صفحه 7 از 8 نخستنخست ... 345678 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 61 تا 70 , از مجموع 77

موضوع: تاریخ اسلام در آثار شهید مطهری (ره) -جلد اول

  1. Top | #61

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,407 در 4,697
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض









    سیره پیامبر اکرم(ص): 5. برخورد و معاشرت


    در معاشرت با مردم، مهربان و گشاده رو بود، در سلام به همه حتی کودکان بردگان پیشی می گرفت پای خود را جلوی هیچ کس دراز نمی کرد و در حضور کسی تکیه نمی نمود. غالباً دو زانو می نشست. در مجالس، دایره وار می نشست تا مجلس، بالا و پایینی نداشته باشد و همه، جایگاه مساوی داشته باشند. از اصحابش تفقد می کرد؛ اگر سه روز یکی از اصحاب را نمی دید سراغش را می گرفت، اگر مریض بود عیادت می کرد و اگر گرفتاری داشت کمکش می نمود. در مجالس، تنها به یک فرد نگاه نمی کرد و یک فرد را طرف خطاب قرار نمی داد، بلکه نگاه های خود را در میان جمع تقسیم می کرد. از این که بنشیند و دیگران خدمت کنند تنفر داشت؛ از جا برمی خاست و در کارها شرکت می کرد. می گفت:






    امضاء


  2. تشكر

    عهد آسمانى (10-03-2019)


  3. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  4. Top | #62

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,407 در 4,697
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    خداوند کراهت دارد که بنده را ببیند که برای خود نسبت به دیگران امتیازی قائل شده است. سیره پیامبر اکرم(ص): 6 زهد و ساده زیستی (220)

    زهد و ساده زیستی از اصول زندگی او بود. ساده غذا می خورد، ساده لباس می پوشید و ساده حرکت می کرد. زیراندازش غالباً حصیر بود، بر روی زمین می نشست، با دست خود از بز شیر می دوشید و بر مرکب بی زین و پالان، سوار می شد و از این که کسی در رکابش حرکت کند به شدت جلوگیری می کرد. (221) قوت غالبش نان جوین و خرما بود. کفش و جامه اش را با دست خویش وصله می کرد. در عین سادگی طرفدار فلسفه فقر نبود؛ مال و ثروت را به سود جامعه و برای صرف در راه های مشروع لازم می شمرد، می گفت:
    نعم المال الصالح للرجل الصالح.(222)
    چه نیکوست ثروتی که از راه مشروع به دست آید برای آدمی که شایسته داشتن ثروت باشد و بداند چگونه صرف کند.
    و همی می فرمود:
    نعم العون علی تقوی الله الغنی.(223)
    مال و ثروت کمک خوبی است برای تقوا.
    (رسول اکرم صلی الله علیه و آله (224)) عنایت داشت که در مجالس گرد و حلقه به دور هم بنشینند، مجلس بالا و پایین نداشته باشد؛ دستور می داد و تأکید می کرد که هر وقت وارد مجلس می شوید هر جا که خالی است همانجا بنشینید، یک نقطه معین را جای خودتان حساب نکنید و به آن نقطه فشار نیاورید؛ اگر خودش وارد مجلسی می شد خوشش نمی آمد که جلوی پایش بلند شوند، و گاهی اگر بلند می شدند مانع می شد و مردم را امر می کرد که قرار بگیرند و (225) می گفتند: این، سنت اعاجم است، سنت ایرانیهاست.
    و نیز می فرمود: هر کس که وارد شد، در جایی که خالی است بنشیند، نه این که افراد مجبور باشند جا خالی بکنند تا کسی بالا بنشیند. اسلام چنین چیزی ندارد. یکی از مسلمانان فقیر و ژنده پوش وارد شد، کنار آن شخص که به اصطلاح اشراف بود جائی خالی بود. آن مرد، همان جا نشست. همین که نشست، او روی عادت جاهلیت فوراً خودش را جمع کرد و کنار کشید. رسول اکرم متوجه شد، رو کرد به او که چرا چنین کاری کردی؟! ترسیدی که چیزی از ثروتت به او بچسبد؟ نه یار رسول الله، ترسیدی چیزی از فقر او به تو بچسبد؟ نه یا رسول الله. پس چرا چنین کردی؟ اشتباه کردم، غلط کردم، به جریمه این که چنین اشتباهی مرتکب شدم الآن در مجلس شما، نیمی از دارائی خودم را به همین برادر مسلمانم بخشیدم به آن برادر مؤمن گفتند: خوب پس حالا آن را تحویل بگیر، گفت نمی گیرم، گفتند: تو که نداری، چرا نمی گیری؟ گفت: برای این که می ترسم بگیرم و روزی دماغی مثل دماغ این شخص پیدا بکنم.(226)




    امضاء


  5. تشكر

    عهد آسمانى (10-03-2019)

  6. Top | #63

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,407 در 4,697
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    سیره پیامبر اکرم(ص): 7. اراده و استقامت (227)


    اراده و استقامتش بی نظیر بود؛ از او به یارانش سرایت کرده بود. دوره بیست و سه ساله بعثت اش یکسره درس اراده و استقامت است. او در تاریخ زندگی اش مکرر در شرایطی قرار گرفت که امیدها از همه جا قطع می شد، ولی او یک لحظه تصور شکست را در مخیله اش راه نداد؛ ایمان نیرومندش به موفقیت، یک لحظه متزلزل نشد.





    امضاء


  7. Top | #64

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,407 در 4,697
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    سیره پیامبر اکرم(ص): 8. رهبری و مدیریت و مشورت


    با این که فرمایش میان اصحاب بی درنگ اجرا می شد و آنها مکرر می گفتند چون به تو ایمان قاطع داریم، اگر فرمان دهی که خود را در دریا غرق کنیم و یا در آتش بیفکنیم می کنیم، او هرگز به روش مستبدان، رفتار نمی کرد. در کارهایی که از طرف خدا دستور نرسیده بود، با اصحاب مشورت می کرد و نظر آنها را محترم می شمرد و از این راه به آنها شخصیت می داد.
    در بدر مسأله اقدام به جنگ، هم چنین تعیین محل اردوگاه و نحوه رفتار با اسرای جنگی را به شور گذاشت. در احد نیز راجع به این که شهر مدینه را اردوگاه قرار دهند و یا اردو را به خارج ببرند، به مشورت پرداخت. در احزاب و در تبوک نیز با اصحاب به شور پرداخت.
    علی علیه السلام هم (228) مشورت می کرد پیغمبر هم مشورت می کرد. آنها نیازی به مشورت نداشتند ولی مشورت می کردند برای این که اولاً دیگران یاد بگیرند و ثانیاً مشورت کردن شخصیت دادن به همراهان و پیروان است. آن رهبری که مشورت نکرده - ولو صد در صد هم یقین داشته باشد - تصمیم می گیرد، اتباع او چه حس می کنند؟ می گویند: پس معلوم می شود ما حکم ابزار را داریم، ابزاری بی روح و بی جان. ولی وقتی خود آنها را در جریان گذاشتید، روشن کردید و در تصمیم شریک نمودید احساس شخصیت می کنند و در نتیجه بهتر پیروی می کنند. و شاورهم فی الأمر فاذا عزمت فتوکل علی الله. (229)
    ای پیغمبر! ولی کار مشورتت به آنجا نکشد که مثل آدمهای دودل باشی؛ قبل از این که تصمیم بگیری مشورت کن، ولی رهبر همین قدر که تصمیم گرفت تصمیمش باید قاطع باشد. بعد از تصمیم یکی می گوید: اگر این جور بکنیم چطور است؟ دیگری می گوید: آن جور بکنیم چطور است؟ باید گفت: نه، دیگر تصمیم گرفتیم و کار تمام شد.
    قبل از تصمیم مشورت، بعد از تصمیم قاطعیت. همین قدر که تصمیم گرفتی، به خدا توکل کن و کار خودت را شروع کن و از خدای متعال هم مدد بخواه.
    نرمی (230) و مهربانی پیغمبر، عفو گذشتش، استغفارهایش برای اصحاب و بیتابی اش برای بخشش گناه امت، هم چنین به حساب آوردنش، اصحاب و یاران را، طرف شور قرار دادن آنها و شخصیت دادن به آنها از علل عمده نفوذ عظیم و بی نظیر او در جمع اصحابش بود.
    قرآن کریم به این مطلب اشاره می کند آنجا که می فرماید:
    به موجب مهربانی ای که خدا در دل تو قرار داده تو با یاران خویش نرمش نشان می دهی. اگر تو درشت خو و سخت دل می بودی از دورت پراکنده می شدند. پس عفو و بخشایش داشته باش و برای آنها نزد خداوند استغفار کن و با آنها در کارها مشورت کن؛ هرگاه عزمت جزم شد دیگر بر خدا توکل کن و تردید به خود راه مده.(231)






    امضاء


  8. Top | #65

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,407 در 4,697
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    سیره پیامبر اکرم(ص): 9. نظم و انضباط

    نظم و انضباط بر کارهایش حکمفرما بود. اوقات خویش را تقسیم می کرد و به این عمل توصیه می نمود. اصحابش تحت تأثیر نفوذ او دقیقاً انضباط را رعایت می کردند. برخی تصمیمات را لازم می شمرد آشکار نکند و نمی کرد، مبادا که دشمن از آن آگاه گردد. یارانش تصمیماتش را بدون چون و چرا به کار می بستند، مثلاً فرمان می داد که آماده باشید، فردا حرکت کنیم؛
    همه به طرفی که او فرمان می داد همراهش روانه می شدند، بدون آنکه از مقصد نهایی آگاه باشند؛ در لحظات آخر آگاه می شدند.
    گاه به عده ای دستور می داد که به طرفی حرکت کنند و نامه ای به فرمانده آنها می داد و می گفت: بعد از چند روز که به فلان نقطه رسیدی نامه را باز کن و دستور را اجرا کن. آنها چنین می کردند و پیش از رسیدن به آن نقطه نمی دانستند مقصد نهایی کجاست و برای چه مأموریتی می روند، و بدین ترتیب دشمن و جاسوسهای دشمن را بی خبر می گذاشت و احیاناً آنها را غافلگیر می کرد.(232)






    امضاء


  9. Top | #66

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,407 در 4,697
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    سیره پیامبر اکرم(ص): 10. انتقاد پذیری و تنفر از چاپلوسی(233)

    او گاهی با اعتراضات برخی یاران مواجه می شد، اما بدون آنکه درشتی کند نظرشان را به آنچه خود تصمیم گرفته بود جلب و موافق می کرد.
    از شنیدن مداحی و چاپلوسی بیزار بود، می گفت: به چهره مداحان و چاپلوسان خاک بپاشید. محکم کاری را دوست داشت؛ مایل بود کاری که انجام می دهد متقن و محکم باشد تا آنجا که وقتی یار مخلص اش سعد بن معاذ از دنیا رفت و او را در قبر نهادند، او با دست خویش سنگها و خشتهای او را جابجا و محکم کرد و آنگاه گفت:
    من می دانم که طولی نمی کشد همه اینها خراب می شود، اما خداوند دوست می دارد که هرگاه بنده ای کاری انجام می دهد آن را محکم و متقن انجام دهد.(234)






    امضاء


  10. Top | #67

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,407 در 4,697
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    سیره پیامبر اکرم(ص): 11. واجد بودن شرایط به رهبری (235)

    شرایط رهبری از حس تشخیص، قاطعیت، عدم تردید و دودلی، شهامت، اقدام و بیم نداشتن از عواقب احتمالی، پیش بینی و دوراندیشی، ظرفیت تحمل انتقادات، شناخت افراد و توانایی های آنان و تفویض اختیارات در خور توانایی ها، نرمی در مسائل فردی و صلابت در مسائل اصولی، شخصیت دادن به پیروان و به حساب آوردن آنان و پرورش استعدادهای عقلی و عاطفی و عملی آنها، پرهیز از استبداد و از میل به اطاعت کورکورانه، تواضع و فروتنی، سادگی و درویشی، وقار و متانت، علاقه شدید به سازمان و تشکیلات برای شکل دادن و انتظام دادن به نیروهای انسانی - همه را - در حد کمال داشت، می گفت: اگر سه نفر با هم مسافرت می کنید، یک نفرتان را به عنوان رئیس و فرمانده انتخاب کنید.
    در دستگاه خود در مدینه تشکیلات خاص ترتیب داد، از آن جمله جمعی دبیر به وجود آورد و هر دسته ای کار مخصوصی داشتند: برخی کتاب وحی بودند و قرآن را می نوشتند، برخی متصدی نامه های خصوصی بودند، برخی عقود و معاملات مردم را ثبت می کردند، برخی دفاتر صدقات و مالیات رامی نوشتند. برخی مسؤول عهدنامه ها و پیمان نامه ها بودند. در کتب تواریخ از قبیل تاریخ یعقوبی (236) و التنبیه و الاشراف مسعودی (237) و معجم البلدان بلاذری و طبقات ابن سعد، (238) همه اینها ضبط شده است.





    امضاء


  11. Top | #68

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,407 در 4,697
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    سیره پیامبر اکرم(ص): 12. روش تبلیغ


    در تبلیغ اسلام سهل گیر بود نه سخت گیر؛ بیشتر بر بشارت و امید تکیه می کرد تا بر ترس و تهدید. تاریخ (239) می نویسد:(240) وقتی پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله معاذ بن جبل را فرستاد به یمن برای دعوت و تبلیغ مردم یمن (241) - طبق نقل سیره ابن هشام - به او چنین توصیه می کند: یا معاذ بشر و لا تنفر، یسر و لا تعسر. (242) می روی برای تبلیغ اسلام. اساس کارت تبشیر و مژده و ترغیب باشد، کاری بکن که مردم مزایای اسلام را درک بکنند و از روی میل و رغبت به اسلام گرایش پیدا کنند. نفرمود: و لا تنذر انذار نکن چون انذار جزء برنامه ای است که قرآن دستور داده. نکته ای که پیغمبر اکرم اشاره کرد این بود که بشر و لا نتفر کاری نکن که مردم را از اسلام فرار بدهی و متنفر بکنی. مطلب را طوری تقریر نکن که عکس العمل روحی مردم فرار از اسلام باشد.
    از خصوصیات (243) بسیار بارز سبک تبلیغی پیغمبران که شاید در مورد رسول اکرم صلی الله علیه و آله بیشتر آمده است، مسئله تفاوت نگذاشتن میان مردم در تبلیغ اسلام است. دوران جاهلیت بود، یک زندگی طبقاتی عجیبی بر آن جامعه حکومت می کرد. گویی اصلاً فقرا آدم نبودند تا چه رسد به غلامان و بردگان. آنها که اشراف و اعیان و به تعبیر قرآن، ملأ بودند، خودشان را صاحب و مستحق همه چیز می دانستند و آنهائی که هیچ چیز نداشتند مستحق چیزی نمی شدند؛ حتی حرفشان هم این بود، نه این که بگویند: ما در دنیا همه چیز داریم و شما چیزی ندارید ولی در آخرت ممکن است خلاف این باشد، بلکه می گفتند: دنیا خودش دلیل آخرت است، این که ما در دنیا همه چیز داریم، دلیل بر این است که ما محبوب و عزیز خدا هستیم، خدا ما را عزیز خود دانسته و همه چیز به ما داده است، پس آخرت هم همین طور است، شما در آخرت هم همین طور هستید. آنکه در دنیا بدبخت است، در آخرت هم بدبخت است. به پیغمبر می گفتند: یا رسول الله آیا می دانی عیب کار تو چیست؟ می دانی چرا ما حاضر نیستیم رسالت تو را بپذیریم؟ برای این که تو آدمهای پست و اراذل را اطراف خودت جمع کرده ای. اینها را جارو کن بریز دور، آن وقت ما اعیان و اشراف می آییم دور و برت. قرآن می گوید: به اینها بگو:
    و ما أنا بطارد المؤمنین (244) من کسی را که ایمان داشته باشد، به جرم این که غلام است، برده است، فقیر است طرد نمی کنم. و لا تطرد الذین یدعون ربهم بالغدوة و العشی یریدون وجهه. (245)
    این اشخاص را هرگز از خودت دور نکن، اشراف بروند گم شوند، اگر می خواهند اسلام اختیار کنند، باید آدم شوند.





    امضاء


  12. Top | #69

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,407 در 4,697
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    سیره پیامبر اکرم(ص): 13. تشویق به علم (246)

    به علم و سواد تشویق می کرد، کودکان اصحابش را وادار کرد که سواد بیاموزند، برخی از یارانش را فرمان داد: زبان سریانی بیاموزند.(247) می گفت:
    دانشجویی بر هر مسلمان، فرض و واجب است.(248)
    و هم فرمود:
    حکمت را در هر کجا و در نزد هر کس ولو مشرک یا منافق یافتید، از او اقتباس کنید. (249)
    و هم فرمود:
    علم را جستجو کنید ولو مستلزم آن باشد که تا چین سفر کنید.(250)
    این تأکید و تشویق ها درباره علم سبب شد که مسلمین با همت و سرعت بی نظیری به جستجوی علم در همه جهان پرداختند، آثار علمی را هر کجا یافتند به دست آوردند و ترجمه کردند و خود به تحقیق پرداخته و از این راه علاوه بر آنکه حلقه ارتباطی شدند میان تمدنهای قدیم یونانی و رومی و ایرانی و مصری و هندی و غیره، و تمدن جدید اروپایی، خود یکی از شکوهمندترین تمدنها و فرهنگهای تاریخ بشریت را آفریدند که به نام تمدن و فرهنگ اسلامی شناخته شده و می شود.





    امضاء


  13. Top | #70

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,407 در 4,697
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    سیره پیامبر اکرم(ص): 14. عقد اخوت میان مسلمانان(251)

    پیغمبر اکرم، هنگامی که مهاجرین از مکه به مدینه آمدند - همان طور که مکرر شنیده اید - میان آنها و انصار عقد اخوت یعنی پیمان برادری برقرار کرد: هر یک از مهاجرین را با یکی از انصار؛ یا خودشان، همدیگر را انتخاب می کردند و پیغمبر اکرم آنها را برادر یکدیگر قرار می داد.
    مسئله برادر خواندگی یا عقد اخوت، الآن هم مطرح است. لابد در کتابهای دعا مثل مفاتیح خوانده اید که در روز هجدهم ماه ذی الحجه که روز (عید) غدیر است، سنت است که مسلمانان با یکدیگر صیغه برادری بخوانند، و پس از آن حقوقی بر یکدیگر علاوه پیدا می کنند، مثلاً به یکدیگر حق پیدا می کنند که یکدیگر را در مواقع دعا فراموش نکنند، حق پیدا می کنند که در قیامت از یکدیگر شفاعت کنند، حق پیدا می کنند که در خوبی ها هر یک دیگری را مقدم بدارد بر دیگران، و از این قبیل.
    گفتیم پیغمبر اکرم در صدر اسلام عقد اخوت بست میان مهاجرین و انصار و حتی در ابتدا میان آنها ارث برقرار کرد یعنی گفت: اینها از یکدیگر ارث می برند. البته این یک حکم استثنائی بود برای مدت معین. اگر یک مهاجر می مرد، چیزی اگر داشت به برادر انصاری او می رسید، و بر عکس. در آن مدتی که مسلمین در مضیقه بودند پیغمبر این حکم را برقرار کرد، بعد حکم را برداشت و فرمود: ارث بر همان اساس قرابت و خویشاوندی است، که هنوز هم این حکم باقی است. و در همان جاست که مسئله برادری پیغمبر با امیرالمؤمنین مطرح است. این را اهل تسنن هم قبول دارند.
    پیغمبر اکرم میان هر یک از مهاجرین و انصار عقد اخوت بست و طبق قاعده باید میان علی علیه السلام که از مهاجرین است و یکی از انصار، عقد اخوت برقرار بکند ولی با هیچ یک از انصار عقد اخوت برقرار نکرد. نوشته اند: که علی علیه السلام آمد نزد پیغمبر و فرمود: یا رسول الله! پس برادر من کو؟ شما هر کسی را با یکی، برادر کردید. برادر من کو؟ فرمود: انا اخوک من برادر تو هستم.
    این یکی از بزرگترین افتخارات امیرالمؤمنین است که نشان می دهد امیرالمؤمنین در میان صحابه پیغمبر یک وضع استثنائی دارد، او را نمی شود با دیگران همسر کرد، هم ترازو قرار داد، و الا خود پیغمبر علی القاعده باید مستثنی باشد و تازه اگر هم مستثنی نباشد، پیغمبر هم از مهاجرین است و باید با یکی از انصار عقد اخوت ببندد، و علی علیه السلام هم با یکی از انصار، ولی نه، میان خودش و علی علیه السلام عقد اخوت بست. این بود که این سمت برادری و این شرف برادری برای همیشه برای علی علیه السلام باقی ماند و خود حضرت از خودش به این سمت یاد می کند و دیگران هم می گویند: اخو رسول الله برادر پیغمبر. علی پسر عموی پیغمبر بود از نظر نسب، ولی می گویند: برادر پیغمبر. به اعتبار همین است. در این وقت (وقت بستن عقد اخوت میان مهاجرین و انصار، رسول خدا صلی الله علیه و آله) فرمود: اینها ولی یکدیگرند. تا یک مدت موقتی این ولایت، اثرش ارث بردن هم بود که از یکدیگر ارث می بردند.





    امضاء


صفحه 7 از 8 نخستنخست ... 345678 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi