روح بی آلایش
پس ای عزیز! نام نیک را از خداوند بخواه. قلوب مردم را از صاحب قلب خواهش کن با تو باشد. تو کار را برای خدا بکن، خداوند علاوه بر کرامت های اخروی و نعمت های آن عالم، در همین عالم هم به تو کرامت میکند. تو را محبوب می نماید. موقعیت تو را در قلوب زیاد میکند. تو را در دو دنیا سر بلند می فرماید. ولی اگر بتوانی با مجاهده و زحمت، قلب خود را از این حب هم بکلی خالص نما. باطن را صفاده تا عمل از این جهت خالص شود و قلب متوجه حق گردد.روح بی آلایش شود. کدورت نفس برطرف گردد. حب و بغض مردم ضعیف، و شهرت و اسم نزد بندگان ناچیز چه فایده دارد؟ فرضاً فایده داشته باشد. یک فایده ناچیز جزئی چند روزه است. (13)
پس ای عزیز! در کارهای خود دقیق شو و از نفس خود در هر عملی حساب بکش و او را در برابر هر امری، استنطاق کن که آیا اقدامش در خیرات و برای امور شریفه برای چیست؟ دردش چیست که می خواهد از مسائل نماز شب سؤال کند؟ یا اذکار آن را تحویل بدهد؟ می خواهد برای خدا مسأله بفهمد یا بگوید؟ یا می خواهد خود را از اهل آن قلمداد کند؟ چرا سفر زیارتی که رفته با هر وسیله است به مردم می فهماند؟ حتی عددش را. چرا صدقاتی را که در خفا میدهد راضی نمی شود که کسی از آن مطلع نشود؟ به هر راهی شده، سخنی از آن به میان آورده، به مردم ارائه می دهد. (