صفحه 13 از 14 نخستنخست ... 391011121314 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 121 تا 130 , از مجموع 134

موضوع: آینه حقیقت (امام حسین علیه السلام در کلام آیت الله بهجت)

  1. Top | #121

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    ابن زیاد ملعون و تلاش برای آشوب افکنی

    ابن زیاد ملعون بعد از حضرت امیر (علیه السلام) و وصول امامت ظاهری به امام حسن (علیه السلام)، نزد ابن عباس آمد و گفت: ترید أن یتقیم هذا الأمر؟: می خواهی که این کار مستقیم شود یا نه؟ (منظور خلافت امام حسن (علیه السلام) بود) گفت: بله. ابن زیاد گفت: اقتل فلانا و فلانا و فلانا: فلان و فلان و فلان را بکش، که این ها مخل و مخالف خلافت امام حسن (علیه السلام) هستند.
    این ها شاید همان منافاتی بودند که معلوم بود در زمان حضرت امیر (علیه السلام) باطنا با معاویه بودند. این ها همان هایی بودند که برای معاویه پیغام می دادند که (اگر بخواهی حسن بن علی (علیه السلام) را کت بسته تسلیم تو می کنیم. می گویند: ابن عباس پاسخ گفت: مگر ندیدی که این ها آمدند و صبح، نماز جماعت خواندند؟!(226) برعکس، یزید ملعون به ابن زیاد سفارش کرد که احبس علی الظنه واقتل علی التهمه(227): در کوفه که وارد شدی کسانی را که گمان می کنی با حسین باشند حبس کن و آن هایی که متهم به این همراهی هستند، بکش.(228)









    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #122

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    عمه ولید و اداره امور مملکت


    نوشته اند که ولید ملعون از بنی مروان، خودش که مشغول شرب و سکر بود و از تصدی امور معذور بود، عمه خودش را در محل مراجعات گذاشته بود و امور مملکت را او اداره می کرد! شنیده شده که او را برای امامت در مسجد فرستاده بود (البته داخل مقصوره بوده که چندان هم آشکار نباشد تا همه کس او را ببیند. داخل آن ضریحی که درست کرده بودند تا امام (جماعت) مورد اصابت دشمن نباشد) آن جا امامت کرده بود. البته وقتی قرار باشد تمام امور مملکت را یک زن اداره کند و اکثر امور دینی و دنیوی مردم را بتواند اداره کند، - نماز هم یکی از آن هاست. شاید نماز نزد آن ها به مرتبه آن کارها نرسد - (بنابراین برای مردها هم امامت جماعت می کند!) نقل شده این زن را در بیرونی گذاشته بود و اداره امور را به دست او می داده این مطلب مسلم است. دیگران نقل کرده اند که خودش مشغول بوده، حوضی از خمر(229) درست کرده بود و با زن هایش داخل آن می رفته است!
    و معاویه هم اگر خدا جلوش را نمی گرفت (همه را) از بین می برد. چه کارها که نکرد! گفت: اذان مستحب است، نگویند؛ نماز را بدون اذان بخوانید.. خود نماز را هم، تمام (خواند) و قصرش را تغییر داد. آن وقت این جور لوازم هم دارد که در تمام ممالک اسلامی نه فقط حالا، بلکه تا روز قیامت و به طور یقین تا زمان ظهور، همین آثار فساد باقی است.(230)





    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  4. Top | #123

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    عمر بن عبدالعزیز

    سلیمان بن عبدالملک - لعنه الله علیه - در وقت مرض و احتضارش فرستاد که بخوانید: بعد از من عمربن عبدالعزیز خلیفه است. رفتند و خواندند. مردم به داد آمدند که: ما همه این طایفه را می شناسیم. خبر دادند به وی که: آن جوری که باید، ترتیب اثر ندادند و از نامه شما استقبال نکردند. گفت: یک عده ای با شمشیر بروند و یکی دیگر، نامه را بخواند و شمشیردارها مواظب باشند و همه هم ببینند تا بفهمند که شمشیر جوابشان را می دهد. (رفتند و نامه را) خواندند و هیچ کسی، دیگر حرف نزد. برهان قاطع، معنایش همین است! با شمشیر ثابت شد و حق شد!
    حالا تازه خدا می داند که عمر بن عبدالعزیز چقدر با این ها (دیگر خلفا) تفاوت داشت یستغفر له اهل الارض و تلعنه الملائکه(231): اهل زمین برای او استغفار می کنند و ملائکه او را لعن می کنند. تا کار به آن جایی رسید که در حال مرض عمر بن عبدالعزیز به او ایراد گرفتند که چرا از اجداد و فامیل خودت اظهار برائت نمی کنی؟ آخر تو یزید بن عبدالملک را بعد از خودت، قرار دادی که او هم از همین ها (ستمگران) است. یک جواب تقریبا ساکت کننده ای داد. وقتی آن ها رفتند، گفت: حسبونی فی یزید (مرا هم برای یزید بن عبدالملک، خلیفه کردند) من او را قرار ندادم. آن کسی که مرا تعیین کرده، او را قرار داده است نوشته اند که شاید یزید وقتی فهمید کار در خطر واقع شده، کاری کرد که عمر بن عبدالعزیز زود برود و نماند، شاید از این استخلافش عدول بکند.(232)




    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  5. Top | #124

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    پسر عمروعاص که راوی بود و مخالفت با پدرش

    به پسر عمروعاص که راوی بود و به حسب ظاهر، کارش غیر از کار پدر ملعونش بود، گفتند: آخر تو چه می گویی؟! پدر تو می گوید: با پسر عمویت (بنی هاشم) باید جنگید. باید خونریزی کرد (ولی تو چنین نمی گویی) . گفت: بله؛ شکانی الی رسول الله: پدرم شکایت مرا پیش حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) کرد. که: این پسر حرف مرا گوش نمی کند. حضرت رسول به من فرمود: أطعه فی ما اطاع الله و لا تطعه فی ما لم یطع الله پدرت را در اطاعت خدا، اطاعت کن، و در غیر اطاعت خدا، اطاعت نکن.(233)




    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  6. Top | #125

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    نماز فرادی در جماعت باطل

    برخی احتجاج می کنند که امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) پشت سر مروان در زمانی که عامل معاویه بود، نماز خواندند. حالا (خود اهل بیت (علیهم السلام) )برای اهلش بیان کرده اند که چگونه نماز خوانده اند. نماز آن ها فرادی بوده است. حتی امام زین العابدین (علیه السلام) در نماز جمعه بعد از دو رکعت جماعت، امام که سلام داد، بلند شد و دو رکعت خودش را خواند. پرسیدند: این چه نمازی است که شما بعد از نماز جمعه می خوانید؟ حضرت فرمود: انها رکعات متشابهات: این دو رکعت هم شبیه به آن دو است!(234)




    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  7. Top | #126

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    امام (علیه السلام) را نخواستید، فطر و اضحی را می خواهید چه کار؟


    در روایت آمده است که وقتی سیدالشهدا (علیه السلام) را شهید نمودند خداوند متعال به ملکی دستور داد که ندا دردهد:
    ایتها الامه الظالمه القاتله عتره نبیها، لا وفقکم الله تعالی لفطر و لا أضحی(235)؛ ای امت ستمکاری که نواده پیامبرتان را کشتید، هرگز خداوند متعال، شما را به عید فطر و قربان موفق نگرداند!
    گویا این دعا باید مصداق داشته باشد، لذا اگر چه در رؤیت هلال ماه مبارک رمضان راه احتیاط برای شیعه وجود دارد که تا ثابت نشده روزه می گیرند، ولی با احتیاط، فطر و اضحی درست نمی شود. در واقع این روایت می خواهد بگوید که امام (علیه السلام) را نخواستید، فطر و اضحی را می خواهید چه کار؟(236)



    ویرایش توسط سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)* : 30-04-2019 در ساعت 17:25
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  8. Top | #127

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    بیانات حضرت آیت الله العظمی بهجت در جمع مداحان اهل بیت (علیهم السلام)

    ذی الحجه الحرام 1420)

    آقایان مداح و ذاکر اهل بیت (علیهم السلام) که مبتلا هستند به این شغل و کار، مشغول باشند به مداحی اهل بیت (علیهم السلام)، به ذکر فضائل آن ها و مطاعن اعداء اهل بیت (علیهم السلام) و مصائبی که بر ایشان وارد شده است.
    همه این ها (مداحان) باید بدانند در چه موقفی هستند؟ چه کاری را دارند انجام می دهند؟ برای چه این کارها را می کنند؟ باید بدانند که همان مودت ذی القربی را که در قرآن هست، دارند پیاده می کنند، چه ذکر فضائل اهل بیت (علیهم السلام) باشد و چه ذکر مصائب آن ها؛ همه اینها ادا کردن اجر رسالت است؛ تثبیت کردن مردم به قرآن است.
    چرا؟ (زیرا) که در قرآن هست: قل لا أسئلکم علیه أجرا الا الموده فی القربی(237) اگر کسی بگوید: ما قرآن را می خواهیم و می گیریم، اما به اهل بیت کاری نداریم، چه کار داریم به اهل بیت؟
    حسبنا کتاب الله می گوییم: (آیا می شود) کتاب الهی که در آن الا الموده فی القربی هست، قبول داشته باشید ولی بگویید به اهل بیت کاری نداریم؟ کتاب الله که در آن آیه ألیوم آکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلم دینا(238)
    هست و شما هم آن را می خوانی، آیا اکمال محقق می شود بدون ولایت اهل بیت (علیهم السلام)؟
    در قرآنی که می گویید آن را قبول داریم، آیه انما ولیکم الله و رسوله و الذین ءامنوا الذین یقیمون الصلوه و یؤتون الزکوه و هم راکعون(239) هست؛ یا این که در قرآن شما این آیه ها نیست؟!
    بله اگر در قرآن شما این آیه ها نباشد، ممکن است بگویید ما قرآن را می گیریم، ولی در قرآن که این آیه ها نیست.
    پس، باید بدانیم که یک واجب بزرگی بر دوش همه است، معلمین به وسیله تعلیم و مادحین به عمل این ها بفهمانند که از محبت اهل بیت (علیهم السلام) نباید دست برداشت؛ همه چیز توی محبت است، اگر چیزی داریم از محبت است.
    اگر ما خدا را دوست داشته باشیم، آیا ممکن است دوستانش را دوست نداشته باشیم؟ آیا ممکن است اعمالی را که او دوست دارد، دوست نداشته باشیم؟
    آیا چنین چیزی ممکن است که کسی دوست خدا باشد، اما دوست دوستان خدا نباشد؟ دوست اعمالی که خدا دوست دارد نباشد؟ آیا می شود دوست اعمالی که خدا دشمن دارد باشد؟ آیا چنین چیزی ممکن است؟ قهراً کسی که گفته: حسبنا کتاب الله (می گوید) خیر نه وصیتی و نه هیچ چیز دیگری لازم نیست. (این حرف) دروغ واضح و آشکار است؛ مثل اینکه در روز بگوید حالا شب است، یا در شب بگوید حالا روز است.
    کتاب الله که پر است از یأیها الذین ءامنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقین(240) و امثال آن؛ کتاب الله که متقین و فاسقین را در دو صف قرار داده است، ببینید متقین کیانند؟ فاسقین کیانند؟ راستگویان کیانند دروغگویان کیانند؟
    آیا می شود تفکیک کرد. این مثل این است که بگویند ما نصف قرآن را قبول داریم و نصف دیگرش را قبول نداریم کما این که نصارا و یهود از دوستانشان در سیصد سال قبل معاهده گرفته اند که لعن یهود و نصاری باید از قرآن حذف شود و غیر از خداپرستی چیز دیگری در قرآن نباشد!
    آیا چیزی را که تنصیفش کنیم قرآن است پس شاید بگویند خداپرستی هم لازم نیست در قرآن باشد همین که انسان کسی را نکشد کسی را نیازارد کافی است خداپرستی هم لازم نیست بت پرست ها هم بگویند ما هم نکاحی داریم، سفاحی داریم، مال مردم خوری داریم و... بالاخره یک چیزهایی را آن ها قائلند - اما این که خدا یکی باشد نه این بت ها شفائنا عند الله اگر بنا باشد بر تبعیض اکثر مردم اصلا خداپرست نیستند اکثر مردم بت پرستند دین خدا تبعیضی نیست، یا باید همه اش را بگیری یا هیچ چیزش را نگیری.
    در زمانی یک مرد ناجوری بود، وصیت کرد وقت مردنش به بچه هایش که ای بچه ها اینهائی که شما را دعوت می کنند به خداپرستی و دینداری تا می توانید انکار کنید اگر مغلوب شوید در برابر مدعی که خدایی هست دیگر از شر این ها راحت نیستید باید تابع این ها شوید که اگر بگویند زن باید از باطن دست وضو بگیرد و مرد از ظاهر دست دیگر نمی توانید مخالفت کنید و تا آخر این مطلب ادامه پیدا می کند.
    پس قهرا این کسانی که می گویند این مداحی چیست؟ مصیبت خوانی چیست؟ اشک ریختن چیست، این قدر نادان هستند نمی فهمند که این اشک طریقه تمام انبیاء (علیهم السلام) بود برای شوق لقاءالله، برای تحصیل رضوان الله و مسأله دوستان خدا هم از همین باب است. محبت این ها هم اگر در فرح اینها و مصیبت و حزنشان اشک آورد، این هم همانطور است.




    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  9. Top | #128

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    فصل پنجم: دستورالعمل ها


    (1)


    جماعتی هستند که وعظ و خطابه را که مقدمه عملیات مناسبه می باشند، با آن ها معامله ذی المقدمه می کنند، کأنه دستور این است که: بگویند و بشنوند، برای این که بگویند و بشنوند! و این اشتباه است.
    تعلیم و تعلم، برای عمل، مناسب است و استقلال ندارند. برای تفهیم این مطلب و ترغیب به آن، فرموده اند: کونوا دعاه الی الله بغیر السنتکم با عمل بگویید و از عمل یاد بگیرید و عملا شنوایی داشته باشید.
    بعضی می خواهند معلم را تعلیم نمایند، حتی کیفیت تعلیم را از متعلمین یاد بگیرند.
    بعضی التماس دعا را دارند، می گوییم برای چه؟ درد را بیان می کنند، دوا را معرفی می کنیم، به جای تشکر و به کار انداختن، باز می گویند: دعا کنید!
    دور است آن چه می گوییم و آن چه می خواهند؛ شرطیت دعا را با نفسیت آن، مخلوط می کنند.
    ما از عهده تکلیف، خارج نمی شویم، بلکه باید از عمل، نتیجه بگیریم و محال است عمل، بی نتیجه باشد و نتیجه، از غیر عمل، حاصل شود، این طور نباشد:
    پی مصلحت، مجلس آراستند - نشستند و گفتند و برخاستند!
    خدا کند قوال نباشیم، فعال باشیم، حرکت عملیه بدون علم نکنیم، توقف با علم بکنیم.
    آنچه می دانیم بکنیم، در آنچه نمی دانیم، توقف و احتیاط کنیم، تا بدانیم؛ قطعا این راه، پشیمانی ندارد.
    به همدیگر نگاه نکنیم، بلکه نگاه به دفتر شرع نماییم و عمل و ترک را، مطابق با آن نماییم.
    والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.(241)




    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  10. Top | #129

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    (2)

    بسمه تعالی
    کسی که به خالق و مخلوق، متیقن و معتقد باشد، و با انبیاء و اوصیاء صلوات الله علیهم، جمیعا مرتبط و معتقد باشد، و توسل اعتقادی و عملی به آن ها داشته باشد، و مطابق دستور آن ها حرکت و سکون نماید، و در عبادات ، قلب را از غیر خدا، خالی نماید، و فارغ القلب، نماز را که همه چیز تابع آن است انجام دهد، و با مشکوک ها، تابع امام عصر عجل الله له الفرج باشد: یعنی هرکه را امام، مخالف خود می داند با او مخالف باشد، و هر که را موافق می داند با او موافق، (و) لعن نماید ملعون او را، و ترحم نماید بر مرحوم او ولو علی سبیل الاجمالی؛
    هیچ کمالی را فاقد نخواهد بود و هیچ وزر و وبالی را واجد نخواهد بود.
    والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته العبد محمد تقی البهجه.(242)



    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  11. Top | #130

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    (3)

    بسم الله الرحمن الرحیم
    همه باید بدانند که از عملیات، آنچه که بر ایشان باقی می ماند، توجه به همان ها داشته باشند و به آنچه که فانی می شود، توجه نداشته باشند.
    اعمال صالحه، طاعات الهیه، آنچه که مقرب به سوی خداست، با آدم می ماند و آدم این ها را از این جا، تا روز قیامت، تا مابعد القیامه، هرجا که هست، با خودش می برد.
    اعمال صالحه انسان، اعمال باقیه انسان، فانی نمی شود. بدانند که طاعات، عبادات، مقربات، اینها یک چیزی نیست که به واسطه اینکه (مثلا) این اتاق خراب شد، آن ها هم از بین بروند؛ (یا اگر) این بدن از روح منفصل شد، آن ها هم بروند؛ آن ها باقی و ثابت هستند، بلکه یک صورت معنویه ای در آنجا از اینها، برای هر فرد فرد، ظاهر خواهد شد.
    مبادا غفلت کنید! آن هایی که شهید شدند، آن هایی که شهید داده اند، در راه خدا رفته اند و در راه خدا بوده اند، و خدا می داند چه تاجی به سر این ها -بالفعل- گذاشته شده؛ ولو بعضی ها نمی بینند مگر بعد از اینکه از این نشأت بروند.
    بعضی ها هم که اهل کمالند، شاید در همین جا ببینند که فلان بر سرش تاج است، فلان بر سرش تاج نیست
    مقصود، شهادت نزدیکان انسان، خودش یک کرامتی از خداست.
    شهادت - اگر حسابش را بکنیم - موجب مسرت است، نه موجب حزن؛ این حزنی که در انسان پیدا می شود، به خاطر این است که آن (شهید) رفت آن اتاق و ما ماندیم و این اتاق، دیگر فکر این را نمی کنیم که او حالش از ما بهتر است؛ ما ناراحتی داریم، او راحت است. فکر این را نمی کنیم که الان چه (چیزهایی) خدا برای او قرار داده، و ما معلوم نیست چه جوری برویم؟ آیا با ایمان می رویم، یا نه؟ او با ایمان رفت و آن هم این جور، شهید رفت.
    باید بفهمیم که شهادت، از موجبات سعادت است، هر فردی را بالا می برد، پایین نمی آورد(243)... باید ملتفت باشید! دیگر چاره ای نیست الا این که خودتان را به خدا بسپارید و متوسل شوید؛ یک دست شما قرآن و دست دیگر عترت باشد. عترت، معارفش در مثل نهج البلاغه است؛ اعمالش در مثل صحیفه سجادیه است؛ اعمال تکلیفی اش در مثل همین رساله های عملیه است.
    از این ها شما را خارج نکنند، بلکه امتیاز ما - در مسلمین و غیر مسلمین - همین است که دو اصلی داریم، که برای دنیا و آخرتمان نافع است. برای دنیای ما، هم اگر مریض شدیم، اگر بلایی بر سر ما آمد، به اینها که متوسل شدیم، برای ما فرج می رسد.
    این امتیاز در خصوص شیعه است؛ در اهل سنت، این مطلب نیست، بلکه به علمای فقه اجازه نمی دهند که در عقلیات دخالت بکنند. در عقلیات باید ابوالحسن اشعری یا معتزلی، مرجع باشد. در شرعیات باید - مثلا - ابوحنیفه، شافعی و اینها مرجع باشد، تعجب می کنند که شیعه چطور یک نفر را هم رئیس عقلیات و هم رئیس شرعیات، قائل است.
    ائمه ما هم در معارف و علوم عقلیه، مرجعند و هم در امور شرعیه و تکلیفیه، مرجعند. دیگر نمی دانند که این دو تا که سهل است، ائمه، غیر اینها را هم دارند: توسلات، تحصنات، تحفظات؛ از اینها راه مناجات با خدا را، از اینها راه عبودیت خدا را و اعمال را (می توانیم یاد بگیریم)؛ بلکه می توانیم به تبعیت اینها، اوقات ما در طاعت خدا، مستغرق بشود (و) هر چه بکنیم از طاعت خارج نشویم.
    مقصود، شما ملتفت باشید: در این عصر، گرگ فراوان است، شما را می خرند اما بعد هم می توانند یک غذای مسمومی به شما بدهند، کار شما را تمام کنند، بعد از اینکه کار را از دست شما گرفتند، بعد از اینکه استخدام کردند و هر چند ماهیانه (مبالغی) که انسان خوابش را هم ندیده است، به او بدهند.
    ملتفت باشید! شما را گمراه نکنند، از جاده، شما را بیرون نکنند که از دنیا و آخرت شما را محروم می کنند. اگر دیدند بنده صادق قانع آن ها هستید، که هستید؛ اما به شرطی که در راه این ها کشته شوید.(244)




    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





صفحه 13 از 14 نخستنخست ... 391011121314 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi