صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 15

موضوع: ابودُجانه انصاری؛ الگوی پایداری و مقاومت

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    kabotar. ابودُجانه انصاری؛ الگوی پایداری و مقاومت






    ابودجانه؛ بزرگ‌مردی از دودمان اَوس

    چنان‌که از قرائن تاریخی فهمیده می‌شود، سی سال پیش از هجرت، ابودجانه انصاری از خاندان اَوس، در مدینه چشم به جهان گشود.
    او را با نام «سِماک» که نام ستاره (یا قسمت بالای سینه) است، نام‌گذاری کردند.
    سیره‌نویسان سلسله نسب او را چنین نوشته‌اند: «سِماک بن خَرَشَۀ بن لوذان بن عبدَوُد بن ثَعلَبۀ بن خَزرَج» و با کنیه «ابودجانه انصاری ساعدی» یاد کرده‌اند.
    بر اساس قرائن تاریخی، او پیش از ورود پیامبر اسلام(ص) به مدینه (هنگام هجرت) بر اثر تبلیغات پیشتازان اسلام، از قبیله اوس و خزرج، اسلام را پذیرفته بود و جزء استقبال‌کنندگان رسول خدا(ص) بود.
    او در میان مسلمانان، ناشناخته بود و نام او کمتر در زبان‌ها بود، تا این‌که قهرمانانه او در جنگ احد، نام نامیِ او را به سر زبان‌ها انداخت و همه او را به عنوان
    «بزرگ‌مرد دلاور اسلام» شناختند.
    نیز از نظر ما مسلّم است که او پس از رحلت رسول خدا(ص) از شیعیان حضرت علی(ع) بود.
    امام صادق(ع) از او به نیکی یاد کرد و فرمود: «هنگام ظهور امام قائم(ع)، ابودجانه رجعت کرده و از یاران و فرماندهان حکومت آن حضرت خواهد بود.»[1] چنان‌که بعداً ذکر خواهد شد، و این مطلب دلیل روشنی بر تشیع اوست.



    امضاء

  2. تشكرها 2

    مدير محتوايي (26-02-2019), شهیده (26-02-2019)

  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    ابودجانه؛ سلحشوری نیرومند در جنگ‌های اسلام

    ابن‌اثیر در کتاب اُسد الغابه می‌نویسد: «ابودجانه در جنگ بدر و احد و همه جنگ‌های عصر رسول خدا(ص) شرکت کرد.»
    در کتاب استیعاب آمده:
    ابودجانه از جنگ‌جویان سپاه اسلام در نبرد بدر بود و از دلاورمردان رشیدی بود که در جنگ‌های عصر رسول خدا(ص)، همراه آن حضرت، دارای امتیازات ویژه‌ای گردید و به کسب افتخارات زیبنده‌ای نایل شد.[2]


    امضاء

  5. تشكرها 2

    مدير محتوايي (26-02-2019), شهیده (26-02-2019)

  6. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    دلاوری‌های ابودجانه در جنگ بدر

    ابودجانه یکی از 313 نفری است که سپاه اسلام را تشکیل می‌دادند و در جنگ بدر شرکت کردند.
    او در جنگ بدر، ضربات خردکننده‌ای بر دشمن وارد ساخت و یکی از دلاوران دشمن به نام «زمعۀ بن اسود»، به دست باکفایت او کشته شد.[3]
    عبدالرحمن بن عوف می‌گوید:
    در جنگ بدر، پس از جنگ به جمع‌آوری زره‌ها پرداختم. ناگاه «اُمیّۀ بن خَلَف» (یکی از سران معروف شرک) را در گوشه میدان دیدم که همانند شتر همراه پسرش می‌خواست بگریزد.
    مرا دید و گفت: «‌من از این زره‌‌ها برای تو بهتر هستم. ما را از این معرکه بیرون ببر، بعد جبران می‌کنم.» من، او و پسرش را از معرکه بیرون می‌بردم که بلال حبشی او را دید.
    (اُمیه در مکه، بلال حبشی را بسیار شکنجه داده بود!) فریاد زد: «ای مسلمانان! این اُمیه سردمدار کفر است.» مسلمانان به سوی اُمیه آمدند و او و پسرش را کشتند.
    پیش از آن‌که اُمیه کشته شود، به من گفت: «در میان سپاه شما مردی را دیدم که بر سینه‌اش، پری همچون پرِ شترمرغ آویخته بود. او چه کسی بود؟» گفتم: «او حمزه، فرزند عبدالمطلب است.» گفت: «این مرد با نبرد بی‌امان خود، ضربات بسیاری بر ما وارد ساخت.»
    سپس گفت: «آن مردِ کوتاه‌قد که دستمال سرخ بر پیشانی بسته بود و در سپاه شما می‌‌جنگید، چه کسی بود؟»
    گفتم: «او مردی از انصار به نام "سِماک بن خَرشه" (ابودجانه) است.» امیه گفت: «بِذاکَ ایضاً صِرنَا الیَومُ جَزَراً لَکُم»؛ ما امروز بر اثر ضربات این مرد نیز، در برابر شما چون حیوانات سربریده، سرکوب شدیم.[4]


    امضاء

  7. تشكرها 2

    مدير محتوايي (26-02-2019), شهیده (26-02-2019)

  8. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    مقاومت بی‌نظیر ابودجانه در جنگ اُحد


    جنگ احد در سال سوم هجری، در نزدیکی مدینه و کنار کوه احد، بین سپاه اسلام و سپاه کفر رخ داد.
    در ساعت آخر جنگ بر اثر عواملی، سپاه دشمن آن‌چنان بر سپاه اسلام چیره شدند که همۀ مسلمانان جز چند نفر پا به فرار گذاشتند، و در این درگیری حضرت حمزه، عموی پیامبر(ص) به شهادت رسید.
    در این هنگام کسی با پیامبر(ص) نماند جز علی(ع)، طلحه، زبیر، ابودجانه، مقداد، عبدالله بن مسعود و چند نفر دیگر.[5]
    البته مطابق روایات بسیار ما، با پیامبر(ص) هیچ‌کس باقی نماند، مگر علی(ع) و ابودجانه انصاری.[6]


    امضاء

  9. تشكرها 2

    مدير محتوايي (26-02-2019), شهیده (26-02-2019)

  10. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    گفتار ابودجانه به رسول خدا(ص)


    محدث بزرگ، کلینی(ره) نقل می‌کند: در جنگ احد همه گریختند و کسی با پیامبر(ص) باقی نماند، مگر علی(ع) و ابودجانه انصاری.
    پیامبر(ص) ابودجانه را به حضور طلبید و به او فرمود: «ای ابودجانه! تو را از بیعتی که با من کرده‌ای، آزاد نمودم.
    تو (نیز) برو، اما در موردعلی(ع) من از او هستم و او از من است.»
    ابودجانه در حالی که اشک می‌ریخت، گفت: «نه؛ به خدا سوگند، من فرار نمی‌کنم.» سپس سرش را به سوی آسمان بلند کرد و گفت:
    نه؛ به خدا سوگند، از بیعتی که کرده‌ام، خودم را آزاد نمی‌سازم و از تعهدِ آن بیرون نمی‌آیم! ای رسول خدا! به سوی چه کسی بازگردم؟ آیا بازگردم به سوی همسرم که می‌میرد، یا پسرم که او نیز می‌میرد، یا به خانه‌ام که خراب می‌شود، یا ثروتم که فانی می‌شود، یا اَجَلم که نزدیک شده است؟!
    این گفتار پراحساس و پرسوز ابودجانه که با سوز دل و اخلاص می‌گفت و همراه آن اشک چشم‌هایش سرازیر بود، دلِ پیامبر(ص) را سوزانید و دیگر چیزی به ابودجانه نفرمود.
    ابودجانه هم‌چنان یک‌تنه با دشمن جنگید، به طوری که سراسر پیکر مطهرش زخمی شده و به خونش رنگین گشت.
    او در یک جانب پیامبر(ص) با دشمن می‌جنگید و حضرت علی(ع) در جانب دیگر.
    سرانجام بر اثر زخم‌های بسیاری که بر پیکر ابودجانه وارد شده بود، به زمین افتاد.
    حضرت علی(ع) او را با ‌آن وضع به حضور پیامبر(ص) آورد.
    ابودجانه به پیامبر(ص) عرض کرد: «یا رَسُولَ اللهِ اُوفِیتُ بِبَیعَتِی؟»؛ ای رسول خدا! آیا به بیعت خودم وفا کردم؟ پیامبر(ص) در پاسخ فرمود: «آری! به خیر باشی.»[7]


    امضاء

  11. تشكرها 2

    مدير محتوايي (26-02-2019), شهیده (26-02-2019)

  12. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    بیعت تا سرحدّ‌ مرگ
    واقدی، تاریخ‌نویس معروف می‌نویسد:
    در ماجرای جنگ احد، هشت نفر تا سرحدّ مرگ، با پیامبر(ص) بیعت کردند که سه نفر از آن‌ها از مهاجران بودند
    که عبارتند از: علی(ع)، طلحه و زبیر، و پنج نفر از آن‌ها، از انصار (مسلمین مدینه) بودند
    که عبارتند از: ابودجانه، حارث بن صُمّه، حباب بن منذر، عاصم بن ثابت و سهل بن حُنیف.
    این افراد، ثابت و استوار در میدان ماندند و بقیه فرار کردند و هیچ یک از این افراد، در جنگ احد کشته نشدند.[8]


    امضاء

  13. تشكرها 2

    مدير محتوايي (26-02-2019), شهیده (26-02-2019)

  14. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    چوبی که تبدیل به شمشیر شد!


    روایت شده: پیامبر(ص) (بر اثر کمبود شمشیر) چوبی از درخت خرما را به ابودجانه داد و فرمود: «با همین چوب جنگ کن!»
    به اعجاز الهی، آن چوب در دست او به صورت شمشیر درآمد.
    ابودجانه با آن شمشیر می‌جنگید و چنین رجز می‌خواند:
    نَصَرنَا النَّبِیَّ بِسَعَفِ النَّخِیلِ فَصارَ الجَرِیدُ حِساماً صَقِیلاً
    وَ ذا عَجَبٌ مِن اُمُورِ الاِلهِ وَ مِن عَجَبِ اللهِ ثُمَّ الرّسُولا
    ترجمه: پیامبر(ص) را با چوب درخت خرما یاری کردیم و همین چوب به صورت شمشیر صاف و برّان درآمد، و این از کارهای شگفت خدا و سپس از امور شگفت رسول خداست.

    شاعری دیگر در این باره گوید:
    وَ مَن هَزَّ الجَرِیَدۀَ فَاستَحالَت رَهِیفَ الحَدِّ لَم یَلقِ الفَلُولا
    ترجمه: و کسی که چوب را به اهتزاز درآورد و آن چوب به شمشیر تیز و بُران تبدیل گردد، از شکسته شدن شمشیر و کندی آن باکی ندارد.[9]



    امضاء

  15. تشكرها 2

    مدير محتوايي (26-02-2019), شهیده (26-02-2019)

  16. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    حرکت شکوهمندانه در برابر دشمن


    ابودجانه در جنگ احد، دستمال سرخی به سر بست و قسمتی از آن را روی دو شانه‌اش انداخت و با کمال وقار و شکوه، مغرورانه در برابر دشمن گام برمی‌داشت.
    رسول اکرم(ص) فرمود:
    اِنّ هذِهِ لَمَشیَهٌ یَبغُضُهَا اللهُ عَزَّوَجَلَّ اِلاّ عِندَ القِتالِ فی سَبِیلِ اللهِ:
    «همانا این‌گونه گام زدن را خداوند دشمن دارد، مگر در معرکه جنگ در راه خدا» (که یک نوع سرافرازی در برابر دشمن است و مانعی ندارد.»[10]


    امضاء

  17. تشكرها 2

    مدير محتوايي (26-02-2019), شهیده (26-02-2019)

  18. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    ادا نمودن حقّ شمشیر

    رسول خدا(ص) در جنگ احد شمشیرش را به یاران خود نشان داد و به آن‌ها خطاب کرد و فرمود: «چه کسی امروز حقّ این شمشیر را ادا می‌کند؟» جمعی از یاران به پیش رفته و اظهار آمادگی کردند. رسول خدا(ص) از دادنِ شمشیر به آن‌ها خودداری کرد.
    طبق بعضی روایات، نخست عمر به پیش رفت و گفت: «من.» رسول خدا(ص) از او روی گردانید، و دومین بار فرمود: «چه کسی حقّ این شمشیر را ادا می‌کند؟» زبیر برخاست و گفت: «من.» پیامبر(ص) از او نیز روی گردانید.
    بار سوم فرمود: «چه کسی حقّ این شمشیر را ادا می‌کند؟» این بار «ابودجانه» برخاست و گفت: «من حقّ ‌آن را ادا می‌کنم.»
    رسول خدا(ص) آن شمشیر را به او داد.
    او با شمشیر به بهترین شیوه جنگید. پیاپی کاسه سر مشرکان را می‌شکافت و به پیش می‌رفت و در این حال این رجز را می‌خواند:
    اَنَا الَّذِی عاهَدَنی خَلِیلی وَ نَحنُ بِالسَّفحِ لَدَی النَّخِیلِ
    اَن لا اَقُومَ ‌الدَّهرُ فِی الکَبُولِ ضَرباً بِسَیفِ اللهِ وَ ‌الرَّسُولِ
    ترجمه: من آن هستم که دوستم، آن هنگام که در دامنۀ کوه و کنار نخلستان بودیم، با من پیمان بست؛ بر این اساس که تا آخر روزگار، پا را در قید و بند قرار ندهم و با شمشیر خدا و رسولش بجنگم.[11]

    به این ترتیب، ابودجانه درس شهامت، عزت، غیرت و فداکاری به ما آموخت و این درس را برای همیشه به ما یاد داد که هرگز در برابر دشمن، خود را کوچک و زبون، نشان ندهیم.
    روایت شده:
    زبیر که خود از قهرمانان بی‌بدیل بود، می‌گوید: هنگامی که پیامبر(ص) شمشیرش را به من نداد و به ابودجانه داد، با خود گفتم: «راز این موضوع را از پیامبر(ص) بپرسم.
    مگر نه این است که من فرزند صفیه، عمه رسول خدا(ص)، و از قبیله قریش هستم؟!» به سوی پیامبر(ص) رفتم.
    ناگاه ابودجانه را دیدم که با چابکی عجیبی دستمال سرخی بر پیشانی بسته است.
    انصار گفتند: ابودجانه با دستمال مرگ خارج شد و او در حالی که رجز می‌خواند، به میدان تاخت... (دریافتم که چرا پیامبر(ص) شمشیرش را به او داده است).[12]


    امضاء

  19. تشكرها 2

    مدير محتوايي (26-02-2019), شهیده (26-02-2019)

  20. Top | #10

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    نمونه‌ای از درگیری ابودجانه در جنگ احد

    ابن‌اسحاق، محدث معروف می‌گوید:
    ابودجانه آن‌چنان می‌جنگید که هر کس از دشمن به پیش می‌آمد، به دست او کشته می‌شد.
    در میان مشرکان، مردی بود که هر کدام از سپاه اسلام زخمی می‌شد، ‌او را می‌کشت. من دعا کردم که آن مرد با ابودجانه درگیر شود.
    اتفاقاً آن دو در برابر هم قرار گرفتند و بر همدیگر ضربه زدند.
    ابودجانه با زره و سپر خود، ضربات او را دفع کرد. در این هنگام، ابودجانه آن‌چنان شمشیرش را بر دشمن فرود آورد که او را بر خاک هلاکت افکند. سپس ابودجانه را دیدم که شمشیر را بر فراز سر هند (جگرخوار) قرار داد، ولی از فرود آوردن آن خودداری کرد.
    بعداً ابودجانه این ماجرا را چنین تعریف کرد: «شخصی را دیدم که به طور شدید سپاه دشمن را تحریک می‌کند.
    قصدِ او کردم. وقتی شمشیر را به سوی او کشیدم، جیغ کشید و ناگاه دیدم که او یک زن (هند) است.
    خودداری کردم، زیرا شمشیر رسول خدا(ص) گرامی‌تر از آن بود که به وسیله آن، (چنین) زنی را بکشم.»[13]


    امضاء

  21. تشكرها 2

    مدير محتوايي (26-02-2019), شهیده (26-02-2019)

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi