صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 43

موضوع: آشنایی با تاریخ حدیث اهل سنت

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض آشنایی با تاریخ حدیث اهل سنت

    آشنایی با تاریخ حدیث اهل سنت

    ادوار تاریخ حدیث اهل سنت

    حدیث، بسان هر دانش دیگری؛ همچون فقه، تفسیر، کلام، فلسفه و... دارای سرگذشت و تاریخی است که آگاهی از آنها به افق اندیشه ما درباره حدیث توسعه می بخشد.
    در بررسی تاریخ حدیث اهداف ذیل را می توان دنبال کرد:
    الف. میزان اعتبار میراث روایی که اینک پس از گذر چهارده سده در دسترس ماست، در سایه بررسی های تاریخی ثبت و نگارش حدیث و زمان تدوین جوامع حدیثی، قابل دستیابی است. پیداست اگر اثبات شود جوامع حدیثی بسان قرآن در عصر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فراهم آمده است، نه یک سده بعد، آن جوامع از اعتبار بیشتری برخوردار خواهند بود، همان گونه که فراهم آمدن این جوامع در سده دوم به مراتب بیش از فراهم آمدن آنها در سده سوم، چهارم، پنجم و... به اعتبار آنها خواهد افزود. ما در بررسی تاریخی به این نتیجه دست خواهیم یافت که اعتبار جوامع روایی شیعه بخاطر فراهم آمدن دستمایه های آنها - یعنی اصول چهار صدگانه - در عصر امامان معصوم علیهم السلام از اعتبار بیشتری نسبت به جوامع حدیثی اهل سنت برخوردارند.
    امضاء

  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    ب. یکی از بحران های میراث روایی در دسترس، وجود حجم انبوهی از روایات مجعول است که به دست زنادقه، یهودیان، مسلمانان سست ایمان و دنیاگرا و... وارد فرهنگ روایی فریقین شده است. شناخت زمینه ها و بسترهای تاریخی جعل احادیث، انگیزه های جاعلان و میزان راه یافت روایات مجعول که خود بحثی تاریخی است، ما را در پیراستن هر چه کامل تر میراث روایی یاری خواهد رساند. در کنار جعل، بخشی از روایات با پدیده تصحیف، نقل به معنا و... که هر یک کار فهم آنها را دشوار می سازد، روبرو است. بررسی تاریخ حدیث تا حدودی این پدیده ها را باز می شناساند.
    امضاء

  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    ج. آگاهی از منابع حدیثی و آثار مهمی که در زمینه دانش های حدیثی از سوی اندیشمندان و حدیث شناسان در طول تاریخ حدیث فراهم آمده و مقایسه این پژوهش ها با آنچه که در سده اخیر در زمینه حدیث انجام یافته است، در کنار آشنا ساختن ما به این منابع برای مراجعات و مطالعات حدیثی بر اساس و میزان اعتبار هر یک از آنها ما را با خلأ مطالعات و تحقیقات حدیثی آشنا می سازد. به عنوان نمونه در سایه بررسی تاریخ حدیث در می یابیم که منابع حدیثی از جهت پالایش و خارج ساختن روایات ضعیف و مجعول از لابلای آنها و نیز بررسی محتوایی روایات از جهت ( فقه الحدیث) به کاری وسیع و عمیق نیازمند است.
    د. توجه به میزان و حجم آثار عرضه شده در زمینه حدیث و دانش های پیرامون آن در سده های مختلف - که در بررسی ادوار حدیثی دنبال می شود - ما را از فراز و نشیب های رویکرد اندیشمندان مسلمان به دانش حدیث و عوامل آنها آشنا می سازد.
    باید دانست که سرگذشت حدیث در میان اهل سنت با سرگذشت آن در میان شیعه از جهاتی متفاوت است. از این رو تاریخ حدیث هر یک از آنها می بایست به طور جداگانه مورد بررسی قرار گیرد. به عنوان مثال در مکتب خلفاء تا یک سده پس از وفات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از نگارش و حتی نقل احادیث جلوگیری شد، در حالی که اهل بیت علیهم السلام در این دوره به ثبت میراث روایی اهتمام کامل داشته اند. به عبارت روشن تر تاریخ حدیث شیعه به عکس اهل سنت - که دارای حلقه تاریخی مفقود است - از اتصال کامل برخوردار است. از این رو تاریخ حدیث اهل سنت و شیعه را در دو فصل جداگانه مورد بررسی قرار می دهیم.
    امضاء

  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    تاریخ حدیث اهل سنت پس از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با فراز و نشیب های مختلفی روبرو بوده است، که بخاطر تحقق تحولات گسترده در نوع و چگونگی برخورد با احادیث و منابع حدیثی در سده های مختلف، می توان برای آن ادواری را ترسیم کرد. از این رو نگریستن در واقعیت های تاریخ حدیث اهل سنت، شش دوره را به دست می دهد که عبارتند از:
    1. دوره ممانعت از تدوین حدیث؛
    2. تدوین جوامع حدیثی؛
    3. دوره تکمیل و تنظیم جوامع روایی؛
    4. دوره ظهور و تکامل دانش های حدیثی؛
    5. عصر رکود دانش های حدیثی؛
    6. عصر شکوفایی دانش های حدیثی.
    امضاء

  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    دوره اول: دوره ممانعت از تدوین حدیث

    ممانعت از نگارش و تدوین حدث که از دوران خلفاء آغاز و تا دوران حکومت عمر بن عبدالعزیز (سال 99 هجری) ادامه یافت. از مسلمات تاریخ حدیث است که هیچ پژوهش گری در آن تردید نمی کند. سخن در این است که آیا این ممانعت در زمان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز وجود داشته است؟ و اگر پاسخ مثبت است چه عوامل و انگیزه هایی در آن نقش داشته است؟ عموم حدیث پژوهان اهل سنت تلاش دارند این ممانعت را تا زمان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) توسعه دهند و با استناد به روایاتی از آن حضرت به این کار مشروعیت ببخشند.
    گروهی نیز به رغم پذیرش آغازگری ممانعت از دوران ابوبکر می کوشند آن را کاری از سر خیرخواهی و به سود مصالح اسلام و مسلمانان جلوه دهند، در حالی که واقعیت های تاریخی به خوبی نشان می دهد این کار ناشی از انگیزه های سیاسی بوده و از هر جهت به زبان اسلام تمام شده است.
    با صرف نظر از روایاتی که مخالفت با نگارش حدیث را به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت می دهد. نخستین نشانه آشکار مخالفت با کتابت حدیث از زبان عمربن خطاب پدیدار شد. به استناد اسناد تاریخی مورد پذیرش عالمان فریقین، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در آستانه رحلت در حالی که بزرگان صحابه و بنی هاشم در خانه ایشان گرد آمده بودند، فرمود: برای من کاغذ و قلمی بیاورید تا برای شما چیزی بنویسم که پس از آن هرگز گمراه نشوید. در این هنگام عمر گفت: بر پیامبر اکرم درد غلبه کرده است، قرآن نزد ماست و ما را بس است.(262)
    و بدین ترتیب با بر هم زدن مجلس و با شعار: حسینا کتاب الله مانع نگارش حدیث از سوی آن حضرت شد.
    پس از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ابوبکر در نخستین روزهای حکومت خود، احادیث گردآورده از سخنان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را از بین برد، آنگاه به صورت رسمی از مردم خواست تا احادیث پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را نقل نکنند.
    امضاء

  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    عائشه می گوید: پدرم پانصد حدیث از گفتار پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را جمع کرده بود، شبی خوابید، اما آرام نداشت، من اندوهگین شدم و از ناآرامی اش پرسیدم، چون آفتاب برآمد، گفت: دخترم، احادیثی که نزد تو است بیاور. من احادیث را آوردم، او آتش خواست و آنها را سوزاند.(263)
    او در اقدامی دیگر خطاب به مردم گفت:
    شما از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) سخن ها گزارش می کنید و در آنها اختلاف می کنید، پس از شما اختلاف ها بیش تر خواهد شد. از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) چیزی نقل نکنید و اگر کسی از شما سوال کرد، بگویید: بین ما و شما کتاب الهی است. حلالش را حلال و حرامش را حرام بدانید.(264)
    براساس برخی از گزارش های تاریخی، عمر در آغاز می خواست به گردآوری روایات بپردازد و اصحاب پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز او را به این کار تشویق کردند، اما به بهانه ای از این کار منصرف شد. عروه چنین نقل کرده است:
    عمر بن خطاب خواست تا سنن را بنگرد و در این کار با اصحاب پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مشورت کرد، آنان نیز او را به این کار تشویق کردند. عمر یک ماه در این کار به تأمل گذراند و از خداوند راهنمایی می خواست تا آن که یک روز خداوند عزم او را استوار ساخت و گفت: من می خواستم سنن را بنویسم، اما به یاد اقوام پیش از شما افتادم که کتابی (درباره سنت پیامبرانشان) فراهم آورده و به آن رو آوردند و کتاب الهی را وانهادند، سوگند به خدا که من کتاب خدا را هرگز به چیزی نمی آمیزم.(265)
    بدین ترتیب عمر نه تنه خود به گردآوری روایات اقدام نکرد، بلکه از هر اقدامی برای کتابت و تدوین حدیث بسان ابوبکر جلوگیری نمود. او وقتی مطلع شد که احادیث، بسیار شده و گروهی به کتابت حدیث روی آورده اند، از آنان خواست تا نگاشته های حدیثی خود را بیاورند و دستور داد آنها را بسوزانند.(266)
    خطیب بغدادی می نویسد:
    امضاء

  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    به عمر بن خطاب گزارش دادند که در میان مردم کتابها و حدیثهای فراهم آمده است. او این امر را ناخوش داشت و گفت نای مردم به من گزارش رسیده که در میان شما کتاب هایی فراهم آمده است (بدانید که) استوارترین آنها محبوب ترینشان نزد خداوند است.
    همگان کتاب ها را نزد من آورند تا درباره آنها اظهار نظر کنم، مردم گمان کردند که او می خواهد در آنها نگریسته و براساس معیار، چندگانگی و تعارض آنها را بر طرف کند، اما هنگامی که کتاب ها را آوردند، همه را در آتش سوزاند.(267)
    عمر در این کار چنان مراقبت و پافشاری داشت که گاه بزرگانی از صحابه؛ هم چون ابن مسعود ابو درداء و ابو مسعود انصاری را به بهانه فراوانی نقل حدیث از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به زندان افکند.(268) و برخی دیگر را که در سایر شهرهای اسلامی به نشر حدیث اشتغال داشتند به مدینه فراخواند و تا زنده بود اجازه خروج از مدینه را به آنان نداد.
    امضاء

  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    عبدالرحمن بن عوف می گوید:
    عمر بن خطاب از تمام شهرهای اسلامی عبدالله بن حذیفه، ابو درداء، ابوذر، عقبة بن عامر و گروهی دیگر از اصحاب را فراخواند و گفت: این احادیث چیست که در میان شهرها می پراکنید؟ گفتند: آیا ما را از پراکندن حدیث باز می داری؟! گفت نه، در پیش من باشید، تا زنده ام از من جدا نشوید، ما بهتر می دانیم چه چیز را از شما فراگیریم و چه چیز را وانهیم. بدین سان آنان تا زمانی که عمر زنده بود از وی جدا نشدند.(269)
    او حتی اگر ناچار می شد، جمعی را به شهری گسیل می داشت تا به دشت آنان را از نقل حدیث باز دارد.
    قرضة بن کعب چنین نقل کرده است:
    عمر خواست ما را به سوی عراق روانه کند، خود نیز تا نقطه صرار ما را همراهی کرد. در بین راه از ما سوال کرد: می دانید چرا شما را مشایعت کردم؟ گفتیم: برای احترام و تکریم. گفت: علاوه بر این، غرض دیگری دارم و آن این که شما به دیاری می روید که مردم آن به قرآن، انس خاصی دارند و همانند زنبوران که در کندوی خویش دائم آواز می خوانند، صدای تلاوت قرآن از خانه های ایشان بلند است. مانع ایشان نشوید. آنها را مشغول حدیث نسازید و روایت از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را به حداقل برسانید.(270)
    در روای دیگر او گفت: اقلوا الروایة عن رسول الله الا فیما یعمل به؛ از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت کم نقل کنید، مگر در روایاتی که مربوط به اعمال است.(271)
    شدت عمل عمر چنان کارساز شد که بسیاری از بزرگان صحابه از نقل، یا کتابت حدیث جز در زمان و در مواردی محدود سر باز زدند.
    گرچه بخاطر برخورداری عثمان از روحیه تسامح و به گواهی برخی اسناد تاریخی می توان پذیرفت که مخالفت با نقل و تدوین حدیث در دوران عثمان با شدت کمتری دنبال شده است، اما به هر حال می بایست اذعان کرد که هم چنان کسی مجاز به گردآوری روایات نبود.(272) چنان که صحابیانی؛ همچون ابوذر از بیان و نشر حدیث پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ممنوع بوده اند.(273)
    امضاء

  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    بررسی دلایل ارائه شده برای توجیه ممانعت از تدوین حدیث

    1. روایات منسوب به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)
    روایاتی که در آنها نهی از کتابت، به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت داده شده، از سه تن از صحابه به نام های ابو سعید خدری، زیدبن ثابت و ابو هریره نقل شده است، که مهم ترین آنها روایات ابو سعید خدری است.
    چنان که دکتر رفعت فوزی معتقد است: هیچ حدیثی در این باره پیراسته از ضعف نیست، مگر حدیث ابو سعید خدری.(274)
    دکتر مصطفی اعظمی می نویسد:
    در ناپسندی نگارش و ضبط حدیث، حدیث صحیحی به جز حدیث ابو سعید خدری وجود ندارد.(275)
    این حدیث به دو صورت نقل شده است: در یک روایت او گفتاری از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را نقل می کند که فرمود: لا تکتبوا عنی شیئا الا القرآن و من کتب عنی شیئا غیر القرآن فلیمحه؛ از من چیزی جز قرآن را ننویسید و هر کس از من چیزی جز قرآن نگاشته باشد باید آن را محو کند.(276)
    در دو روایت دیگر او چنین نقل می کند، که ما از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) اجازه کتابت حدیث خواستیم، اما آن حضرت اجازه نداد.(277)
    در روایت زید بن ثابت آمده است، که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به ما فرمان داد تا حدیثی را ننگاریم،(278) با آن که از نگاشته شدن حدیث نهی کرد.(279)

    امضاء

  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    روایات ابو هریره به سه صورت نقل شده است:
    در روایت نخست چنین آمده است: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بر ما در حالتی وارد شد که مشغول نگاشتن احادیث بودیم. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: آنچه می نگارید چیست؟ گفتیم: احادیثی است که از شما شنیده ایم. فرمود: آیا کتابی غیر از قرآن را می جویید؟ امت های پیشین از شما گمراه نشدند، مگر بدین خاطر که در کنار کتاب آسمانی شان کتاب دیگر فراهم آوردند.
    ابو هریره می گوید: پرسیدم: ای رسول خدا آیا از شما حدیث نقل کنیم؟ حضرت فرمود:: باری، از من حدیث نقل کنید و مانعی ندارد. هر کس بر من از روی عمد دروغ ببندد باید برای خود جایگاهی از آتش فراهم آورد.(280)
    در روایت دوم او مدعی است که پیامبر اکرم از نهی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) روایات نگاشته شده را در یک جا گرد آورده و سوزاندیم.(281)
    در روایت سوم چنین می خوانیم: به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) گزارش شد، که گروهی از مردم احادیثشان را نگاشته اند. آن حضرت بالای منبر رفته و پس از حمد و ثنای الهی فرمود: این کتابهایی که به من گزارش شده می نویسید، چیست؟ من تنها بشری هستم، هر کس چیزی از این احادیث نزد اوست باید آن را محو کند. ما آن احادیث را گرد آوردیم و گفتیم: ای رسول خدا، آیا از تو حدیث نقل کنیم؟ فرمود: از من حدیث نقل کنید و مانعی ندارد و هر کس بر من دروغ ببندد، می بایست جایگاهش را از آتش فراهم آورد.(282)
    امضاء

صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 03-04-2010, 15:42

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi