نقیمی حاج محسن:
قرآن همان درمانِ درد این زمانه
باید ز قبرستان بیاید سوی خانه
قرآن کتاب خواندن است و زندگانی
تنها نه اینکه بر سر مرده بخوانی
قرآن اگر حاکم شود در بین مردم
جای کلیسا شُهره گردد مسجد رُم
قرآن اگر از تاقچه در دست آید
والی کجا بین جماعت مست آید ؟!
قرآن اگر فرهنگ ما را رنگ میزد
دشمن شبیخون کِی به این فرهنگ میزد؟
قرآنِ کتبی گر پسِ نرده نمی رفت!
قرآنِ زنده کِی به پشت پرده می رفت؟!
قرآن که حکم آفتاب و ماه دارد
نوری برای فرق راه از چاه دارد
قرآن برای انس و جن فصل الخطاب است
مملُوِّ آسایش وَ اخطار عذاب است
قرآن ره آوردش چه باشد ؟ نرمیِ دل
گُل های حکمت را برویاند از این گِل
قرآن همانند طنابی سِفت باشد
با حلقه ای محکمتر از خود چِفت باشد
قرآن بخوان ، تفسیر آن را هم بیاموز
با یوسفش تعبیر آن را هم بیاموز
با ذکر ناب یونسیه وقتِ تنگت
قرآن رها می سازد از کام نهنگت
در باغ قرآن گر معطّر همچو مُشکی
بر لشگری چیره شوی با چوب خشکی
قرآن بخوان چون که خداوند تعالا
با تو فراوان حرف دارد مثل موسا
سنگی بزن بر فرق شیطان رجیمش
با حرف بسم الله رحمن رحیمش
در سینه ی فردی زلال و جاودانی
سرریز و جاری شد کتاب آسمانی
با عقل خود کِی میتوان سنجید او را ؟
خالق مقام عقل کل بخشید او را
او آمد انجام وظیفه کرد تا رفت
داد اعتلایی بر همه اندیشه ها رفت
حالا وظیفه چیست ؟ چون او نیست آیا ؟
هر کس به سنگی میزند ما را خدایا !
باید که بر لب ذکر استغفار آریم
قانون قرآن را به اجراها گذاریم