صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 12

موضوع: آشنایی با روایان حدیث شیعه { عدی بن حاتم طائی }

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض آشنایی با روایان حدیث شیعه { عدی بن حاتم طائی }

    آشنایی با روایان حدیث شیعه

    عدی بن حاتم طائی


    عَدِی بن حاتِم طائی (؟-۶۷ق.) از اصحاب پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین و رئیس قیبله طَیء. پدر او حاتم طائی در جاهلیت به سخاوت فراوان مشهور بود. او در دوره خلافت امیرالمؤمنین در همه صحنه‌ها در کنار ایشان بود و در زمان خلافت امام حسن(ع) نیز در کنار ایشان ماند. او در برابر معاویه آشکارا بر محبت فراوان خود به امیرالمؤمنین تأکید می‌کرد.
    امضاء

  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    تبارنامه


    پدر او حاتم طایی معروف است که در دوره جاهلیت در سخاوت و بخشندگی زبانزد همگان بود.[۱] عدی پس از پدرش رئیسِ قبیله طیّء شد.[۲]


    او چند پسر داشت:


    طریف بن عدی که در جنگ جمل کشته شد.[۳]
    طرفة بن عدی که در جنگ نهروان کشته شد.[۴]
    زید بن عدی که در جنگ صفین در سپاه امام علی(ع) بود ولی در بین جنگ از سپاه امام جدا شد و به سپاه معاویه پیوست.[۵]


    وفات او را برخی در سال ۶۷ هجری[۶] و برخی در سال ۶۸[۷] دانسته‌اند. گفته‌اند او در ۱۲۰ سالگی[۸] در زمان حکومت مختار در کوفه از دنیا رفت.[۹]
    امضاء

  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    اسلام آوردن


    او پیش از اسلام آوردن بر آیین نصرانیت بود و رئیسِ قبیله طیّء به شمار می‌آمد.[۱۰]


    در ربیع الآخر سال ۹ هجری پیامبر(ص)، امام علی(ع) را با سپاهی به سوی سرزمین طیّء فرستاد.[۱۱] عدی بن حاتم وقتی از نزدیک شدن سپاه اسلام باخبر شد، خانواده و دارایی خود را به سوی شام فرستاد ولی خواهر او که دختر حاتم طایی بود جا ماند و اسیر سپاهیان اسلام شد.


    اسیران را به مدینه بردند و در محلی کنار مسجد جا دادند. وقتی پیامبر از کنار آنها رد شد خواهر عدی به پیامبر گفت: من پدرم را از دست داده‌ام و سرپرستم نیز ناپدید شده است، پس بر من منّت بگذار تا خدا بر تو منّت بگذارد. پیامبر پرسید: سرپرست تو کیست؟ گفت: عدی بن حاتم. پیامبر فرمود: همان که از خدا و رسول او فرار کرده است؟ فردای آن روز وقتی پیامبر از کنار اسیران رد می‌شد خواهر عدی سخن خود را تکرار کرد و پیامبر نیز همان پاسخ روز قبل را داد. روز سوم او از پاسخ مثبت پیامبر ناامید شده بود ولی وقتی پیامبر از کنار او رد می‌شد، امام علی که پشت سر پیامبر راه می‌رفت، به او اشاره کرد که خواسته خود را دوباره به پیامبر بگوید. او نیز خواسته‌اش را تکرار کرد. پیامبر به او لباس و توشه و مرکب داد و او را همراه قافله‌ای مورد اعتماد از طایفه طیء روانه کرد.


    وقتی او نزد برادرش عدی رسید او را سرزنش کرد که چرا او را فراموش کرده است. عدی پس از عذرخواهی، از او پرسید نظر تو درباره آن مرد (پیامبر) چیست؟ او گفت به نظر من هر چه زودتر نزد او برو چرا که اگر حقیقتاً پیامبر باشد هر کس زودتر به او ایمان بیاورد برتری دارد و اگر پادشاه باشد از عزت تو کاسته نمی‌شود.


    عدی نظر او را پذیرفت و به مدینه رفت و وارد مسجد شد و به پیامبر سلام کرد. پیامبر نام او را پرسید. او گفت: عدی بن حاتم. پیامبر برخاست و او را به خانه خود برد و بر روی تشک خود نشاند و خودش در مقابل او روی زمین نشست و به او فرمود: آیا تو رکوسی (آیینی بین آیین نصاری و صابئیان)[۱۲] نیستی؟ گفت: بله. پیامبر پرسید: آیا تو از قوم خود یک چهارم درآمدشان را به خاطر آن که رییس قوم هستی نمی‌گیری؟ گفت: بله. پیامبر فرمود: ولی در آیین تو گرفتن آن بر تو حلال نیست!


    عدی بن حاتم وقتی دید پیامبر از غیب خبر دارد دریافت که او حقیقتا پیامبر است و اسلام آورد.[۱۳] سال اسلام آوردن او را سال دهم هجری ذکر کرده‌اند.[۱۴]


    پیامبر او را مأمور جمع‌آوری صدقات (زکات) قبیله طیّء و بنی‌اسد کرد.[۱۵]
    امضاء

  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    پس از پیامبر


    او در دوران خلیفه اول و خلیفه دوم در جنگ‌های رده[۱۶] (به‌ویژه مقابله با طلیحه از پیامبران دورغین)[۱۷] و همچنین در فتوحات اسلامی (عراق و ایران)[۱۸] شرکت داشت و در روزگار عثمان به جمع مخالفان عثمان پیوست و عثمان او را چون برخی دیگر از صحابه به شام تبعید کرد.[۱۹]
    امضاء

  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    دوره امام علی


    سخن عدی در پاسخ به این سؤال معاویه کهفراق علی را چگونه تحمّل می­کنی؟


    «در فراقش به زنی می‌مانم که فرزندش را در دامنش کشته باشند که هرگز اشک چشمش خشک نمی‌شود و یاد فرزند را فراموش نمی‌کند.»
    قمی، عباس، سفینة البحار، ج۶، ص۱۸۴


    او در دوره خلافت امام علی(ع) در همه صحنه‌ها در کنار ایشان بود.[۲۰]
    امضاء

  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    جنگ جمل


    در جنگ جمل به دستور امام علی(ع)، چند نفر از جمله او مأمور پی کردن شتری که عایشه بر آن سوار بود شدند.[۲۱] او در جنگ جمل[۲۲] (و به قولی در جنگ صفین[۲۳]) از ناحیه چشم زخمی و یکی از پسرانش به نام طریف نیز کشته شد.[۲۴]
    امضاء

  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    جنگ صفین


    در جنگ صفین میان عدی بن حاتم و فردی از بنی حزمر برای پرچمداری سپاه رقابت وجود داشت که سرانجام امام علی(ع) پرچم را به عدی بن حاتم سپرد.[۲۵] همچنین در این جنگ امام علی(ع) او و چند نفر دیگر را نزد معاویه فرستاد تا او را به سوی خدا و کتاب او و جماعت دعوت کنند.[۲۶]


    در اثنای جنگ وقتی زید فرزند عدی، جنازه دایی خود حابس بن سعد طائی را که از سپاهیان معاویه بود، دید، از سپاه امام جدا شد و به سپاه معاویه پیوست.[۲۷]
    امضاء

  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    جنگ نهروان


    عدی در جنگ نهروان نیز در سپاه امام علی(ع) بود[۲۸] و یکی از پسرانش به نام طرفه در این جنگ کشته شد که عدی او را همان جا دفن کرد.[۲۹]
    امضاء

  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    دوره امام حسن


    عدی در زمان خلافت امام حسن(ع) نیز در کنار ایشان بود و مردم را به پیوستن به سپاه ایشان برای جهاد با معاویه تشویق می‌کرد.[۳۰] نام او را در زمره اصحاب مخالف با صلح امام حسن ذکر کرده‌اند.[۳۱]
    گفتگوی عدی و معاویه درباره امام علی


    پس از شهادت امام حسن(ع) روزی معاویه از عدی پرسید: پسرانت چه شدند؟ عدی گفت: سه تن از آنان در صفّین کشته شدند.[یادداشت ۱] معاویه گفت: علی با تو منصفانه رفتار نکرد که فرزندان خود را نگاهداشت و فرزندان تو را به دم تیغ فرستاد.


    عدی گفت: «نه؛ به خدا من به انصاف رفتار نکردم که علی(ع) کشته شد و من هنوز زنده‌ام!»[۳۲]


    روزی دیگر معاویه در حضور عدی از علی(ع) به بدی سخن گفت. عدی گفت: به خدا ای معاویه! دلهایی که لبریز از کینه تو بودند، هنوز در سینه‌هایمان می‌تپند و شمشیرهایی که در صف علی با تو جنگید بر دوشمان جای دارند. اگر از روی بدخواهی یک وجب به ما نزدیک شوی، یک گز به تو نزدیک خواهیم شد. و هر آینه بریدن گلو و تنگ شدن نفس در سینه، برای ما آسانتر از آن است که کسی درباره علی(ع) سخن از روی بی‌ادبی گوید.[۳۳]


    معاویه گفت: از علی(ع) و شیوه حکومتش بگو. عدی گفت: مرا معاف دار! معاویه نپذیرفت. عدی زبان به ستایش امیرمؤمنان(ع) گشود و گفت:


    «به خدا سوگند که او بسیار دوراندیش و پرتوان بود؛ سخنانش برپایه عدل و داوری‌اش همانند حقیقت بود. چشمه‌های حکمت و دانش در اطراف وجودش می‌جوشید و دریای علم در وجودش موج می­‌زد. از دنیا و زرق و برقِ فریبنده‌اش نفرت داشت و با مناجات شبانه مأنوس بود. فراوان می‌گریست، بسیار می­‌اندیشید و در تنهایی، نفس خود را بازخواست می­‌کرد. زندگانی سختی داشت و به حسب ظاهر، با رعیت فرقی نداشت. به تمام پرسش­‌هایمان پاسخ می­‌داد و نیازمان را برمی‌آورد. با اینکه ما را فوق‌العاده به خود نزدیک می­‌ساخت، اما هیبت و شکوه آسمانی‌اش چنان بود که از بزرگی و جلالش جرأت نگاه کردن به چهره­‌اش یا پروای سخن گفتن نداشتیم. هر گاه تبسّم می­‌کرد، گویی از رشته مروارید پرده برداشته است. مؤمنان را بزرگ می‌داشت و یار ستمدیده‌گان بود. در حکومتش قدرتمند از ستم او نمی‌ترسید و ناتوان از عدالتش مأیوس نبود. به خدا سوگند! شامگاهان در محراب عبادت چونان مارگزیده به خود می‌پیچید و بسان انسانی داغ­دیده ضجّه می‌زد و اشک از دیدگانش فرو می‌بارید. هنوز گفتارش در گوشم طنین‌انداز است که می‌گفت:


    «ای دنیا! از من فاصله­ گیر و دیگری را بفریب، که من تو را سه‌طلاقه کرده‌ام» و می­‌فرمود: «آه از کمی توشه و دوری راه آخرت و تنهایی!»


    سخنان عدی چنان معاویه را متأثر کرد که ناخودآگاه گریست و گفت: «خدا، ابوالحسن را غریق رحمت کند، که واقعاً چنین بود. آنگاه پرسید: فراق علی(ع) را چگونه تحمّل می­کنی؟! عدی گفت:


    «در فراقش به زنی می‌مانم که فرزندش را در دامنش کشته باشند که هرگز اشک چشمش خشک نمی‌شود و یاد فرزند را فراموش نمی‌کند.»[۳۴]
    امضاء

  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    جایگاه حدیثی


    شیخ طوسی او را از اصحاب پیامبر(ص) و امام علی(ع) شمرده است. او احادیثی از امام علی روایت کرده است.[۳۵] حدود ۶۰ حدیث نیز از او در صحاح سته اهل سنت نقل شده است.
    امضاء

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 03-04-2010, 15:42

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi