صفحه 14 از 14 نخستنخست ... 41011121314
نمایش نتایج: از شماره 131 تا 134 , از مجموع 134

موضوع: آینه حقیقت (امام حسین علیه السلام در کلام آیت الله بهجت)

  1. Top | #131

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    (4)


    بسم الله الرحمن الرحیم
    نوجوان ها و جوان ها باید ملتفت باشند که همچنانی که خودشان در این سن هستند و روز به روز به سن بالا می روند، علم و ایمانشان هم باید همین جور باشد، مطابق این باشد، معلوماتشان، از همان کلاس اول علوم دینیه، به بالا برود، ایمانشان ملازم با همین علمشان باشد.
    باید بدانید اینکه ما مسلمان ها، امتیازی از غیر مسلمان ها نداریم الا به قرآن و عترت، و الا ما هم مثل غیر مسلمان ها می شویم. اگر ما قرآن را نداشته باشیم، مثل غیر مسلمان ها می شویم، اگر ما عترت را نداشته باشیم، مثل مسلمان هایی که اهل ایمان نیستند، هستیم.
    باید ملتفت باشیم روز به روز در این دو امر ترقی بکنیم. همچنان که سن ما به بالا می رود، معلومات ما هم در همین دو امر، بالا برود. این طرف، آن طرف نرود و الا گم می شود، گمش نکنند؛ گمراهش نکنند؛ این دو اصل اصیل را از اینها نتوانند بگیرند.
    ما می گوییم: اگر (می گویید) اسلام درست نیست (و) شما قرآن را قبول ندارید، (پس) مثل قرآن بیاورید، یک سوره ای مثل قرآن بیاورید.
    می گویند: نه، نمی توانیم بیاوریم و نمی آوریم و مسلمان هم نمی شویم.
    این ادعا و این کلام، جواب ندارد، برای این که می گویند: ما می دانیم و عمل نمی کنیم.
    همچنین کسانی که صورتاً با قرآن هستند و با عترت نیستند، به اینها می گوییم که این آثار عترت؛ این فضائل عترت؛ این ادعیه اینها؛ این احکام اینها؛ این خطب اینها؛ این رسائل اینها؛ این نهج البلاغه؛ این صحیفه سجادیه؛ در مخالفین عترت، مثل اینها را بیاورید! اگر آوردید، ما دست بر می داریم.
    این عملیاتشان، این عملیاتشان، این ایمانشان، این کرامتشان این معجزاتشان، باید بدانیم این دو تا را از ما نگیرند.
    می دانید چقدر پول به ما می دهند اگر اینها را به آن ها بدهیم؟ خیلی می دهند؛ لکن این پول ارزش ندارد، فردا از راه غیر مستقیم همین پول را از ما می گیرند و یک بلایی هم بر سر ما می آورند. این ها به ما وفا نمی کنند؛ تا خودشان استفاده شان را از ما بگیرند، دیگر کار ما را می سازند.
    بالاخره باید ملتفت باشیم قرآن را بگیریم، الفاظش را یاد بگیریم که از غلط، محفوظ باشد. آنچه را که می دانیم، قرائتش را تصحیح کنیم، تجویدش را تصحیح کنیم، در نمازمان صحیح القرائه باشیم.
    و همچنین تفسیرهایی آسان و ساده را ما که فارسی زبانیم، بدانیم؛ و (یک) تفسیر فارسی پیدا کنیم که از روی آن سهل باشد ما قرآن را بفهمیم؛ مثلا منهج الصادقین را کم و بیش مطالعه کنیم، بلکه از اول تا به آخر، چون کتاب فارسی است و کتاب خوبی هم هست. اگر بهتر از او پیدا بکنیم عیب ندارد، اما کجا پیدا شود بهتر از او که معتبر باشد؟
    حفظ کنیم قرآن را که همیشه با ما باشد، ما با او باشیم، تحصن بکنیم به قرآن، تحفظ بکنیم به قرآن، وسیله حفظمان در فتن و شدائد دنیا قرار بدهیم.
    از خدا بخواهیم که از قرآن ما را جدا نکند، همچنین از خدا بخواهیم ما را از عترت جدا نکند که عترت با قرآن است و قرآن هم با عترت است، اگر کسی یکی از این دو تا را ندارد هیچ کدام را ندارد.
    ملتفت باشیم دروغ به ما نگویند و دروغ خودشان را به ما نفروشند! از مردم دنیا، دروغ را نخریم!
    ما از عترت و قرآن نمی توانیم دوری کنیم؛ اگر دوری کردیم، در دام گرگ ها می افتیم، (و) خدا می داند آیا بعد، از دست شان نجات می یابیم؟ بعد از این که سرها شکست و دست ها بریده شد و بلاها بر سر ما آمد.
    ملتفت باشید! از این دو اصل کسی را بیرون نبرند.
    شما مدرسه می روید، معلم خودتان را ملتفت باشید در صراط مستقیم باشد. اگر معلم را با رشوه و غیر رشوه، منحرف کردند دیگر کار بچه ها زار است، چرا؟
    به جهت اینکه او، از راه مستقیم یا غیر مستقیم، باطل خودش را به بچه ها می فروشد، به این بچه ها می خوراند.
    ملتفت باشید! خیلی احتیاط بکنید! احتیاط شما هم فقط در همین است که از یقین، تجاوز نکنید، بلکه امروز بزرگ ها هم همین جورند، باید خیلی سعی بکنید که غیر یقین را، داخل یقینیات ما نکنند، آب را توی شیر ما نریزند!
    اگر یک نفر، هزار کلمه حقی گفت، این هزار کلمه را خوب تأمل بکنیم و از او بگیریم، بعد (تأمل کنیم که) هزار و یکم هم درست است؟ (یا) نه آن ظن است، یقین نیست.
    هر کلمه ای از هر کسی شنیدید، دنبال این بروید که آیا این صحیح است، تام است، مطابق با عقل و دین هست، یا نه؟ (و بدانید که) در وقتی (که) ما خلوت کردیم (خداوند) مطلع است، وقتی جلوی مردم هستیم مطلع است، حرف می زنیم مطلع است، ساکتیم مطلع است.
    همین که شخص مطلع شد: صاحب این خانه، صاحب این عالم، از هر فردفرد، به تمام افعال و تروک، به تمام نوایا، مطلع شد، آنچه که نیت کرده و می کند، آن ها را هم مطلع است؛ بلکه نیت خیر را می نویسد؛ نیت شر را نمی نویسد تا شر محقق نشده؛ شر هم که محقق شد یک مقدار صبر می کند تا ببیند، توبه می کند یا نه، برمی گردد یا نه؟ کار تمام است.
    مقصود، همین که انسان بداند که خدا می داند، کار تمام شد، دیگر مطلع نباشد، همه چیز را تا به آخر می فهمد، (که) چه باید بکند و چه باید نکند، از چه منتفع می شود و از چه متضرر می شود، (خداوند) ما را می بیند.
    (آیا) می توانیم (با اینکه) سر سفره او نشسته ایم، با همدیگر نزاع بکنیم؟ (مثلا) آن غذا را من جلوتر دیدم، من باید بخورم؛ او می گوید من اول این را برداشتم، من باید این غذا را بخورم، سر این دعوا بکنیم و مقاتله بکنیم؟!
    تمام این جنگ هایی که حکومت ها دارند، از همین قبیل است؛ سر سفره کریم نشسته اند، او هم می بیند.
    دستور هم معلوم است که چیست، (خداوند) از چه خوشش می آید، از چه بدش می آید؛ از آزار به غیر حق، بدش می آید؛ از احسان به حق در جایش، خوشش می آید، همه این ها را می داند و ما هم می دانیم که او این دستور را داده و اینها را می داند و می بیند، آیا این کار(ها) را می کنیم؟
    آدم جلوی یک نفر آدم عادی، هرگونه معصیت نمی کند، با اینکه شخص عادی است، شاید قدرت من از قدرت او بیشتر باشد نتواند به من (کاری کند)، اما همین قدر به من بدبین می شود، با من بد می شود، یک وقتی اگر فرصت پیدا کرد کار ما را تصفیه می کند. اما خدا که این جور نیست، خدا قادر است و عالم است و دستور هم داده و می داند چه کسی می داند و چه کسی نمی داند، همه اینها را می داند.
    (آیا) جلوی او می توانیم مخفی بکنیم، یا نه آشکار کنیم، طوری نمی شود، نمی تواند کاری بکند، آیا این جور است؟ (آیا) هیچ فایده برای ما دارد، (آیا) می توانیم مخفی کنیم؟
    انسان، یا غیر انسان - مکلف - به جایی شقاوتش می رسد که اصلا این مطالب، کأنه به گوشش نخورده که خدایی داریم بیناست، شنواست، داناست، قادرست، رحیم و کریم است. قادرست یک سر سوزنی اگر در راه او صرف بشود، مزدش را بدهد، یک همچنین (خدایی است) .
    در انجیل برنابا - که اقرب اناجیل به صحت است - نوشته شده که عیسی (علیه السلام) برای ابلیس شفاعت کرد: خدایا! این مدت ها عبادت تو را می کرد، تعلیمات می کرد، فلان می کرد، بیا از گناهش بگذر! با این که از زمان آدم تا زمان عیسی (علیه السلام) چه کارها، چه فسادها کرده بود. این چه نوری است که حتی به این هم ترحم کرد (که گفت): خدایا! از تقصیراتش بگذر!
    (خداوند) فرمود: بله من حاضرم ببخشم، بیاید بگوید من گناه کردم، اشتباه کردم، ببخش، همین؛ بیاید بگوید: أخطأت فارحمنی بیاید این دو کلمه را بگوید.
    حضرت عیسی (علیه السلام) خیلی خوشحال شد که کاری در عالم انجام داد، یک کاری که دیگر مثل ندارد. از زمان آدم تا به حال پر از فساد و افساد، حالا واسطه می شود و وساطتش اثر کرد، قبول شد.
    از همان راهی که داشت شیطان را صدا زد، گفت: بیا، من برای تو بشارت آوردم!
    گفت: از این حرف ها زیاد است. (حضرت عیسی (علیه السلام) ) گفت: تو خبر نداری، اگر بدانی، سعی می کنی، حریص می شوی کار را بفهمی.
    گفت: من به تو می گویم اعتنا به این حرف ها نداشته باش، از این حرف ها زیاد است.
    گفت: تو خبر نداری (خداوند) می خواهد تمام این مفاسد با دو کلمه خلاصه شود.
    گفت: بگو ببینم چه بوده است.
    گفت: اینکه تو بیایی و در محضر الهی بگویی: خدایا! أخطأت فارحمنی؛ من اشتباه کردم، تو ببخش.
    ببینید ما چقدر به خودمان ظلم می کنیم که به سوی خدا نمی رویم، به سوی چه کسی می رویم؟ آخرش افتادن میان چاه است، آخرش پشیمانی است؛ خوب چیزی که می دانی آخرش پشیمانی است، حالا دیگر نرو.
    (شیطان) گفت: نه، او بیاید و بگوید من اشتباه کردم! تو ببخش!، چرا؟! به جهت این که لشکر من از او زیادتر است! آن ملائکه یی که با من سجود نکردند و تابع من شدند، آن ها لشکر من هستند! شیاطین هم لشکر من هستند، آن اجنه ای هم که ایمان به خدا نیاوردند، لشکر من هستند، تمام بت پرست های بشر، لشکر من هستند!
    این، به زیادتی لشکر در روز قیامت می خواهد مغرور شود! آنجا جای زیادتی و کمی نیست. هر چقدر زیاد باشد جهنم می گوید: هل من مزید؟(245). آن وقت تو می خواهی با زیادتی لشکر کار بکنی! بله، لشکر تو زیاد است؛ (اما) جهنم جایشان می شود؛ جهنم نمی گوید: اتاق نداریمجهنم می گوید: هر چقدر هست بیاورید، هل من مزید؟ یعنی اینکه بیاورید، هرچه زیادتر بیاورید جا داریم!
    (حضرت عیسی (علیه السلام) ) گفت: برو ملعون! نتوانستم برای تو هم کاری بکنم. تو می گویی: خدا باید بیاید من او را ببخشم؟!
    مقصود، حل این مطالب به علم و جهل، دانستن و ندانستن، عالم بودن و جاهل بودن، دور می زند. اصل مطلب، از جهل این بدبخت است. تو ای جاهل! می گویی: چیزی که آتش شد دیگر ممکن نیست برای خاک خضوع بکند؟ آدم خاک به تنهایی است؟ یا مجموع خاک و یک پاک دیگری است. تو هم که فقط آتش نیستی مثل آتش های جامد، روح داری، مکلفی، یک آتش مکلف هستی. (خداوند) به تو فرمود: اسجدوا، سجده نکردی؛ قهرا مجموع روح و جسم انسان یا جن یا شیطان یا ملک می شود.
    این بدبخت خیال کرد که همین بدن او با بدن این، این ظلمانی و آن نورانی است؛ دیگر محال است نورانی برای ظلمانی سجده و خضوع کند؛ دیگر نمی داند که این، نورانی است.
    ای جاهل! آیا نمی دانستی آن وقتی که مجلس امتحان، درس امتحان شد، تمام ملائکه، عاجز بودند و عاجز ماندند از اسامی آن هایی را که خداوند اشاره کرد اسم های اینها را بگویید، یا خودشان، یا سایر ملائکه، یا سایر اشیاء، همه عاجز بودند. (گفتند): ما خودمان از خودمان چیزی نداریم؛ هر چیزی که به ما یاد دادی بلد هستیم و هر چیزی را که یاد ندادی بلد نیستیم. (خداوند) به آدم فرمود: تو بگو! (آدم) تمام اسامی را بیان کرد.
    حالا که نفهمیدی آدم بر تمام ملائکه -با آن همه عظمت ها و اختلاف مراتب در ملائکه- تفوق پیدا کرد و مقدم شد، و حال که فهمیدی که آدم بر تو و همه ملائکه مقدم است، باز هم، خجالت نکشیدی، باز هم گفتی: خلقنی من نار و خلقته من طین(246) مرا از آتش آفریدی و او را از گل آفریدی. باز هم جای این (حرف) است؟ باز هم نفهمیدی؟!
    ببینید: میزان، علم و جهل است.
    خوب، اگر (تا به حال) نفهمیدی که آدم باید (به) آنچه معلوماتش است عمل کند، از حالا توبه بکن، اقلا حالا بپرس: آیا توبه من قبول می شود یا نه؟
    و علی هذا، ببینید چقدر ما غافلیم! چقدر ما به خودمان ظالمیم که واضحات را زیر پا می گذاریم، مطلب همین است، دائر مدار این است که اگر معلومات ما زیر پا نباشد، مجهولات ما عملی نشود، کار تمام است.
    معلومات را نباید زیر پا گذاشت، آدم پشیمان می شود، اگر به معلوماتش عمل کرد، دیگر روشن می شود، دیگر توقف ندارد. اگر دید باز هم توقف دارد، بداند -به طور یقین- بعضی از معلومات را زیر پا گذاشته است، کفشش ریگ دارد، خوب دقت نکرد که این ریگ را خارج کند:
    من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم یعلم
    والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا
    و من عمل بما علم کفی ما لم یعلم
    هیچ کس نیست که بگوید هیچ چیز نمی دانم، (اگر بگوید) دروغ می گوید هر کسی (که) هست، غیر معصوم بعضی چیزها را می داند و بعضی چیزها را نمی داند؛ آن چیزهایی را که می داند، اگر عمل کند، آن چیزهایی را که نمی داند، می فهمد. آن چیزهایی را که می دانید عمل کنید؛ و آن چیزهایی را که نمی دانید از حالا توقف کنید و احتیاط کنید تا روشن شود، وقتی به آن ها عمل کردی روشن می شود؛ به همان دلیلی که اینها را برای شما روشن کرد، آن های دیگر را هم روشن می کند.
    علی هذا، ببینید برای چه توقف داریم. آنچه می دانی بکن و آنچه نمی دانی، احتیاط کن، هرگز پشیمان نخواهی شد.
    خداوند بر توفیقات همه شما بیفزاید.
    و خداوند ان شاءالله، سلامتی مطلقه روحیه و جسمیه، به همه مرحمت فرماید.
    والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته(247)





    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #132

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    پی نوشت :

    1) نکته های ناب: 19.
    2) نکته های ناب: 22.
    3) نکته های ناب: 23.
    4) نکته های ناب: 26.
    5) نکته های ناب: 26.
    6) نکته های ناب: 27.
    7) جان احمد، جان جمله انبیاست - چون که صد آمد، نود هم پیش ماست
    گوهرهای حکیمانه: 54
    8) اشاره به این روایت است که امام صادق (علیه السلام) فرمود: زمین مکه گفت: چه کسی - یا چه جایی - مانند من است؟ مردم از هر راه دور و نزدیک به نزد من می آیند و حرم و پناهگاه الهی ام. خداوند نیز به وی فرمود: بس کن و آرام گیر. ارزش تو در برابر آنچه به کربلا داده شده است، چون سوزنی است که در دریا فرو رفته باشد و... مستدرک الوسائل 10: 322.
    9) گوهرهای حکیمانه: 55.
    10) نکته های ناب: 74.
    11) نکته های ناب: 146.
    12) مفاتیح الجنان، فرازی از دعای کمیل.
    13) گوهرهای حکیمانه: 55.
    14) نکته های ناب: 73.
    15) حضرت آیت الله مصباح یزدی.
    16) خاطرات آیت الله مصباح یزدی از آیت الله بهجت: 75.
    17) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 1: 78.
    18) سوره مبارکه مائده، آیه 3: امروز دین شما را کامل کردم.
    19) سوره مبارکه مائده، آیه 55: سرپرست و ولی شما، تنها خداست و پیامبر او و کسانی اند که ایمان آورده اند.
    20) من دو چیز گرانبها از خود به جا می گذارم کتاب خدا و اهل بیتم. از پروردگار خواستم که آن دو را با هم قرار دهد و از هم جدایشان نسازد خداوند هم اجابت فرمود این حدیث در کتب و منابع روایی اهل سنت به صورت های مختلف و به طور متواتر نقل شده است از باب نمونه به صحیح مسلم 7: 122؛ سنن ترمذی 5: 662.
    21) بحارالانوار 24: 238، 46: 350؛ الکافی 8: 311؛ قرآن را فقط کسی که طرف خطاب آن است می فهمد.
    22) الاستیعاب 3: 40؛ فیض القدر 3: 357. اگر علی نبود عمر هلاک می شد
    23) سوره مبارکه آل عمران، آیه 144: آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود شما به عقب برمی گردید.
    24) سوره مبارکه آل عمران، آیه 185: هرکسی مرگ را می چشد
    25) فیضی از ورای سکوت: 27.
    26) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت: 8.
    27) بگویید لا اله الا الله تا رستگار شوید.
    28) در منابع تاریخی و روایی این واقعه به حدیث یوم الدار معروف است. تاریخ طبری 2: 321 - 319؛ الکامل فی التاریخ ابن اثیر 2: 42-41.
    29) امام زمان در کلام آیت الله بهجت: 23.
    30) بگویید لا اله الا الله تا رستگار شوید.
    31) اشهد ان لا اله الا الله
    32) منظور، وجود مقدس امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است.
    33) سوره مبارکه مائده، آیه 67: ای پیامبر آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده کاملا (به مردم) برسان و اگر نکنی، رسالت او را انجام نداده ای.
    34) بخشی از زیارت مطلقه حضرت علی (علیه السلام). مفاتیح الجنان؛ بحار الانوار 100: 305؛ چشم بینای خدا و گوش شنوای خدا هستند.
    35) فرق مشهور که منسوب به شیعه اند، عبارت اند از کیسانیه، زیدیه، اسماعیلیه، فطحیه، واقفیه، خطابیه، مغیریه، غلات. کلیات علم رجال، آیت الله جعفر سبحانی: 411؛ شیعه در اسلام علامه طباطبایی: 34؛ با دائره المعارف تشیع 26: 173.
    36) زمشخری مذاهب اربعه اهل سنت را با اشعاری طعن کرده و می گوید:
    اذا سألوا عن مذهبی لم ابح به - و اکتمه کتمانه لی أسلم
    فان حنفیا قلت: قالوا باننی - ابیح الطلا و هو الشراب المحرم
    و ان مالکیا قلت: قالوا باننی - ابیح لهم اکل الکلاب و هم هم
    و ان شافعیا قلت: قالوا باننی - ابیح نکاح البنت و البنت تحرم
    و ان حنبلیا قلت: قالوا باننی - ثقیل حلولی بغیض مجسم
    اگر از مذهبم سؤال کنند بازگو نمی کنم و آن را کتمان می کنم که کتمانش برایم بهتر و سالم تر است.
    اگر بگویم من حنفی هستم، به من می گویند، آب انگور جوشیده را که همان شراب حرام است مباح و حلال می شرم.
    اگر بگویم من مالکی هستم، به من می گویند، گوشت سگ را حلال می دانم، در حالی که ایشان حالشان معلوم است.
    و اگر بگویم من شافعی هستم، به من می گویند، ازدواج با دختر را حلال می دانم، در حالی که نکاح با دختر حرام است.
    و اگر بگویم من حنبلی هستم، به من می گویند، خدا را جسم سنگین و در حالی که حلول در اشیاء می کند و کم ارزش و جسم است می دانم. الکشاف 1: 70.
    37) شیخ عبدالحسین رشتی (تولد 1292 (هجری قمری) )، (وفات 1373 (هجری قمری) )طبقات اعلام الشیعه، نقباء البشر فی القرآن الرابع عشر، قسمت سوم، 1064 - شیخ آقا بزرگ تهرانی.
    38) امام زمان در کلام آیت الله بهجت: 26.
    39) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 2: 174.
    40) سوره مبارکه مائده، آیه 3: امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خودم را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آئین (جاودان) شما پذیرفتم.
    41) الکافی 1: 69؛ وسائل الشیعه 18: 79؛ آنچه که مخالف کتاب خداست من نگفته ام.
    42) فیضی از ورای سکوت: 15.
    43) گوهرهای حکیمانه: 232.
    44) سوره مبارکه بقره، آیه 191.
    45) گوهرهای حکیمانه: 56.
    46) به هیچ چیز، همانند ولایت فراخوانده نشده است.
    47) به جز مودت نزدیکان (من).
    48) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 1: 212.
    49) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 2: 212.
    50) فراموشی به او دست می دهد.
    51) گوهرهای حکیمانه: 46.
    52) پنج تن آل عبا.
    53) أمالی الطوسی: 34 و أمالی المفید: 271.
    54) گوهرهای حکیمانه: 233.
    55) حضرت یحیی در هجده با بیست و هشت سالگی، در پی قیام خود به شهادت رسید و در جوزجان (واقع در استان گلستان) به خاک سپرده شد و دعبل (شاعر عهد امام رضا (علیه السلام) )در شعرش اشاره به مرقد او دارد: و قبر بأرض الجوزجان محلها..
    56) روشن، به اثبات رسیده.
    57) گوهرهای حکیمانه: 58.
    58) گوهرهای حکیمانه: 59
    59) تأویل الآیات: 145-227.
    60) گوهرهای حکیمانه: 60.
    61) اصول کافی 1: 269: ما گنجینه داران علم الهی، ما مترجم دستور خدا، ما افراد معصومی هستیم که خداوند دستور داده است که همه از ما اطاعت کنند و از نافرمانی ما خودداری کنند. ماییم حجت رسای خداوند بر تمام آن چه زیر آسمان و بالای زمین قرار دارد.
    62) مأخوذ از مضامین آیات و روایات، به ویژه سوره نساء: 59: خداوند متعال ما را به خود اختصاص داد. پیروی از ما را پیروی از خود، و نافرمانی از ما را نافرمانی از خود قرار داده است.
    63) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 2: 195.
    64) اصول کافی 1: 380؛ بحارالانوار 48: 304.
    65) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 1: 212
    66) بحارالانوار 79: 247: نماز، معراج و نردبان ترقی مؤمن است.
    67) اگر نمازگزار می دانست که از جلال الهی چه اندازه او را فرا می گیرد، هرگز از نماز روی برنمی گرداند.
    این عبارت برگرفته از دو روایت است:
    الف.لو یعلم المصلی ما فی هذا الصلوه ما انفتل (اگر نمازگزار می دانست که چه چیز در این نماز نهفته است، هرگز از آن روی بر نمی گرداند) الکافی 3: 265؛ وسائل الشیعه 4: 32.
    و یا: لو یعلم المصلی من یناجی ماانفتل(اگر نمازگزار می دانست که با چه کسی مناجات می کند هرگز از آن روی برنمی گرداند).
    من لا یحضره الفقیه 1: 210؛ وسائل الشیعه 4: 33.
    ب. لو یعلم المصلی ما یغشاه من جلال الله ما سره ان یرفع راسه من سجوده (اگر نمازگزار می دانست که در حال نماز تا چه حد جلال الهی او را فراگرفته است، خوش نمی داشت که سر از سجده بردارد).
    مستدرک الوسائل 3: 80؛ بحارالانوار 10: 110؛ الخصال 2: 632 ؛ بحار الانوار 79: 207.
    68) نهج البلاغه: 383؛ وسائل الشیعه 4: 161؛ بحارالانوار 33: 581؛ 74: 392؛ 80: 14. تمام اعمال تو، در قبول یا رد تابع نمازت است.
    69) اصول کافی 2: 18-21؛ وسائل الشیعه 1: 17؛ بحارالانوار 65: 332. به هیچ چیز به اندازه شما ولایت فراخوانده نشده است.
    70) عبارت اند از: نماز، روزه، حج، زکات، ولایت.
    71) امام زمان در کلام آیت الله بهجت: 32.
    72) سوره مبارکه رحمان، آیه 10: زمین را برای خلایق آفرید.
    73) برگی از دفتر آفتاب: 88.
    74) وسائل الشیعه 14: 554؛ بحارالانوار 99: 35.

    75) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 2: 142.
    76) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 1: 57.
    77) عابس بن ابی شبیب شاکری -(رحمه الله)- از اصحاب سیدالشهداء (علیه السلام). ر.ک: جامع الرواه 1: 425.
    78) یعنی کلاه خود و زره خود را به کناری انداخت: القی درعه و مغرفه ر.ک: بحارالانوار 45: 29.
    79) انگیزه
    80) کلمات الامام الحسین (علیه السلام): 402، به نقل از قاسم بن الحسن (علیهما السلام)
    81) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 2: 327.
    82) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 2: 203
    83) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 2: 156.
    84) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 1: 141.
    85) بهجت عارفان در حدیث دیگران (دفتر نخست): 170-171. به نقل از حاج شیخ هادی قدسی.
    86) ر.ک: بحارالانوار 44: 330؛ اللهوف: 66؛ نیز ر.ک: مستدرک الوسائل 10: 217 و 325
    87) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 2: 130.
    88) ر.ک: بحارالانوار 45: 200؛ و 98: 136؛ سنن النبی (صلی الله علیه و آله و سلم): 366.
    89) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 2: 12.
    90) سوره مبارکه یس، آیه 69.
    91) ر.ک: وسائل الشیعه 7: 404، روایت 9696 و 9697؛ مستدرک الوسائل 6: 100، روایت 6531؛ ر.ک: وسائل الشیعه 14: 597، باب 105؛ مستدرک الوسائل 10: 387، باب 84.
    92) ر.ک: اللهوف: 74، 75، 81، 98، 119؛ به نقل از در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 1: 284.
    93) در باره نسب سفیانی، ر.ک: الغیبه طوسی: 444، الخرائج 3: 1155؛ بحارالانوار 52: ی 213؛ معجم احادیث الامام المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) 2: 88 و 505؛ کنزالعمال 11: 282 و...
    94) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 1: 186.
    95) شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید 3: 319، بحارالانوار 32: 438، وقعه صفین: 162.
    96) بحارالانوار 11: 149، 44: 315، 45: 90، الامالی للصدوق: 154، قصص الانبیاء جزایری: 36.
    97) از عبارت فاما عسکره فقارقوه و اما اهله الادنون فابوا و قالوا: لانفقارک، فقال لهم فان کنتم و طنتم انفسکم علی ما وطنت نفسی علیه فاعلموا..؛ ( لشکر آن حضرت از او جدا شدند، ولی بستگان نزدیک باقی مانده و گفتند: از تو جدا نمی شویم، آن گاه حضرت به آنان فرمود: حال که شما همراه با من، خود را برای مرگ آماده کرده اید، پس بدانید...) که در برخی منابع یاد شده در پانوشت گذشته آمده است، به دست می آید که بسیاری از لشکریان حضرت، شب عاشورا از آن حضرت جدا شدند.
    98) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 1: 139.
    99) عالم بزرگ، ابن عابد شیروانی حائری دربندی(؟ - 1286): دارای تالیفات متعدد از جمله اکسیرالعبادات.
    100) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 1: 128.






    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  4. Top | #133

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    پی نوشت :

    101) نهج البلاغه: 52، بحارالانوار 28: 233، 71: 57، 74: 334.
    102) بحارالانوار 44: 366؛ کشف الغمه: 29، اللهوف: 60.
    103) بحارالانوار 44: 366، اللهوف: 60.
    104) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 1: 95.
    105) بحارالانوار 29: 387 و 390 و 49: 192، شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید 16: 270 و 281.
    106) بند و زنجیری به وسیله آن دست ها را به گردن می بندند. ر.ک: لسان العرب 11: 504.
    107) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 1: 39.
    108) بحارالانوار: 98: 76.
    109) گوهرهای حکیمانه: 62.
    110) بهجت عارفان در حدیث دیگران (دفتر نخست): 208. به نقل از استاد خسروشاهی.
    111) به سوی محبوب: 29.
    112) به سوی محبوب: 52.
    113) ر.ک به: بحارالانوار: 98: 3.
    114) گوهرهای حکیمانه: 130.
    115) نکته های ناب: 50.
    116) بهجت عارفان در حدیث دیگران (دفتر نخست): 21.
    117) بهجت عارفان در حدیث دیگران (دفتر نخست): 78. به نقل از حضرت آیت الله گرامی پیرامون آیت الله بهجت.
    118) گریه
    119) گوهرهای حکیمانه: 63.
    120) گوهرهای حکیمانه: 63
    121) سوره مبارکه آل عمران: آیه 169.
    122) مستدرک الوسائل 4: 268؛ بحارالانوار 1: 204؛ کشف الغمه 2: 268.
    123) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 2: 400
    124) نکته های ناب: 73.
    125) نکته های ناب: 74.
    126) نکته های ناب: 74.
    127) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 2: 270.
    128) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 1: 152.
    129) نکته های ناب: 148.
    130) واژه ای ترکی و به معنی رفت. شرح زیارت عاشوراء و داستان های شگفت آن: 33-36.
    131) بهجت عارفان در حدیث دیگران (دفتر نخست): 116. به نقل از آیت الله محمد هادی فقهی.
    132) نکته های ناب: 153 به نقل از حجت الاسلام و المسلمین آقای دهقان.
    133) سوره مبارکه نساء، آیه 65.
    134) نکته های ناب: 63.
    135) علی (علیه السلام) پرست هستند.
    136) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 2: 64.
    137) حضرت استاد - دام ظله - غالبا همان دستور اول را برای درمان بیماری ها می دهند (حتی بدون هفتاد بار سوره حمد خواندن). اما در موردی که شخصی بیماری سختی داشت چند مورد دیگر را هم افزودند. مورد نهم را هم به بیمار دیگری دستور فرمودند.
    138) گوهرهای حکیمانه: 12
    139) سجده بر روی آن است، نه برای آن.
    140) تعظیم (خدا) با توجه به ضریح و کعبه، نه تعظیم برای خود ضریح و کعبه.
    141) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 2: 61.
    142) ر.ک: بحار الانوار 98: 336؛ اقبال الاعمال: 712.
    143) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 1: 285.
    144) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 1: 259.
    145) ر.ک: بحارالانوار 44: 372؛ الارشاد 2: 72؛ روضه الواعظین 1: 177؛ مثیرالاحزان: 47 به جز مدرک اول در مدارک دیگر به این که مقصود از سلمان، سلمان فارسی (رحمه الله) است، تصریح شده است. به نقل از در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 1: 234.
    146) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 1: 210
    147) بحارالانوار 98: 114؛ صحیفه الرضا: 77؛ در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 1: 129.
    148) حرم حضرت زینب (علیهاالسلام)
    149) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 1: 128.
    150) الاحتجاج 2: 49؛ بحارالانوار 23: 20 و 36: 386.
    151) سوره مبارکه شعرا، آیه 61.
    152) سوره مبارکه شعرا، آیه 62.
    153) سوره مبارکه شعرا، آیه 15.
    154) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 1: 71.
    155) علامه سید محمد حسین طباطبایی (رحمه الله) .
    156) که قدر شیعه بودن خود را نمی داند، و یا از اهل بیت (علیهم السلام) قدردانی نمی کند. در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 1: 55.
    157) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 1: 49
    158) به سوی محبوب: 55.
    159) منظور این که آن روایات، دروغش از آن چه رخ داده، کمتر است.
    160) گوهرهای حکیمانه: 65.
    161) نکته های ناب: 138. به نقل از حجت الاسلام و المسلمین آقای محمدی از فضلا و وعاظ حوزه علمیه مشهد.
    162) نکته های ناب: 146.
    163) نکته های ناب: 144.
    164) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 2: 408.
    165) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 2: 172.
    166) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 2: 130
    167) شنیدن کی بود مانند دیدن! در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 2: 130.
    168) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 2: 49.
    169) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 2: 22.
    170) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 1: 345.
    171) فقیه بزرگ، محمد باقر بن محمد اکمل حائری معروف به وحید بهبهانی (؟ - 1206)
    172) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 1: 284
    173) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 1: 277.
    174) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 1: 258.
    175) قرآن و عترت و علمای دین.
    176) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 1: 251.
    177) حضرت آیت الله حاج شیخ غلامرضا یزدی (1295-1338 شمسی): صاحب کتاب هایی چون مفتاح علوم القرآن، ترجمه نماز و...
    178) به آن چه باید عمل و ترک شود، آگاه باشد؛ و به آن چه امر یا نهی می کند، عمل کند.
    179) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 1: 233.
    180) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 1: 218.
    181) حضرت آیت الله العظمی بهجت -مد ظله-
    182) در روایت از امام جواد (علیه السلام) آمده است: القصد الی الله تعالی بالقلوب ابلغ من اتعاب الجوارح بالاعمال؛ آهنگ خدا نمودن با دل، از خسته کردن اعضا و جوارح با اعمال (غیر قلبی) رساتر است.
    بحارالانوار 67: 60 و 75: 363؛ کشف الغمه 2: 368.
    183) اشک چشم.
    184) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 1: 216.
    185) الکافی 5: 28 و 36؛ التهذیب 6: 141؛ وسائل الشیعه 15: 42؛ بحارالانوار 21: 361 و 97: 34.
    186) الکافی 2: 42؛ وسائل الشیعه 16: 160، بحارالانوار 66: 161.
    187) فقیه بزرگ، حبیب الله بن محمد علی نجفی رشتی (؟ - 1312)، صاحب تألیفات بسیار از جمله بدایع الافکار.
    188) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 1: 130.
    189) شیخ عباس محمد رضا قمی (1294-1359): صاحب مفاتیح الجنان و تألیفات دیگر.
    190) مدرسه سید محمد کاظم یزدی واقع در نجف اشرف.
    191) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 1: 59.
    192) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 1: 49.
    193) فریب می داد.
    194) گوهرهای حکیمانه: 63.
    195) بحارالانوار 45: 115؛ اللهوف: 160.
    196) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 2: 210.
    197) سوره مبارکه نساء، آیه 115.
    198) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 2: 105.
    199) یک چهارم بخش مسکونی کره زمین در آن زمان، که گستره بنی امیه بود.
    200) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 2: 57.






    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  5. تشكر

    نرگس منتظر (04-05-2019)

  6. Top | #134

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    201) سرزمین سنگلاخ سوخته در نزدیکی مدینه که یزید بن معاویه، مسلم بن عقبه در گسیل داشت و وی در روز چهارشنبه، بیست و هفتم ذی حجه سال 63 (هجری قمری)، افراد بسیار از جمله 700 تن از مهاجران و انصار و قاریان قرآن را در آن به قتل رساند و سپس وارد مدینه شد و بسیاری از ساکنان آن را نیز به قتل رسانید و حمام خون به راه انداخت.
    ر.ک اعلام الوری: 34؛ بحارالانوار 68: 123؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید 3: 259.
    202) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 2: 53.
    203) شیخ جعفر شوشتری، یا شیخ جعفر کاشف الغطا -رحمهماالله- تردید از نگارنده است، اگر چه آن محل و آن نوشته را بنده نیز دیده ام، ولی اکنون درست به یاد ندارم که نام کدام یک از این دو بزرگوار در آن جا درج شده بود.
    204) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 2: 8.
    205) سوره مبارکه هود، آیه 38.
    206) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 1: 199.
    207) بحارالانوار 7: 287؛ و 60: 236، الامالی للصدوق: 205، روضه الواعظین 2: 502.
    208) ولایت ری، توابع ری و جرجان به او وعده داده شده بود. ر.ک: بحارالانوار 44: 305 و 385 و 45: 9؛ کشف الغمه 2: 47؛ مثیر الاحزان: 50.
    209) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 1: 193.
    210) النصائح الکافیه: 195؛ کتاب الاربعین ماحوزوی: 387. به گونه دیگر مشابه این: ر.ک الغدیر 10: 26؛ المصنف 10: 391؛ تاریخ مدینه دمشق 17: 324؛ تاریخ یعقوبی 2: 217.
    211) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 1: 185.
    212) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 1: 184.
    213) بدهی و غرامت.
    214) اللهوف: 100؛ مثیرالاحزان: 56، نیز ر.ک بحارالانوار 45: 12؛ الارشاد للمفید 2: 100؛ اعلام الوری: 242.
    215) بحارالانوار 45: 83؛ الاحتجاج 2: 300، اللهوف: 97؛ مثیرالاحزان: 54.
    216) ر.ک بحارالانوار 45: 129 و 301؛ الارشاد للمفید 2: 116، مثیرالاحزان: 98؛ مناقب ابن شهر آشوب 490: 55.
    217) بحارالانوار 44: 389. اعلام الوری: 235؛ الارشادللمفید 2: 86.
    218) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 1: 145.
    219) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 1: 133.
    220) مرقد سیدالشهدا (علیه السلام)
    221) گوهرهای حکیمانه: 65.
    222) گوهرهای حکیمانه: 70.
    223) اشاره به اهانتی که معاویه به رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) کرد و خطاب به حضرت علی (علیه السلام) نوشت: تو چرا این قدر از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) سخن می گویی؟ مگر او ش.ن و مقامی بیشتر از یک نامه رسان داشت؟!
    224) و نباید فراموش کرد که معاویه در زمان احتضارش، صلیب به گردن آویخت تا شفا یابد اما آن صلیب هم سودی به حالش نداشت و با همان حال، هلاک شد.
    225) گوهرهای حکیمانه: 70.
    226) یعنی مثلا بنایشان بر ظاهر حال، عدالت بوده است و ما نمی توانیم کسانی را برای این که در آینده ممکن است کارهایی انجام بدهند بکشیم.
    227) الارشاد 2: 65.
    228) گوهرهای حکیمانه: 71.
    229) شراب.
    230) گوهرهای حکیمانه: 72.
    231) نزدیک به این مضمون: سفینه البحار 6: 495.
    232) گوهرهای حکیمانه: 73.
    233) گوهرهای حکیمانه: 74.
    234) یعنی هم در جماعت آن ها حاضر شدند و هم نماز خود را خواندند و هم چیزی نگفتند که باعث درگیری و اصطکاک شود. گوهرهای حکیمانه: 91.
    235) من لا یحضره الفقیه 2: 89؛ بحارالانوار 45: 218، علل الشرایع 2: 389.
    236) در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 1: 77.
    237) سوره مبارکه شوری، آیه 23. در همین رابطه: سوره مبارکه انعام، آیه 90. سوره مبارکه هود، آیه 51.
    238) سوره مبارکه مائده، آیه 3. (ترجمه:) امروز، کافران از (زوال) آیین شما، مأیوس شدند؛ بنابراین، از آن ها نترسید! و از (مخالفت) من بترسید! امروز، دین شما را کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم.
    239) سوره مبارکه مائده آیه 55. (ترجمه:) سرپرست و ولی شما، تنها خداست و پیامبر او و آن ها که ایمان آورده اند؛ همان ها که نماز را بر پا می دارند، و در حال رکوع، زکات می دهند.
    240) سوره مبارکه توبه آیه 119.
    241) به سوی محبوب: 35-37.
    242) به سوی محبوب: 33
    243) به سوی محبوب: 62-61
    244) به سوی محبوب: 67-66.
    245) قسمتی از آیه 30 سوره مبارکه ق
    246) سوره مبارکه اعراف قسمتی از آیه 12 و سوره مبارکه ص، قسمتی از آیه 76.
    247) به سوی محبوب 69-78.






    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  7. تشكر

    نرگس منتظر (04-05-2019)

صفحه 14 از 14 نخستنخست ... 41011121314

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi