71- سفر از سرایی به سرای دیگر:
انسان به مردن و متلاشی شدن پیکر مادی، معدوم نمی شود بلکه باقی و زنده است، جز این که به نظری از سرایی به سرای دیگر انتقال می یابد که به مثل: نسبت این نشاه با نشاه آخرت بمثابت نشاه رحم با این نشاه است؛ و آنچه کرده است با خود می برد، و. هر کس به سوی عمل خود می رود، بلکه عین عمل خود است، و در آن نشاه که یوم تبلی السرائر است باطنش عین ظاهر می گردد، و بدن مادی در این نشاه رو به ویرانی می گذارد.
آدمی چون نهاد سر در خواب - خیمه او شود گسسته طناب (78)
72- جان گشاید سوی بالابال ها:
بدن ما را خواهش های گوناگون جسمانی است، و باز می بینیم حقیقتی که قاهر بر بدن است و او را از خواسته هایش باز می دارد، و برای ارتقای مقام و کسب معارف و التذاذ علوم و کمالاتش او را به کار می گیرند و مسخر خود می دارد، و به فرموده شیرین و دلنشین عارف رومی در دفتر چهارم مثنوی:
جان ز هجر عرش اندر فاقه ای - تن ز عشق خار بن چون ناقه ای
جان گشاید سوی بالا بال ها - در زده تن در زمین چنگال ها (79)
73- بخوان و بالا برو:
حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) به فرزندش ابن حنفیه فرمود: در فهم اسرار قرآن کریم اقرا وراق (80) بخوان و بالا برو و در هیچ حدی توقف نکن.