صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 57

موضوع: آشنایی با تاریخ حدیث اهل سنت

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    این استدلال مردود است؛ زیرا درست است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) برای صاحبان حافظه کم کتابت را اجازه داده و به آن فرمان داده است، اما این به معنای انحصار اجازه به چنین اشخاصی نیست، بلکه نشان گر ضرورت بیشتر نگارش نسبت به آنان است.
    در غیر این صورت باید پرسید: آیا موافقت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با کتابت حدیث از سوی عبد الله بن عمرو بن عاص حتی پس از مخالفت قریش بخاطر سوء حافظه او بوده است؟! آیا پانصد روایتی که بنا به نقل عائشه، ابوبکر در دوران حیات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نگاشته و سپس سوزانده، بخاطر ضعف حافظه مجاز به نگارش آنها بوده است؟ آیا گفتار رسول اکرم در آخرین لحظات حیات مبنی بر نگارش حدیثی که مانع گمراهی امت می شود، خطاب به همه اصحاب و یاران نبوده است؟ آیا می توان همه حاضران در جلسه را که از بزرگان مهاجران و انصار بوده اند، کم حافظه دانست؟ آیا حضرت امیر (علیه السلام) که بنا به تصریح خود پس از دعای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از چنان حافظه ای برخوردار شد که حتی یک حرف را پس از شنیدن فراموش نمی کرد،(290) روایات آن حضرت را در قالب صحیفه هایی که بعدها به نام کتاب علی معروف شد، گردآوری نکرد؟!
    امضاء


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    ب. اختصاص روایات اذن به افراد آشنا به کتابت

    دکتر عجاج خطیب در تبیین این راه حل چنین آورده است:
    نهی از کتابت حدیث به صورت عام وارد شد، اما روایات اذن به صورت خاص رسیده است؛ به این معنا که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به کسانی که با خواندن و نوشتن آشنا بوده و بیمی از خطا و اشتباه آنان نمی رفت؛ همچون عبدالله بن عمرو بن عاص اجازه کتابت داد، اما نسبت به عموم مردم از کتابت نهی کرد.(291)
    او معتقد است که سیاست عمومی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نهی از کتابت بوده است، اما درباره اشخاصی که بیم آمیختن قرآن با حدیث درباره آنان نمی رفت، اجازه داده شده است.(292)
    این نظریه نیز بخاطر اشکال های پیش گفته درباره نظریه نخست مردود است. از سوی دیگر باید پرسید: اگر مقصود از خطا و اشتباه، اشتباه در نقل است، پس می بایست به آنان که بیم اشتباه در آنان وجود داشته اجازه کتابت به طریق اولی صادر شده باشد. به عبارت روشن تر اگر به امثال عبدالله بن عمرو بن عاص بخاطر دور بودن از احتمال خطا و اشتباه اجازه نگارش داده شده باشد، این امر درباره سایر اشخاصی که چنین احتمالی درباره شان داده می شود، ضرورت بیشتری پیدا می کند؛ زیرا طبیعی است که کتابت بهترین ابزار برای پرهیز از خطا و اشتباه است. و اگر مقصود از اشتباه، احتمال آمیختن حدیث با قرآن است، چنین احتمالی در جایی وجود دارد که قرآن با حدیث در یک جا نگاشته شود و تفاوتی ندارد که نگارنده عبدالله بن عمرو بن عاص باشد، یا شخص دیگر.
    امضاء

  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    ج. ناسخ بودن روایات نهی

    بر این اساس نهی از کتابت در پایان حیات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) صادر شده و ناسخ روایات اذن پیشین است، بنابراین پس از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) کتابت حدیث ممنوع است.
    محمد رشید رضا می نویسد:
    اگر فرض کنیم که بین روایات اذن و نهی، تعارض وجود دارد، صحیح آن است که یکی از آنها را ناسخ دیگری بدانیم و به دو دلیل می توان روایات نهی را ناسخ روایات اذن دانست:
    1. گروهی اجتناب از کتابت حدیث را به سیره صحابه آن هم پس از وفات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مستند کرده اند.
    2. صحابه به تدوین و انتشار حدیث اقدام نکرده اند و اگر چنین می کردند، نگاشته های حدیثی آنان در اختیار طبقات بعد قرار می گرفت.(293)
    او از بی رغبتی صحابه به نگارش و تدوین حدیث چنین استنتاج می کند که آنان دریافته بودند که نظر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) کتابت و تدوین نبوده است.
    امضاء

  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    این نظریه نیز مردود است؛ زیرا اولا: درخواست پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به کتابت حدیث - آن هم در آستانه رحلت که با مخالفت عمر روبرو شد - آخرین گفتار از ایشان است که درباره کتابت حدیث صادر شده است. و شماری از محققان اهل سنت تصریح کرده اند که این گفتار و اقدام پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مهم ترین سندی است که گواه بر جواز کتابت است. و پس از این مرحله گفتاری از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) صادر نشد تا ناسخ روایات اذن تلقی گردد.
    امضاء

  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    ثانیا: اگر روایات نهی ناسخ باشد، کسانی که از کتابت و تدوین حدیث، یا حتی نقل آن ممانعت به عمل آورده اند، نیازی به تاملی یک ماه و مشورت با اصحاب - چنان که از عمر نقل شد - یا آوردن بهانه هایی، همچون اختلاف با قرآن، روی گردانی از قرآن و... نداشته اند. و این استناد برای جلوگیری از اقدامات اشخاصی؛ همچون عبدالله بن مسعود به مراتب راحت تر و ساده تر بود.
    امضاء

  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    ثالثا: اگر این مدعا صحیح باشد، کار تدوین حدیث که از آغاز سده دوم تا کنون دنبال شده، می بایست کاری خلاف شرع و حرام و بدعت تلقی گردد؛ زیرا همگان اذعان دارند که حلال و حرام پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) تا روز قیامت پابرجاست.
    و اگر قرار باشد اذن کتابت به دست پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نسخ شده باشد، دیگر جایی برای گشودن این نهی و منع نمی ماند.
    امضاء

  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    د. ناسخ بودن روایات اذن

    دکتر صبحی صالح می نویسد:
    نهی از کتابت حدیث ناظر به اوائل بعثت آن حضرت است؛ زیرا پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از آمیختن قرآن با گفتار تفسیری و سیره خود بیم داشت، بویژه آن هنگام که تمام اینها با قرآن در یک صحیفه نگاشته می شد. از اینرو پس از نزول اکثر سوره های قرآن و حفظ آن توسط بسیاری از مسلمانان نگرانی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از آمیختن مرتفع شده و به نگارش حدیث فرمان داد و فرمود: علم را با نگارش به بند کشید.(294)
    بر اساس این نظریه دیگر نمی توان برای توجیه ممانعت خلفاء با کتابت و تدوین حدیث به روایات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) استناد کرد. چنان که پیداست هیچ یک از راه حل های گفته شده قانع کننده نیست.
    امضاء

  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    2. جلوگیری از اختلاف مردم

    ابوبکر در پاسخ به دختر خود عایشه که پرسید: چرا احادیث پیامبر اکرم را می سوزانی، گفت: در هراسم که بمیرم و احادیثی از کسی که بدو اطمینان کرده ام در پیش من باشد و به واقع بدان گونه که نقل کرده نباشد.(295) همو در خطابی دیگر به مردم گفت: در آن چه از پیامبر اکرم نقل می کنید اختلاف دارید و مردم پس از شما بیش تر اختلاف خواهند کرد، پس هرگز از رسول خدا حدیث نقل نکنید.(296)
    به نظر می رسد که این استدلال تنها از زبان ابوبکر شنیده شده و خلفای دیگر، یا صاحب نظران اهل سنت چندان دفاعی از آن ارائه نکرده اند. بدون تردید خود این امر نشان گر ضعف و بی اعتباری چنین استدلالی است؛ زیرا اولا: پذیرش دامنه اختلاف مسلمانان در زمان حیات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، یا یکی دو سالی پس از رحلت ایشان - که باعث این حد از نگرانی ابوبکر باشد - از نگاه عموم دانشوران اهل سنت پذیرفتنی نیست؛ زیرا آنان همیشه در نگاشته های خود می کوشند وفاق و همگرایی مسلمانان در ایمان و عقیده را تا سال چهلم هجری امری مسلم قلمداد کنند.(297)
    امضاء

  10. Top | #29

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    ثانیا: بر فرض که چنین اختلافی راه یافته و منشأ آن اختلاف در نقل روایات باشد، اما آیا راه مقابله با چنین مشکلی نابود کردن و سوزاندن تمام روایات مکتوب و جلوگیری از کتابت و تدوین حدیث است؟ از خلیفه اول باید پرسید آیا بالاخره مسلمانان برای پاسخ یابی به بسیاری از پرسش های خود در عرصه دین و شریعت نیازمند سنت هستند، یا نه؟ و اگر نیاز دارند، آیا می توان با سوزاندن متون مکتوب حدیثی بر نیاز آنها خط بطلان کشید؟ اگر قرار باشد متون مکتوب حدیثی بخاطر راهیافت خطا در نقل از اعتبار ساقط شود، آیا در نقل شفاهی سنت که تنها متکی بر حافظه است، چنین خطری مضاعف نمی شود؟!
    امضاء

  11. Top | #30

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    ثالثا: اگر قرار باشد روایات مکتوب در نزدیک ترین دوران به عصر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بخاطر وجود احتمال خطا در نقل، فاقد اعتبار بوده و می بایست نابود شوند، آیا می توان، به اعتبار ده ها نگاشته های روایی که حداقل پس از یک سده از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فراهم آمده تن داد؟!
    خطیب بغدادی در توجیه مخالفت شدید عمر با کتابت حدیث می نویسد:
    ... عمر این کار را بخاطر احتیاط در دین انجام داد؛ زیرا از آن هراس داشت که مردم به ظاهر احادیث روی آورند و معانی آن را در نیابند... و حدیث وارونه معنا شود... افزون بر آن شدت عمل عمر در برابر نقل حدیث، تلاشی بود برای حفظ حدیث و تهدیدی برای کسانی که از صحابه نیستند و گفتاری جز سنت را وارد سنت می کردند.(298) پیداست آنچه خطیب بغدادی به عنان دلیل ارائه کرده به جای آن که دلیل بر ممانعت کتابت حدیث باشد، برهان بر ضرورت آن است.
    امضاء

صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 03-04-2010, 15:42

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi