صفحه 3 از 9 نخستنخست 1234567 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 89

موضوع: مبانی معرفتی مهدویت

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,182
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,152 در 63,546
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    مقامات انسانی


    مقام انسان، در مراتب وجود، مقام جمع است؛ یعنی هر سه مرتبة وجودی را دارد.
    مقام تعقّلش به‌ازاء عالم جبروت است و مقام تخیّلش به‌ازاء عالم ملكوت است، و مقام و مرتبة بدنی‌اش به‌ازاء عالم ماده یا عالم ناسوت است. پس؛ انسان، هر سه مقام هستی را یك‌جا دارد، منتها به شدّت و ضعف، یعنی مقام عقل انسانی، مظهری از عقل كل است، و مقام مثال و خیال انسانی، مظهری از مقام و عالم مثال منفصل و یا برزخ است و انسان در هنگام خواب كه جنبة بدنی و مادّی آن ضعیف می‌شود، به نشئة مثال می‌رود و همین انسان در جنبة بدنی‌اش در مقام مادّی و طبیعت، در عالم مادّه است.
    این حالت را كه انسانْ بِوَحْدَتِهِ در هر سه مقام و مرتبة عقل و خیال و بدن حاضر است، حالت جمع ‌گویند، این است كه به اصطلاح عرفان انسان دارای مقام «كون جامع» است و به عبارت دیگر، انسان در مقام «حضرت خمس» است كه حضرت و مقام جامع است.(29) از آن جایی كه انسان كامل جامع این مقام‌ها به نحو اَتَمّ می‌باشد، محور همة این مقام‌ها است. دقّت بفرمایید! «مقام انسان، مقام كون جامع است؛ یعنی مقامی كه همة مراتب هستی را یك‌جا دارد».
    عین‌الانسان، یعنی انسان كامل كه مغز و عصارة كلّ هستی است، حقیقت این مقامات است و سه نشئه عالم عقل و عالم مثال و عالم ارض را مطلقاً در قبضه دارد.
    برای تقریب به ذهن می‌توان گفت: مَثَلِ انسان كامل در عالم هستی، مَثَل نفس است در بدن.(30)
    به سیطره‌ای كه نفس بر بدن دارد دقّت بفرمایید. ملاحظه می‌كنید كه بدن شما به‌طور كامل در قبضة نفس شماست. ابتدا خود شما، یعنی نفس شما كاری را اراده می‌كند، سپس بدن آن را انجام می‌دهد. شما چگونه بر بدن خود سیطره و قدرت دارید؟ شما بدنتان را تماماً در اختیار دارید و در همه جای آن هم تماماً حاضرید. انسان كامل هم تمام هستی را در قبضة خود دارد، همان‌گونه كه نفس، بدن را در قبضة خود دارد. از طرفی دو نحوة حضور برای نفس در بدن هست: یكی این‌كه در همه‌جای بدن حضور«كامل» دارد، یعنی در همه‌جای آن حاضر است و جایی از بدن نیست كه نفس در آن‌جا حاضر نباشد، دیگر این‌كه در همه‌جای بدن «تماماً» وجود دارد. یعنی همه‌جا هست و همه‌جا تماماً وجود و حضور می‌یابد، پس حضوری كامل و تمام دارد. یعنی شما می‌گویید: «من تماماً خودم می‌بینم و تماماً خودم می‌شنوم»، این‌طور نیست كه یك طرفِ نفس شما ببیند و طرف دیگر آن بشنود، بلكه نفس شما تماماً در همة اعضای بدن خود حاضر است.(31) انسان كامل كه محور هستی است، حضور كل است. قطب عالم امكان است، حضور كل است، یعنی جایی نیست كه نباشد و یا درآن‌جا حضورش «تمام» نباشد. ممكن است شبهه شود كه پس تفاوتش با خدا چیست؟! می‌گوییم تفاوت در این است كه انسان كامل مخلوق خدا است، منتها یك مخلوق برین و برتر؛ و البته حفظ مراتب سر جای خودش محفوظ است، و حضرت حق حضور اَحدیِ ذاتی در عالم دارد، و انسان كامل، حضور انسانی در عالم دارد.





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,182
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,152 در 63,546
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    معنی «كَوْنِ جامع» بودن انسان

    وقتی رسیدید به این‌كه انسان، «كون جامع» است و كون جامع یعنی حقیقت كلّ هستی؛ و انسان كامل یعنی حقیقت انسان؛ و حقیقت انسان، یعنی حقیقت كلّ هستی؛ و حقیقت كلّ هستی، یعنی باطن كلّ هستی؛ و باطن كلّ هستی، یعنی قطب عالم امكان؛ و حضور قطب عالم امكان در هستی مثل حضور نفس در بدن، دارای حضور كل است؛ متوجه می‌شویم كه حضور حضرت حجّت(عج) در هستی، حضوری تمام و كامل است. البته حضوری با هویّت انسانی، نه هویّت مَلكی، نه مثل حضور حضرت جبرئیل(ع) كه حضورش به نحو «كَوْن جامع» نیست، بلكه حضور اسم علیمِ حضرت حق است، ولی حضرت‌حجّت(عج) انسان كامل است نه مَلَك است به تنهایی، و نه جسم است به تنهایی، بلكه كون جامع است. انسانی كه قطب عالم امكان شد، و كَوْنِ جامع گشت، دیگر حضورش كل است. چون باطنی‌ترین، یعنی جامع‌ترین مرتبة وجود است و هرچیز كه باطنی‌تر و مجرّدتر شد، حضورش شدیدتر خواهد شد و جایی نیست كه از حضورش خالی باشد مثل حضور نفس در بدن.
    این نحوة حضور و این نحوة وجود، تنها وسیلة ارتباط انسانیت انسان با عالَمِ غیب است، و لذا این حالت را واسطة فیض می‌گویند. چون شما انسانید و برای به كمال رسیدنتان باید در انسانیت، كامل شوید، پس باید از طریق انسانِ كامل، كمالات انسانی خود را از خدا بگیرید و لذا آن حضرت برای شما واسطة فیض است. از آن‌جا كه او كون جامع است و همة مراتب وجود را در خود دارد و واسطة فیض برای كلّ هستی است، منتها به نحو جدا‌جدا، به نحوی كه از مرتبة عقل آن حضرت، عالم عقل و عالم جبروت بهره می‌گیرند و از مرتبة مثال آن حضرت، عالم مثال و ملكوت بهره می‌گیرند و عالم ناسوت از نزول مرتبة مثالی آن حضرت تحقّق می‌یابد، ولی آن حضرت واسطة فیض است برای انسان‌ها به نحو جامع، انسان‌ها از مقام جامعیت آن حضرت می‌توانند برخوردار شوند و در انسانیت كامل گردند.




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,182
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,152 در 63,546
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    توسّل به ولایت ائمه(ع) یا طریقة ارتباط با غیب عالم


    تا این‌جا تئوری مسئله روشن شد كه یك وجودِ غیبی كلّی به نام عین‌الانسان در هستی وجود دارد و این عین‌الانسان هویتی انسانی دارد. شما برای انسان ‌شدنتان یك راه بیشتر ندارید و آن این است كه از طریق باطن، با باطن انسانی و باطن هستی و با محور و قطب هستی مرتبط شوید و انسانیت بگیرید. این را توسّل انسان به ولایت كل ‌گویند.(32)
    در تمام ادوار هستی، همیشه انسان كامل داشته‌ایم با ظهورات مختلف.
    در نبیّ آمد بیان راه كرد

    در ولیّ از سرّ حق آگاه كرد

    و قبل از آن‌كه در آخر‌الزمان ظهور كامل كند،
    گاه موسی و گهی عیسی شود

    گاه كوه قاف وگه عنقا شود

    ظهور بیرونی حضرت، وجهی از وجود مبارك اوست، اصل وجودی ایشان كه مدد رسان همة انسان‌ها می‌تواند باشد، وجه كلّی غیبی ایشان است. هیچ قلبی در مدد گرفتن از انسان كامل محروم نیست. و هیچ قلبی نیست كه از انسان كامل انسانیت نگیرد. تئوری را دقّت بفرمایید. اگر شما رسیدید به این مسئله كه یك كلّ‌الانسان یا یك انسان كل در صحنه است، حالا آیا می‌خواهید انسان شوید یا می‌خواهید یك قهرمان المپیك باشید؟! انسان كامل، یعنی در تعادل انسانی، یعنی در انسانیت، تعادل محض داشتن. تعادل محض در انسانیت یعنی هیچ بعدی از انسان چنان رشد نمی‌كند كه مانع از رشد دیگر ابعاد انسانی گردد. اگر انسان در تعادل انسانی، جامع شود، هر استعدادی از او به سطح انسانی رسیده است، و فقط از طریق انسان كامل است كه می‌توان در تمامی ابعادِ وجودی به سقف نهایی انسانی رسید.(33) حال این انسان كامل چه پیدا باشد و چه پنهان. شما برای مدد گرفتن از وی، نیازمند حیات جسمانی او نیستید؛ یعنی وجود مقدس جسمانی حضرت، تأثیر اصلی را در میزان مدد گرفتن شما از آن وجود مبارك ندارد، هر چند برای طالبان او ظهور و وجود جسمانیِ مقدس آن حضرت، دریچة ارتباط بهتری با آن حضرت است. قرآن در آیة شریفه73 سورة انبیاء می‌فرماید: «وَ جَعَلْناهُم اَئِمَّة» ما این پیامبران و فرزندان معصوم ابراهیم(ع) را – كه شامل ائمه ما هم می‌شود- امام قرار دادیم، «یَهْدُونَ بأمْرِنا» كه به امر ما هدایت می‌كنند، و هدایت به «امر» یعنی هدایتی كه از طریق «كُنْ فَیَكُون» انجام می‌گیرد، یعنی بدون ابزار و تعلیم و تعلّم‌های عادی، هدایت كند. یعنی شما را از درون نجات می‌دهند. فرمود: «بِأمْرِنا»؛ امر، یعنی ایجاد بی‌زمان، چون در آیة 54 سوره اعراف می‌فرماید: «اَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْاَمْر» یعنی بدانید كه خدا را دو ایجاد است؛ ایجاد زمانمند كه به آن «خلق» گویند، مثل خلق زمین یا جسم انسان، و ایجاد بی‌زمان، مثل روح انسان یا خلق ملائكه كه به آن «امر» گویند. پس «امر»، آن نوع ایجادی است كه شأن آن «كُنْ فَیَكُون» است؛ یعنی با باطن و جنبة بی‌زمان شما سرو كار دارد كه در آیه 82 سوره یس به آن اشاره دارد و می‌گوید: «اِنَّما اَمْرُهُ اِذا اَرادَ شَیْئاً اَنْ یَقُولَ لَهُ كُنْ فَیَكُون». حضرت حجّت(عج) به عنوان همان مقام «امام» كه در آیه 73 سوره انبیاء مطرح است، مقامشان، مقام هدایت به «امر» یا تصرف در باطن است(34) و امام با چنین مقامی همچنان‌كه عرض شد، همیشه در صحنه است و مددش هرگز پنهان نیست. كجاست قلبی كه این امدادهای غیبی را بگیرد؟





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,182
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,152 در 63,546
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    چگونگی رابطة امام‌زمان(عج) با عالم


    آیا رابطة حضرت با عالم، رابطه‌ای است كه ما با بدن خود داریم؟ همان‌طور كه بدن ما روی دست ما مانده و از آن در زحمت هستیم، رابطة امام(ع) با عالم ماده این طور است؟ آن‌هایی كه سعی كرده‌اند عمر طولانی حضرت را بر پایة مسائل زیست‌شناسی توجیه نمایند به حضرت و مقام آن حضرت توجّه كافی نداشته‌اند چراكه حدّ فهم بحث طولانی بودن عمر شریف آن حضرت، بالاتر از حدّ فهم علم زیست‌شناسی است. كلّ عالم در قبضة مقامِ واسطة فیض است. او واسطة فیض بین خدا و عالم هستی است، یعنی «السَبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ‌الْاَرْضِ وَ السَّماء» است. وجود عالم به اعتباری از مقام او سرچشمه می‌گیرد. و در هر دوره از زمان، مصداق‌های آن مقام فرق می‌كند. یك حقیقت است كه جلوه‌اش تغییر می‌كند و ظهور ائمه(ع)، مصداق‌های ظهور آن مقام‌اند. آیا واسطة فیض مثل من و شما بدنش روی دستش مانده و نمی‌داند چه‌كارش كند؟ آیا بدنش برایش مشكل ایجاد كرده است و گرفتار پیری و فرسایش بدنشان هستند؟ یا كلّ هستی در قبضة اوست؟ دقّت بفرمایید.
    رابطة حضرت با هستی، رابطة ایجادی است و در یك لحظه در مكان‌های متعدّدی می‌تواند باشد و هر جایی هم كه بود، تماماً - جسماً و روحاً- حاضر است. مانند «منِ» شما در بدنتان. شما خودتان تماماً می‌شنوید و همان زمان تماماً خودتان نیز می‌بینید. یعنی حضور نفس در بدن به این صورت است كه همه‌ جای بدن تماماً هست. اگر قطب عالم امكان، مغز عالم امكان است، حضورش در عالم، مثل حضور نفس در بدن است. پس حضرت همه‌جا هست و تماماً هم هست.





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,182
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,152 در 63,546
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    نحوة رؤیت حضرت(ع)


    حالا اگر برای كسی یا كسانی ظهور كرده است- یعنی ظهور عینی- آیا حضرت پایین می‌آید یا آن‌هایی كه حضرت را دیده‌اند مقام انسانیتشان بالا رفته است؟ آیا حضرت در مقام روح شما ظهور می‌كند یا در مقام جسم شما؟ اگر در مقام جسم شما ظهور می‌كند پس چرا باید عبادت كنید تا حضرت را ببینید؟ مگر نه این‌ است كه عبادت كردن یعنی متعالی‌كردن وجود خود؟! پس جهت وجود شما باید غیبی شود تا با غیب هستی روبه‌رو گردد. چرا آن‌هایی كه حضرت را می‌بینند بعد از این‌كه یك‌مرتبه متوجّه می‌شوند كه نكند این آقا، حضرت ‌امام‌زمان(عج) باشند، در همان حال دیگر حضرت را نمی‌بینند؟ اگر بنا بود كه حضرت ظهور مادّی كرده باشد باید وقتی از جلوی چشم شما غایب شدند، بالأخره در گوشه‌ای در این دنیای مادّی پنهان شده باشند. در موقعی كه شما مفتخر به رؤیت حضرت شده‌اید، امام، مادّی شده است یا شما با عبادت و ایجاد صلاحیت، غیبی و غیب‌بین شده‌اید؟ به نظر می‌رسد آن‌هایی كه حضرت را می‌بینند، حضرت را از بعد غیب می‌بینند، و ارزش موضوع هم در همین جهت است.
    آری؛ آن موضوع دیگری است كه وقتی متوجّه‌ایم حضرت واسطة فیض‌اند، هر لحظه اراده كنند هزاران بدن برای خود ظاهر و ایجاد می‌كنند و هر لحظه هم كه اراده كنند، هر بدن خود را به غیب می‌برند. این نحوه ظهور جسمی و مادی حضرت برای در راه ماندگان ممكن است و این غیر رؤیتی است كه در اثر شایستگی روحی و قلب برای افراد حاصل می‌شود. عرض ما فعلاً در مورد رابطه آن حضرت است با عالم و بدن خود كه باید روشن شود، من كه محكوم بدن هستم، بدنم آن‌چنان در قبضة من نیست كه عالم در قبضة حضرت است. چراكه مقام حضرت، مقام كون جامع است با تمام احاطه كامل بر همة مراتب وجود به طوری كه این احاطه آن‌قدر زیاد است كه مقام «من» در تنِ من با آن همه احاطه‌ای كه دارد، در آن حد نیست.
    همچنان‌كه عرض شد؛ مقام ائمه(ع) مقام كون جامع است و در آیه 73 سوره انبیاء فرمود: «وَ جَعَلْناهُم اَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأمْرِنا» فرمود: «بأمْرِنا» و در جای دیگر فرمود: «أنَّما اَمْرُهُ إذا اَرادَ شَیئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ كُنْ فَیَكُون» یعنی امر خدا آن‌چنان است كه اگر چیزی را اراده كرد كه به‌وجود آورد، مثل این است كه بگوید: بشو! و می‌شود. دقّت بفرمایید.
    پس حالا كه مقام امام(طبق آیه) مقامِ هدایتِ به «امر» است، و مقام «امر» هم آن‌چنان است كه بگوید بشو! و می‌شود، حضرت همین‌كه اراده بفرماید، بدن برایش خلق می‌شود. مگر خداوند دنیا را چگونه خلق كرده است؟! مثلاً سنگ‌های جهان را از كجا آورده است؟ اصلاً از جایی نیاورده است، ایجادشان بر اساس«كُنْ فَیَكُون» است. یعنی فرمود «بشو» و شد. حالا اگر دنیا به آخر رسید خداوند این سنگ‌ها را چه كار می‌كند؟ اگر بدانی چگونه خلق كرد، آن وقت می‌دانی چطور آن‌ها را می‌برد. یعنی با یك اراده آنها را ایجاد كرده و با یك اراده هم آنها را هیچ می‌كند. این روایت را شنیده‌اید كه می‌فرماید: «سوره مباركه یس، قلب قرآن است»، دو آیه در این سوره است كه می‌فرمایند: مغز این سوره این دو آیه است كه می‌فرماید: «أنَّما اَمْرُهُ إذا اَرادَ شَیئاً أنْ یَقُولَ لَهُ كُنْ فَیَكُون٭فَسُبْحانَ الَّذی بِیَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَیْءٍ وَ اِلَیْهِ تُرْجَعُون»(35) می‌فرماید: «امرِ» خدا - كه عرض شد امر؛ ایجاد بی‌زمان است و خلق؛ ایجاد كردن با زمان است- آن‌چنان است كه چون شئ‌ای را اراده كرد كه به وجود آید، مثل این است كه بگوید: بشو، و آن می‌شود. سپس درآیة بعد می‌فرماید: منزّه و بسیار بلندمرتبه است خدایی كه در دست اوست ملكوت هر شیء و به سوی او برگشت می‌كنند، یعنی برگشت عالم هم برای برگشت به خدا با یك اراده بیشتر نیست. اگر كسی رابطة خداوند را با عالم نفهمد، محال است این برگشت عالَم به‌سوی خدا را بفهمد. رابطة خداوند با عالم، رابطة كن فیكون است. مثل این‌كه شما با یك اراده، یك پرتقال در ذهنتان ایجاد می‌كنید و بعد هم با یك اراده آن چیزی را كه ایجاد كرده‌اید هیچ می‌كنید، كافی است از توجه به آن منصرف شوید به‌كلی از بین می‌رود. رابطه حضرت حجّت(عج) نیز (درمقام واسطة فیض) با كلّ عالم مادّه، رابطة كن ‌فیكون است. اگر اراده كند، نه تنها بدن خود را بلكه هرچه را خواست خلق می‌كند. حالا آیا درست است رابطة حضرت را با بدنشان طوری تصوّر كنیم كه این بدن روی دست آن حضرت می‌ماند؟! مگر این دنیا روی دست خداوند مانده است كه حالا مثلاً اگر قیامت شد این سنگ‌ها را نداند كه چه كند؟! یا این‌كه نه؛ سنت «إنّا‌لله وَإنّا اِلَیْهِ راجِعُون» قانون و نظام هستی است، عالم به ارادة حق جلوه كرده است و سپس به سوی حق برمی‌گردد. در حدیث قدسی داریم: «بندة من! اطاعت مرا بكن تا من تو را مثل خودم قدرت بدهم، من به شئ می‌گویم بشو، می‌شود، تو را چنین قرار می‌دهم كه بگویی بشو، و بشود»(36) حالا در مورد حضرت حجّت(عج) مسئله كاملاً چنین است. دقّت بفرمایید اگر حضرت اراده بفرمایند كه در یك مكان باشند، آیا می‌شود در همان زمان در جایی دیگر باشند؟ جواب این سؤال را دادیم و گفتیم كه حضور حضرت مثل حضور نفس شما در بدن شماست، كه نفس شما در همه‌جای بدنتان حاضر است و همه‌جای بدنتان هم تماماً هست؛ یعنی شما تماماً خودتان می‌بینید در حالتی كه در همان لحظه تماماً می‌شنوید و این‌طور نیست كه با یك طرف نفس‌تان ببینید و با یك طرف آن بشنوید.




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,182
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,152 در 63,546
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    حضرت(ع) بدن خود را ایجاد می‌كنند


    پس ملاحظه كردید كه ارادة حضرت كافی است تا بدنشان را ایجاد ‌كنند، نه این‌كه فكر كنیم مثل بنّا كه اجزای ساختمان را كنار هم می‌آورد، حضرت(ع) هم این‌طوری بدنشان را جمع می‌كنند. چراكه روشن شد مقام حضرت، مقام «اَمْر» است. بنابراین حضرت می‌توانند هم‌زمان در چند جا بدنشان را ایجاد كنند و هر‌جا اراده كنند جسماً و روحاً حاضر باشند و در هر جایی هم با تمام وجود حاضر باشند.(37) به طوری‌كه اگر الآن این‌جا باشند و نظر به این جا داشته باشند حواسشان به شما و اطراف شما، از خود شما بیشتر و جمع‌تر است. و در عین حال همه‌جا هم هستند و در همه آن‌جاهایی هم كه هستند از همة افراد حاضر در آن‌جا حاضرتراند. چون از همة مخلوقات درجه تجردشان بیشتر است، پس حضورشان در هر جا از همه بیشتر است.(38) در واقع همزبان با مولوی باید گفت:
    ای غایب از این محضر، از مات سلام‌الله

    ای ازهمه حاضرتر، از مات سلام‌الله

    چون ماه تمام آیی، آنگاه به بام آیی

    ای ماه، تو را چاكر، از مات سلام‌الله

    هم جان جهانی تو، هم گنج نهانی تو

    هـم امن و امانی تو، از مـات سلام‌الله




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,182
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,152 در 63,546
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    ختم نبوت و ختم ولایت

    تئوری مسئله «نحوة حضور حضرت امام‌زمان(عج) در هستی» همراه با دلایل عقلی برای این نسل قابل بحث است، البته؛ همان‌طور كه در مقدّمه عرض كردم از آن جهت كه عموم ما مقدّمات موضوع را نداریم، ممكن است به‌خوبی نتوانیم آن‌را بفهمیم و تصوّر كنیم، ولی این‌طور نیست كه قابل بحث و اثبات نباشد، آری نیاز به مقدّمات عقلی دارد و تا آن مقدّمات عقلی را نگذارنیم، تصوّر خوبی از موضوع نخواهیم داشت. این موضوع از بس دقیق و ظریف است و موضوعی صراطی است؛ یعنی «از مو باریك‌تر و از شمشیر تیز‌تر است»، باید مدّتی از عمرمان را صرف فهم نحوة حضور اماممان در هستی، بكنیم.
    به خوبی در جای خودش روشن است كه جان هر انسانی برای اشباع انسانیتش فقط با انسان كامل روبه‌رو است و باید از او مدد بگیرد و او صاحب ولایت كامله و خاتمة ولایت است. یك ختم نبوّت داریم و یك ختم ولایت. نبوّت از حضرت‌آدم(ع) شروع شد و به حضرت‌ رسول(ص) ختم گشت و ولایت مخصوص اسلام از حضرت ‌علی(ع) شروع شد و به حضرت‌ حجّت(عج) ختم خواهد شد.
    نبیّ(ص) به حكم نبوّت، حكم شرعی و تكلیف شرعی به شما می‌دهد و«ولیّ» مدد غیبی می‌كند. البته؛ پیامبر(ص) هم «نبیّ» است و هم «ولیّ»؛ امّا امامان فقط «ولیّ» هستند، چه امام مثل حضرت ابراهیم(ع) كه بعد از پیامبری به مقام امامت نائل شدند و چه امام مثل حضرت امیرالمؤمنین(ع) كه بدون آن‌كه نبی باشند، امام و ولیّ هستند.(39)
    زمانی كه مقام امامت به حضرت ابراهیم(ع) داده شدو خدا فرمود: «إنّی جاعِلُكَ للِنّاسِ اِماماً» حضرت خیلی آن مقام را پسندیدند و ملاحظه فرمودند بعد از نبوّت برای درست به نتیجه رساندن نبوّت، مقام «امامت» نیاز است و لذا برای فرزندانشان آن مقام را تقاضا كردند تا این نبوّت را آن‌ها بتوانند به نتیجه و به ثمر برسانند و گفتند:«وَ مِنْ ذُرّیَّتی؟» یعنی خدایا! آیا ممكن است این مقام «امامت» را به فرزندان من هم بدهی. خداوند وعده داد كه این عهد من به فرزندانی كه ظالم هستند نمی‌رسد«لایَنالُ عَهدِی‌الظّالِمین» پس اگر فرزندی از ابراهیم(ع) در هستی باشد كه به هیچ‌وجه ظالم نباشد، یعنی هیچ نقصی نداشته باشد و به‌واقع معصوم باشد، طبق صریح این آیة قرآن می‌شود امام باشد. وقتی از نظر تاریخی، بررسی می‌كنیم می‌بینیم حضرت رسول(ص) فرزند اسماعیل(ع) است، و بر طبق قرآن ایشان معصومند و قرآن به عنوان نمونه در مورد حضرت ‌رسول‌اكرم(ص) می‌فرماید: «ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی»؛ یعنی هیچ كلامی از روی هوس نمی‌گوید، فرزندان پیامبر نیز از نسل پیامبرند و طبق آیة تطهیر(40)، اهل‌البیت پیامبر(ص) از هرگونه رجس و پلیدی و گناهی پاكند. فرمود: «إنَّما یُریدُالله لِیُذْهِبَ عَنْكُمُ‌الرِّجْسَ اَهْلَ‌الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَكُمْ تَطْهیراً»(ما اراده كردیم شما اهل‌البیت، در نهایت طهارت، یعنی در مقام عصمت قرار گیرید). طبق این مقدّمات نتیجه می‌گیریم؛ حضرات ائمه همگی امامند، به همان معنایی كه حضرت ابراهیم(ع) و فرزندانشان مثل اسحاق و یعقوب و.....، امام شدند. (البته در بحث‌های امامت، روی این مقدّمات و نتیجه‌گیری باید بیشتر بحث شود).




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,182
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,152 در 63,546
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    بركات توجه به امام‌زمان(عج)

    با توجه به این مقدمات؛ مقامِ امام‌زمان(عج)، مقام ختم ولایت و صاحب ولایت كلیّة الهیّه در زمین است. امامی كه صاحب ولایت الهی است، یعنی كسی كه از طریق باطن شما را مدد می‌كند. در همین راستا عاشقان حضرت مهدی(عج) بیدارانی هستند كه متوجّه‌اند یك انسان كاملی جهت افاضة مدد‌های غیبی و برای ریزش انسانیت بر جان هر انسانی، در هستی هست و خودشان را به او سپرده‌اند كه البته مفصّل این موضوع در جای خودش بحث شده است.
    جامعه‌ای كه متوجّه قطب برین انسانی بشود، روزمرّگی‌های اجتماعی را افق خود قرار نمی‌دهد. یكی از خبرنگاران ایتالیا پس از آن‌كه ابرقدرت‌ها، صدام را به سلاح شیمیایی مجهّز كردند و نیروهای انقلاب اسلامی از منطقة فاو عقب‌نشینی كردند، مصاحبه‌ای با یكی از مسئولین جمهوری اسلامی انجام داد. خبرنگار می‌پرسد: «همه می‌دانند این حرف‌هایی كه شما می‌گویید حرف‌های خوبی است؛ امّا آیا شما فكر می‌كنید حرف‌های شما عملی هم هست؟!» توجّه بفرمایید جامعة كنونی دنیا می‌دانند كه سخن ما دروغ نیست، ولی معتقد است كه عملی نیست. جهان را یأس گرفته است و لذا به باطل تن داده است، چون حق را عملی نمی‌داند. آن مسئول در جواب او دقیقاً انگشت گذاشتند روی مشكل آن‌ها و جواب دادند: «ما مثل شما مأیوس نیستیم».
    جامعه‌ای كه متوجّه قطب برین انسانی شود، روزمرّگی‌های اجتماعی را افق خود نمی‌گیرد و در تحرّك به سوی حیاتی بلند از پای نمی‌نشیند. و ظلم طاغوت‌ها را به عنوان یك واقعیّت پایدارِ در حیات زمینی حك‌شده نمی‌داند و این ظلم‌ها شعلة امیدش را خاموش نمی‌كند.
    چون این فكر با اعتقاد به ‌وجود امام زمان(عج) نمی‌سازد. یأس و سكون و سكوت، چشم برگرداندن است از یك واقعیّتی به نام پیروزی حق بر پیشانی نظام الهی. باید بدانیم كه افق حیات انسانی تاریك نیست و امید به آینده‌ای روشن، خودفریبی نیست؛ بلكه چشم دوختن به یك واقعیّت مسلّم است و برعكس، نظر را از حضرت حجّت(عج) برداشتن، فرار كردن از یك واقعیّت حتمی است.




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  10. Top | #29

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,182
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,152 در 63,546
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    یقین؛ مقدمة تحقّق و ایجاد

    این یك قاعده است كه اگر به حقیقتی یقین پیدا كردید آن حقیقت محقّق می‌شود– البته شرطش آن است كه آن چیزی كه ما بدان یقین پیدا می‌كنیم وجودش حقیقی باشد و نه وَهمی- خدمت حضرت رسول‌اكرم(ص) مطرح شد كه یاران حضرت عیسی(ع) روی آب راه می‌رفتند. حضرت فرمودند: «اگر یقینشان بیشتر بود، در هوا سیر می‌كردند.» این مطلب خود بحثی مفصّل نیاز دارد، ولی پیامبر اكرم(ص) می‌خواهند بفرمایند در عالم چنین قاعده‌ای هست، حالا اگر شما هنوز به آن نرسیده‌اید، نه از آن جهت است كه خداوند چنین قاعده‌ای خلق نكرده است، بلكه لازمة به‌دست‌آوردن آن، یقین بیشتر به چنین لطفی از طرف پروردگار است تا در اثر وجود چنین یقینی آن لطف متعالی واقع شود. توجّه بفرمایید! آیا شما می‌توانید در حالت عادی اراده كنید و چیزی را در عالم خارج ایجاد كنید؟ در ذهنتان چطور؟ در حالت عادی در ذهن خود می‌توانید هر چیز را كه خواستید ایجاد نمایید، چون ذهن شما با شما یك ارتباط غیرمادّی دارد. شما به راحتی این كار را می‌كنید. اگر شما از نظر توحیدی و معنوی خیلی قوی شوید، هر چه را با آن اراده توحیدی خود، اراده كنید در بیرون ایجاد می‌شود. همان‌طور كه شما در قیامت این‌گونه می‌شوید. كاری كه شما الآن در ذهنتان انجام می‌دهید، اگر حكم بدن ضعیف شود و یا از بین برود (مثل قیامت) هر چه اراده كنید در بیرون محقّق می‌شود. چون رابطة شما با خارج و دنیای بیرونی، مثل رابطة شما با ذهنتان می‌شود. یك عارف سالك كه حكم بدنش را ضعیف كرده است، هر چه را با آن ارادة معنوی خود، اراده كند به اذن الهی در بیرون خلق می‌شود.
    در مورد ائمه(ع) نیز حتماً شنیده‌اید. «ابوهاشم» نقل می‌كند: به دنبال امام‌حسن‌عسگری(ع) سوار مركب بودم و در همان حال به فكر قرض خود افتادم كه موعدش رسیده بود و با خود می‌اندیشیدم كه آن را از كجا اداء كنم، امام(ع) رو به من كرده و فرمودند: «خدا آن را ادا می‌كند»، آنگاه حضرت در حالی‌كه بر زین مركب سوار بودند خم شدند و با تازیانه‌ای كه در دست مباركشان بود خطی به روی زمین كشیدند و فرمودند: «ای ابوهاشم پیاده شو و بردار و پنهان كن». من پیاده شدم و مشاهده كردم یك شمش طلا است.(41) - نمونه‌هایی از ایجاد كردن در سیرة ائمه معصومین(ع) به‌خصوص و در بقیّة عرفا به صورت نازل‌تر به چشم می‌خورد- رابطة حضرت را با بدنشان و با بقیّة عالم و با قلب مؤمنین، رابطة ایجادی یا «امری» بدانید و خوب مسئله را بشناسید تا به‌راحتی باور كنید و از این شعور برین یعنی اعتقاد به وجود حضرت خود را محروم نكنید.
    اگر ملّتی به‌واقع و با تمام وجود ظهور حضرت را اراده كند و آن‌را جزء تقاضای واقعی خود قرار دهد تا خداوند آن حضرت را ظاهر كند، آن غیبِ بزرگِ عالم، ظهور می‌كند. دوری حضرت، ریشه در ضعف اراده و تقاضای ما دارد. همین باورِ اصیل شیعه خود وسیله‌ای برای ظهور حضرت است، باید تقاضا را شدید كرد، نظام دینی یك نظام لطیفی است و باید به ظرائف آن توجه داشت.
    در جملة قبل عرض كردیم؛ شما برای نجات زندگی اجتماعی، سیاسی خود باید راجع به حضرت فكر كنید. ولی بنده معتقدم تا مسئله از بعد نظری و عقیدتی حل نشود طرح مسئله از جهت اجتماعی، سیاسی مفید نیست. پس باید ابتدا ابعاد وجود مبارك حضرت در هستی، از جنبه‌های نظری بررسی شود. در روایات با این مضمون داریم كه هر كس راجع به مسائل دینی خوب فكر نكرده است، ولی در مسائل دینی خیلی تحرّك دارد، احتمال بدهید منافق است، چون منافق خوب فكر نمی‌كند و اهل «تَفَقّه» در دین نیست، ولی خیلی كار می‌كند. این خطرناك است كه افراد جامعه در مسائل دینی خوب فكر نكنند ولی ادعای دینی داشته باشند. مسئله معرفت به وجود حضرت حجّت(عج) نیز باید از جهت علمی حل شود. بنده؛ این موضوع را در دستگاه فكری خاصّی مطرح كردم. از طریق دستگاه‌های فكری دیگری نیز می‌توان مسئله را بررسی كرد. خودِ قرآن برای اثبات امامت، مبانی فوق‌العاده خوبی دارد؛ چراكه اگر اثبات كردیم قرآن سخن صدق است و نبی حقیقتاً نبی‌الله است، خود قرآن وسیله‌ای می‌شود برای اثبات ادّعاهای بعدی. به‌قول صدرالمتألهین(رحمة‌الله‌ع یه) سخن معصوم(ع) و قرآن می‌تواند حدّ وسط قضیه قرار گیرد، به شرطی كه ابتدا برای قلب شما اثبات شود كه قرآن حق می‌گوید و یا آن سخن، سخن امام معصوم است.(42) بنابراین؛ بعد از معرفت به چگونگی وجود حضرت، جهت سیاسی مسئله هم چیز خوبی است. اعتقاد به جنبة اجتماعی، تاریخی و سیاسی وجود مبارك حضرت كه بقای جامعه را تضمین می‌كند، نكته‌ای است كه باید روی آن كار كنید ولی دیگر در این جلسه نمی‌توان به آن پرداخت.(43)







    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 10-03-2019 در ساعت 00:05
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  11. Top | #30

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,182
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,152 در 63,546
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    بركات ارتباط قلبی با امام‌زمان(عج)


    تأكید بنده این است ‌كه ارتباط حضوری بین عاشقان ولیّ‌الله‌‌الاعظم، با آن حضرت یك ارتباط ملموس شیرینی است كه هر كس از آن محروم شود از عیش بزرگی محروم شده‌است. آیا شما در این‌باره فكر كرده‌اید كه همین حالا می‌شود قلباً با حضرت ارتباط داشت؟ آیا روی این مسئله وقت گذاشته‌اید؟ البته؛ نه به یك شكل ارتجاعیِ انحرافی كه انجمن حجّتیه فقط شعارش را داد و از عقاید خرافی مردم، بنای خود را ساخت، یا این‌كه امروزه گروه‌هایی مردم را مشغول این موضوعات كرده‌اند كه چه كسی امام را ملاقات كرده و در واقع مردم را مشغول افراد می‌كنند تا متوجه مقام امام(ع)، این نوع برخوردها با موضوع، برخوردهای خطرناكی است. ولذا آن‌ها عموماً طعمة بازی‌های سیاسی غرب و استعمار می‌شوند. از همان‌ها بپرسید حضرت را چگونه قبول دارید؟ معلوم نیست تصوّر و اندیشة صحیحی از حضرت(عج) داشته باشند.
    یك وقت عشق به حضرت حجّت(عج) دكان‌داری است و یك زمانی یك بیدارباش است. نسل نو كه نسلی بیدار است حیف است كه از ارتباط قلبی با انسان كامل محروم باشد. اگر شما رسیدید به این كه كسی هست كه به شما كمك جدّی می‌كند، یعنی تمام انسانیت شما را هدایت می‌كند پس باید با او ارتباط داشته باشید آن هم ارتباطی ارادتمندانه. حداقل روی این مطلب فكر كنید.
    عدّه‌ای هستند كه با چشم باطن، مثل زمانی كه شما در خواب، چیزی را می‌بینید، حضرت را می‌بینند، بعضی‌ها در حدّ رؤیت باطنی نیستند، ولی قلبشان آماده است و از انوار و هدایت‌های آن حضرت مدد می‌گیرند. زمان، زمانی نیست كه این دنیا و قراردادهایش، برای زندگی به تنهایی كافی باشد و از امام زمان(عج) محروم باشیم. صاحبِ امر برای مدد به ما انسان‌ها حضرت حجّت(عج) است. هنگامی كه شما با مقدّماتی توانستید مسئله را برای خودتان حل كنید، آرام‌آرام، چشم قلب شما نسبت به توجّه به آن مقام عظیم بینا می‌شود. آن وقت خود امام وجود خودش را برای قلب شما ثابت می‌كند. مگر خداوند نمی‌فرماید: «اگر شما با عبادات خود به سوی من آمدید، من آن‌چنان شما را دیندار می‌كنم كه به یقین برسید»(44) این وعده حق است كه شما با ایمان بیایید، من شما را به یقین‌ می‌رسانم. شما مسائل علمی‌ و معرفتی امامت را حل كنید، بعداً از طریق بندگی خداوند، به سمت این قطب عالم امكان بروید، ببینید چه مددهایی می‌كند كه بنده شرمنده می‌شوم از این‌كه از آن مقام برین، به‌طور سطحی برایتان سخن گفتم، والله شرمنده‌ام.
    مرحوم آیت‌الله طهرانی از قول آیت‌الله‌قاضی‌طباطبایی(ر حمة‌الله‌علیه) نقل می‌كنند كه: «اگر كسی درست سیر و سلوك كند، حتماً خداوند او را به مسیر اهل‌البیت می‌كشاند».
    در هر صورت، مقام آن حضرت بسیار بالاتر از این‌‌ها بود و از حضرت عذر می‌خواهم چون بنای این بحث، طرح اوّلیه‌ای از نحوة حضور حضرت است، ولی آنچه شأن موضوع بود آن نیست كه ما گفتیم. ما به‌عنوان مقدّمه، بحثی را جهت عزیزان مطرح كردیم.
    امیر‌المؤمنین(ع) می‌فرمایند: «مالِلّهِ آیَةٌ اَكْبَرُ مِنّی»(45) ؛ یعنی برای خداوند آیت و نشانه‌ای بزرگ‌تر از من نیست، بنابراین با شناخت مقام و مرتبة امام معصوم-كه در حال حاضر حضرت مهدی‌اند- بسیاری از مراحل خداشناسی را می‌توان طی كرد، ولی ابتدا باید به نحوة حضور آن حضرت آگاهی پیدا كرد تا در مراحل دیگر به بی‌راهه نرویم.
    خدایا! بارالها! پروردگارا! ما را به معارف اسلامی بیش از پیش آشنا بگردان.
    خدایا! قلب ما را ظرف معارف قرآنی قرار بده.
    خدایا! آمادگی برای مدد گرفتن از انسان كامل، حضرت حجّت (عج) را بر ما ارزانی بدار.
    خدایا! قلب آن حضرت را از ما راضی بگردان.
    خدایا! ما را لیاقت دریافت الطاف غیبیه انسانِ كامل عطا بفرما.
    خدایا! فرج پربركت آن حضرت را تسریع بفرما.
    «والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




صفحه 3 از 9 نخستنخست 1234567 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi