صفحه 1 از 8 12345 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 71

موضوع: اشعار و پیامک های تبریک ولادت حضرت زینب(س) و روز پرستار

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض اشعار و پیامک های تبریک ولادت حضرت زینب(س) و روز پرستار




    مدینه امشب ز صفا پر شده
    از می جام مصطفی پر شده

    حال و هوای شهر مستان خوش است
    وقت وصال یار عاشق کش است


    موسم مشتاقی و مستی شده
    باز شب باده پرستی شده

    ساقی آسمانیان می دهد
    به عاشقان جرعه پیاپی دهد


    مستی میخانه ز حد گذشته
    کار ز امداد و مدد گذشته

    مگر عنایتی که ساقی کند
    مدد از آن جرعه باقی کند


    جام الستی اش لبالب کند
    بر لب خود یاد ز زینب کند

    زینب اگر نبود مستی نبود
    عشق نبود و کل هستی نبود

    نه اختران و ماه و آسمانی
    نه کوکب و نه شمس و کهکشانی

    بوده خدا و غیر او دگر هیچ
    نبوده جز او ز کسی خبر هیچ


    به رمز لولاک بگوید خدا
    که خلقتی نبوده بی مصطفی

    گفته نبی که من خود از حسینم
    گرچه خودم باعث عالمینم

    بدون زینبش حسینی نبود
    چو جلوه در کرب و بلا می نمود

    مرا چنین عقیده و مذهب است
    هر دو جهان یکسره از زینب است




    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 28-11-2022 در ساعت 03:49
    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  2. تشكرها 2


  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض


    دیده بگشوده به دنیا زینب کبری
    تهنیت گو بر علی و مادرش زهرا

    ای نور عین کوثر زهرا
    جان حسین زینب کبری
    خوش آمدی ای گل زهرا

    نرگس شور و شعف زد غنچه در عالم
    هر چه گویش در مقامش اندک است و کم

    بر پیکر عالمین جان است
    این دختر شیر یزدان است
    خوش آمدی ای گل زهرا

    بر جمال دلبر خود دیده بگشوده
    او که از روز ازل مست حسین بوده

    یار ولی نور وجه الله
    دخت علی یار ثارالله
    خوش آمدی ای گل زهرا

    خانه ی زهرای اطهر گشته گلباران
    از قدوم دخترش ، آن عصمت یزدان

    آن بانوی فرد و بی همتا
    نور دل عترت طاها
    خوش آمدی ای گل زهرا


    ما ازین بانو به درد خود دوا خواهیم
    دسته جمعی یک سفر کرببلا خواهیم

    عشق حسین ، آبروی ما
    کرببلا ، آرزوی ما
    خوش آمدی ای گل زهرا


    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  5. تشكرها 2


  6. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض


    خدای من! صدف بحر نـور، گوهر زاد
    ادب کنید که دخت رسول، دختر زاد

    چه دختری که ز مردان دهر، بهتر زاد
    بـرای حیــدر کـرار، بـاز، حیــدر زاد

    به جلوۀ حسنینش خجسته خواهر زاد
    یقیـن کنیـد کـه ام‌الحسین دیگر زاد

    سلام باد بر این خواهر و به خواهری‌اش
    خـدای داده مقــام حسیــن‌ پروری‌ اش


    محمدنـد و علـی هر دو محـو دیدارش
    نشان بوسـۀ زهــرا بــه مـاه رخسارش

    هــزار مریــم و هاجـر شـده گرفتارش
    شـرف گرفتـه شرافت بـه ظل دیوارش

    عفـاف و عصمت و ایثار، جنس بازارش
    فقط به روی حسین است و چشم بیدارش

    برات عفو خدا ریخته است در قدمش
    یقیـن کنیـد بود قلب فاطمه حرمش


    چـه دختـری که جلال پیامبـر دارد
    ز خردسالی خـود صـولت پـدر دارد

    فرشته‌ای‌ ست ولی صورت بشـر دارد
    نه! بلکه طینتی از حور، خوب‌تر دارد

    بـه سیـدالشهـدا الفتــی دگـر دارد
    از آن جمال، محال است چشم بردارد

    فقط نه محو جمالش نبی شده امشب
    حسینِ فاطمـه هم زینبی شده امشب


    حجـاب فاطمه از چادرش نمودار است
    ز کودکی به علی مثل مادرش یار است

    مقـــام ام‌ابیهـــایی‌اش ســزاوار است
    چو ذوالفقار، زبانش به خطبه کرار است


    حسین از وی و وی از حسین، سرشار است
    نمــاز نافلـه‌اش را خـدا خریـدار است

    زهی نمـاز شب آن حقیقت زهرا
    که سیدالشهدا گفت التماس دعا


    جمال اوست به چشم علی تماشایی
    خطابه‌‌هاش همـه حیدری و زهرایی

    نکــرده شـوی بــود مادر شکیبایی
    گرفتـه سایـه‌اش از آفتــاب زیبایی

    نهـاده چهـر بـه خاک درش توانایی
    نخوانـده درس، معلـم بـود به دانایی

    ز خردسـالی پرواز کرده تا حیدر
    به ذوالفقار زبانش نوشته یاحیدر


    در آسمــان علـی اختــری چنین باید
    ز کوثـــر نبــوی کوثــری چنین باید

    کنـار خـون خـدا خواهـری چنین باید
    به حلم و صبر و رضا مادری چنین باید


    به بانـوان جهـان رهبـری چنین باید
    به حق که فاطمه، دختری چنین باید

    نه صبر رفت ز دستش؛ به صبر فرمان داد
    کنـار مقتـل خون بـر امام خود جان داد


    تو کیستی که علی‌گونه رهبری کردی؟
    به صبـر و همت و ایثار، مادری کردی

    سلام بر تو که خون را پیمبری کردی
    تو بـا خطابـه‌‌ات اعجاز حیدری کردی

    تو بـا امــام شهیــدان برابـری کردی
    تو مثـل فاطمـه اسـلام‌پروری کردی

    حسین، فلک نجات است و ناخداش تویی
    علــی زبـان خـدا باشـد و صداش تویی


    سلام بر تـو که تـو هم فرشتـه هم بشری
    سلام بر تو که هم تیغ خشم و هم سپری

    سلام بر تو که در صبـر، مادر و پدری
    سلام بر تو که بر هفت شهر نور، دری


    سلام بر تو که در بحر معرفت گهـری
    سلام بر تو کـه تیـغ زبـان دادگــری

    سلام بر تو که آیینۀ حسینی تو
    شـرار سوختۀ سینۀ حسینی تو


    تو مثـل مادر خـود بی‌نهایتی زینب
    تو کـل کرب‌و‌بـلا را حـکایتی زینب

    تو چون حسین، چراغ هدایتی زینب
    تو در صحیفـۀ ایثــار، آیتـی زینب


    تو بحــر موج‌فــزای عنـایتی زینب
    تو فوق مـدح و ثنـا و روایتی زینب

    مصائب تـو بـه چشمت قلیـل بود قلیل
    سر بریده به چشمت جمیل بود جمیل

    صدای توست صـدای خـدای ذوالمنت
    سلام گـرم همـه انبیا بـه جـان و تنت

    زبان تـو تبـر و خطبه‌هــای بت‌شکنت
    روان و روح بزرگ علـی‌ست در بـدنت


    یزیــد، لاشـۀ مـردار گشت با سخنت
    حسین بوسه زد از زیر چوب بر دهنت

    هماره تا که بود آب و خاک و آتش و باد
    نثار خاک رهت اشک چشم «میثم» باد


    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  7. تشكرها 2


  8. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض






    آن شب كه گل از دامن مهتاب مى ریخت
    شبنم به پاى نخل باور آب مى ریخت

    آن شب كه غم آهنگ شادى ساز مى كرد
    قفل اسارت را به گرمى باز مى كرد


    آن شب كه ساقى بوسه بر پیمانه مى زد
    گیسوى شب را بهر مستان شانه مى زد

    آن شب كه بهر باغ دل غم لاله مى كاشت
    در نیستان نینوانى ناله مى كاشت


    آن شب شفق دیوان فتح نور مى خواند
    بهر فلق شعر شب عاشور مى خواند

    شهر مدینه طالب دیدار حق بود
    چشم انتظار مطلع الفجر فلق بود

    فطرس فراز آسمان ها بال مى زد
    فریاد آزادى و استقلال مى زد

    كاى اهل عالم در دیار شور و شادى
    زد خیمه روز پنجم ماه جمادى


    دیوان خلقت را خدا زیب و فرى داد
    ساقى كوثر را ز كوثر كوثرى داد

    شیر خدا را داد خالق ماده شیرى
    قامت قیامت دختر روشن ضمیرى


    جبریل بر ختم رسل پیغام مى داد
    پیغام از پیروزى اسلام مى داد

    مى گفت یا احمد شكوه باور آمد
    بهر حسینت سینه چاك سنگر آمد


    بر خلق عالم نعمتى عظمى ست دختر
    سوم گل و گل واژه زهراست دختر

    دختر مگو چون همتى مردانه دارد
    از آیه "قالوا بلا" پیمانه دارد

    دختر مگو كه دختران را رهبر آمد
    بى پرده گویم صبر را پیغمبر آمد

    بر روى ما تا مهر رخشان در گشاید
    در بردبارى مثل او مادر نزآید

    از صبر او دین خدا پاینده گردد
    هر مرده اى ز انفاس گرمش زنده گردد

    ثابت قدم مانند او گیتى ندیده
    زیرا خدا او را حسینى آفریده

    در روز عاشورا كه روز آزمون است
    او فارغ التحصیل آن دارالفنون است

    قنداقه اش را تا كه پیغمبر گرفتى
    صد بوسه از رخسارۀ او برگرفتى


    در دست پیغمبر ز دیده اشك مى ریخت
    كز اشك او از چهره او رشك مى ریخت

    در دست باب تاج دارش گریه مى كرد
    گویى كه از هجر نگارش گریه مى كرد


    با گریه اش صلح حسن را زنده كرد او
    چون غنچه بر روى حسینش خنده كرد او

    یعنى تو را جان برادر خواهر آمد
    خواهر نه تنها یاور و همسنگر آمد

    شاعر: جواد محمد زمانی








    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 11-12-2020 در ساعت 22:31
    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  9. تشكرها 2


  10. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض




    در زمین و آسمان ها خیمه ی شادی به پاست
    مٱذنه تا مٱذنه لبریز عطر ربناست

    ذکر تعجیل قنوت استجابت آمده
    سائلان مژده که حاجات همه امشب رواست

    زینت گلخانه ی مولا شکوفا گشته و...
    بیت حیدر با شمیم بنت زهرا آشناست

    کهنه زخمی که میان سینه ها مانده هنوز
    با صدور نسخه ی تکمیلی زینب دواست


    معجزه در بین چشمانش تلاطم می کند
    خاک با فیض نگاه دختر زهرا طلاست

    نام زینب پنج نقطه نور ساطع می کند
    یعنی ابن بانو خودش تلفیقی از آل عباست


    در شب میلاد غرق رحمت اخت الحسین
    بانی عیدی ما قطعا خود خون خداست

    بانویی که سفره ی الطاف خود را پهن کرد
    خانه ی دل را برای عشق پاکش رهن کرد

    با وجود او غم و غصه به آخر می رسد
    لطف مادر بیشتر از سوی دختر می رسد

    ماهمه از سایلان فیض عام زینبیم
    رزق ما از سفره ی بانو مکرر می رسد


    دم به دم مشمول لطف دختر زهرا شود
    سایلی که خاضعانه پشت این در می رسد

    زودتر با دست پر از پیش زینب می رود
    محضر او هر کسی با دیده ای تر می رسد


    هیبت والای رفتارش به زهرا رفته است
    واژه واژه از کلامش عطر مادر می رسد

    ذوالفقار خطبه هایش باز قلع و قمع کرد
    تا به میدان می رسد انگار حیدر می رسد


    مطمینم در شلوغی های روز واقعه
    چادر بانو به داد اهل محشر می رسد

    مایه ی آرامش جان و دل بی تاب ماست
    آسمان ها خاک پای خواهر ارباب ماست

    از ازل دستان این سایل دخیل زینب است
    تا ابد محتاج لطف بی بدیل زینب است

    هر کسی که شد حسینی مطمئنا شاکرِ
    نغمه ی انا هدیناه السبیل زینب است

    اولین گلبانوی دامان زهرا و علی
    دومین زهرای این قوم و قبیله زینب است

    هرکسی با نام زیبای کسی مٱنوس شد
    بر لبان ما فقط ذکر اصیل زینب است


    انتظام شعر های دفتر اشعار من
    متشکل از همان فرم شکیل زینب است

    کوثر کوثر کویر عشق را سیراب کرد
    ساغر ما جرعه ای از سلسبیل زینب است


    در میان روضه های جانگداز کربلا
    گریه هایم نذر آقای قتیل زینب است

    هرشب جمعه به یاد روضه های خواهری
    گریه می بارم به یاد لحظه های آخری....


    که برادر جان من افتاده ای از پا چرا؟؟
    مانده ای تنها میان دشتی از غم ها چرا؟؟

    تکیه بر نیزه مزن ای تکیه گاه زینبین
    روی خاک افتاده ای اینگونه بی سقا چرا؟؟


    می روی و خیمه ها می ماند و لشکرکشی...
    بی تو من می مانم و این قوم بی پروا چرا؟!

    بعد از این پنجاه سالی که کنارم بوده ای
    می زنی حرف از جدایی با منِ تنها چرا؟؟


    از سر تلّ با دوچشم خیسِ دریا دیده ام
    بین گودال عطش..از خون تو...دریاچه را

    آنقدر با چشم های نیمه باز خود مگو
    "آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟؟"


    زینت دوش نبی روی زمین جان می دهی
    پاره پاره پیکرت پاشیده در صحرا چرا؟؟

    وای اگر در روزهای پر خطر زینب نبود
    "کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود"



    شاعر : اسماعیل شبرنگ





    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  11. تشكرها 2


  12. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض




    باز هم شهر مدینه شب رؤیایی داشت
    یاس حیدر به برش غنچه زیبایی داشت

    متولد شده بود آینه حجب و حیا
    دختری که دم او هیبت مولایی داشت

    بسکه از آمدنش چشم علی روشن شد
    باز حیدر هوس خواندن لالایی داشت

    مانده بودم چه بگویم به خدا این نوزاد
    دختری بود که صد آینه آقایی داشت


    عشق باباست به دختر همه اش کار دل است
    بی سبب نیست که بابا تب بالایی داشت

    یاسمن منتظر آمدن دلبر بود
    علت این بود اگر دیده دریایی داشت


    یک نفر گفت حسین آمد و او غوغا کرد
    ناگهان دیده نورانی خود را وا کرد

    آمده آینه حضرت زهرا بشود
    آمده زینت جان و دل بابا بشود


    دختر فاطمه و ام ابیهای علیست
    پس عجب نیست که او زینب کبری بشود

    نام زینب که می آید به خدا جا دارد
    کوه دریا شود و موج زنان پا بشود


    می تواند همه دم با نظر فاطمی اش
    هرکسی را که نظرکرد مسیحا بشود

    شب میلاد قرار دل ارباب حسین
    نامه ام را برسانید که امضا بشود


    اینچنین دختری از فاطمه باید هم که
    آبروی نسب آدم و حوا بشود

    شوری افتاده به هر دل که بیانش سخت است
    هرکسی نوکر زینب بشود خوشبخت است

    او که نور پدر حضرت زهرا را داشت
    خلق و خوی پسر حضرت زهرا را داشت

    متولد شد و شیرینی این دنیا شد
    آنکه نامش شِکر حضرت زهرا را داشت


    به دل حیدر کرار جلایی بخشید
    آنکه نامش اثر حضرت زهرا را داشت

    از بزرگی نگاهش همگی فهمیدند
    اینکه زینب جگر حضرت زهرا را داشت


    مرتضی مست خدا شد که گلش را بویید
    دید عطر سحر حضرت زهرا را داشت

    از گدا پروری و خانمی اش شد معلوم
    اینکه دستش هنر حضرت زهرا را داشت


    بی سبب نیست که زهرا می کوثر می خواست
    از خدای خودش این مرتبه دختر می خواست

    دختر شیرخدا آینۀ شیر خداست
    دختر فاطمه والله که دریای حیاست


    بعد زهرا به خدا در ادب و علم و حجاب
    پرچم زینب کبراست که خیلی بالاست

    زینب آن بانوی با عزت و والایی که
    یکی از پابه رکابان حریمش سقاست

    جگری نیست کسی را که کشد معجر او
    چونکه او بنت علی شیر زن کرببلاست

    آنقدر مثل پدر مست خداوند شده
    که شهادت همه جا در نظر او زیباست


    وای اگر قصد کند خطبه بخواند زینب
    زود ثابت بکند دشمن زینب رسواست

    از لب خطبه او در و گهر می ریزد
    تیغ بردارد اگر یکسره سر می ریزد

    دست او بسته شد و حوصله او سر رفت
    لب گشود و همه گفتند علی منبر رفت

    گفت لاحول ولا قوه الا بالله
    همه گفتند که مولا به سوی خیبر رفت


    همه گفتند که او تیغ دمش حیدری است
    ذهن ها سوی سخن پروری حیدر رفت

    ذوالفقاری که به لب داشت در آمد ز غلاف
    خطبه آغاز شد و آبروی لشگر رفت


    آنقدر گفت که افتاد یزید از تختش
    آنقدر گفت که اشک همه آنجا سر رفت

    ناگهان در وسط گریه و اشک مردم
    مردی از جای پرید و طرف یک سر رفت

    چشم زینب به سر سوخته یار افتاد
    فکر آن روز که رفته سر بازار افتاد



    شاعر : مهدی نظری



    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  13. تشكرها 2


  14. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    آسمان را ستاره باران کن
    آمده آسمانی از خورشید

    باز هم لطف حق تجلی یافت
    آمده آیه هایی از توحید

    می توان نذز این قدم هایش

    دسته گل های یاس را پاشید

    می شود خاک درگهش باشیم

    می توان خاک پاش را بوسید

    می توان جلوه های زهرا را

    در صفات خدایی او دید

    می توان عطر جنّت حق را

    از قنوت نماز او بوئید

    می توان وصف صبر او را هم

    روی کاغذ شبیه کوه کشید

    تا در این خانه خانمی شده بود

    چشم همسایه ، سایه اش که ندید

    او علمدار عصر عاشوراست

    نرگس آسمانی زهراست

    آسمان آسمان نگاهش نور

    آمده آسمانی از رحمت

    آمده اسوه ی رشادت ها

    اسوه ی پاک دامنی ، عفّت

    مظهر روشنایی و نور و

    با حیا و حجاب و با عزّت

    از کلامش چه می توان گفتن

    چقَدَر با نفوذ و با قدرت

    بسته دل بر حسین و بر حسن و

    علوی خوی و فاطمی شوکت

    در مدال الهی ثقلین
    نام او هم ردیف با عترت

    کم ندارد که دیگر او چیزی
    از مقام الهی عصمت

    گفته همچون حسین او ، هیهات
    که دهد تن به خواری و ذلت

    اوست رمز دعا برای فرج
    رمز پایان دهنده ی غیبت

    شاعر: وحيد محمدي







    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 11-12-2020 در ساعت 22:26
    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  15. تشكرها 2


  16. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض


    اين فرشته كه در اين غالب تن جا شده است
    تازه از راه رسيدست و معما شده است

    اشك ميريزد و در خانه همه مي بينند
    اشك او آينه ي حضرت زهرا شده است

    روي قنداقه ي او چند نخ سبز دخيل
    يا پر ِ چند فرشته است كه پيدا شده است

    نام او از طرف ذات خدا تعيين شد
    يعني از كودكيش زينت بابا شده است

    ... گريه اش قطع شده دور و بري ها ديدند
    چشم در چشم ، هم آغوش مسيحا شده است

    يك تبسم به حسين كرد كه صد معني داشت
    بعد از اين ، غصه و اندوه چه زيبا شده است


    كربلا در جلوي چشم كه آمد ؟ ديدند
    چشم گريان پدر محو تماشا شده است

    پرده ها رفت كنار و كسي از پا افتاد
    پسر فاطمه را ديد كه تنها شده است

    ديد ناموس خدا را به اسارت بردند
    يعني اين بين چه با حضرت سقا شده است؟

    اهل خانه همه گريان و كسي مي پرسد
    اين همه تير براي كه مهيا شده است؟

    ... بگذاريد كمي خسته گيش در برود
    تازه از راه رسيدست و پرش وا شده است

    شاعر : مسعود یوسف پور


    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  17. تشكرها 2


  18. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض





    ای که بوی کربلا می آید از میلاد تو
    هر گلی یابد صفا چون می نماید یاد تو

    گل بخوانندت ولی گلها همه مست تو اند
    سدره و طوبی بود یک شاخه از شمشاد تو

    خسته بودم از سراب کاذب آزادی ام

    تا اسیرت شد دلم ، گردیده ام آزاد تو


    کاروان سالار عشقی ، قبله اهل دلی
    با ورودت بیت عترت می شود دلشاد تو


    ای گل زهرا نسب ای غنچه باغ علی

    عشق و مستی هم بود در این جهان همزاد تو


    مقدمت بوی بهشت فاطمیون می دهد
    فخر بنماید خدا بر عالم ایجاد تو


    آرزومند دعایت در نماز شب حسین

    همره او اهل گیتی طالب امداد تو



    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  19. تشكرها 2


  20. Top | #10

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    تـو برای خلقت حوا بـه دنـیا آمدی
    پس تو پیش از حضرت دنیا به دنیا آمدی

    اشک با تو از دل زهـرا تولد یافته است
    مادرت دریا خودت دریا به دنیا آمدی


    جای زمزم عشق از زیر قدمهایت شـکفت
    بانوی بانی باران تا به دنیا آمـدی

    بعد تو ضرب المثل شد دختران بابائیند
    زین سبب تو زیـنت بابا به دنیا آمدی


    تو در آغوش حسینت خــنده ات گل می کند
    پس به خاطر خواهی ارباب دنـیا آمدی

    گریه کمتر کن سلام زینب قلب صبور
    تو برای روز عاشورا به دنیا آمدی


    دارد از امروز کار خانه یادت می دهد
    مادر خانه پس از زهرا به دنیا آمدی




    شاعر : صابر خراسانی

    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  21. تشكرها 2


صفحه 1 از 8 12345 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi