صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 19 , از مجموع 19

موضوع: آشنایی با روایان حدیث شیعه { ابوموسی اشعری }

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    علت گزینش ابوموسی به عنوان حَکَم:


    روشن است که علت گزینش ابوموسی را باید نخست یمانی بودن و سپس کناره گیری او از جنگ دانست: وی که در جنگ در عُرض ـ بین تدمُر و رصافه در شام ـ به سر می‌برد، همگان را از هرگونه مداخله در آنچه خود فتنه می‌خواند بر حذر می‌داشت و جنگ با اهل قبله را جایز نمی‌شمرد، اما چون یکی از غلامانش خبر آورد که مردم صلح کردند گفت «‌سپاس خدا را که چنین شد ». آنگاه غلام افزود مردم تو را حکم قرار دادند، او پذیرفت و به اردوگاه علی(ع) آمد.[۳۰] علی در خطبه‌ای به این رفتار متناقض وی اشاره کرده است.[۳۱]
    امضاء


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    جریان حکمیت:


    ابوموسی و عمرو عاص می‌بایست در دومة الجندل در نزدیکی دمشق گرد آیند و حداکثر تا یک سال بر وفق مقتضای کتاب و سنت رسول خدا(ص) اعلام نظر کنند و امنیت هر دو می‌باید پس از اعلام رای برای همیشه از جانب طرفین تضمین شود. ابوموسی و عمروعاص روزهای متوالی به گفتگو پرداختند. ابوموسی سرانجام پیشنهاد خلع علی(ع) و معاویه و انتخاب عبدالله بن عمر به خلافت را مطرح کرد، که با موافقت عمروعاص روبه رو شد ولی چون هنگام اعلام رای رسید، عمروعاص با این حیله که ابوموسی دارای سبقت در اسلام است وی را فریفت و در سخن گفتن مقدم داشت. ابوموسی بنابر قرار قبلی سخن گفت ولی عمروعاص خلع علی(ع) را تثبیت کرد و معاویه را به خلافت برگزید. ابوموسی که خود را فریب خورده یافت عمرو را دشنام داد و او نیز ابوموسی را ناسزا گفت و سرانجام ابوموسی راه مکه در پیش گرفت و به خانه خدا پناه برد.[۳۲]


    ابوموسی چنانچه از نقش او در حکمیت برمی‌آید مردی سست رای، کوته فکر و به دور از زیرکی بود. امام علی(ع) نیز او را به اجبار لشکریان به حکمیت پذیرفت و گرنه به گفته ابن عباس، ابوموسی واجد فضیلتی انحصاری نبود که بر دیگران مقدم شود.[۳۳]
    امضاء

  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    در عصر معاویه


    واپسین گزارش از زندگی ابوموسی به ۴۰ قمری باز می‌گردد که بسر بن ارطاة از جانب معاویه مأمور بیعت گرفتن از کسانی شد که نتیجه حکمیت را نپذیرفته بودند، ابوموسی در مکه به سبب حکمی که به معاویه داده بود هراسان شد اما بسر به وی امان داد.[۳۴] و او بعدها با معاویه به خلافت بیعت کرد و در شام نزد او رفت و آمد می‌کرد اما معاویه چندان اعتنایی به او نداشت.[۳۵]
    امضاء

  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    درگذشت


    تاریخ وفات ابوموسی را ۴۲، ۴۴، ۵۰، ۵۲، ۵۳، قمری آورده‌اند.[۳۶] ذهبی[۳۷] مرگ او را در ذیحجه سال ۴۴ به واقعیت نزدیک‌تر می‌داند. او به هنگام وفات ۶۳ سال داشت.[۳۸] در محل مرگ و مدفن ابوموسی (کوفه یا مکه) نیز اختلاف شده است.[۳۹] گرچه منابع کهن‌تر آن را در کوفه که در آنجا منزل داشته است می‌دانند.[۴۰]
    امضاء

  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    خاندان اشعری


    پسرش ابو بُرده قاضی حجاج بن یوسف در کوفه بوده و بلال پسر ابوبُرده نیز در بصره مقام قضا داشته است.[۴۱] مهم‌ترین فرد از خاندان او ابوالحسن اشعری متکلم مشهور است که گویا نسب او با ۸ واسطه به ابوموسی می‌رسد.[۴۲]
    امضاء

  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض















    خصوصیات


    درباره شخصیت ابوموسی در مآخذ تاریخی و حدیثی اهل سنت و امامیه آراء متفاوتی آمده است.


    بنا به پاره‌ای از روایات در حق او و قومش آیه‌ای ستایش آمیز نازل شده است.[۴۳] همچنین او را یکی از ۶ نفری برشمرده‌اند که از عالم‌ترین یاران رسول خدا(ص) بودند.[۴۴] و هم از این رو در دوران خلافت عمر بن خطاب از کسانی شمرده می‌شده که از آنان فقه اخذ می‌کرده‌اند.[۴۵]
    اما در مقابل علمای امامیه تعابیر تندی از پیامبر(ص) و معصومان درباره او به کار برده و از جمله کسانی شمرده‌اند که علی پس از حکمیت او را در قنوت نماز خویش لعن کرده است.[۴۶]
    گفته‌اند که ابوموسی آوازی خوش داشته و قرآن را با لحنی دلکش می‌خوانده است.[۴۷]
    امضاء

  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    از راویان حدیث


    ابوموسی همچنین در موضوعات بسیاری از پیامبر(ص) حدیث روایت کرده است.[۴۸] ذهبی[۴۹] نیز ابوموسی را از محدثان خوانده و او را از معدود کسانی دانسته که قرآن را بر پیامبر(ص) قرائت کرده است.[۵۰] از ابوموسی کسان بسیاری روایت کرده‌اند که از آن میان می‌توان به انس بن مالک، ابوسعید خدری، ابوامامه باهلی، بریده اسلمی، عبدالرحمان بن نافع، سعید بن مسیب، زید بن وهب و دیگران اشاره کرد.[۵۱]
    امضاء

  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    پانویس


    ر.ک: ابن سعد، ج۴، ص۱۰۵؛ خلیفه الطبقات، ج۱، ص۴۲۸؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۶
    ابن سعد، ج۴، ص۱۰۵
    ابن سعد، ج۴، ص۱۰۵؛ ابن هشام، ج۱، ص۳۴۷؛ بلاذری، انساب، ج۱، ص۲۰۱
    ابن سعد، ج۴، ص۱۰۵
    ر.ک: بلاذری، انساب، ج۱، ص۲۰۱؛ ابن ابی الحدید، ج۱۳، ص۳۱۴
    احمد بن حنبل، ج۴، ص۴۰۶ـ۴۰۵
    ابن عماد، ج۵۴ـ۵۳
    ابن سعد، ج۴، ص۱۰۶؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۶
    واقدی، ج۳، ص۹۱۶ـ۹۱۵؛ ابن حبیب، ص۱۲۴؛ ابن سعد، ج۲، ص۱۵۲ـ۱۵۱؛ طبری، ج۳، ص۸۰ـ۷۹
    ر.ک: واقدی، ج۳، ص۹۵۹
    ابن حبیب، ص۱۲۶؛ احمد بن حنبل، ج۴، ص۳۹۷؛ طبری، ج۳، ص۲۲۸
    ر.ک: طبری، ج۳، ص۳۱۸؛ ذهبی، تاریخ، ص۱۶
    خلیفه، تاریخ، ج۱، ص۱۲۶؛ یعقوبی، ج۲، ص۱۴۶؛ طبری، ج۴، ص۵۰، ۷۱ـ۶۹
    طبری، ج۴، ص۱۶۱، ۱۶۴ـ۱۶۳
    ابویوسف، ص۱۱۷، ۱۳۵؛ جاحظ، ص۲۳۷؛ ابن قتیبه، عیون، ج۱، ص۱۱، ۶۶، ج۳، ص۸۸
    ابن سعد، ج۵، ص۴۵؛ ذهبی، سیر، ج۲، ص۳۹۱
    ابن سعد، ج۴، ص۱۰۹
    خلیفه، تاریخ، ج۱، ص۱۹۶؛ وکیع، ج۱، ص۲۸۳
    خلیفه، تاریخ، ج۱، ص۱۶۷؛ طبری، ج۴، ص۲۶۴ـ۲۶۵
    ابن سعد، ج۵، ص۴۵
    طبری، ج۴، ص۳۳۲ـ۳۳۱، ۳۳۶
    ر.ک: ابن سعد، ج۵، ص۳۵ـ۳۴؛ خلیفه، تاریخ، ج۱، ص۱۸۰؛ بلاذری، انساب، ج۴، ص۵۳۶ـ۵۳۵
    طبری، ج۴، ص۴۴۳
    یعقوبی، ج۲، ص۱۷۹؛ طبری، ج۴، ص۴۹۹
    ر.ک: بلاذری، انساب، ج۲، ص۲۱۳
    طبری، ج۴، ص۴۸۲ـ۴۸۱؛ مفید، ۲۴۳ـ۲۴۲؛ ابن ابی الحدید، ج۱۴، ص۹ـ۸
    طبری، ج۴، ص۴۸۲ـ۴۸۱
    بلاذری، انساب، ج۲، ص۲۳۱ـ۲۳۰؛ یعقوبی، ج۲، ص۱۸۱؛ دینوری، ص۱۴۵؛ طبری، ج۴، ص۴۸۷ـ۴۸۶، ۴۹۹ ـ ۵۰۰؛ مفید ص۲۵۳ـ۲۴۳
    ر.ک: ابن اعثم، ج۴، ص۲
    نصر بن مزاحم، ص۵۰۰
    نهج البلاغه، خطبه ۲۳۸
    برای تفصیل نصر بن مزاحم، ۵۰۷ـ۴۹۹، ۵۳۳ به بعد؛ بلاذری، انساب، ج۲، ص۳۳۶ـ۳۴۳، ۳۵۱ـ۳۴۳؛ طبری ج۵ ص۵۴ـ۵۳، ۶۷ به بعد؛ دینوری ۱۹۳ـ۱۹۲، ۲۰۱ـ۱۹۹؛ یعقوبی ج۲ ص۱۸۹
    مسعودی، ج۲، ص۳۹۵
    طبری، ج۵، ص۱۳۹
    بلاذری، انساب، ج۴، ص۴۳، ۴۸ـ۴۷؛ طبری، ج۵، ص۳۳۲
    ابن سعد، ج۴، ص۱۱۶؛ خلیفه، الطبقات، ج۱، ص۱۵۶؛ طبری، ج۵، ص۲۴۰
    سیر، ج۲، ص۳۹۸
    ابن حبان، ج۳، ص۲۲۲؛ حاکم، ج۳، ص۴۶۴
    خلیفه، الطبقات، ج۱، ص۱۵۶؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۶۴؛ ابو اسحاق، ص۲۵
    بلاذری، انساب، ج۴، ص۲۸۰
    ابن حبیب، ص۳۷۸؛ ابن قتیبه، المعارف، ص۵۸۹
    ر.ک سمعانی، ج۱، ص۲۶۷ـ۲۶۶
    ابن سعد، ج۴، ص۱۰۷
    بخاری، التاریخ، ۳ (۱) /۲۲؛ ذهبی، سیر، ج۲، ص۳۸۹ـ۳۸۸
    یعقوبی، ج۲، ص۱۶۱
    ر.ک: ابن بابویه، الخصال، ص۴۸۵، ۴۹۹؛ عیون، ج۲، ص۱۲۶؛ الایضاح ص۶۴ـ۶۱
    ر.ک: ابن سعد، ج۴، ص۱۰۹ـ۱۰۷؛ ابو زرعه، ج۱، ص۲۳۱؛ حاکم، ج۳، ص۴۶۶؛ ذهبی، سیر، ج۲، ص۳۸۲، ۳۹۲ـ۳۹۱، ۳۹۸
    ر.ک: احمد بن حنبل، ج۴، ص۴۱۹ـ۳۹۱
    ذهبی، المعین، ص۲۴
    ر.ک: سیر، ج۲، ص۳۸۱


    ابن ابی حاتم، ۲ (۲) ص۱۳۸؛ ذهبی، المعین، ص۲۴
    امضاء

  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    منابع


    نهج البلاغه.
    ابن ابی حاتم رازی، عبدالرحمان، الجرح و التعدیل، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۲، ق/ ۱۹۵۳م.
    ابن ابی الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۹ق/۱۹۵۹م.
    ابن اعثم کوفی، احمد، فتوح، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۱ق/۱۹۷۱م.
    ابن بابویه، محمد، الخصال، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، ۱۴۰۳ق/۱۳۶۲ش.
    ابن بابویه، عیون اخبارالرضا(ع)، نجف ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م
    ابن حبان، محمد، ثقات، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۷ق/۱۹۴۲م.
    ابن حبیب، محمد، المحبر، به کوشش لیشتن اشتتر، حیدرآباد دکن، ۱۳۶۱ق/۱۹۴۲م.
    ابن حزم، علی، جمهرة انساب العرب، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
    ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، بیروت، دارصادر.
    ابن عبدالبر، یوسف، الاستیعاب، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۰م.
    ابن عبدربه، احمد، العقد الفرید، به کوشش احمد امین و دیگران، قاهره، ۱۹۴۰ق/۱۹۵۳م.
    ابن عماد، عبدالحی، شدرات الذهب، قاهره، ۱۳۵۰ق.
    ابن قتیبه، عبدالله، عیون الاخبار، قاهره، ۱۳۴۳ق/۱۹۲۵م.
    ابن قتیبه، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰م.
    ابن هاشم، عبدالملک، السیرة النبویة، به کوشش ابراهیم ابیاری و دیگران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۵م.
    ابواسحاق شیرازی، ابراهیم، طبقات الفقهاء، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۰م.
    ابوزرعه دمشقی، عبدالرحمان، تاریخ، به کوشش شکرالله قوچانی، دمشق، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.
    ابویوسف، یعقوب، الخراج، بیروت، دارالمعرفة.
    احمد بن حنبل، مسند، قاهره، ۱۳۱۳ق.
    الایضاح، منسوب به ابن شاذان، به کوشش جلال الدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۵۰ش.
    بخاری، محمد، التاریخ الکبیر، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۷ق/۱۹۵۸م.
    بخاری، محمد، صحیح، بولاق، ۱۳۱۵ق.
    بلاذری، احمد، انساب الاشراف، ج۱، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م، ج۲، به کوشش محمد باقر محمودی، بیروت، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۳م، ج۴ (۱)، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۷۹م.
    بلاذری، احمد، فتوح البلدان، به کوشش رضوان محمد رضوان، بیروت، ۱۹۷۸م.
    جاحظ، البیان و التبیین، به کوشش فوزی عطری، بیروت، ۱۹۶۸م.
    حاکم نیشابوری، محمد، المستدرک علی الصحیحین، بیروت، ۱۳۹۸ق.
    خلیفه بن خیاط، تاریخ، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م.
    خلیفه بن خیاط، طبقات، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۶م.
    دینوری، احمد، اخبارالطوال، به کوشش عبدالمنعم عامر، قاهره، ۱۳۷۹ق/۱۹۵۹م.
    ذهبی، محمد، تاریخ الاسلام، حوادث سالهای ۱۱ـ ۴۰ ق، به کوشش عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
    ذهبی، محمد، سیراعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنووط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۶.
    ذهبی، محمد، المعین فی طبقات المحدثین، به کوشش همام عبدالرحیم سعید، اردن، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
    زیاب خویی، عباس، بزم آورد، تهران، ۱۳۶۸ش.
    سمعانی، عبدالکریم، الانساب، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۲م.
    طبری، تاریخ.
    قدامه بن جعفر، الخراج و صناعة اکتابة، به کوشش جلال الدین تهرانی، تهران، ۱۳۱۳ش.
    مسعودی، علی، مروج الذهب، به کوشش یوسف اسعد داغر، بیروت، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م.
    مفید، محمد، الجمل، به کوشش کلمان هوار، پاریس، ۱۸۹۹م.
    نصربن مزاحم، وقعة صفین، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۳۸۲ق.
    واقدی، محمد، المغازی، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.
    وکیع، محمد، اخبارالقضاة، بیروت، ۱۹۵۰م.
    یعقوبی، احمد، تاریخ، نجف، ۱۳۵۸ق.

    امضاء

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 03-04-2010, 15:42

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi