صفحه 3 از 14 نخستنخست 123456713 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 135

موضوع: رنجها و فریادهای فاطمه سلام‌الله‌علیها (ترجمه بیت‌الاحزان)

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    نگاهی به عبادت حضرت زهرا


    حسن بصری (زاهد معروف) می‌گوید: در امّت اسلام هیچکس عابدتر از فاطمه (س) نبود، آنقدر به عبادت ایستاد که پاهایش ورم کرد.
    و رسول اکرم (ص) به فاطمه (س) فرمود: چه چیز برای زن بهتر است، در پاسخ گفت:
    اَنْ لا تَری رَجُلاً وَ لا یَراها رَجُلٌ.
    : «نه او، مرد نامحرم را بنگرد و نه مرد نامحرم او را بنگرد».
    پیامبر (ص) با شنیدن این سخن، فاطمه (س) را به سینه‌اش چسبانید و این آیه را خواند: «ذُرِیَةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ»: «آنها دودمانی بودند که (از نظر تقوی و فضیلت) بعضی از آنها از بعضی دیگر گرفته شده‌اند» (آل‌عمران- 34)
    امام حسن (ع) می‌فرماید: در شب جمعه مادرم را در محراب عبادتش دیدم، همواره در رکوع و سجود بود تا سفیده‌ی سحر دمیده شد می‌شنیدم که نام مؤمنین و مؤمنات را به زبان می‌آورد و برای آنها دعا می‌کرد، ولی برای خودش هیچ دعا نکرد، گفتم: ای مادر، برای خود مانند دیگران دعا نکردی؟، در پاسخ فرمود: ای پسرم، اَلْجارُ ثُمَّ الدَارُ:
    «نخست همسایه، بعد خانه».
    مرحوم صدوق (ره) نقل می‌کند: فاطمه (س) فرمود: از رسول خدا (ص) شنیدم می‌فرمود: «در روز جمعه، ساعتی وجود دارد که هرگاه مسلمانی در آن ساعت، خیری از خدا بخواهد، قطعاً خداوند خواسته‌ی او را برآورد می‌کند»، پرسیدم: آن ساعت کدام ساعت است؟ در پاسخ فرمود: آن ساعت که نصف قرص خورشید در افق پنهان شده و نصف دیگرش هنوز پنهان نشده است».
    فاطمه (س) به غلام خود می‌گفت: به بالا برو، هرگاه دیدی که نصف قرص خورشید غروب کرده است، به من خبر بده، تا دعا کنم. و روایت شده: هنگامی که آنحضرت در محراب عبادتش به عبادت می‌ایستاد، نور او برای اهل آسمان می‌درخشید، چنانکه نور ستارگان برای اهل زمین می‌درخشد





    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    خدمات زهرا در خانه‌ی شوهر و تقاضای کنیز


    نیز مرحوم صدوق نقل می‌کند: امیر مؤمنان علی (ع) به مردی از قبیله بنی‌سعد فرمود: می‌خواهی مقداری از حالات فاطمه (س) را آن هنگام که در خانه‌ی من بود، برای تو بازگو کنم؟
    او با اینکه از محبوبترین افراد در نزد رسول خدا (ص) بود، آنقدر با مشک آب کشید که اثر بند مشک در سینه‌ی او نمایان شد، و آنقدر خانه را جارو کرد که لباسهایش غبارآلود شد، و آنقدر زیر دیگ، آتش افروخت که رنگ لباسش تغییر کرد به طوری که در سختی و زحمت افتاد، به او گفتم: اگر به حضور پدرت پیامبر (ص) می‌رفتی و درخواست کنیزی می‌کردی تا ترا در کارها کمک کند، بجا بود.
    فاطمه (س) به حضور پدر رفت، چند نفر از جوانان در نزد رسول خدا (ص) بودند، چیزی نگفت و به خانه بازگشت.
    رسول خدا (ص) دریافت که فاطمه (س) برای حاجتی نزد او آمده، و بدون اینکه به حاجتش برسد، برگشته است، روز بعد صبح رسول خدا (ص) به خانه‌ی ما وارد شد، در حالی که من و فاطمه در بستر بودیم.
    رسول خدا (طبق عادت) سه بار سلام کرد، بار سوّم فکر کردیم که اگر جواب ندهیم، آن حضرت بازمی‌گردد، چرا که عادت او این بود که برای اذن ورود، تا سه بارسلام می‌کرد، اگر اجازه‌ی ورود داده می‌شد که وارد می‌شد وگرنه بازمی‌گشت، گفتم: و بر تو باد سلام، ای رسول خدا بفرمائید.
    آن حضرت آمد و بالای سر ما نشست و فرمود: ای فاطمه! دیروز نزد من آمدی، بگو حاجت تو چه بود؟ فاطمه (س) از روی حیا، سخن نگفت، ترسیدم که اگر من پاسخ او را ندهم، آن حضرت برخیزد و برود، سر برداشتم و عرض کردم: ای رسول خدا من به تو خبر دهم، فاطمه آنقدر آب کشیده که اثر بند مشک در سینه‌ی او نمایان است، و آنقدر آسیا را گردانده که دستهایش آبله کرده، و آنقدر خانه را جارو کرده که لباسش غبارآلود شده، و آنقدر آتش زیرر دیگ روشن نموده که رنگ لباسش تغییر نموده است، به او گفتم: اگر نزد پدر بروی و درخواست کنیزی برای کمک به کارهای دشوار خانه، بکنی، روا است.
    پیامبر (ص) فرمود: آیا می‌خواهید به شما چیزی بیاموزم که بهتر از خدمتکار باشد؟، و آن این است که وقتی به بستر خواب رفتید: سی و سه بار «سُبْحانَ اللَّهِ» و سی و سه بار «اَلْحَمْدُ لِلَّهِ» و سی و چهار بار «اَللَّهُ اَکْبَرُ» را بگوئید در این هنگام، فاطمه (س) سر برداشت و سه بار گفت: «رَضِیتُ عَنِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ» «از خدا و رسولش، راضی و خشنود شدم».
    و در کتاب مناقب از ابوبکر شیرازی (از از علمای تسنن است) نقل شده: «وقتی که حضرت زهرا (س) احوال خود را به پیامبر (ص) عرض کرد و تقاضای کنیز نمود: پیامبر (ص) گریه کرد و فرمود: «ای فاطمه! سوگند به خداوندی که مرا به حق مبعوث نمود در مسجد چهار صد نفر مرد حاضر است که نه غذائی دارند و نه لباسی، و اگر ترس آن نداشتم که فضیلتی از تو فوت شود، آنچه درخواست کردی به تو می‌دادم، ای فاطمه! من نمی‌خواهم که اجر و پاداش تو از تو جدا شده و به کنیز تو برسد!!».
    و در کتاب تفسیر ثعلبی از امام باقر (ع) و همچنین در تفسیر قُشیری از جابر بن عبداللَّه انصاری نقل شده: پیامبر (ص) فاطمه (ع) را دید که لباسی از پشم پوشیده بود، و با دستهای خود آسیا می‌کرد، و فرزندش را شیر می‌داد، قطرات اشک از چشمان پیامبر (ص) سرازیر شد و فرمود:
    یا بِنْتاهُ تَعَجَّلِی مَرارَةَ الدُّنْیا بِحَلاوَةِ الْآخِرَةِ.
    : «ای دخترم به سختی دنیا بخاطر شیرینی آخرت، شتاب کن».
    فاطمه عرض کرد:
    یا رَسُولَ‌اللَّهِ، اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلی نَعْمائِهِ وَ الشُّکْرُ لِلَّهِ عَلی آلائهِ.
    : «ای رسول خدا! حمد و سپاس خداوند را در برابر نعمتهایش، و شکر خدای را در برابر عطایا و مواهبش».




    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    نگاهی به علم و کمال فضه، کنیز زهرا

    ابوالقاسم قُشیری در کتاب خود از بعضی نقل می‌کند (فضّه کنیز حضرت زهرا (س) در بیابانی از کاروان حج، عقب افتاد و تنها در بیابان سرگردان شد) شخصی (بنام عبداللَّه مبارک) که از کاروان عقب مانده بود می‌گوید: بانوئی را در بیابان، تنها دیدم، (سوار بر شتر بودم و نزد او رفتم و هر چه از او پرسیدم، با آیه‌ی قرآن به من جواب داد، به این ترتیب:).
    به او گفتم: تو کیستی؟
    زن- وَ قُلْ سَلامٌ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ: «و بگو سلام بر شما، امّا خواهند دانست» (زخرف- 89).
    عبداللَّه: بر او سلام کردم و گفتم: تو در اینجا چه می‌کنی؟
    زن- وَ مَنْ یَهْدِ اللَّهُ فَمالَهُ مِنْ مُضِلٍ: «هر کس را خدا هدایت کند هیچ گمراه کننده‌ای نخواهد داشت» (زمر- 37) فهمیدم که راه را گم کرده است.
    عبداللَّه- آیا از جن هستی یا از انس.
    زن- یا بَنی آدَمَ حُذُوا زینَتَکُمْ: «ای فرزندان آدم، زینت خود را بردارید» (اعراف- 31) فهمیدم که از انس است.
    عبداللَّه- از کجا می‌آئی؟
    زن- یُنادَوْنَ مِنْ مَکانٍ بَعیدٍ: «آنها از مکان دور، صدا زده می‌شوند» (فصّلت- 44)- فهمیدم که از راه دور می‌آید.
    عبداللَّه- کجا می‌روی؟
    زن- وَلِلّهِ عَلَی النّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ: «خداوند بر مردم مستطیع، حجّ کعبه را واجب کرده است» (آل‌عمران- 97)- (فهمیدم که عازم مکّه است)

    عبداللَّه- چه وقت از کاروان جدا شدی؟
    زن- وَ لَقَدْ خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْاَرْضِ فِی سِتَّةِ اَیّامٍ: «ما آسمانها و زمین و آنچه را در میان آنهاست، در شش روز آفریدیم» (ق- 38)- فهمیدم شش روز است از کاروان جدا شده است.
    عبداللَّه- آیا به غذا میل داری؟
    زن- وَ ما جَعَلْناهُمْ جَسَداً لا یأْکُلُونَ الطَّعامَ: «ما آنها را پیکرهائی که غذا نخوردند قرار ندادیم» (انبیاء- 8) فهمیدم که به غذا میل دارد.
    عبداللَّه- شتاب کن و تند تند بیا.
    زن- لا یُکَلِفُ اللَّهُ نَفْساً اِلّا وُسْعَها: «خداوند هیچکس را جز به اندازه‌ی توانائیش تکلیف نمی‌کند» (بقره- 286)- فهمیدم که خسته شده و قدرت راهروی ندارد.
    عبداللَّه- بر شتر در ردیف من سوار شو.
    زن- لَوْ کانَ فِیهما آلِهَةٌ اِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا: «اگر در زمین و آسمان خدایانی جز خدای یکتا باشد، بهم می‌خورند» (انبیاء- 22)- فهمیدم که از سوار شدن به پشت سر من، حیا می‌کند.

    عبداللَّه- پیاده شدم و او را تنها سوار بر شتر کردم، وقتی سوار بر شتر شد گفت: سُبْحانَ الَّذی سَخَّرَ لَنا هذا: «پاک و منزّه است خدائی که این را مسخر ما ساخت» (زخرف- 13).
    وقتی که با کاروان رسیدیم، به او گفتم: آیا از بستگان تو کسی در میان کاروان هست؟
    زن- یا داوُدُ اِنّا جَعَلْناکَ خَلِیفَةً فِی الْاَرْضِ: «ای داود ما تو را نماینده‌ی خود در زمین قرار دادیم» (ص- 26).
    وَ ما مُحَمَّدٌ اِلّا رَسُولٌ: «و نیست محمّد، جز رسول». (آل‌عمران- 144).
    یا یَحْیی خُذِاْ الکِتّابَ بِقُوَّةٍ: «ای یحیی، کتاب را با قوّت بگیر» (مریم- 12).
    یا موسی اِنّی اَنَا اللَّهَ: «ای موسی، منم خداوند» (قصص- 30) دریافتم که افرادی بنامهای داود، محمّد، یحیی و موسی، داخل کاروان هستند و با او خویشاوندی دارند، آنها را با نام صدا زدم، ناگهان چهار نفر جوان به سوی آن زن آمدند، به او گفتم: این افراد با تو چه نسبتی دارند؟
    زن- اَلْمالُ وَ الْبَنُونُ زِینَةُ الْحیاةِ الدُّنْیا: «و فرزندان زینت حیات دنیا هستند» (کهف- 46)- فهمیدم که آنها فرزندان او هستند.
    وقتی که آنها نزد زن آمدند، زن گفت:
    یا اَبَتِ اسْتَأجِرْهُ اِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأجَرْتَ الْقَوِیُّ الْاَمینُ: «پدرم، او را استخدام کن، چرا که بهترین کسی را که استخدام می‌توانی کنی، آن کس است که نیرومند و امین است» (قصص- 26)- فهمیدم که به آنها می‌گوید مزدی به من بدهند، آنها مقداری پول به من پاداش دادند.
    زن گفت: وَاللَّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ: «خداوند آن پاداش را برای هر کس بخواهد، چند برابر می‌کند» (بقره- 261)- فهمیدم به آنها می‌گوید: زیادتر بدهید، آنها بر پاداش من افزودند، از آنان پرسیدم: این زن کیست؟
    گفتند: «این زن، مادر ما «فضّه» است که کنیز حضرت زهرا (س) بود، که بیست سال است به غیر از قرآن، سخنی نگفته است!!». [18







    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    فضائل و مقامات بهشتی حضرت زهرا و شیعیان او


    ابوجعفر طبری در کتاب بشارة المصطفی از همام ابی‌علی نقل می‌کند که گفت به کعب‌الاحبار گفتم: نظر شما درباره‌ی شیعیان علی بن ابیطالب (ع) چیست؟
    در پاسخ گفت: «ای همام! من صفات آنها را در قرآن یافته‌ام، آنها حزب خدا و انصار دین خدا و پیرو ولّی هدا، و بندگان خاص و بزرگوار خدا در میان خلق هستند، خداوند آنها را برای دین خود برگزیده، و برای بهشت خود آفریده است، آنها در فردوس اعلای بهشت در میان خیمه و اطاقهائی که از (دانه‌های شفّاف) مروارید و لؤلؤ برپا شده، سکونت می‌کنند، آنها در میان مقرّبان ابرار هستند و از نوشابه‌ی دست نخورده سر بسته سیراب می‌شوند، این نوشابه از آب چشمه‌ای است که «تسنیم» نام دارد، که به آنها اختصاص دارد، تسنیم چشمه‌ای است که خداوند آن را به حضرت فاطمه دختر محمّد (ص) و همسر علی (ع) عطا فرموده است که منبع آن چشمه زیر ستونی قرار دارد که قبّه‌ی آن ستون در خنکی و برودت مانند کافور، و در طعم مانند زنجبیل و در بو مانند مُشک است، سپس آب آن چشمه در جویها جریان می‌یابد، شیعیان و دوستان فاطمه (س) از آن می‌آشامند، و آن قُبّه دارای چهار ستون است، یک ستون آن از مروارید سفید است، که در زیر آن چشمه‌ای بنام «طهور» قرار دارد، و یک ستون آن از زُمُرّد سبز است که در زیر آن دو چشمه پر فوران از شراب طهور و عسل قرار دارد، هر یک از آن چشمه‌ها به سوی قسمت پائین بهشت جریان دارند، جز چشمه‌ی «تسنیم» که در قسمت اعلای بهشت، روان است که خواص بهشتیان از آن می‌آشامند، و آن شیعیان و دوستان علی (ع) هستند، و این است تفسیر قول خدا که در قرآن می‌فرماید:
    یُسْقَوْنَ مِنْ رَحِیق مَخْتُومٍ... عَیْناً یَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ.
    : «آنها از شراب زلال دست نخورده‌ی سر بسته سیراب می‌شوند... همان چشمه‌ای که مقرّبان از آن می‌نوشد (مطفّفین- 25- 28) پس این نعمت بر شیعیان گوارا باد.
    سپس کعب‌الاحبار گفت: سوگند به خدا، شیعیان را دوست نمی‌دارد مگر کسانی که خداوند از آنها، عهد و میثاق گرفته است.
    ابوجعفری طبری پس از نقل فوق، می‌گوید: سزاوار است که شیعیان، این حدیث را با آب طلا بنویسند، تا نقل بسیار شده و از نابودی، حفظ گردد، و به مفاد آن عمل کنند که موجب دستیابی به آنهمه درجات عالی بهشتی خواهد گردید، با توجّه به اینکه این روایت از اهل تسنّن نقل شده است که برای حجّت بودن، رساتر است (و از تهمت ساختگی شیعه بدور است) و صحّتش روشنتر می‌باشد










    امضاء
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    فضائل و مقامات بهشتی حضرت زهرا و شیعیان او

    ابوجعفر طبری در کتاب بشارة المصطفی از همام ابی‌علی نقل می‌کند که گفت به کعب‌الاحبار گفتم: نظر شما درباره‌ی شیعیان علی بن ابیطالب (ع) چیست؟
    در پاسخ گفت: «ای همام! من صفات آنها را در قرآن یافته‌ام، آنها حزب خدا و انصار دین خدا و پیرو ولّی هدا، و بندگان خاص و بزرگوار خدا در میان خلق هستند، خداوند آنها را برای دین خود برگزیده، و برای بهشت خود آفریده است، آنها در فردوس اعلای بهشت در میان خیمه و اطاقهائی که از (دانه‌های شفّاف) مروارید و لؤلؤ برپا شده، سکونت می‌کنند، آنها در میان مقرّبان ابرار هستند و از نوشابه‌ی دست نخورده سر بسته سیراب می‌شوند، این نوشابه از آب چشمه‌ای است که «تسنیم» نام دارد، که به آنها اختصاص دارد، تسنیم چشمه‌ای است که خداوند آن را به حضرت فاطمه دختر محمّد (ص) و همسر علی (ع) عطا فرموده است که منبع آن چشمه زیر ستونی قرار دارد که قبّه‌ی آن ستون در خنکی و برودت مانند کافور، و در طعم مانند زنجبیل و در بو مانند مُشک است، سپس آب آن چشمه در جویها جریان می‌یابد، شیعیان و دوستان فاطمه (س) از آن می‌آشامند، و آن قُبّه دارای چهار ستون است، یک ستون آن از مروارید سفید است، که در زیر آن چشمه‌ای بنام «طهور» قرار دارد، و یک ستون آن از زُمُرّد سبز است که در زیر آن دو چشمه پر فوران از شراب طهور و عسل قرار دارد، هر یک از آن چشمه‌ها به سوی قسمت پائین بهشت جریان دارند، جز چشمه‌ی «تسنیم» که در قسمت اعلای بهشت، روان است که خواص بهشتیان از آن می‌آشامند، و آن شیعیان و دوستان علی (ع) هستند، و این است تفسیر قول خدا که در قرآن می‌فرماید:
    یُسْقَوْنَ مِنْ رَحِیق مَخْتُومٍ... عَیْناً یَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ.
    : «آنها از شراب زلال دست نخورده‌ی سر بسته سیراب می‌شوند... همان چشمه‌ای که مقرّبان از آن می‌نوشد (مطفّفین- 25- 28) پس این نعمت بر شیعیان گوارا باد.
    سپس کعب‌الاحبار گفت: سوگند به خدا، شیعیان را دوست نمی‌دارد مگر کسانی که خداوند از آنها، عهد و میثاق گرفته است.
    ابوجعفری طبری پس از نقل فوق، می‌گوید: سزاوار است که شیعیان، این حدیث را با آب طلا بنویسند، تا نقل بسیار شده و از نابودی، حفظ گردد، و به مفاد آن عمل کنند که موجب دستیابی به آنهمه درجات عالی بهشتی خواهد گردید، با توجّه به اینکه این روایت از اهل تسنّن نقل شده است که برای حجّت بودن، رساتر است (و از تهمت ساختگی شیعه بدور است) و صحّتش روشنتر می‌باشد








    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    پاسخ به سؤال سلمان

    و نیز طبری در کتاب بشارة المصطفی از کتاب کنز نقل می‌کند که ابوذر گفت: سلمان و بلال حبشی را دیدم نزد پیامبر (ص) آمدند، ناگهان سلمان بروی قدم رسول خدا (ص) افتاد و بوسید، پیامبر (ص) او را از این کار کنار زد و به او فرمود: «ای سلمان، آن کاری را که عجم‌ها برای شاهان خود انجام می‌دهند، نسبت به من انجام مده، من بنده‌ای از بندگان خدا هستم، مانند بندگان می‌خورم و می‌نشینم» سلمان عرض کرد: ای مولای من از تو می‌خواهم از فضائل فاطمه (س) در قیامت، به من خبر بدهی!
    پیامبر (ص) با چهره‌ای خندان به او نگریست و فرمود: «سوگند به خدائی که جانم در دست قدرت او است، فاطمه (س) همان بانوئی است که در عرصه‌ی محشر، سوار بر شتر عبور می‌کند که سرش (نمودی) از خشیت خدا است، و چشمانش از نور خدا می‌باشد، تا اینکه فرمود: جبرئیل در سمت راست آن شتر، و میکائیل در سمت چپ آن، و علی (ع) در پیشاپیش آن، و حسن و حسین (ع) در پشت سر آن حرکت می‌کنند، خداوند حافظ و نگهبان او است، تا از صحنه‌ی محشر عبور کند در این هنگام ناگهان از جانب خدا ندا می‌رسد:
    «ای همه‌ی خلایق! چشمهای خود را فروخوابانید، و سرهای خود را پائین آورید، این فاطمه دختر پیامبر شما، همسر علی (ع) امام شما، مادر حسن و حسین (ع) است، پس از پل صراط عبور می‌کند در حالی که دو چادر شفّاف و سفید بر سر دارد.
    وقتی که فاطمه (س) وارد بهشت می‌شود و به نعمتها و مواهبی که خداوند برای او آماده ساخته می‌نگرد، می‌گوید:
    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ- اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی اَذْهَبَ عَنّا الْحُزْنَ اِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَکُورٌ اَحَلَّنا دارَ الْمَقامَةِ مِنْ فَضْلِهِ، لایَمَسُّنا فِیها لُغُوبٌ.
    : «بنام خداوند مهربان، حمد و سپاس خداوند را که: حزن و اندوه را از ما دور ساخت، البته خدای ما بخشنده و شکر پذیر است، آن خدائی که ما را در مقام عالی از عطای خود قرار داد که در آن هیچگونه رنج و ناگواری به ما نمی‌رسد».
    رسول خدا (ص) فرمود: پس از آن خداوند به فاطمه (س) وحی می‌کند: «ای فاطمه! آنچه می‌خواهی از من مسئلت کن که به تو عطا می‌کنم و تو را خشنود سازم»
    فاطمه (س) عرض می‌کند: خدایا تو امید منی، بلکه بالاتر از امید منی، از درگاه تو مسئلت می‌کنم که دوستان من و دوستان دودمان مرا در آتش دوزخ، عذاب نکنی.
    خداوند به او وحی می‌کند: ای فاطمه! به عزّت و جلالم سوگند، دو هزار سال قبل از خلقت آسمانها و زمین، به خود سوگند یاد نموده‌ام که دوستان تو، و دوستان عترت تو را به آتش عذاب نکنم






    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    نمونه‌هائی از زهد و خداترسی فاطمه


    سید بن طاووس از کتاب «زهد النّبی» تألیف ابوجعفر احمد القمّی نقل می‌کند: هنگامی که این دو آیه (43 و 44 سوره حجر) نازل شد:
    وَ اِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُ هُمْ اَجْمَعِینَ- لَها سَبْعَةُ اَبْوابٍ لِکُلِ بابٍ مِنهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ.
    : «و جهنّم میعادگاه همه‌ی گمراهان است، هفت در دارد و برای هر دری، گروه معیّنی از آنها تقسیم شده‌اند».
    پیامبر (ص) گریه‌ی شدید کرد، صحابه نیز از گریه‌ی آن حضرت، به گریه افتادند، ولی صحابه علّت گریه آن حضرت را نمی‌دانستند، و پیامبر (ص) چنان منقلب بود کسی نمی‌توانست از او سؤال کند.
    عادت رسول خدا (ص) این بود که هرگاه فاطمه (س) را می‌دید خوشحال می‌شد، از این رو یکی از اصحاب به حضور فاطمه (س) رفت، تا او را نزد پیامبر (ص) بیاورد، وقتی به خانه‌ی زهرا (س) وارد شد دید او به آسیا کردن مقداری جو اشتغال دارد و این آیه را می‌خواند:
    وَ ما عِنْدَاللَّهِ خَیْرٌ وَ اَبْقی: «و آنچه نزد خدا است، بهتر و پایدارتر است» (قصص- 60- شوری- 36).
    آن مرد صحابی سلام کرد و جریان گریه‌ی رسول خدا (ص) را گفت، فاطمه (س) بی‌درنگ برخاست و چادر کهنه‌ای که دوازده وصله از لیف خرما داشت به سر گرفت و از خانه بیرون آمد، سلمان او را دید و گریه کرد، و گفت: واحُزْناهُ! قیصر روم و کسری (شاه ایران) لباسهای سُنْدُسْ و حریر بپوشند، امّا دختر پیامبر (ص) چادری را که دوازده وصله دارد و کهنه است به سر کند!!
    فاطمه (س) به حضور پیامبر (ص) آمد و عرض کرد: ای رسول خدا! سلمان از لباس من تعجّب می‌کند، با اینکه سوگند به خداوندی که تو را به حق مبعوث کرد، مدّت پنج سال است که فرش ما در خانه‌ی علی (ع) به یک پوست گوسفند انحصار دارد که شب به روی آن می‌خوابیم و روز روی آن پوست، به شتر خود علف می‌دهیم، و متّکای ما از لیف خرما است.
    پیامبر (ص) به سلمان فرمود: اِنَّ اِبْنَتِی لَفِی الْخَیْلِ السَّوابِق: «دختر من از سابقین و درصف سبقت گیرندگان در درگاه خدا است».
    آنگاه فاطمه (س) عرض کرد: پدر جان فدایت گردم: علّت گریه‌ی تو چیست؟ پیامبر (ص) دو آیه‌ی فوق را که جبرئیل نازل کرده بود، خواند.
    فاطمه (س) وقتی که نام جهنم را شنید، با صورت به روی زمین افتاد، و پی‌درپی می‌گفت: اَلْوَیْلُ ثُمَّ الْوَیْلُ لِمَنْ دَخَلَ النّارَ: «وای، سپس وای بر کسی که وارد دوزخ گردد».
    وقتی که سلمان آیه را شنید گفت: کاش گوسفندی بودم، خاندانم مرا می‌کشتند و پوستم را می‌دریدند و من نام آتش را نمی‌شنیدم.
    ابوذر گفت: ای کاش مادرم نازا بود و مرا به وجود نمی‌آورد و نام آتش را نمی‌شنیدم.
    مقداد گفت: ای کاش پرنده‌ای در بیابان بودم و حساب و عقابی نداشتم و نام آتش را نمی‌شنیدم!!
    حضرت علی (ع) فرمود: ای کاش، درندگان گوشت بدنم را می‌دریدند و ای کاش مادرم مرا متولد نمی‌کرد و نام آتش جهنم را نمی‌شنیدم! سپس دستش را بر سرش گذاشت و گریه می‌کرد و می‌گفت: وابُعْدَ سفَراهُ، واقِلَّةَ زاداه فِی سَفَرِ الْقِیامَةِ...
    : «و ای از دوری سفر، وای از کمی توشه‌ی راه سفر قیامت»!
    که مردم (گنهکار) به سوی آتش می‌روند، و آتش آنها را درمی‌رباید، آنان بیمارانی هستند که کسی به عیادتشان نمی‌رود، و مجروهانی هستند که کسی زخمهای آنها را درمان نمی‌کند، و اسیرانی هستند که کسی آنها را از بند آتش رها نمی‌نماید، خوراک و آشامیدنی آنها از آتش است، و در میان طبقات آتش زیر و رو می‌گردند، و پس از آنکه در دنیا لباسهائی که از پنبه بود می‌پوشیدند، اینک در دوزخ، قطعه‌های آتش را می‌پوشند، و پس از آنکه در دنیا با همسران خود هم‌آغوش بودند، اینک در دوزخ با شیطانها هم‌آغوش هستند




    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    نمونه‌ای از پارسائی پیامبر و فاطمه

    رسول خدا (ص) هرگاه مسافرت می‌کرد، آخرین نفری که با او خداحافظی
    می‌نمود، فاطمه (س) بود، و هرگاه از مسافرت بازمی‌گشت نخستین نفری که با او دیدار می‌کرد فاطمه (س) بود، در یکی از سفرهای جنگی، رسول خدا (ص) به مدینه بازگشت، و به سوی خانه‌ی فاطمه (س) رهسپار شد، وقتی که به در خانه رسید، ناگهان پرده‌ی مخصوصی را دید که آویزان است، و حسن و حسین (ع) را دید که در دستشان دستبند نقره‌ای می‌باشد.
    پیامبر (ص) از همانجا بازگشت و وارد خانه‌ی فاطمه (س) نشد، فاطمه (س) از جریان آگاه شد، گمان برد که علّت بازگشت پیامبر (ص) بخاطر آن پرده و آن دستبندها بوده است.
    بی‌درنگ پرده را گرفت، و آن دستبندها را از دست حسن و حسین (ع) بیرون آورد فاطمه (س) دستبندها را بین حسن و حسین تقسیم نمود، آنها با چشمی گریان به حضرت رسول خدا (ص) آمدند.
    رسول خدا (ص) آن دستبندها را از آنها گرفت و به ثَوْبان (یکی از غلامان) فرمود: اینها را به فلان جا ببر، و با این‌ها برای فاطمه (س) یک گردنبند از چوب عصب، و دو دستبند از چوب عاج خریداری کن.
    فَاِنَّ هؤُلاءِ اَهْلبَیتِی وَ لا اُحِبُّ اَنْ یَأْکُلُوا طَیِباتِهِمْ فِی حَیاتِهِمُ الدُّنْیا.
    زیرا، اینها اهل خانه‌ی من هستند و من دوست ندارم که آنها زیبائیها و لذائذ را در این دنیا مصرف کنند و برای آخرت باقی نگذارند.» [19





    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  10. Top | #29

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    احترام فاطمه به یک نوشته از وصایای پیامبر

    شیخ جلیل ابوجعفر طبری در کتاب «الدلّائل» به سند خود از ابن‌مسعود نقل می‌کند: مردی به محضر فاطمه (س) آمد و گفت: ای دختر رسول خدا آیا چیزی از رسول خدا (ص) برای خود شما یادگار مانده که مرا از آن بهره‌مند سازی؟
    فاطمه به کنیز خود فرمود: آن جریده (لوح نوشته شده) را بیاور، کنیز به جستجو


    پرداخت و آن را پیدا نکرد، فاطمه (س) به او فرمود:
    وَیْحَکِ اُطْلِبیها فَاِنَّها تَعْدِلُ عِنْدِی حَسَناً وَ حُسَیْناً
    : «وای بر تو، آنرا پیدا کن، که در نزد من مانند حسن و حسین (ع) ارزش دارد».
    کنیز به جستجو پرداخت و سرانجام آن را در میان خاکروبه‌ها پیدا کرد، که هنگام جارو کردن خانه، مفقود شده بود، آن را نزد فاطمه (س) آورد، در آن نوشته بود:
    «رسول خدا (ص) فرمود: «از مؤمنان نیست کسی که همسایه‌اش از آزار او در امان نباشد، و هر کس به خدا و معاد معتقد است، به همسایه‌اش آزار نمی‌رساند، هر که به خدا و معاد ایمان دارد، سخن نیک بگوید یا ساکت شود، خداوند دوست می‌دارد، کسی را که خیراندیش و بردبار و خویشتن‌دار است، و دشمن می‌دارد هر که را که دشنام‌دهنده و بدزبان و بی‌شرم و بسیار سؤال‌کننده و اصرارکننده در سؤال باشد، زیرا شرم و حیا از ایمان است و ایمان در بهشت می‌باشد، ولی دشنام از بی‌شرمی است و بی‌شرمی در آتش است». [20] .




    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  11. Top | #30

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    گفتار پیامبر در شأن فاطمه و آینده‌ی او

    مرحوم صدوق از ابن‌عباس روایت مشروحی نقل کرده که پیامبر (ص) در آن، از ستمهائی که به اهل‌بیت (ع) می‌شود خبر داده است، از جمله از مطالب آن روایت این است که فرموده:
    امّا دخترم فاطمه (س)، او سرور بانوان دو جهان از اوّلین و آخرین است، او پاره‌ی تن من، و نور چشم من، و میوه‌ی دل من و روح من است که در وجود من می‌باشد، او حوراء انسیّه است، چون در محراب عبادت خود در پیشگاه خدا به عبادت پردازد، نور او، برای فرشتگان آسمان می‌درخشد، چنانکه نور ستارگان برای اهل زمین می‌درخشد، خداوند به فرشتگانش می‌فرماید: «ای فرشتگان من، کنیز مرا که سرور کنیزان من است، بنگرید که در پیشگاه من برای عبادت ایستاده، مشاهده کنید که چگونه از


    خوف من، اندامش می‌لرزد و با همه‌ی قلبش به عبادت من رو آورده است، شما را گواه می‌گیرم که من: شیعیان او را از آتش، ایمن ساختم. (یا گواهی می‌دهم نزد شما، که شیعیان او را از آتش دوزخ ایمن ساختم). [21] .
    مؤلّف گوید: پیامبر (ص) بعد از این گفتار فرمود: من هرگاه فاطمه (س) را می‌نگرم به یاد حوادث و مصائبی می‌افتم که بعد از من بر او وارد می‌گردد، گوئی می‌نگرم که پریشانی وارد خانه‌ی او شده، و به او بی‌احترامی می‌شود، و حقّش غصب می‌گردد، و از دستیابی به ارزش بازداشته می‌شود، و پهلویش شکسته می‌شود و فرزندش سقط می‌گردد، او ندا می‌کند: یا مُحَمَّداهُ!
    جوابی نمی‌شنود یاری می‌طلبد ولی کسی او را یاری نمی‌کند، همواره بعد از من محزون و غمگین و گریان است، گاهی بیاد می‌آورد که وحی از خانه‌اش قطع شده، و زمانی بیاد می‌آورد که به فراق من مبتلا گشته، و نیمه‌های شب وحشت‌زده می‌شود از این رو که صدای قرآن مرا هنگام نماز شب، همواره می‌شنید، ولی اینک نمی‌شنود، سپس خود را پس از آنکه در دوران پدر، عزیز می‌یافت، پریشان و غمزده می‌یابد، در این هنگام خداوند، فرشتگان را مونس او می‌سازد، فرشتگان با او همسخن می‌شوند چنانکه با حضرت مریم همسخن می‌شدند، و فرشتگان خطاب به او می‌گویند:
    یا فاطِمَةُ اِنَّ اللَّهَ اِصْطَفاکِ وَ طَهَّرَک وَ اصْطَفاکِ عَلی نِساءِ الْعالَمِینَ، یا فاطِمَةُ اُقْنُتِی لِرَبِّکِ، وَاسْجُدِی وَارْکَعِی مَعَ الرّاکِعینَ.
    : «ای فاطمه! خداوند ترا اختیار کرد و برگزید و پاک ساخت و بر همه‌ی بانوان جهانیان، ممتاز نمود، ای فاطمه! خدای خود را عبادت و سجده کن و با راکعان درگاه خدا، رکوع بجای آورد».
    سپس گوئی می‌بینم که او دردمند و بیمار شده، و نیاز به پرستار دارد، خداوند حضرت مریم دختر عمران را به پرستاری او می‌فرستد، تا از او پرستاری کند، در آن وقت با خدا چنین راز و نیاز می‌کند:
    «خدایا از زندگی سیر و خسته شده‌ام و از دنیاپرستان افسرده گشته‌ام، مرا به پدرم ملحق کن».
    خداوند او را به من ملحق می‌سازد، او نخستین فرد از اهل‌بیت من است در حالی که محزون و غمگین است و حقش غصب شده، و او را کشته‌اند، به من می‌پیوندد، در این هنگام به خدا عرض می‌کنم: «خدایا کسانی را که به او ظلم کردند، از رحمت خود دور کن، و آنان را که حق او را غصب کردند، مجازات فرما، و آنان را که او را پریشان نمودند، خوار نما، و آنان را که به پهلوی او ضربت زدند و کودک او را سقط نمودند، در آتش دوزخ، مخلّد کن».
    در این هنگام، فرشتگان می‌گویند: آمین: «خدایا به استجابت برسان».






    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





صفحه 3 از 14 نخستنخست 123456713 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi