست ها و. . .
    در پایان، با امید به این که این اثر مورد رضایت حضرت حق و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و مقبول نظر مبلغان دینی قرار گیرد، لازم است از استاد انصاریان، دامت برکاته، که این فرصت مغتنم را در اختیار قرار دادند سپاسگزاری نماییم.
    مرکز علمی تحقیقاتی دارالعرفان












    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  6. Top | #24

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,664
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,546
    مورد تشکر
    14,365 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    نکته سوم: بهترین رابطه پدر و فرزندی

    بعد از این که حضرت یعقوب علیه السلام خواب را شنید، به فرزندش هشدار داد. البته این فرزند نیز فرزندی بود که به بصیرت، نبوت، علم و آگاهی پدر، اطمینان کامل داشت و واقعاً این پدر را برای خود، مربی حقیقی می دانست. علاوه بر این که احساس رابطه فرزندی و پدری داشت، قوی تر از آن، احساس رابطه شاگردی و معلمی داشت که اگر پدران بتوانند چنین موقعیتی در خانه برای خودشان به وجود بیاورند که این دو احساس در فرزندشان کار کند؛ هم احساس فرزندی و پدری و هم احساس استادی و شاگردی که برای آنان زنده بماند و قطع نشود. (2)
    ص:53
    ________________________________________
    1- 1) - الکافی: 2/92، حدیث 17 - 18؛ «أَبِی حَمْزَهَ الثُّمَالِیِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام مَنِ ابْتُلِیَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ بِبَلَاءٍ فَصَبَرَ عَلَیْهِ کَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ أَلْفِ شَهِیدٍ سَمَاعَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ إِنَّ اللَّهَ عز و جل أَنْعَمَ عَلَی قَوْمٍ فَلَمْ یَشْکُرُوا فَصَارَتْ عَلَیْهِمْ وَبَالًا وَ ابْتَلَی قَوْماً بِالْمَصَائِبِ فَصَبَرُوا فَصَارَتْ عَلَیْهِمْ نِعْمَهً.» و نیز در بحار الأنوار: 53/68، حدیث 28؛ «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قِیلَ لَهُ مَنْ أَکْرَمُ الْخَلْقِ عَلَی اللَّهِ قَالَ مَنْ إِذَا أُعْطِیَ شَکَرَ وَ إِذَا ابْتُلِیَ صَبَرَ.»
    2- 2) - جامع الأخبار: 106، الفصل الثانی و ستون فی الاولاد؛ «روی عن النّبیّ صلی الله علیه و آله: انّه نظر الی بعض الاطفال فقال: ویل لاولاد آخر الزّمان من آبائهم! فقیل یا رسول اللَّه من آبائهم المشرکین؟ فقال لا، من آبائهم المؤمنین لا یعلّمونهم شیئا من الفرائض و اذا تعلّموا اولادهم منعوهم و رضوا عنهم بعرض یسیر من الدّنیا فأنا منهم بریء و هم منّی براء.» مکارم الاخلاق: 220؛ «عن النّبیّ صلی الله علیه و آله نظر الی رجل له ابنان فقبّل احدهما و ترک الآخر. فقال النّبیّ صلی الله علیه و آله فهلّا ساویت بینهما؟ - و قال علیه السلام: اعدلوا بین اولادکم فی السر کما تحبّون ان یعدلوا بینکم فی البرّ.»
    بچه ها به این نقطه نرسند که پدر ما، پدر نیست، مگر برای ما چه کار کرده است؟ یا بگویند: از پدر خوشمان نمی آید و نمی خواهیم که او را ببینیم و نسبت به پدر بی تفاوت باشند و او را دشمن خود بدانند، ولی حضرت یعقوب علیه السلام در این خانه کاری کرده بود که نه تنها در حضرت یوسف علیه السلام، بلکه در بقیه فرزندان نیز، هم رابطه پدر و فرزندی زنده بود و هم رابطه شاگردی و معلّمی، البته این رابطه در حضرت یوسف علیه السلام خیلی زنده تر بود. علتش این بود که حضرت یوسف علیه السلام از اول در راه زندگی با بینایی قدم گذاشت و اجازه نداد که بین او و این حقیقت حجابی پدید بیاید





    امضاء
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  7. Top | #25

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,664
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,546
    مورد تشکر
    14,365 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    نکته چهارم: امکان پاکی در سنین کم

    اشاره

    خواب را به این گونه پاکان ارائه می دهند. حضرت یوسف علیه السلام خیلی پاک بود، تا جایی که پروردگار در قرآن از او به «صدّیق» تعبیر کرده است. البته اگر شما این سوره را دقت کنید، نزدیک به بیست مقام معنوی را برای حضرت یوسف علیه السلام در سن ده سالگی بیان می کند. البته امیرالمؤمنین علیه السلام نیز روز بعثت پیامبر سیزده ساله بودند. (1)
    ص:54
    ________________________________________
    1- 1) - الفصول المختاره: 278 - 273؛ «ابْنُ عَائِشَهَ مِنْ طَرِیقِ أَحْمَدَ بْنِ زَکَرِیَّا قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ بُعِثَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ عَلِیٌّ علیه السلام ابْنُ عَشْرِ سِنِینَ وَ قُتِلَ عَلِیٌّ وَ لَهُ ثَلَاثٌ وَ سِتُّونَ سَنَه.» «وَ رَوَی قَتَادَهُ عَنِ الْحَسَنِ وَ غَیْرِهِ قَالَ کَانَ أَوَّلُ مَنْ آمَنَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ وَ هُوَ ابْنُ خَمْسَ عَشْرَهَ سَنَهً أَوْ سِتَّ عَشْرَه.»
    همه روایات نوشته اند (1): اولین کس از زنان که به پیغمبر صلی الله علیه و آله ایمان آورد، (2)حضرت خدیجه علیها السلام بود و از مردان امیرالمؤمنین علیه السلام - با این که بچه سیزده ساله را مرد نمی گویند و نوجوان می گویند - ولی امیرالمؤمنین علیه السلام در آن سن، رجل کامل بود.
    رجل کامل چه کسی است؟ کسی که عقلش به بلوغ رسیده باشد، نه شهوتش.
    خیلی ها شصت سال دارند، ولی هنوز بالغ فکری نیستند و فقط در شهوت بالغ شده اند و راه همان شهوت و شکم را طی کردند و می خواهند خوش بگذرانند.
    شصت یا هفتاد سال دارند، ولی اسلام آنها را بالغ نمی داند؛ چون استطاعتی که در اسلام مطرح است، استطاعت عقلی است. اولین مردی که به پیغمبر صلی الله علیه و آله ایمان آورد، حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام بود. بچه نبود.
    ص:55
    ________________________________________
    1- 1) - تفسیر القمی: 1/378، میلاد النبی الأعظم صلی الله علیه و آله.
    2- 2) - بحار الأنوار: 16/1، باب 5، حدیث 2؛ «ابْنَ عَبَّاسٍ یَقُولُ أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مِنَ الرِّجَالِ عَلِیٌّ علیه السلام وَ مِنَ النِّسَاءِ خَدِیجَهُ علیه السلام.» الفصول المختاره: 266؛ «مِنْ طَرِیقِ سَعِیدِ بْنِ أَبِی عَرُوبَهَ قَالَ سَمِعْتُ قَتَادَهَ یَقُولُ أَوَّلُ مَنْ صَلَّی مِنَ الرِّجَالِ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ.» الفصول المختاره: 278؛ «وَ قَوْلِهِ صلی الله علیه و آله لَقَدْ صَلَّتِ الْمَلَائِکَهُ عَلَیَّ وَ عَلَی عَلِیٍّ سَبْعَ سِنِینَ وَ ذَلِکَ أَنَّهُ لَمْ یَکُنْ أَحَدٌ مِنَ الرِّجَالِ یُصَلِّی غَیْرِی وَ غَیْره.» بحار الأنوار: 38/243، باب 65؛ «وَ مِنَ الْمُسْنَدِ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ أَوَّلُ مَنْ صَلَّی مَعَ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله بَعْدَ خَدِیجَهَ عَلِیٌّ علیه السلام وَ قَالَ مَرَّهً أَسْلَم







    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  8. Top | #26

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,664
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,546
    مورد تشکر
    14,365 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    دلایل قبول ایمان از صبیّ

    بحث است که ایمان طفل سیزده ساله قبول است یا نه؟ دلایل زیادی را اقامه می کنند که قبول است؛ یکی این که حضرت یحیی پنج ساله بود که به مقام نبوت نایل شد:
    « وَ آتَیْنٰاهُ اَلْحُکْمَ صَبِیًّا» (1)
    «صبیّ» یعنی بچه. بچه پنج ساله به قدری لیاقت عقلی داشت که ما مقام نبوت را به او مرحمت کردیم. (2)یا به قدری رشد عقلی حضرت عیسی علیه السلام بالا بود که تا به دنیا آمد، به یهودیان فلسطین فرمود:
    « إِنِّی عَبْدُ اَللّٰهِ آتٰانِیَ اَلْکِتٰابَ وَ جَعَلَنِی نَبِیًّا» (3)
    ص:56
    ________________________________________
    1- 1) - مریم (19) : 12؛ «و به او در حالی که کودک بود، حکمت دادیم.»
    2- 2) - الکافی: 1/383، حدیث 7 - 8 حدیث 7؛ «عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ قَالَ رَأَیْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام وَ قَدْ خَرَجَ عَلَیَّ فَأَخَذْتُ النَّظَرَ إِلَیْهِ وَ جَعَلْتُ أَنْظُرُ إِلَی رَأْسِهِ وَ رِجْلَیْهِ لِأَصِفَ قَامَتَهُ لِأَصْحَابِنَا بِمِصْرَ فَبَیْنَا أَنَا کَذَلِکَ حَتَّی قَعَدَ فَقَالَ یَا عَلِیُّ إِنَّ اللَّهَ احْتَجَّ فِی الْإِمَامَهِ بِمِثْلِ مَا احْتَجَّ بِهِ فِی النُّبُوَّهِ فَقَالَ وَ ( آتَیْنٰاهُ اَلْحُکْمَ صَبِیًّا إِذٰا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَهً ) فَقَدْ یَجُوزُ أَنْ یُؤْتَی الْحِکْمَهَ وَ هُوَ صَبِیٌّ وَ یَجُوزُ أَنْ یُؤْتَاهَا وَ هُوَ ابْنُ أَرْبَعِینَ سَنَهً.» حدیث 8؛ «قَالَ عَلِیُّ بْنُ حَسَّانَ لِأَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام یَا سَیِّدِی إِنَّ النَّاسَ یُنْکِرُونَ عَلَیْکَ حَدَاثَهَ سِنِّکَ فَقَالَ وَ مَا یُنْکِرُونَ مِنْ ذَلِکَ قَوْلَ اللَّهِ عز و جل لَقَدْ قَالَ اللَّهُ عز و جل لِنَبِیِّهِ ص ( قُلْ هٰذِهِ سَبِیلِی أَدْعُوا إِلَی اَللّٰهِ عَلیٰ بَصِیرَهٍ أَنَا وَ مَنِ اِتَّبَعَنِی ) فَوَ اللَّهِ مَا تَبِعَهُ إِلَّا عَلِیٌّ علیه السلام وَ لَهُ تِسْعُ سِنِینَ وَ أَنَا ابْنُ تِسْعِ سِنِینَ.»
    3- 3) - مریم (19) : 30؛ «نوزاد [ از میان گهواره ] گفت: بی تردید من بنده خدایم، به من کتاب عطا کرده و مرا پیامبر قرار داده است.»
    « جَعَلَنِی * » را با فعل ماضی ذکر کرد؛ من پیغمبر شدم و در دنیا آمدم و مرا پیغمبر قرار دادند، نه این که قرار خواهند داد. آن کسی که حضرت عیسی علیه السلام را بدون داشتن پدر، در رحم حضرت مریم علیها السلام به وجود می آورد، همانجا با او با وحی تماس می گیرد و او را به مقام نبوت انتخاب می کند.
    پیغمبر صلی الله علیه و آله می فرمایند:
    «کنت نبیّاً و آدم بین الماء و الطین» (1)خدا هنوز بنا نداشت که انسان را خلق کند، من نبی شدم. این مقامات انسان است







    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  9. Top | #27

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,664
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,546
    مورد تشکر
    14,365 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    نکته پنجم: بلوغ عقلی، مقدم بر بلوغ جسمی

    حضرت یوسف علیه السلام در بلوغ عقلی بود و کسی که در بلوغ عقلی باشد، در بلوغ قلبی نیز هست؛ چون عقل و قلب دو رشته اتصال بین انسان و حضرت حق هستند.
    این دو رشته، هر مقدار قوی تر باشد، گیرندگی فیوضاتش از پروردگار قوی تر خواهد بود. ای خاک ره تو خطّه خاک پاکی ز تو دیده عالم پاک
    ص:57
    ________________________________________
    1- 1) - بحار الأنوار: 16/402، باب 12، حدیث 1؛ «. . . وَ إِنْ خُلِقَ آدَمُ علیه السلام مِنْ طِینٍ فَإِنَّهُ خُلِقَ مِنَ النُّورِ قَوْلُهُ کُنْتُ نَبِیّاً وَ آدَمُ بَیْنَ الْمَاءِ وَ الطِّینِ وَ إِنْ کَانَ آدَم أَوَّلَ الْخَلْقِ فَقَدْ صَارَ مُحَمَّدٌ قَبْلَهُ قَوْلُهُ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَنِی مِنْ نُورٍ وَ خَلَقَ ذَلِکَ النُّورَ قَبْلَ آدَمَ بِأَلْفَیْ أَلْفِ سَنَهٍ وَ إِنْ کَانَ آدَمَ علیه السلام أَبُو الْبَشَرِ [ آدَمُ علیه السلام أَبَاالْبَشَرِ] فَمُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله سَیِّدُ النُّذُر. . .» بحار الأنوار: 278/18، باب 2، ذیل حدیث 38؛ «کُنْتُ نَبِیّاً وَ آدَمُ بَیْنَ الْمَاءِ وَ الطِّینِ أَوْ بَیْنَ الرُّوحِ وَ الْجَسَدِ.»
    2- 2) - تفسیر العیاشی: 1/155، حدیث 521؛ «عن ابن سنان قال قلت لأبی عبد اللَّه علیه السلام متی یدفع الی الغلام ماله، قال اذا بلغ و اونس منه رشد. و لم یکن سَفِیهاً أَوْ ضَعِیفاً.»
    ای بر سرت افسر لأمرک زیب برِ تو قبای لولاک







    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  10. Top | #28

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,664
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,546
    مورد تشکر
    14,365 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    تلاش مردان خدا در رساندن انسان به مقام واقعی خود

    به خدا قسم در این عالم چیزی شگفت انگیزتر از مقام انسان نیست. خدا می داند که در این خلقت چه کار کرده و چه ساخته است و چه ظرفیتی به این موجود داده است. انبیا هر وقت نگاه می کردند که مردم مقامات خود را با سنگ گناه از دست داده اند، خدا می داند که چه خون دلی می خوردند.
    حرص می خوردند تا انسان را به آن مقام واقعی خود برگردانند، تا جایی که خدا به پیغمبر صلی الله علیه و آله می گوید: تو وظیفه نداری که تا سر حدّ جان دادن به دنبال هدایت بشر بدوی. تو از جانت داری مایه می گذاری؟ (2)چون ایشان مردم گناهکار را نگاه می کرد، نفس گیر می شد که خدا این ها را چه موجود باارزشی ساخته و این ها با دست خودشان چه بلایی به سر خود درمی آورند.
    می دیدند مردم دچار «نکس» شده اند، لغتی است که در قرآن آمده است و غیر از «نکث» است که به معنای «عهد شکنی» است. «نکس» یعنی به جای این که به جانب حضرت حقّ بروند، حرکت را برعکس کرده، با سر، به سرعت، طرف اعماق جهنّم حرکت می کنند. مردم نمی فهمیدند که کجا دارند می روند، اما پیغمبر صلی الله علیه و آله می فهمیدند.
    تسلیت خدا بر پیامبر صلی الله علیه و آله
    چنان از غصّه گلوگیر می شدند که می خواستند جان بدهند. خدا کراراً او را تسلی
    ص:58
    ________________________________________
    1- 1) - غروی اصفهانی.
    2- 2) - « فَلَعَلَّکَ بٰاخِعٌ نَفْسَکَ عَلیٰ آثٰارِهِمْ إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهٰذَا اَلْحَدِیثِ أَسَفاً » «کهف: 6»
    می داد تا آخر آیه ای نازل شد که:
    « إِنَّکَ لاٰ تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لٰکِنَّ اَللّٰهَ یَهْدِی مَنْ یَشٰاءُ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ» (1)
    تو می خواهی همه را هدایت کنی، اما حبیب من! من هدایت را اجباری و در دست تو قرار نداده ام، بلکه:
    « وَ مٰا عَلَی اَلرَّسُولِ إِلاَّ اَلْبَلاٰغُ اَلْمُبِینُ» (2)
    تو فقط به مردم بگو، اگر قبول کردند:
    « طُوبیٰ لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ» (3)
    و اگر قبول نکردند:
    « حَسْبُهُمْ جَهَنَّمُ یَصْلَوْنَهٰا فَبِئْسَ اَلْمَصِیرُ» (4)







    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  11. Top | #29

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,664
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,546
    مورد تشکر
    14,365 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    وضع سه گانه قلب و نتایج آن

    1 - قلب دنیازده

    این روایت چقدر زیباست:
    « اذا وضعت القلب عند الدنیا خاب» (5)
    ص:59
    ________________________________________
    1- 1) - قصص (28) : 56؛ «قطعاً تو نمی توانی هر که را خود دوست داری هدایت کنی، بلکه خدا هر که را بخواهد هدایت می کند؛ و او به هدایت پذیران داناتر است.»
    2- 2) - عنکبوت (29) : 18؛ «و بر عهده پیامبر جز رساندن آشکار [ پیام وحی ] نیست.»
    3- 3) - رعد (13) : 29؛ «برای آنان زندگی خوش و با سعادت و بازگشتی نیک است.»
    4- 4) - مجادله (58) : 8؛ «دوزخ برای آنان کافی است، در آن وارد می شوند، و بد بازگشت گاهی است.»
    5- 5) - این جمله کلام عرفاست ولکن احادیثی در این زمینه وارد شده است: مستدرک الوسائل: 12/40، حدیث 13460 - 13461؛ «عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام فِی قَوْلِهِ تَعَالَی إِلَّا مَنْ أَتَی اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ قَالَ هُوَ الْقَلْبُ الَّذِی سَلِمَ مِنْ حُبِّ الدُّنْیَا.» «دَعَائِمُ الْإِسْلَامِ، عَنْهُمْ علیه السلام عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَنَّهُ قَالَ مَنْ أَحَبَّ الدُّنْیَا ذَهَبَ خَوْفُ الآْخِرَهِ مِنْ قَلْبِهِ وَ مَا آتَی اللَّهُ عَبْداً عِلْماً فَازْدَادَ لِلدُّنْیَا حُبّاً إِلَّا ازْدَادَ اللَّهُ عَلَیْهِ غَضَباً.»
    زمانی که دل را فقط به دنیا سپردی و نگاه تو از طریق قلب، فقط به دنیا معطوف شد، ضرر می کنی. همین نگاه قرآن است:
    « إِنْ هِیَ إِلاّٰ حَیٰاتُنَا اَلدُّنْیٰا» (1)
    به چنین انحراف شدید فکریی دچار شدی که به تعبیر قرآن: روی زندگی خود مهر زدی که زندگیی جز این زندگی دنیا نیست:
    « وَ مٰا یُهْلِکُنٰا إِلاَّ اَلدَّهْرُ» (2)
    وقتی که می میریم، در همین دنیا می میریم و نابود می شویم و تمام می شود. اگر این گونه به دنیا دل دادید که بگویید: زندگی فقط همین دنیا، ابزار، خورد و خوراک، خواب و شهوت است، ضرر می کنی.
    خودت چه کسی هستی؟ تو که فقط بدن نیستی، همه واقعیت، دل توست:
    «اذا وضعت قلبک عند الدنیا خاب»
    وقتی دل را در چارچوب دنیا کشیدی و نگذاشتی از این دایره و فضا بیرون برود، آن دل ضرر می کند. چه ضرری؟ اگر اینجا بیدار شدی و فهمیدی که ضرر کردی، باز مقداری قابل جبران است. اما اگر مرگ گریبانت را گرفت و به آن طرف کشید، آنجا دیگر هیچ ضرری قابل جبران نیست.
    ص:60
    ________________________________________
    1- 1) - انعام (6) : 29؛ «و [ زمانی که در دنیا بودند ] گفتند: جز این زندگی دنیای ما زندگی دیگری نیست.»
    2- 2) - جاثیه (45) : 24؛ «و ما را فقط روزگار هلاک می کند.»





    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  12. Top | #30

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,664
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,546
    مورد تشکر
    14,365 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    2 - قلب آخرتی

    «و اذا وضعت قلبک عند الآخره ذاب» (1)اما اگر با مطالعه، گوش دادن به حرف انبیا و یافتن آیات قرآن، فهمیدی که زندگی این دنیا موقتی است و چند روزی بیش نیست، این چند روزه را باید مطابق با طرح مولا از حلال به دست بیاوریم و مصرف کنیم؛ همه همّ و غمت را برای آخرت بگذاری؛ چون قرآن، آخرت را به تو نشان می دهد که پاکان در آخرت این نعمت ها را در بهشت دارند:
    « أَنَّ لَهُمْ جَنّٰاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا اَلْأَنْهٰارُ» (2)
    آن گاه نیروی تو برای آخرت صرف می شود



    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





صفحه 3 از 9 نخستنخست 1234567 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi