صفحه 1 از 14 1234511 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 135

موضوع: رنجها و فریادهای فاطمه سلام‌الله‌علیها (ترجمه بیت‌الاحزان)

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,353 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض رنجها و فریادهای فاطمه سلام‌الله‌علیها (ترجمه بیت‌الاحزان)





    محمد محمدی اشتهاردی








    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  2. تشكرها 3

    *آیه های انتظار* (30-01-2019), مدير محتوايي (29-01-2019), نرگس منتظر (28-01-2019)

  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,353 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    پیشگفتار مؤلف

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

    حمد و سپاس به درگاه خدای بزرگ، و درود بر پیامبر رحمت حضرت محمّد (ص) و دودمان پاکش که راهنمایان مردم جهان هستند.
    این کتاب خلاصه‌ای از شرح زندگی برترین بانوان دو جهان و مادر امامان معصوم (علیهم‌السّلام) حضرت فاطمه زهرا، انسیّه حوراء (سَلامُ اللَّه عَلَیْها) می‌باشد که آن را در چهار بخش، و هر بخشی را در چند عنوان تنظیم نمودم:
    بخش اوّل: ماجرهای ولادت آنحضرت، و نامهای او و وجه نامگذاری او به آن نامها.
    بخش دوّم: فضائل و ارزشهای اخلاقی آن حضرت، و داستان ازدواج او با امام علی (ع).
    بخش سوّم: حوادث بعد از رحلت رسول خدا (ص) و خطبه‌ی غرّای آن بانوی بزرگوار، و دفاعیّات او، و مطالبی در این رابطه.
    بخش چهارم: اندوه و گریه‌ی جانکاه حضرت زهرا (س) از فراق پدر بزرگوارش، و وصیّت او به امام علی (ع)، و امور دیگری که در روزهای آخر عمر آن بانوی بزرگ رُخ داد.







    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  5. تشكرها 3

    *آیه های انتظار* (30-01-2019), مدير محتوايي (29-01-2019), نرگس منتظر (28-01-2019)

  6. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,353 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    ماجرای ولادت حضرت زهرا

    اشاره


    فاطمه زهرا (س) به سال پنجم بعثت در روز بیستم جمادی الثانی، در حالی که 45 سال از ولادت پیامبر اسلام (ص) گذشت، در مکّه دیده به جهان گشود، چنانکه این مطلب از امام صادق و امام باقر (ع) نقل شده است خدیجه (س) مادر حضرت زهرا (س) است، پیامبر (ص) وقتی که (در یکی از معراجهای خود) به آسمان عروج کرد، از مویه‌ها و از خرمای تازه و سیب بهشتی خورد، خداوند آن غذاهای بهشتی را در صلب پیامبر (ص) به آبی مبدّل کرد، هنگامی که آن حضرت از معراج به سوی زمین بازگشت، با خدیجه (س) هم‌بستر شد، و به این ترتیب نور فاطمه (س) در رحم خدیجه (س) قرار گرفت، روی این اساس فاطمه «حوراء انسیّه» است یعنی در عین اینکه انسان روی زمین است، از حوریان بهشتی است.
    و بر همین اساس، هر وقت پیامبر (ص) مشتاق بوی بهشت می‌شد، از وجود عزیز فاطمه (س) بوی بهشت و بوی درخت طوبی را استشمام می‌نمود، و به همین خاطر بسیار فاطمه (س) را می‌بوسید، گرچه بعضی از همسران پیامبر (ص) بر اثر ناآگاهی به مقام ارجمند حضرت زهرا (س) این کار را ناپسند می‌شمردند.
    ممکن است در اینجا سؤال شود که معراج پیامبر (ص) شش ماه قبل از هجرت انجام گرفت و به قول بعضی از سال دوّم بعثت انجام شد، در صورتی که حضرت زهرا (س) در سال پنجم بعثت متولد شد، و این موضوع با مطلب فوق (همبستر شدن پیامبر (ص) با خدیجه بدون فاطمه، پس از معراج) چگونه سازگار است؟

    پاسخ اینکه: معراج پیامبر (ص) منحصر به یکبار نبود، تا این اشکال پیش آید، بلکه از امام صادق (ع) روایت شده که رسول خدا (ص) صد و بیست بار به معراج رفت، و در همه‌ی معراجها، خداوند پیامبر (ص) را به ولایت و امامت علی (ع) و امامان بعد از او، بیش از فرائض و دستورات واجب، سفارش کرد.
    و در کتاب بحارالانوار نقل شده، علّامه‌ی مجلسی ماجرای سرآغاز ولادت حضرت زهرا (س) را چنین نقل می‌کند:
    روزی پیامبر (ص) در سرزمین اَبْطَحْ (بین مکّه و منی) نشسته بود، امیرمؤمنان علی (ع) و عباس و حمزه و عمّار یاسر و منذر بن ضحضاح و ابوبکر و عمر در محضرش بودند، ناگهان جبرئیل به صورت اصلی خود که بسیار بزرگ بود و بالهایش مشرق و مغرب را فراگرفته بود، به حضور پیامبر (ص) آمد و صدا زد:
    «ای محمّد! خداوند بزرگ بر تو سلام رساند و امر فرمود که چهل روز از خدیجه (س) کناره‌گیری کنی!».
    این مأموریّت برای پیامبر (ص) سخت و گران آمد، چرا که پیامبر (ص)، خدیجه (س) را دوست داشت و بسیار به او علاقمند بود (ولی دستور خدا بر همه چیز مقدّم است و باید آن را انجام داد) از آن پس پیامبر (ص) چهل روز دور از خدیجه، روزها را روزه گرفت و شبها را به عبادت به سر برد، تا آنکه روزهای آخر فرارسید، پیامبر (ص) عمّار یاسر را نزد خدیجه (س) فرستاد و این پیام را به خدیجه (س) داد:
    «ای خدیجه! مبادا گمان کنی که کناره‌گیری من از تو به خاطر بی‌محبتی و بی‌اعتنائی است، بلکه پروردگارم چنین دستوری فرمود، تا امر خود را اجرا کند، جز خیر و سعادت، گمان دیگر نکن، خداوند متعال هر روز چندین بار به خاطر تو به فرشتگان بزرگش، مباهات می‌کند بنابراین وقتی شب تاریک شد، در را ببند و در بستر خود استراحت کن، آگاه باش که من در خانه‌ی فاطمه بنت اسد هستم».
    خدیجه (س) روزی چند بار از دوری رسول خدا (ص) غمگین می‌شد، وقتی که چهل روز به پایان رسید، جبرئیل نزد پیامبر (ص) آمد و عرض کرد: «خداوند بر تو سلام می‌رساند و می‌فرماید: برای دریافت و هدیه‌اش آماده باش».
    پیامبر (ص) از جبرئیل پرسید: تحفه و هدیه خداوند چیست؟
    جبرئیل، اظهار بی‌اطلاعی کرد.
    در این هنگام میکائیل (فرشته‌ی مقرّب دیگر خدا) از آسمان فرود آمد، طبقی را که با پارچه‌ی سُنْدُسْ یا اِسْتَبْرَق بهشتی پوشیده بود، نزد رسول خدا (ص) نهاد.
    جبرئیل نزدیک آمد و به رسول خدا (ص) عرض کرد: «خداوند می‌فرماید: که باید امشب از این غذا افطار کنی».
    حضرت علی (ع) می‌فرماید: (پیامبر در خانه‌ی ما بود) هر شب هنگام افطار به من امر می‌فرمود که در خانه را باز بگذارم تا هر کسی مایل است وارد خانه شود (و در غذای پیامبر، بهره‌مند گردد)، ولی آن شب مرا در کنار در خانه نشانید و فرمود: «ای پسر ابوطالب! این طعامی است که برای غیر من حرام است».
    من در کنار در خانه نشستم و رسول خدا (ص) تنها وارد خانه شد و چون سرپوش را از روی طبق برداشت، یک خوشه خرما و یک خوشه انگور در آن دید، از آنها میل فرمود تا سیر شد و آب هم آشامید سپس دست خود را برای شستن دراز کرد، جبرئیل آب بر دست مبارکش ریخت، و میکائیل شستشو داد، و اسرافیل با دستمالی دست آن حضرت را خشک کرد، سپس باقیمانده‌ی غذا با ظرف آن به سوی آسمان بالا رفت، آنگاه پیامبر (ص) برای ادای نماز (نافله) برخاست.
    جبرئیل نزد آن حضرت آمد و گفت: اکنون نماز بر تو حرام است تا به خانه نزد خدیجه (س) بروی و با او همبستر شوی، زیرا خداوند با خود عهد کرده که در این شب از صُلْب تو، فرزندانی پاک بیافریند.
    در این هنگام پیامبر (ص) پس از چهل روز کناره‌گیری، برخاست و به سوی خدیجه (س) رهسپار شد







    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  7. تشكرها 3

    *آیه های انتظار* (30-01-2019), مدير محتوايي (29-01-2019), نرگس منتظر (28-01-2019)

  8. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,353 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    خاطره‌ی آن شب، از زبان خدیجه

    خدیجه (س) می‌گوید: من در این مدّت به تنهائی مأنوس شده بودم وقتی شب می‌شد سرم را می‌پوشاندم و پرده را می‌آویختم و در خانه را می‌بستم و نماز خود را می‌خواندم، چراغ را خاموش نموده و به بستر برای استراحت می‌رفتم، ولی در آن شب نه خواب بودم و نه بیدار که ناگهان پیامبر (ص) آمد و حلقه در را زد، گفتم: کوبنده‌ی در خانه کیست، که جز محمّد (ص) آن را نمی‌کوبد؟
    رسول خدا (ص) با بیان شیرین و کلام دلنشین فرمود: «ای خدیجه! در را باز کنمن محمّد (ص) هستم».

    با خشنودی و شادی برخاستم و در را گشودم، و آن حضرت وارد خانه شد، بنای آنحضرت بر این بود که هرگاه وارد خانه می‌شد، ظرف آب می‌طلبید و وضو می‌گرفت و بطور اختصار دو رکعت نماز می‌خواند: و سپس به بستر خواب می‌رفت، ولی آن شب، آب نطلبید و آماده‌ی نماز نشد بازوی مرا گرفت و به بستر خود برد، وقتی که از مضاجعت برخاست، سوگند به خدا آنحضرت از من دور نشده بود که نور فاطمه (س) را در رحم خود یافتم و سنگینی حمل را احساس نمودم.
    مؤلف گوید: کناره‌گیری چهل روز پیامبر (ص) از خدیجه (س) برای آن بود که آمادگی برای دریافت تحفه و هدیه‌ی خداوند را که همان وجود مقدّس فاطمه (س) بود پیدا کند، چنانکه در زیارتنامه‌ی حضرت زهرا (س) به این مطلب اشاره شده، آنجا که می‌خوانیم:
    وَصَلِّ عَلَی الْبَتُولِ الطَّاهِرَةِ... فاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولکَ وَ بِضْعَةِ لَحْمِهِ وَصَمیِمِ قَلْبِهِ وَ فِلْذَةِ کَبِدِهِ وَ النُّخْبَةِ مِنْکَ لَهُ وَ التُّحْفَةِ خَصَصْتَ بِها وَصِیَّهُ...
    : «خدایا درود بفرست بر بتول پاک... فاطمه دختر رسول خودت و پاره‌ی تن و آرامبخش قلب او، و جگرگوشه‌ی او، و برگزیده‌ای از تو برای او، و تحفه‌ای که آن را به وحی خود اختصاص داد».
    و این گونه کناره‌گیری پیامبر (ص) از خدیجه (س) بیانگر مقام بس ارجمند سرور بانوان جهان حضرت زهرا (س) است، که بیان را توانِ تبیین چنین مقامی نیست.
    و شاید آوردن طَبَق خرما و انگور بهشتی برای رسول خدا (ص)، اختصاص به خصوص این دو میوه، بخاطر برکت بسیار و منافع فراوان این دو میوه باشد، چرا که در میان درختها هیچ درختی مانند درخت خرما و انگور دارای برکت بسیار نیست، علاوه بر اینکه این دو درخت از زیادی گِل آدم (ع) آفریده شده‌اند، و بعید نیست که در این اختصاص، اشاره به کثرت این نسل پاک و طاهر و مبارک و بسیاری فرزندان و برکات آن باشد، چنانکه در این باره در محل خود اشاره خواهیم کرد.
    و امّا اینکه جبرئیل به پیامبر (ص) گفت: در این وقت، نماز بر تو حرام است (که در داستان فوق آمده بود) ظاهر این است که منظور نماز نافله و مستحبی بود، نه نماز واجب، زیرا پیامبر (ص) نماز واجب خود را قبل از افطار بجا می‌آورد، خداوند به حقیقت موضوع آگاهتر است








    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  9. تشكرها 3

    *آیه های انتظار* (30-01-2019), مدير محتوايي (29-01-2019), نرگس منتظر (28-01-2019)

  10. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,353 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    چگونگی ولادت حضرت زهرا


    شیخ صدوق در کتاب امالی به سند خود از مفضّل بن عمر نقل می‌کند که گفت از امام صادق (ع) پرسیدم: ولادت فاطمه (س) چگونه انجام شد؟ در پاسخ فرمود: هنگامی که خدیجه (س) با رسول خدا (ص) ازدواج نمود، زنهای مکّه (از روی عناد با اسلام) از خدیجه (س) دوری می‌کردند، به خانه او نمی‌رفتند و سلام بر او نمی‌کردند، نمی‌گذاشتند زنی با خدیجه (س) ملاقات نماید، وحشت و هراس بر خدیجه (س) رو آورد، و سخت غمگین و بی‌تاب بود از اینکه مبادا بر رسول خدا (ص) آسیبی برسانند، هنگامی که خدیجه (س) به فاطمه (س) حامله شد، فاطمه (س) در رحم مادر با او سخن می‌گفت و او را دلداری می‌داد، و خدیجه (س) این موضوع را بر پیامبر (ص) پنهان می‌داشت، روزی رسول خدا (ص) وارد خانه شد، شنید که خدیجه با فاطمه (س) سخن می‌گوید، به خدیجه فرمود: با چه کسی گفتگو می‌کنی؟
    خدیجه عرض کرد: فرزندی که در رحم دارم با من سخن می‌گوید و مونس من است.
    پیامبر (ص) فرمود: این جبرئیل است به من خبر می‌دهد که آن فرزند، دختر است، و او است نسل پاک پر میمنت، و خداوند بزودی نسل مرا از او قرار خواهد داد، و امامان (ع) از نسل او به وجود می‌آیند، که خداوند پس از انقضاء وحی، آنها را خلفاء و جانشینان (رسول خدا) قرار می‌دهد.
    حضرت خدیجه به همین ترتیب ایّام بارداری را می‌گذارند تا آنکه ولادت فاطمه (س) نزدیک شد، برای زنان قریش و بنی‌هاشم پیام فرستاد که بیائید و مرا در وضعت حمل یاری کنید، همانگونه که بانوان، زنان را در چنین وقتی کمک می‌کنند.
    ولی زنان قریش و بنی‌هاشم برای او پیام دادند که تو حرف ما را نشنیدی و سخن ما را رد کردی و با محمّد (ص) یتیم ابوطالب که فقیر بود ازدواج نمودی، از این رو نزد تو نمی‌آئیم و به هیچوجه ترا یاری نخواهیم کرد (براستی چه خفقان عجیبی بود، و پیامبر (ص) در آغاز بعثت چقدر دشمن داشت، و اسلام تا چه اندازه، غریب بود که حتّی در چنین حالتی، از همسر پیامبر (ص) کناره‌گیری می‌کردند و با او هم‌صحبت نمی‌شدند!!)

    خدیجه (س) از این پیام، غمگین شد (ولی خداوند او را تنها نگذاشت) ناگهان خدیجه (س) دید چهار زن گندمگون و بلندقامت که شبیه زنان بنی‌هاشم بودند وارد شدند، خدیجه از دیدن آنها هراسناک شد، یکی از آنها گفت: ای خدیجه! محزون مباش، ما از طرف خدا به سوی تو آمده‌ایم، ما خواهران تو هستیم، من ساره (همسر ابراهیم خلیل) هستم، و این آسیه دختر مزاحم است و که در بهشت همنشین تو است، آن دیگری مریم دختر عمران است، و آن یکی کُلْثُم خواهر موسی (ع) می‌باشد، خداوند ما را نزد تو فرستاده تا در هنگام وضع حمل، ترا یاری کنیم.
    در این وقت یکی از آنها در جانب راست حدیجه نشست، دیگری در سمت چپ نشست، سوّمی روبرو، و چهارمی پشت سر قرار گرفتند و در این هنگام فاطمه (س) پاک و پاکیزه به دنیا آمد، و وقتی به زمین قرار گرفت، نور تابناکی از او برخاست که بر همه‌ی خانه‌های مکّه تابید، و هیچ نقطه‌ای در شرق و غرب زمین نماند مگر اینکه این نور درخشان، به آن تابید، ناگاه ده تن از حوریان بهشتی که در دست هر یک از آنها طشتی از بهشت و آفتابه‌ای پر از آب کوثر بود، وارد شدند، آن بانوئی که در پیش روز خدیجه (س) بود، فاطمه (س) را گرفت و با آب کوثر شستشو داد، و دو جامه‌ی سفید، که از شیر سفیدتر و از مُشک و عنبر خشبوتر بود بیرون آورد، بدن فاطمه (س) را با یکی از آنها پوشاند، و دیگری را مقنعه و روسری او قرار داد، سپس فاطمه (س) را به سخن گفتن دعوت کرد، فاطمه (س) زبان گشود و به یکتائی خدا و رسالت محمّد (ص) گواهی داد، و چنین گفت:
    اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلّا اللَّهُ، وَ اَنَّ اَبِی رَسُولُ‌اللَّهِ سَیّدُ الْاَنْبِیاءِ، وَ اَنَّ بَعلْیِ سَیِّدُ الْاَوْصِیاءِ، وَ وَلَدَی سادَةُ الْاَسْباطِ.
    «گواهی می‌دهم که خدائی جز خدای یکتا نیست، و پدرم رسول خدا و آقای پیامبران است، و شوهرم، سرور اوصیاء می‌باشد، و فرزندانم دو آقای سبطها هستند».
    سپس به هر یک از آن چهار زن سلام کرد، و آنهغا را به نام خواند، و آنها با روی شاد و خندان، فاطمه (س) را مورد توجّه قرار دادند، و حوریان و اهل آسمان، مژده‌ی ولادت فاطمه (س) را بیکدیگر می‌دادند، و در آسمان نوری آشکار شد که فرشتگان، قبل از آن، چنین نوری را ندیده بودند.

    آنگاه بانوان به خدیجه (س) گفتند: فرزند خود را که پاک و پاکیزه و پرمیمنت و مبارک است و دارای نسل پربرکت می‌باشد بگیر، خدیجه (س) با شادی و خوشحالی، (فاطمه (س) را به آغوش گرفت، و پستان در دهان او گذاشت، شیر جاری شد، فاطمه (س) از آن پس در هر روز مطابق رشد یک ماه، و در هر ماه مطابق رشد یکسال سایر کودکان، بزرگ می‌شد









    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  11. تشكرها 3

    *آیه های انتظار* (30-01-2019), مدير محتوايي (29-01-2019), نرگس منتظر (28-01-2019)

  12. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,353 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    نامهای فاطمه و وجه نامگذاری او به آن نامها

    یونس به ظبیان می‌گوید: امام صادق (ع) فرمود: فاطمه (س) در پیشگاه خداوند نُه نام داشت:
    فاطمه، صدّیقه، مبارکه، طاهره، زَکِیّه، راضیه، مرضیّه، مُحَدَّثَه، و زهرا، سپس فرمود: آیا می‌دانی معنی فاطمه چیست؟
    عرض کردم: ای سرور من، معنی آن را برای من بیان کن.
    فرمود: فَطِمَتْ مِنَ الشَّرِ: «به خاطر اینکه از هرگونه بدی، جدا و بریده شده است».
    سپس فرمود: «اگر امیر مؤمنان علی (ع) نبود، برای فاطمه (س) تا روز قیامت در سراسر روی زمین، همتائی نبود، از زمان حضرت آدم (ع) تا پایان دنیا» [7] .
    و در پاره‌ای از روایات آمده، از این رو آن حضرت، فاطمه نامیده شد که او و شیعیانش از آتش دوزخ جدا و دورند، و بوسیله علم و کمال (از شیر گرفته شده و) از دیگران جدا است (یعنی بی‌نظیر است) و از عادت قاعدگی، دور می‌باشد و انسانها از شناخت او عاجزند، و خداوند او و فرزندان موحّد و مؤمن او را از آتش دوزخ، دور می‌کند، و همچنین خداوند دوستان او را از آتش دوزخ دور می‌سازد.
    و روایت شده که: نام فاطمه (س) از این نام خدا «فاطر» اقتباس شده است.
    و آن حضرت را از این رو «طاهره» می‌گویند، که از هرگونه زشتی و پلیدی، پاک بود و هرگز خود حیض و نفاس ندید. و از این رو به «زهراء» نامیده شد، که در هر روز سه بار نور جمالش برای امیر مؤمنان علی (ع) جلوه می‌کرد.
    ابوهاشم جعفری می‌گوید: از امام حسن عسکری (ع) پرسیدم چرا فاطمه (س) به زهراء نامیده شده است؟ در پاسخ فرمود: چهره‌ی تابان فاطمه، برای امیر مؤمنان علی (ع) در آغاز بامداد مانند خورشید هنگام چاشت بود، و هنگام ظهر مانند ماه تابان بود، و هنگام غروب خورشید مانند ستاره‌ی درخشنده بود.
    و مرحوم صدوق (ره) از حضرت رضا (ع) نقل کرده که در ضمن گفتاری فرمود: وقتی که هلال ماه رمضان در آسمان ظاهر می‌شد، نور فاطمه (س) بر نور ماه، چیره می‌گشت بطوری که پنهان می‌شد، و هنگامی که فاطمه (س) غایب می‌گردید، نور ماه آشکار می‌شد.
    امام صادق (ع) فرمود: از این رو فاطمه (س) به نام زهراء خوانده شد که برای او در بهشت، قُبّه‌ای از یاقوت سرخ وجود دارد که ارتفاع آن به اندازه‌ی یکسال راه می‌باشد، که بقدرت خدا در فضا آویزان است بی‌آنکه از ناحیه‌ی بالا به آسمان بسته باشد تا آن را نگهدارد و بی‌آنکه از ناحیه‌ی زمین دارای ستونی باشد تا پیوند با زمین داشته باشد، آن قبّه صد هزار در دارد، و در کنار هر دری هزار فرشته است، بهشتیان آن را می‌نگرند چنانکه یکی از شما ستاره‌ی درخشانی را در افق آسمان می‌نگرید، و می‌گویند: این (بارگاه) درخشنده از آنِ فاطمه (س) است.
    و در روایت دیگر آمده هنگامی که خداوند اراده کرد تا فرشتگان را بیازماید، ابر تاریکی به سوی آنها فروفرستاد که آنها همدیگر را نمی‌دیدند نه اوّلی آنها آخری را و نه آخری آنها اوّلی را می‌دید، از درگاه خداوند خواستند تا آن تاریکی را برطرف سازد، خداوند خواستهای آنها را پذیرفت، و نور فاطمه (س) را در همان وقت آفرید که همچون قندیل بود، خداوند آن را در اطراف عرش آویزان نمود، که بر اثر تابش نور آن، آسمانهای هفتگانه و زمینهای هفتگانه، نورانی شدند، فرشتگان خدا را تسبیح و تقدیس شما را تا روز قیامت برای دوستان حضرت زهرا (س) و دوستان پدر و شوهر و فرزندان او قرار می‌دهم.
    و از نامهای حضرت زهرا (س) این نامها است: حِصانْ، حُرَّه، سیّده، عذْراء، حَوْراء، مریم کُبری و بَتول. روایت شده از این رو او را «بَتول» گویند که او هرگز عادت قاعدگی ندید، چنانکه مریم مادر حضرت عیسی (ع) نیز به همین خاطر بتول نامیده شد.

    بعضی گفته‌اند: بتول در اصل از «بَتْل» بوده و آن به معنی انقطاع از دنیا و پیوستن به خدا است، و بگفته‌ی بعضی این نام بیانگر آن است که حضرت زهرا (س) نظیر و همتا نداشت.
    مرحوم ابن شهر آشوب در کتاب مناقب می‌گوید: و در روایات صحیح آمده که: فاطمه (س) دارای «بیست نام» است، و هر یک از آن نامها بیانگر یکی از فضائل او است، این نامها را مرحوم ابن‌بابویه در کتاب «مولد فاطمه» ذکر نموده است.
    کُنْیه‌های آن حضرت عبارتست از: اُمّ‌الحسن، اُمّ‌الحسین، اُمّ‌المحسن، اُمّ‌الائمّة، اُمّ‌ابیها، و اُمّ‌المؤمنین.
    این کُنیه‌ها در زیارتنامه‌ی آنحضرت آمده است.
    و در کتاب مناقب ذکر شده: در آسمانها به آن حضرت «نوریّه» و «سماویّه» و «حانیه» می‌گویند.
    حانیه به معنی آنست که او نسبت به شوهر و فرزندانش مهربان و دلسوز بود










    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  13. تشكرها 3

    *آیه های انتظار* (30-01-2019), مدير محتوايي (29-01-2019), نرگس منتظر (28-01-2019)

  14. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,353 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    نمونه‌ای از مهربانی زهرا به شوهرش

    در این مورد ذکر این مطلب کافی است که آنچه از ضربت، اهانت و شکسته شدن استخوان و اثر تازیانه در بازوی او که ورم آن دیده می‌شد (و بعداً بخواست خدا خاطرنشان می‌گردد) همه به خاطر پیوند محبت‌آمیزی بود که نسبت به شوهرش علی (ع) داشت و به خاطر دفاع از حریم او، این آسیبها را تحمّل کرد، تا آن حد که در این راه به شهادت رسید، در عین حال هنگام وفات گریه می‌کرد، امیر مؤمنان علی (ع) پرسید: چرا گریه می‌کنی؟
    در پاسخ گفت: «بخاطر مصائبی که بعد از من به تو می‌رسد!»
    امام علی (ع) فرمود: گریه مکن، سوگند به خدا این مصائب چون در راه خدا است برای من کوچک و ناچیز است.
    شیخ مفید (ره) در کتاب ارشاد نقل می‌کند: هنگامی که (در سال هشتم هجرت) پیامبر (ص)، امیر مؤمنان علی (ع) را در ماجرای جنگ ذات السّلاسل به سوی بیابان ریگزار (یابس) برای سرکوبی دشمن فرستاد، روایت شده: حضرت علی (ع) عِصابة (دستمال) مخصوصی داشت، هرگاه به جنگ بسیار سخت و عظیمی رهسپار می‌شدآن عِصابه را به سر می‌بست، هنگامی که می‌خواست به جنگ مذکور برود، نزد فاطمه (س) آمد، و آن عصابه را طلبید. فاطمه (س) گفت: کجا می‌روی؟ مگر پدرم می‌خواهد ترا به کجا بفرستد؟
    حضرت علی (ع) فرمود: به سوی بیابان ریگزار [8] می‌فرستد.
    حضرت فاطمه (س) از خطر این سفر، و مهر و محبّتی که به علی (ع) داشت، گریان شد.
    در همین هنگام پیامبر (ص) به خانه‌ی فاطمه (س) آمد و به فاطمه (س) فرمود: چرا گریه می‌کنی؟ آیا می‌ترسی که شوهرت کشته شود؟ نه، انشاءاللَّه کشته نمی‌شود.
    علی (ع) به پیامبر (ص) عرض کرد: «ای رسول خدا! آیا نمی‌خواهی کشته شوم و به بهشت بروم؟








    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  15. تشكرها 3

    *آیه های انتظار* (30-01-2019), مدير محتوايي (29-01-2019), نرگس منتظر (28-01-2019)

  16. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,353 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    نمونه‌ای از مهربانی حضرت زهرا به فرزندانش


    در این مورد کافی است به ذکر آنچه را که مرحوم صدوق از حماد، و او از امام صادق (ع) نقل کرده در اینجا بیاوریم، آن حضرت فرمود: جایز نیست که مردی با دو زن از فرزندان (و نواده‌های) حضرت زهرا (س) ازدواج کند [9] زیرا این خبر به او می‌رسد و بر او سخت می‌گذرد، حماد عرض کرد: آیا این خبر به آن حضرت می‌رسد؟
    امام فرمود: آری سوگند به خدا





    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  17. تشكرها 3

    *آیه های انتظار* (30-01-2019), مدير محتوايي (29-01-2019), نرگس منتظر (28-01-2019)

  18. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,353 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    خواب دیدن ابن‌عنین شاعر قرن هفتم

    در کتاب عمدة الطّالب در ذکر احوالات «بنی‌داود بن موسی الحسنی» داستان عجیبی نقل شده که در بین علمای نسب‌شناس، و غیر آنها مشهور است و سند مورداطمینان دارد، و در دیوان ابن‌عُنَین [10] ذکر شده است و آن اینکه:
    ابن‌عُنَیْن شاعر، سالی به سوی مکّه رهسپار شد، اموال و کالاهای بسیاری همراه داشت، در راه بعضی از سادات منسوب به بنی‌داود به او دستبرد زدند و همه‌ی اموال او را غارت کردند، حتّی لباسش را از تنش بیرون آوردند و چندین زخم بر بدنش وارد نموده و سپس او را در همانحال گذاشتند و گریختند.
    ابن‌عُنین برای سلطان یمن، عزیز بن ایّوب نامه‌ی شکایت نوشت و از او دادخواهی کرد.
    در آن وقت سلطان یمن، برادرش مَلِک ناصر را به ساحل دریائی که آن را از دست اهالی فرهنگ، بیرون آورده و فتح کرده بود، فرستاده بود، و خود مَلِک ناصر، از برادرش خواسته بود، که اجازه دهد تا مدّتی در ساحل دریا باشد.
    ابن‌عُنین در نامه‌ی خود با ذکر قصیده‌ی تحریک‌کننده‌ای که سروده بود، سلطان یمن را به انتقام گرفتن از ساداتی که اموالش را غارت نموده بودند، دعوت نموده بود، اشعار آغاز آن قصیده چنین است:

    اَعْیَتْ صِفاتُ نَداکَ الْمصقع اللَّسنا
    وَ جِزْتَ فِی الْجُودِ حَدَّ الْحُسْنِ وَالْحسنا

    وَ لا تَقُلْ صاحِبَ الْاِفْرَنْجِ اَفْتَحُهُ
    فَما تَساوِیِ اِذا قایَسْتَهُ عَدَنا

    وَانْ اَرَدْتَ جِهاداً فَارْق سَیْفَکَ مِنْ
    قَوْمٌ اَضاعُوا فُروضَ اللَّهِ وَ السُّنَنا

    طَهِّرْ بِسَیْفِکَ بَیْتَ اللَّهِ مِنْ دَنَسٍ
    وَ مِن خَساسَةِ اَقْوامٍ بِهِ وخنا

    وَ لا تَقُلْ اِنَّهُم اَوْلاد فاطِمَةٍ
    لَوْ اَدْرَکُوا آلَ حَرْبِ حارَبُوا الْحَسَنا

    یعنی: «صفات نیک و سخاوت تو گویندگان فصیح و بلیغ را از بیان آن عاجز نموده، و تو در سخاوت و بخشش به جائی رسیده‌ای که از مرز خوبی و خوبترها فراتر رفته‌ای، مگو که من ساحل تحت استعمار فرهنگ را فتح کرده‌ام، زیرا با مقایسه ساحل فرهنگ با شهر عَدَنْ، این دو، همسان نیستند (ساحل کجا و عدن کجا؟) تو اگر قصد جهاد داری شمشیر خود را به سوی قومی بکش که واجبات و سنن الهی را تباه ساختند، با شمشیر خود خانه‌ی خدا (مکّه) را از ناپاکیها و از اقوام پست و زشت (مانند قوم بنی‌داود) پاک کن.

    نگو که آنها از فرزندان فاطمه (س) هستند و با آنها نمی‌جنگم، زیرا که این‌ها (سادات دزد) اگر به دودمان ابوسفیان دسترسی یابند برای کشتن امام حسن همدست خواهند شد».
    وقتی که ابن‌عُنین این قصیده را سروده و برای سلطان یمن فرستاد، در عالم خواب دید در کنار کعبه است و حضرت زهرا (س) مشغول طواف کعبه می‌باشد، به پیش رفت و سلام کرد، ولی حضرت زهرا (س) جواب سلام او را نداد، گریه و زاری کرد و عاجزانه به آن حضرت عرض کرد که من چه گناهی کرده‌ام که موجب شده جواب سلام مرا نمی‌دهی؟
    حضرت زهرا (س) در پاسخ ابن‌عُنین این اشعار را خواند:

    حاشا بَنِی فاطِمَةِ کُلِّهُمُ
    مِنْ خِسَّتِهِ تعرض اَوْمِنْ خنا

    وَ اِنَّما الْاَیّام فِی غَدْرِها
    وَ فِعْلِهَا السُّوءِ اَسائَتْ بِنا

    وَ اِنْ اَسامِنْ وَلَدِی واحِدٌ
    جَعَلْتَ کُلُّ السَّبِّ عَمْداً لَنا

    فَتُبْ اِلَی اللَّهِ فَمَنْ یَقْتَرِف
    ذَنْباً بِنا یَغْفِرلَهُ ما جَنی

    اَکْرِمْ لَعَیْنِ الْمُصْطَفی جَدِّهُمْ
    وَلا تُهِنْ مِنْ آلِهِ اعینا

    فَکُلَّما نالَکَ مِنْهُمْ، عَنَا
    تلقِی بِهِ فِی الْحَشْرِ مِنّا هِنا

    یعنی: «حاشا که همه‌ی فرزندان فاطمه (س) پست و زشت باشند، ولی روزگار با مکر و حیله با ما بدی و ستم کرد، اگر یک نفر از اولاد من بدی نمود، تو نباید عمداً به همه‌ی آنها دشنام بدهی، از کردار خود توبه کن، که اگر کسی نسبت به ما بدی کرده باشد و توبه کند، خداوند او را می‌آمرزد، بخاطر جدّشان حضرت مصطفی (ص) آنها را گرامی بدار و هیچیک از آل او را میازار و توهین مکن، و هر چه از ناحیه‌ی آل رسول (ص) به تو رسید، پاداش آن را در روز قیامت هنگام ملاقات با ما دریافت خواهی کرد».
    ابن‌عُنین می‌گوید: در این حال با زاری و گریه و ترس از خواب بیدار شدم، و دریافتم که به برکت حضرت صدّیقه‌ی طاهره (س) زخمهای بدنم خوب شده، در آن هنگام توبه کردم و از آنچه گفته بودم پشیمان شدم، و سپس این اشعار را (به عنوان عذرخواهی) سرودم و حفظ کردم:

    عُذْراً اِلی بِنْتِ نَبِیِّ الْهُدی
    تَصْفَحُ عَنْ ذَنْبِ مُسیی‌ءٍ جَنا

    وَ تَوْبَة تَقْبَلُها مِنْ اَخِی
    مَقالَة تُوقعُهُ فِی الْعِنا

    وَ اللَّه لَوْ قَطَّعَنِی واحِدٌ
    مِنْهُمْ بِسَیْفِ الْبَغْیِ اَوْ بِالْقِنا

    لَمْ اَرَما یَفْعَلُهُ سَیِّئاً
    بَلْ اَرَهُ فِی الْفِعْلِ قَدْ احْسَنا

    یعنی: «به پیشگاه دختر پیامبر هدایت، عذر آورم که از گناه گنهکاری که جنایت کرده، بگذرد، و توبه کردم که قبول کند توبه را از برادر صاحب گفتاری که همین گفتار، او را به زحمت انداخته است، (از این پس) سوگند به خدا اگر یکی از آنها (اولاد فاطمه) با شمشیر ستم یا با نیزه‌ی ظلم مرا پاره پاره کند، کردار او را زشت نمی‌نگرم، بلکه به عنوان کار شایسته می‌نگرم».






    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  19. تشكرها 3

    *آیه های انتظار* (30-01-2019), مدير محتوايي (29-01-2019), نرگس منتظر (28-01-2019)

  20. Top | #10

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,353 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    گوشه‌ای از فضائل حضرت زهرا

    اشاره


    فاطمه (س) یکی از افراد کِساء [11] و مُباهِله [12] و کسی بود که در سخت‌ترین زمان در راه خدا هجرت نمود، و از کسانی بود که در شأن آنها آیه‌ی تطهیر (33 احزاب) نازل شد، و جبرئیل افتخار کرد که از جمله‌ی آنها باشد، و خداوند به پاکی و صدق آنها گواهی داد، او مادر ائمّه (ع) و یادگار رسول خدا (ص) است که نسل پیامبر (ص) تا روز قیامت، از او باقی می‌ماند، او سرور زنان دو جهان از آغاز و انجام است، او در گفتار و سخن، شبیه‌ترین انسانها به پیامبر (ص) بود، اخلاق و شیوه‌ی زندگی او، از اخلاق و شیوه‌ی زندگی رسول‌خدا (ص) حکایت می‌کرد، و راه رفتنش بسان راه رفتن پیامبر (ص) بود، و هرگاه او بر رسول خدا (ص) وارد می‌شد، رسول خدا (ص) از او استقبال گرمی می‌کرد، و دستهایش را می‌بوسید و در جای خود او را می‌نشانید، و وقتی که پیامبر (ص) بر فاطمه (س) وارد می‌شد، فاطمه برمی‌خاست و از پیامبر (ص) استقبال گرم می‌کرد و دستش را می‌بوسید، پیامبر (ص) بسیار فاطمه (س) را می‌بوسید، و هر زمان مشتاق بوی بهشت می‌شد، او را می‌بوئید و می‌فرمود:
    فاطِمَةُ بَضْغَةٌ مِنّیِ مَنْ سَرَّها فَقَدْ سَرَّنِی، وَ مَنْ سائَها فَقَدْ سائَنِی.
    «فاطمه، پاره‌ی تن من است، کسی که او را شاد کند مرا شاد نموده است، و کسی که به اوبدی کند به من بدی کرده است».
    فاطِمَةُ اَعَزُّ النّاسِ اِلَیَّ: «فاطمه (س)، عزیزترین مردم نزد من است» و سخنان دیگری که بیانگر محبّت سرشار پیامبر (ص) به فاطمه (س) است مانند اینکه به فاطمه (س) می‌فرمود: «یا حَبیبَةَ اَبِیها»: «ای محبوب و دوست پدر».
    چنانکه طبری شیعی از امام باقر (ع) و او از پدرانش نقل می‌کند که فاطمه (س) فرمود: رسول خدا (ص) به من چنین خطاب کرد:
    «یا حَبِیبَةَ اَبِیها کُلُّ مُسْکِرٍ حَرامٌ، وَ کُلُّ مُسْکِرٍ خَمْرٌ».
    : «ای محبوب و دوست پدرش، هر مست کننده‌ای حرام است و هر مست کننده‌ای شراب می‌باشد








    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  21. تشكرها 3

    *آیه های انتظار* (30-01-2019), مدير محتوايي (29-01-2019), نرگس منتظر (28-01-2019)

صفحه 1 از 14 1234511 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi