3 - نیاز به تفسیر و تبلیغ
پیامبران مجموعا دو وظیفه انجام مىدادهاند: یکى این که از جانب خدا براى بشر قانون و دستورالعمل مىآوردند; دوم این که مردم را به اطاعت از خدا و عمل به دستورات و قوانین الهى آن عصر و زمان دعوت و تبلیغ مىکردهاند; به عبارت دیگر، استاد مطهرى میان نبوت تبلیغى و نبوت تشریعى تفکیک قائل شده و پیامبران را به پیامبران صاحب شریعت و پیامبران مبلغ شرایع انبیاى گذشته تقسیم مىکند; غالب پیامبران، بلکه اکثریت قریب به اتفاق آنها، پیامبران تبلیغى بودهاند نه تشریعى .
اسلام که ختم نبوت را اعلام مىکند نه تنها به نبوت تشریعى خاتمه داده است، بلکه به نبوت تبلیغى نیز پایان داده است . حال سخن بر سر این است که بر فرض پذیرفتیم که اسلام به واسطه کمال، کلیت و جامعیتش به نبوت تشریعى پایان داده است، پایان یافتن نبوت تبلیغى را با چه حساب و فلسفهاى مىتوان توجیه کرد؟
استاد مطهرى در پاسخ این سؤال مى فرمایند:
«حقیقت این است که وظیفه اصلى نبوت و هدایت وحى، همان وظیفه اول است، اما تبلیغ و تعلیم و دعوت، یک وظیفه نیمه بشرى و نیمه الهى است ... ولى عالیترین و راقیترین مظاهر و مراتب هدایت است; وحى رهنمودهایى دارد که از دسترس حس و خیال و عقل و علم و فلسفه بیرون است و چیزى از اینها جانشین آن نمىشود; ولى وحیى که چنین خاصیتى دارد وحى تشریعى است، نه تبلیغى، وحى تبلیغى بر عکس است .
تا زمانى بشر نیازمند به وحى تبلیغى است که درجه عقل و علم و تمدن به پایهاى نرسیده است که خود بتواند عهده دار دعوت و تعلیم و تبلیغ و تغییر و اجتهاد در امر دین خود بشود; ظهور علم و عقل، و به عبارت دیگر، رشد و بلوغ انسانیت، خود به خود به وحى تبلیغى خاتمه مىدهد و علما جانشین چنان انبیا مىگردند ... در عهد قرآن وظیفه تعلیم و حفظ آیات آسمانى به علما منتقل شده و علما از این نظر جانشین انبیا مىشوند .» (35)
بنابراین از دیدگاه شهید مطهرى، مفهوم «اجتهاد» در فلسفه ختم نبوت، نقش مهمى را ایفا مىکند; علماى امت در دوران خاتمیت که عصر علم است، قادرند با معرفتبه اصول کلى اسلام و شناختشرایط زمان و مکان، آن کلیات را با شرایط و مقتضیات زمانى و مکانى تطبیق دهند و حکم الهى را استخراج و استنباط نمایند; و بدین ترتیب بسیارى از وظایفى را که پیامبران تبلیغى و قسمتى از وظایف پیامبران تشریعى را (بدون آن که خود مشرع باشند) با عمل «اجتهاد» و با وظیفه خاص رهبرى امت انجام دهند; از این رو، در عین حال که نیاز بشر به تعلیمات الهى و تبلیغاتى که از راه وحى رسیده، همواره باقى است، نیاز به تجدید نبوت و آمدن کتاب آسمانى و پیامبر جدید براى همیشه منتفى شده و «پیامبرى» پایان یافته است . (36)